مصاحبه با لیلا اوتادی/ در بیشتر سریالهایم چادری هستم + عکس
لیلا اوتادی (Leyla Otadi) که پس از ۶ سال در حال بازی در یک سریال جدید تلویزیونی است، از ویژگیهای نقشش در «زخم» ساخته مسعود آبپرور میگوید واینکه اسم اینطور نقشها را گذاشته است دکتر پلیس!
این روزها مسعود آبپرور مشغول ساخت سریال تازه خود با نام «زخم» است. او بعد از تجربههایی چون «عملیات ۱۲۵» و دوگانه «هوش سیاه» حالا میخواهد ابعاد تازهای از نیروی انتظامی را نمایش دهد. او این بار در همکاری با ناجا و شبکه سوم سیما بر موضوع مشاوران نیروی انتظامی دست گذاشته و میخواهد زندگی دختری با نام سروان الهام پویا را روایت کند که دانش آموخته دانشکده افسری است و به عنوان مشاور و مددکار در کلانتری ۱۳۲ مشغول به کار شده است. او به خاطر انتخاب چنین شغلی با پدرش دچار مشکل شده و حالا در مواجهه با چالشهای اجتماعی درگیر معضلات بزرگتری نیز میشود.
آبپرور برای ایفای این نقش لیلا اوتادی را انتخاب کرده است، کسی که بیشتر به عنوان بازیگر سینما شناخته میشود و آخرین بار با سریال «اشکها و لبخندها» حسن فتحی در سال ۸۷ در شبکه یک سیما دیده شد و «آقای الف»، «شیر تو شیر»، «پیتزا مخلوط»، «باغ قرمز»، «آدمکش»، «پسر آدم، دختر حوا»، «زنها فرشتهاند»، «چپ دست»، «بید مجنون» و «چشمان سیاه» از جمله فیلمهای سینمایی او است.
او از نقش تازهاش در تلویزیون میگوید، از اینکه شرایط بازی در سینما و تلویزیون محدودیت ندارد و اتفاقا باعث استفاده بیشتر از امکانات موجود و ارائه بازی بهتر میشود. اوتادی اسم نقشش را گذاشته دکتر پلیس و امیدوار است تجربه جدیدش در تلویزیون به بهترین شکل انجام شود و ماحصل خوبی داشته باشد.
گفتگو با اوتادی را در ادامه میخوانید:
*معمولا بازیگران سینما تمایل کمتری به حضور در تلویزیون دارند. چه شد بازی در «زخم» را قبول کردید؟
– هر بازیگر میتواند تعدادی مخاطب جدید در تلویزیون داشته باشد. تعداد مخاطبان تلویزیون بیشتر است و حتی تا ۹۵ درصد از مردم را شامل میشود. تعداد کمی از مردم هستند که فرصت دنبال کردن سریالهای تلویزیون را ندارند اما سینما در مخاطبان و نوع کار با تلویزیون تفاوت دارد. خود من همیشه دوست دارم هر دو مدیوم را داشته باشم. آخرین کارم هم سریال «اشکها و لبخندها» حسن فتحی در شبکه یک بود و بعد از آن فیلمنامهای که نظرم را جلب کند و شرایط حضور من در آن فراهم باشد وجود نداشت. چند سالی میشود که مدام سینمایی کار میکنم و احتمالا سه چهار ماهی که مشغول بازی در سریال «زخم» هستم، برخی از فیلمهایم اکران شوند.
*شما فیلمنامه «زخم» را کامل خواندهاید؟
– حدودا از یک سال پیش، فیلمنامه را در اختیارم گذاشتند و قرار بود در سریال بازی کنم. اما رحمانی نویسنده و آبپرور به عنوان کارگردان بازنویسیهایی روی متن داشتند. بنابراین من از همه موضوعات خبر دارم و ممکن است تنها برخی جزئیات تغییر کند.
*اصولا خانمها به ویژه در تلویزیون آن هم وقتی کار به پلیس مربوط میشود، محدودیتهای بیشتری نسبت به آقایان دارند. برخورد اولیه شما با شخصیت «الهام پویا» وقتی فیلمنامه را خواندید چه بود؟
– شاید اصلا نتوان از کلمه محدودیت استفاده کرد. برخی نکات جزو شرایط کشورمان است که ما ملزم و موظف به رعایتش هستیم و برخی وقتها باعث میشود بازیگر از امکاناتی که برای بازی در اختیار دارد نهایت استفاده را داشته باشد، بنابراین بهترین بازی را ارائه دهد. درباره فیلمنامه هم باید بگویم کاملا با اثر قوی روبرو هستیم. مشاور محور این داستان است. مشاور کلانتری۱۳۲ غرب هم الهام پویا است. بنابراین فرصتی ایجاد شده تا مشاورههایی که در کلانتریها در اختیار مردم گذاشته میشود، معرفی شوند و هم به برخی مشکلات و معضلات اجتماعی که تا به حال در تلویزیون نمایش داده نشدهاند، با همکاری نیروی انتظامی پرداخته میشود.
*بعضا میبینیم روی شخصیتهایی چون پلیس در سریالهای این چنینی، حساسیت وجود دارد و گاهی نویسندهها شخصیتهای کاملا مثبتی خلق میکنند که ممکن است مخاطبان با آنها ارتباط برقرار نکنند و حتی این شخصیتها دافعه داشته باشند. در «زخم» پرداختن به شخصیت شما چگونه است؟
– اتفاقا طی صحبتهایی که در جلسات با آقایان آب پرور و علی اکبری داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که باید مشخصات و تیکهایی در بازی لحاظ شود تا از یکنواختی احتمالی جلوگیری کنیم و بتوانیم با کمک و همفکری هم به بهترین شکل کار را جلو ببریم.
*با توجه به خلاصه داستانی که از سریال منتشر شده است به نظر میرسد آغاز داستان با مخالفت پدر شخصیت اصلی با شغلش آغاز میشود، پس سریال به مسائل خانوادگی الهام پویا هم میپردازد و صرفا به محیط کاری او محدود نمیشود؟
– بله. همایون ارشادی نقش پدر مرا بازی می کنند. آقای پویا معضلات و مشکلاتی در زندگیاش داشته و همسرش را نیز از دست داده است. بنابراین این مسائل اجتماعی در پس زمینه زندگی شخصیتی که بازی میکنم هم وجود دارد و درگیر این داستان است.
*این نیاز را احساس کردید که با ما به ازاهای واقعی کاراکترتان آشنا شوید و اطلاعاتی را برای ایفای نقش از آنها بگیرید؟
– این کار را انجام دادم به این خاطر که برای هفته نیروی انتظامی سال ۹۲ تلهفیلم «سیب ترش» به کارگردانی مهدی صباغزاده را داشتم و آنجا هم تقریبا نقشم همین بود؛ خودم اسمش را گذاشتهام دکتر پلیس. یعنی افرادی که هم دکتر روانشناس هستند و در این زمینه تخصص دارند و هم به آنها فضایی داده شده تا بتوانند رودر رو با مسائل و مشکلاتی که گریبانگیر مردم است، آشنا شوند و آنها را حل کنند. بنابراین این پس زمینه به من برای ایفای این نقش کمک کرد.
*پس فکر میکنم در این زمینه صاحب رکورد هستید. چون چندان در سریالهای تلویزیونی به این شغل پرداخته نشده است.
– بله خودم هم فکر میکنم من اولین کسی هستم که این کار را انجام دادم و برای اولین بار است که درباره یک مشاور زن در پلیس با قوت پرداخته میشود. از کار قبلیام هم راضی بودم و بازتابهایی خوبی از آن فیلم در میان مردم داشتم. امیدوارم درباره «زخم» هم همین اتفاق بیفتد.
*پخش هرشبی سریال معمولا باعث بیشتر دیده شدن آن میشود. این موضوع چقدر حساسیتهای کار شما را بالا برده است؟
– بله. به خصوص از این حیث که پس از چند سال به تلویزیون میآیم برایم خیلی مهم است که کارم خوب و به نحو احسن باشد.
*استفاده از چادر و پوشیدن لباس پلیس چه حسی دارد؟
– من تقریبا در هر سریال تلویزیونی که بازی کردم به جز «اشکها و لبخندها» حسن فتحی چادری بودم. در «مهر و ماه» و «آخرین گناه» هم چادر سرم میکردم و اتفاقا اینطوری خیلی راحت تر است، چون دیگر نگران حجابم نیستم و حواسم به بازیام متمرکز است.
*یکی از نکات آثار آب پرور مثل دوگانه «هوش سیاه» جذابیت نقشهای منفی است. به شکلی که شخصیت منفی که کیکاووس یاکیده آن را بازی میکرد، اتفاقا برای مخاطبان جذابیت دارد. در این کار هم خبری از ضدقهرمان هست؟
– نه به آن صورت. ما اینجا «بدمن» نداریم. بیشتر به زخمهای اجتماعی پرداخته میشود و اینکه نیروی انتظامی چطور میتواند مردم را در مواجهه با آنها یاری کند.
*پس کار وارد صحنههای اکشن که نمیشود؟
– خیلی کم. شاید برخی صحنهها که من در حال تحقیق هستم یا افرادی را نجات میدهم، کمی اکشن داشته باشیم اما در کل نمیتوان گفت «زخم» یک سریال اکشن است.
*با توجه به پخش سریال در هفته دفاع مقدس، فرصت کافی برای انجام کار با دقت و بدون شتاب وجود دارد؟
– ما چند ماه وقت برای ۱۳ قسمت داریم که مناسب است. خوشحالم که با این گروه حرفهای کار میکنم و امیدوارم همکاری خوبی با تهیهکننده و کارگردان و دیگر عوامل داشته باشم و سریال طبق خواسته نیروی انتظامی از آب دربیاید.
*مشارکتی بودن کار، باعث نمیشود برخی موارد از سوی نیروی انتظامی به گروه تحمیل شود؟
– معمولا نه. اتفاقا آنها خیلی باز برخورد میکنند و دوست دارند چهره دیگرشان به مردم نشان داده شود و مردم واقعیت نیروی انتظامی را ببینند.
*شما جزو گروهی که برای حمایت از تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی به برزیل میروند، هستید؟
– خیر من نمیروم. یعنی پیشنهاد این سفر به من شد اما خودم تصمیم گرفتم نروم. (مریم عرفانیان/ خبرگزاری مهر)
بازیگری بسیار ضعیف و کسی که تنها با وجود پول پدری اش و باج دادن به شهرت رسید.
خوشگله بازیشم بد نیس . دوسش ندارم اما ازش بدم نمیاد . کلا احساسی بهش ندارم .
ماذا فاذا؟
بازیگر زن مورد علاقه منه و قیافه نسبتا خوبی داره
حداقل اگه با پول باباش اومده تو سینما مثل مهناز افشار نیست که با مرد متاهل رفیق بشه و شرط ازدواجش طلاق همسر اول اون . مثل ادم داره بازیگریش رو میکنه و چشم و دل سیره . بازیشم اگه بد بود بازیش نمیدادن تو فیلما
توآرزوی هرمردی
از زمانی که میشناسمش ارزو داشتم باهاش ازدواج کنم.اگر چه سنم ازش کمه ولی خیلی ذوستش دارم خیلی..ارزو دارم حداقل یه روز ببینمش
بازیگر بدی نیست.لااقل تجربه کافی روداره.
خداکنه باطنتم مثل همون چادر پوشیدن فیلمات باشه
عاشقتم لیلای عزیزم…….
خوشمله منم دوسش دارم
قیافه اش خوبه ولی کاش همیشه از یک رنگ لنز استفاده کنه یا اگه لنز میذاره همیشه بذاره چون یک جا چشماش آبی هست یک جا سبز یا طوسی و عسلی و بعضی جاها هم رنگ چشم خودش و مشکی هست…به نظر من این نشانگر عدم اعتماد به نفس یک آدمه که هر روز از یک نوع لنز استفاده کنه در ضمن خیلی هم تابلوهست چشاش تیله ای نیست چون اون آدم هایی که چشاشون تیله ای هست همیشه چشمشون رنگ خالص نیست و رنگی بین دو رنگه مثل آشواریارای که بعضی وقت ها چشماش سبز مایل به آبی یا سبز مایل به عسلیه و بعضی وقتها آبی مایل به سبز یا طوسی
کف پاشو می بوسم……….. می پرستمش.
سلام بر آن چادری که تو بر سر می کنی…… چرا که چادرت هم مثل خودت چیز دیگری ست .
لیلا جون … هزار تا چادرم که سرت بکنی خودت می دونی هواداراتم می دونن که چادر به گروه خونیت نمی خوره عزیزم………… اما خوشم میاد که اینقد شیطونی.