عکس حامد طهماسبی قبل و بعد از تصادف و عمل جراحی (۱۸+)
حامد طهماسبی hamed tahmasebi از مشهد تجربه گر برنامه زندگی پس از زندگی
جوانی که در عنفوان جوانی تصادف می کند و شرح ماجرایی بسیار دردناک را راحت تعریف می کند؛ چون حالا وجدانی راحت دارد و حاکی از اعتلای روح او پس از این ماجراست و زیبایی ای را که به خاطر آن قبل از تصادف به آن می نازیده و غرور داشته را از دست میدهد.
بیان زیبای حامد بیننده را غرق در او میکند و همذات پنداری عجیبی را در بیننده رقم می زند؛ چرا که مخاطب درک می کند او خودش است دارد این حرفها را می زند، خیالبافی و دروغ نیست و باور میکند.
گرچه بخشی از پیشانیاش را پوشانده؛ اما زیبایی کلام و لحن آهنگین و آن اشکهای از دل برآمده چنان بر دل می نشیند که گویی مخاطب هم دوست دارد مرگ را تجربه کند و آنچه را او مشاهده کرده دریافت کند.
حامد تصادف می کند و تنها چند ساعتی یا کمتر با آن کس که او هیبت نورانی می خواندش ارتباط برقرار میکند و او را پله به پله در برزخی وارد میکند که روحش را شاهد تمام خوبیها و بدیهایی که در زندگیاش داشته میکند.
در جایی از برنامه تعریف می کند؛ دعایی که پیرمرد درمانده و مستأصل در حق او در ده سالگی داشته، در تمام مراحل زندگی به کمکش میآید. پیرمرد حامد را به خاطر کمک او برای پیدا کردن کفش هایش در مسجد دعا می کند و به او میگوید: «جوون پاهات درد نبینه هیچ وقت». این دعا در تمام مراحل زندگی اش و هرجا تصادف و گرفتاری ای برایش پیش میآید، موثر واقع میشود و پاهایش هیچ آسیبی نمی بیند و در امان میماند.
این باور را چنان از عمق وجودش می گفت و اشک می ریخت و مخاطب را مجذوب خود می کرد که تمامیت نظارت الهی بر رفتار آدمی را به تصویر میکشید.
در شرایطی که روح از بدن او جدا شده، حامد در برزخ رفتن و ماندن، ناظر جسم خویش و رفتار مشاهده کنندگان تصادف بوده. حامد تمام فشار را تحمل می کند که برگردد به جسم اما بقول خودش آن «هیبت نورانی» اجازه بازگشت به او نمی دهد تا زندگی گذشته و اعمالش را به رخ او بکشد. داستان پیرمرد آنجا جذاب و شنیدنی میشود که وقتی حامد به گذشته او بر می گردد میبیند، همه خانواده آن پیرمرد اهل دوختن کفش هستند و هر کفشی که دوخته میشود، فرشتگان بر آن بوسه می زنند و خانواده از این که توانسته اند رزقی دیگر به دست بیاورند خوشحال هستند. حامد آنجا عمق دعای پیرمرد را که «جوون الهی پاهات درد نبینه» را درک میکند. این داستان نقطه ای از خوبی های زندگی حامد است که در دوران برزخ به او نمایان میشود.
حامد سرگذشت دیکری را تعریف می کند که دردناکی اش بیش از تصور ماست. گویا او در کودکی در دوران هشت نُه سالگی از بقالی محله شان پفکی برمیدارد و به تصریح خودش دزدی می کند و می خورد. در عالم برزخ این پفک دزدی را به رخ او میکشند. زجر و رنج رفته بر او در شرح این مقال مجال نیست اما آنجا که احساس عذاب شدید می کند به «هیبت نورانی» میگوید چه کنم نجات پیدا کنم؟
در می یابد پسر آن پیرمرد بقال، ایستگاه صلواتی دارد که برای فرزندان محروم لوازم التحریر هدیه میدهد همانجا به همان هیبت نورانی قول می دهد جبران کند و در کار خیر توزیع لوازم التحریر به محرومان مشارکت داشته باشد و در خواست فرصتی دیگر برای بازگشت به زندگی می کند. همانجا به او می گویند باید به قول خودت عمل کنی و او را باز میگردانند …
روح به جسمش باز میگردد و او را برای درمان اعزام میکنند و بقیه ماجرای زندگی اش!
دردناک ترین کلامش آنجا بود که میگفت مردم به تصور اینکه او فوت کرده روی او پول کفاره میریختند در حالی که هنوز نفس میکشیده و زنده بوده و او اینها را میدیده و درک میکرده.
حالا حامد به قول خودش جوان زیبا و رعنای مغرور، حاضر نیست تجربه به دست آوردهاش را با زیبایی از دست رفتهای که نزدیک بیست بار عمل جراحی شده عوض کند.
این روایتها نشان می دهد زندگی حتما نظم و ناظری دارد و هیچ چیز بیهوده نیست.
خدایا کوچکترین نکات از دید تو پنهان نیست ما را دریاب و به حال خودمان وامگذار.
حامد طهماسبی با انتشار عکس های زیر در اینستاگرامش نوشت:
بچه پر رو باش
در رسیدن به هدفت پر رو باش
تو مشکلاتو سختیهات پر رو باش
در مهربونیا و کار خیر کردنا پررو باش
حتی درِ خونه ی خدا پر رو باش
سیریش باش ، سیریشش😁
به خودت و خدای خودت ایمان داشته باش،
تو از پس مشکلات برمیای❤️😍💫
تو خودت و خدا رو داری،
درسته که سخته ، اما تو سختتر👊🏻
تو بی نظیری👌🏻
….
خَبرت هست که از قُدرَت خود، بی خبری!!
بخدا قویتر از قویتر از قوی تری 💪🏻
.
به خودت یاداوری کن در هر صورتو هیبتی زیبایی،
به خودت یاداوری کن خوشتیپی،
به خودت یاداوری کن خیلی خفنو کاربلدی😎
تو فوق العاده ای💫
به خودت بگو دوستت دارم💫❤️
.
این پستو بفرست برا رفیقت حس خوب بهش بده،
بگو اگه یکی از پس سختی براومد ، یقینا مام میتونیم😍 💫
دلیل حال خوب همیم❤️🦋
هشت سال پیش از تمرین برمیگشتم یه پیکان منو زیر گرفت، منو زیرش کشوندو رفت تا وقتی متوقف شد، که سرو صورتم بین سپر ماشین و بلوکه های خیابون پرس شد…
پزشکا امیدی به زنده موندنم نداشتن حتی بعد چند ماهم که گذشت فکر میکردن دووم نیارم و از دنیا برم.
البته که حقم داشتن علم پزشکی میگفت با اون همه شدت ضربه و خونریزی و ضعف اب و عضله و چربی، و … وزنی که با قد ۱۸۵ بشه ۲۸ کیلو جسمش موندگار نی.
بگذریم… اینا هر لحظش دنیا خاطرس برا من.
اینو میخواستم بگم :
من دو بار مرگو تجربه کردم یکی در لحظه تصادفم که ازین دنیا رفتمو … برگشتم.
(که همین خط به اندازه ی یک کتاب میشه بنویسم اگه علم نگارش یاد داشتم)
و مورد دوم پنج ماه بعد از تصادفم توی آی سی یو بیمارستان امداد مشهد.
توی مورد اول خیلی بیشتر و عمیق تر در خاطرم تجربش مونده و شگفتیهای عجیبی برای خودم و پزشکا داشت ، اما تو مورد دوم خیلی زودتر از مورد اول به این دنیای پیچیده برگشتم😍🦋🌈
.
تصمیمم اینه اگه توانشو داشته باشم و بلد باشم ذره ای از این چند سالمو براتون بگم خیلی اعجاز انگیزه و خدایی نکرده کسی براش مشکلی پیش بیاد مطمینم خودشو نمیبازه چون قدر خودشو بمعنای واقعی میدونه💪🏻
حامد طهماسبی عکس هایی از تصادف وحشتناکش منتشر کرد
برای دیدن این تصاویر ۱۸+ و دلخراش به صفحه ۲ مراجعه نمایید
از وقتی شمارو دیدم آقا حامد وبرنامتون رو وحرفهاتونو شنیدم ذهنم بدجور درگیرشده که چه طور میخاییم جواب کارهامونو بدیم واینکه این یه فرصتی هست که خدا بهمون داده که با شنیدن حرفهای شما به خودمون بیاییم وطلب حلالیت کنیم از حق الناسهایی که کردیم واقعا دمتون گرم مشتی هستی به خدا یاحق
سلام نرگس عزیز
خدا لطفهای زیادی به ما داره که یکیش دیدن برنامه آقای طهماسبی عزیز هست،راستی اگر کتاب ایشون نور در تاریکی رو مطالعه نکردید،پیشنهاد میکنم بخونید
سلام اقا حامد طهماسبی شما ازجان دادن خیلی سخت خبر دادید علت این سخت جان دادنتان چه بوده؟؟؟؟؟
احسنتــــ واقعا جسممون امانته از طرف خداوند هر وقت دلش میخواد این امانتو میگیره ماکه نباید دلخور بشیم ازش، بهش پشت کنیم بگیم مارو دوست نداری لابد!!!
اتفاقا باید گفت: خدایا این امانتو گرفتی ولی ببخش اگر امانتدار خوبی نبودم اگر کنترل چشامو نداشتم اگر زبانم به بدی چرخید اگه و… تو به خوبی خودت ببخش امیدوارم امانتدار خوبی بوده باشم…
قول میدم از بقیه امانتیهاتـــــ مراقبت کنم جوری که تو دوست داری و میپسندی
چقدر خوبه اگه هممون یادبگیریم سر خدا داد نزنیم بخاطر حکمتش و خودمونو و افکارمونو و طرز زندگیمونو جوری که خودش دوست داره تغییر بدیم…
پس خدایا شکرتـــــــ قول میدم امانتدار خوبی باشم
از شما ممنونیم آقای طهماسبی واقعا تجربه زیبایی داشتین خوش بحالتون
چقدر نظر و دیدگاهتون باحال بود
یکی از بهترین و والاترین فرصت هایی که خدای مهربون برای هر کدوم از ما عنایت داشته،،برنامه ی زندگی پس از زندگی بود و داستانِ شخص شما برای من بسیار تکان دهنده و قابل تامل بود ..امیدوارم درکِ حقیقی از آموزه های شما، تجربه گرانی که برای ما به اشتراک گذاشتید نصیبِ ما شود و ممنون از شما که تجربیات تلخ و شیرینتون را برای ما بازگو کردید و با توجه به ایامِ سختی که در صفحه ی خودتون خوندم که طولِ درمان.، و اوایلِ تصادفتون،شرایط برای پدر و مادرتون چقدر طاقت فرسا بوده،به لطفِ خدای خوب و مهربون و ارحم الرحمین همه چیز ختم بخیر شد و مطمئنا روزهایی توام با موفقیت و سلامتیِ روز افزون در انتظارِ شماست….التماس دعا…برقرار باشید
سلام اقا حامد طهماسبی بنده تازه صحبت های شمارا بعد از گذشت سه ماه بعد از پخش دیدم واقعا ممنون و تشکر که تجربه تون رو در اختیار ما گذاشتید تا فرصتی بشه که ما بیشتر به روش درست زندگی کردنمون توجه داشته باشیم وباور اینکه خداوند اینقدر بزرگ ومهربان وبه ما نزدیک هست ولی ما از او دور هستیم واقعا از صمیم دل ازتون قدر دانی میکنم خیلی تجربه زیبای بود خوشابه سعادتتون ما رو هم دعا کنید
سلام و خسته نباشید
راستش من بعد دو سال متوجه شدم که شما یه همچین تجربه داشتید ، اونم به لطف دبیرم
خیلی درخواست داشتن آزمون تا از تجربیات شما استفاده کنیم حتی از پست های اینستاگرام تون برامون میگفتند ، دوست داشتم بهتر بشناسمتون و الان هم که اینستاگرام ندارم از این طریق زندگی پر پیچ و خم تون و درک کردم
سلام حامد طهماسبی عزیز
حتی یک لحظه هم در این معنا شک نکن که شما یک فرصت اللهی برای دیگران هستید. حتماً خداوند متعال شما رو خیلی دوست داره که به واسطه ی شما باعث میشه مابقی افراد از جمله من حقیر یه کم به خودشون و اعمالی که ازشون سر زده فکر کنند.
مطمئن باش اگر در اثر دیدن برنامه شما، دیگران گذشته ها رو جبران کنند و اعمال نیکی انجام دهند حتماً بهره ی فراوانی هم عاید شما میشه و خوشا به سعادتت . التماس دعا
سلام آقای طهماسبی عزیز
خیلی دوست دارم پیام منو حتما ببینین چون از ته دلم سپاسگذارم ازتون
نمیدونید با حرفایی که زدید من چقدر تحت تاثیر قرار گرفتم من هر وقت از زندگی شدیدا ناامید میشم وفکر میکنم تموم کشتیام غرق شدن برنامه شمارو دوباره از اول تا آخر میبینم انگار احیای قلبی میشم دوباره قلبم شروع به تپش میکنه ممنون بابت تقدیم این احساس زیبا به همه ی ما هرگز نمیدونستم خدا انقدر مهربونه ولی خیلی ناراحتم چرا سخت جون دادید شما که انقد به زیبایی عشق خدا رو به تصویر کشیدین وبه زیبایی زندگی کردین
امروز بازم دیدم برنامه تونو ودوباره احیای قلبی شدم و تموم ناامیدی هام به یکباره از بین رفت
این اشک غم نیست از شدت آرامش من اشک ریختم باورم نمیشه خدا چنین مهربون بود وتصورات من چی بودن…..
آرزوی سلامتی برای شما
سلام جناب طهماسبی بزرگوار
امروز من بعد از دوسال فیلم شما رو دیدم واقعا چه عالی خداوند و اتفاقات رو توصیف کردین ، ممنون بابت این که این تجربه رو در اختیار ما گذاشتین امیدوارم هر جا که باشین خداوند همیشه یارتون باشه