عبور مذاکره کنندگان از خطوط قرمز / جزئیات بسته پیشنهادی محرمانه ایران برای توافق جامع با ۵+۱
تیم مذاکره کننده ایران مطابق گفته محمد جواد ظریف بسته ای پیشنهادی را برای مذاکرات گام نهایی به کشورهای ۱+۵ ارائه کرده است. اگرچه به صورت کلی مطابق رویه دولت، محتوای این بسته از ملت پنهان نگه داشته شده است (+و+) ولی همین معدود اظهاراتی که تا کنون وزیر امور خارجه و مسئولین مذاکره کننده درباره این بسته داشتهاند؛ واقعیات مهم و عجیبی را درباره آن بر ملا میکند و نشان میدهد که تیم مذاکرهکننده حتی ازخط قرمزهایی که خودشان پیش از این مطرح کرده بودند نیز عبور کرده است.
ظریف در اظهار نظری جالب بیان میدارد بسته پیشنهادی ایران بسیار شبیه همان بسته پیشنهادی سال ۲۰۰۵ است که به سه کشور (تروئیکای) اروپایی ارائه شد. این بازگشت به عقب در حالی صورت میگیرد که مشخص نیست پیشنهادی سال ۲۰۰۵ ایران که منجر به توقف ۲ ساله همه فعالیتهای هستهای کشورمان شد و نهایتاً منجر به ارسال پرونده کشورمان به شورای امنیت گردید؛ از نظر آقای ظریف چه دستاوردی داشته است که مجدداً با بازگشت به گذشته، طرح این سناریوی سوخته و در عین حال مضر برای کشور، تصور خروج از وضعیت موجود را دارند. در این مطلب نگاهی دقیق میکنیم بر اظهاراتی که تا کنون مسئولین مذاکره در مورد این بسته پیشنهادی داشتهاند و تبعات عملی که هرکدام برای کشور در پی دارد.
برداشته شدن یکجای تحریمها خواسته ما نیست!
در حالی که ظریف در اولین اظهارات خود پس از امضای توافقنامه ژنوگفته بودطی یک سال باید تمام تحریمها برداشته شودو در چند ماه اخیر نیز همواره برداشته شدن یکباره تحریمها از سوی مسئولین به عنوان خط قرمز مطرح میشد اما عباس عراقچی (عضو ارشد تیم مذاکره کننده) در اظهار نظر مهمی در حین مذاکرات وین ۵ (اواخر خردادماه)اظهار داشت: «تحریمها نمیتواند یک دفعه برداشته شود چون اقدامات ما هم نمیتواند یک دفعه برداشته شود، این یکی از سختترین بخشهای مذاکره است که در حال بحث بر روی آن هستیم». علاوه بر این، خبرهای شنیده شده حاکی از برداشته نشدن تقریبا هیچ یک از تحریمها در دو سالهی اول توافق نهایی و موکول شدن وضعیت آنها به بعد از اعتماد سازی، طی دو سال ابتدایی دارد؛ که ظاهراً تیم ایرانی نیز زیر بار این موضوع رفته است.
آنچه باعث شگفتی است این است که این مسأله عملاً به معنی گذر از اصلیترین خط قرمز مذاکرات برای طرف ایرانی است که اصل این مذاکرات را زیر سؤال میبرد، چرا که عملاً مهم ترین دلیل برای وارد شدن ایران به این مذاکرات برداشته شدن تحریمها است. اما به نظر میرسد تیم مذاکره کننده علی رغم ادعاهایی که پیش از این داشته است درباره این موضوع، چندان جدی نیست و اصل به توافق رسیدن با غرب را هدف قرار داده است. طرف غربی نیز حاضر نیست اهرم فشار خود را بردارد چرا که احساس میکند این فشارها نتیجه داده است و درصدد باجخواهی بیشتر برآمده است.
پذیرفتن غنی سازی آزمایشگاهی: توقف غنی سازی بالای ۵ درصد/محدودیت شدید در تعداد سانتریفیوژها
از آنجایی کههمواره در بحث غنی سازی برآورده کردن نیاز عملی کشور به عنوان خط قرمز از سوی دولتمردان مطرح میشد، لازم است نگاهی بیندازیم به نیاز کشورمان در زمینه غنی سازی. مطابق مصوبه مجلس شورای اسلامیدولت موظف به تامین۲۰ هزار مگاوات برق هستهای (معادل ۲۰ برابر نیروگاه بوشهر) است که برای تامین سوخت این تعداد نیروگاه نیاز به حدود یک میلیون دستگاه سانتریفیوژمیباشد. از طرف دیگر کشور ما برای برآورده کردن نیازهایی که همین امروز در زمینه صنعت هستهای دارد، نیازمند ۱۹۰هزار سو (swu) سانتریفیوژ است، که این عدد معادل۹۰ تا ۱۰۰ هزار دستگاه سانتریفیوژنسل اولاست. همچنینبرای تامین سوخت سالانه نیروگاه بوشهر (۳۰ تن اورانیوم غنی شده) به حدود۵۴ هزار سانتریفیوژنیاز است. تعداد سانتریفیوژهای نصب شدهی فعلی ایران حدود۲۰ هزارتاست که نیمی از آنها فعال میباشد.
از سوی دیگر از نظر سطح غنی سازی کشور ما نیازمند تولید اورانیوم ۲۰درصد برای برآورده کردن نیازهای دارویی و تحقیقاتی خود در رآکتور تهران است. علاوه بر آن، نیاز کشور در زمینه غنیسازیهای فراتر از ۲۰ درصد نیز وجود دارد؛ برای مثالدرباره کشتیهای نفتکش قاره پیما به غنیسازیهای فراتر از ۲۰ درصد نیاز است. باید توجه داشت که علی رغم پذیرش تعلیق غنی سازی ۲۰ درصد برخلاف NPT در گام اول توافق ژنو، قرار بودسطح، ظرفیت و مکان غنی سازی در مرحله گام نهایی طبق نیازهای عملی ایران توسط طرفین، توافق شود،همچنینحق غنیسازی در معاهده NPT، دارای هیچ محدودیتی نبوده و هر کشوری حق دارد تحت نظارت آژانس حتی از میلیونها سانتریفیوژ برای تأمین سوخت نیروگاههای خود برخوردار بشود. بنابراینپذیرش محدودیت برای سطح غنیسازی کمتر از ۲۰ درصد، نقض توافقنامه ژنو و نادیده گرفتن نیازهای عملی کشور آن هم بر خلاف NPT خواهد بود
متأسفانه مطابق اظهارات اخیر مذاکره کنندگان ایرانی، این تیم از هر دوی این خط قرمزها (تعداد سانتریفیوژها و سطح غنی سازی) برای رسیدن به توافق با غرب به مقدار بسیار زیادی فاصله گرفته است. محمد جواد ظریف در همین راستا اخیراً گفته است که ایران در بسته پیشنهادیاش به ۱+۵ پذیرفته است که غنیسازی بیش از ۵درصد ننماید (+).
همچنین در مورد تعداد سانتریفیوژهای پیشنهادی، علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، درمصاحبه با العالممیگوید: «در زمینه غنی سازی پیشنهاد ما اجرای طرح پلکانی غنی سازی است که بر اساس آن ۴ تا ۵ سال تعداد دستگاه های سانتریفیوژ همین نسبت ۲۰ هزار دستگاه باشد» این پیشنهاد به این معنی است که ایران ملزم میشود که در شروع گام نهاییتعداد سانتریفیوژهای خود را از حدود ۸ یا ۱۰ هزار افزایش ندهد (که اکنون نیز همین تعداد سانتریفیوژ فعال در کشور وجود دارد) و در طی ۵ سال به تدریج اجازه پیدا خواهد کرد تعداد سانتریفیوژهای خود را تنها بهحدود ۲۰ هزار عدد برساند، این در حالیست که هم اکنون برایتامین سوخت نیروگاه بوشهر نیاز به ۵۴ هزار سانتریفیوژ وجود دارد. در ادامه صالحی میگوید: «بعد از آن به صورت تدریجی تعداد سانتریفیوژها را افزایش می دهیم تا به ظرفیت تولید ۳۰ تن اورانیوم در سال برسیم» یعنیایران در انتهای گام نهایی، که پیشنهاد طرف مقابل ۲۰ ساله بودن آن است، اجازه پیدا خواهد کرد تا تعداد سانتریفیوژهای خود را به تعداد لازم برایتولید ۳۰ تن اورانیوم غنی شده (۵۴ هزار سانتریفیوژ نسل اول)برساند. با این حساب میتوان معنای صحبت دیپلمات ایرانی درمصاحبه با رویترزکه می گوید«ایران به ۵۰ هزار سانتریفیوژ نیاز دارد نه ۴۹ هزار و ۴۹۹تا» را درک کرد، در واقع تیم مذاکره کننده ۵۰ هزار سانتریفیوژ را به عنوان خواستهی خود در انتهای گام نهایی مطرح کرده است که ایران را متعهد میکند به صورت پلکانی و با شیبی بسیار ملایم و در طی چندین سال به آن برسد. البته با توجه به روال دیپلماتیک و خوی استکباری طرف غربی قطعا این عدد در مذاکرات کاهش نیز پیدا میکند، کمااینکه در روزهای گذشته بعضی اخبار حاکی از کاهش تعداد پیشنهادی ایران بود (+).
در حالی این تعداد سانتریفیوژ به عنوان افقما در پیشنهاد به ۱+۵ مطرح میشود که هم اکنون نیز برای تامین سوخت سالانه بوشهر نیاز به همین تعداد سانتریفیوژوجود دارد و با توجه به مصوبه مجلس مبنی بر الزام دولت به ساخت نیروگاه های برق هستهای برای تامین ۲۰ هزار مگاوات برق، قطعا با این پیشنهاد همواره کشور برای تامین سوخت نیازمند کشورهای خارجی باقی خواهد ماند.در واقعدر این بسته پیشنهادی نه تنها نیاز بلند مدت و میان مدت ایران به سوخت هستهای نادیده گرفته شده است بلکه حتی از نیاز کنونی کشور نیز صرفنظر شده است.همچنین خبرهای شنیده شده حکایت از مشروط شدن همین تعداد اندک سانتریفیوژ به تامین نشدن سوخت مورد نیاز کشور توسط طرفهای خارجی مانند روسیه دارد که موجبات عقب ماندگی و وابستگی مضاعف را فراهم میآورد. در مجموع این سطح غنی سازی باعث وابستگی طولانی مدت کشور در حیاتیترین نیازهایش به خارج شده و پیشنهاد ۸ یا ۱۰ هزار سانتریفیوژ حتی اگر پذیرفته بشود در عمل تفاوتی با تعطیلی غنیسازی صنعتی نداشته و عملاً چون نمیتواند سوخت واقعی برای یک رآکتور حقیقی را فراهم آورد، تنها هزینهبر بوده و در آینده به تعطیلی عملی این صنعت در داخل کشور منجر خواهد شد.
تعطیلی عملی راکتور آب سنگین اراک
راکتور آب سنگین اراک بحث مهم دیگری است که همواره در مذاکرات مطرح بوده است. تولید پولوتیونیم،تولید رادیو ایزوتوپ صنعتی و دارویی، تحقیقات در زمینه پولوتونیم و رادیوایزوتوپ ها وتولید برق، چهار عملی است که راکتور اراک انجام میدهد و اگر این امور توسط راکتور اراک صورت نگیرد یعنی عملاً این واحد تعطیل شده است.تیم مذاکرهکننده ایرانی تغییر طراحی در راکتور اراک را به عنوان بخشی دیگر از پیشنهادش در مذاکرات با کشورهای ۱+۵ مطرح کرده است. اولاً با این پیشنهاد ابتدا به ساکن راکتور اراک تا زمان بازطراحی باید تعطیل شود، و از آن مهم تر اینکهچون این باز طراحی در دنیا جدید است معلوم نیست که چه زمانی به پایان برسد، کمااینکه پس از انقلاب با رها کردن طراحی و ساخت نیروگاهبوشهر توسط آلمانها، تغییر طراحی آن توسط روسها ۲۰ سال به طول انجامید.
ثانیاً با فرض اینکه این بازطراحی با موفقیت انجام و راکتور راه اندازی شود، طبقپیشنهادی که ایران داده و رئیس سازمان انرژی اتمی آن رامطرح کرده است، تولید پولوتونیم در این راکتور۸۰ درصد کاهش پیدا میکندو با توجه به اینکهبعضی رادیو ایزوتوپ هاتنهادر اراک تولید می شود و در راکتور آب سبک امکان تولید ندارد،حدود نیمی از رادیوایزوتوپها نیز دیگر نمیتواند تولید شود.
با این اوصاف به نظر میرسد پیشنهاد بازطراحی راکتور اراک به منظور حفظ این تاسیسات در ظاهر و تعطیل کردن آن در عمل باشد و اینکه عنوان این تاسیسات «آب سنگین» باشد یا «آب سبک» تفاوت چندانی ندارد، البته شنیدهها حاکیست طرف مقابل به این بازطراحی نیز رضایت ندارد و با استناد به متن توافق ژنو که در آن گفته شده در مرحله گام نهایی «نگرانیهای مربوط به راکتور اراک به طور کامل برطرف شود» خواستار عقب نشینیهای بیشتر در این مورد است.
تبدیل فردو به یک سایت کوچک تحقیقاتی
سایت نیمه صنعتی فردواز منظر فنی توانایی تبدیل شدن به یک سایت غنیسازی صنعتی برای تأمین یک نیروگاه هزار مگاواتی را دارد. این سایت بعد از نطنز دومین سایتی است که قابلیت انجامغنیسازی تا سطح ۲۰ درصد را دارد. همچنین از منظر امنیت در برابر حملات موشکی میتواند در برابر سختترین حملات مقاومت نماید و در واقع هدف اصلی از راه اندازی تاسیسات فردو این بود که با ایجاد یک پدآفند غیر عامل از حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران جلوگیری کند. به عبارت دیگر، به لحاظ نظامی- امنیتی، فرض بر این بود که تا زمانی که تاسیساتی در ایران وجود دارد که قابل بمباران نیست، دشمن به تاسیسات دیگر ایران هم حمله نخواهد کرد. از سوی دیگر زحمت بسیار زیادی جهت به سامان رسیدن این سایت تا کنون توسط کارکنان سازمان انرژی اتمی کشیده شده است و هزینههای زیادی برای آنصرف گردیده است.
مجله اکونومیست چند روز پیش در خبریعنوان کرد:«ایران در موضوع تاسیسات غنیسازی فردو پیشنهاد کرده این مرکز به یک سایت تحقیق و توسعه کوچک تبدیل شود و سانتریفیوژهای این تاسیسات به نطنز منتقل شود».طبق نظر کارشناسان، تحقیقاتی شدن فردو، بسیار مضرتراز پلمپ شدن این سایت است، چرا کهبرای تحقیقاتی کردن سایت تمام طراحی های صورت گرفته اعم از طراحیهای عمرانی باید از بین برود و از ابتدا سایت به سبک تحقیقاتی ساخته شود، و این کار بازگشت آینده ایران به یک سایت صنعتی را بسیار سخت تر خواهد کرد. از طرف دیگر تبدیل شدن به یک سایت تحقیق و توسعه «کوچک» یعنی پذیرفتن محدودیت در امر تحقیق و توسعه که پیش از این همواره به عنوان خط قرمز تیم مذاکره کننده مطرح میشد. همچنین این پیشنهاد به معنی برچیدن سانتریفیوژهای موجود در این سایت است که خلاف قول قبلی رئیس جمهور و تیم مذاکره کننده مبنی بر برچیده نشدنِ هیچ کدام از تأسیسات هستهای کشور است (+). در واقع این پیشنهاد نیز به معنی تعطیلی عملی سایت فردو است، همان چیزی که خواستهی غربیهاست. در همین راستا محقق شورای روابط خارجی آمریکامیگوید:«تاکید بر این است که مرکز زیرزمینی فردو بسته شود اما روش های دیگری نیز برای حل این مسئله وجود دارد. به عنوان مثال می توان این مرکز را به یک مرکز تحقیق و توسعه تبدیل کرد. می توان راه حل هایی ارائه کرد که مطلوب باشد اما صحبت از برچیدن در آن نباشد». تعطیلی سایت فردو که مهمترین سایت غنیسازی کشور به حساب میآید میتواند نشانهای آشکار از تسلیم ایران در برابر زورگوییها به حساب بیاید که وجود دستاورد مشخص در ازای آن نیز به صورت جدی در هالهای از ابهام قرار دارد. همچنان که در دور ابتدایی توافقنامه ژنو در ازای تعطیلی تقریباً کامل صنعت هستهای، تقریباً دستاورد مشخصی برای کشور به ارمغان نیامد.
هدف تیم ایرانی از مذاکراتِ در ابهام
نباید فراموش کرد که ورود ایران به مذاکرات به منظور حفظ تمامی دستاوردهای هستهای کشورمان (از جهت کیفی و کمی) و لغو یکجا و کاملتحریمهای ظالمانه علیه ملت غیور ایران صورت گرفت. اکنون که گام اول توافق ژنو به پایان خط رسیده است بار دیگر ثابت شد که نمیشود به مستکبرین عالم و در راس آنها آمریکا (شیطان بزرگ) اعتماد کرد. در مقابل تعطیلی و تعلیق گسترده صنعت هستهای کشورمان در گام اول این توافق، دستاوردی تقریبا برابر با «هیچ» نصیب دولت شد و عملا نه ساختمان تحریم ترک برداشت و نه کاسه آن شکست (+و+). حال بسته پیشنهادی ایران برای توافق نهایی نیز حکایت از عقب نشینیهای گسترده و در واقع فراموشی اصل چرایی ورود به مذاکرات دارد و تقریبا تمام اجزای آن حقوق مصرح کشورمان طبق NPT را نقض میکند که به معنی نادیده گرفتهشدن حقوق هستهای ایران است و تیم مذاکرهکننده اجازه ندارد بر سرحقوق مسلم ملت با طرف مقابل مذاکره کند.با توجه به خالی ماندن دست دولت در گام اول توافق ژنو انتظار میرفت دولت از آن درس بگیرد اما به نظر میرسد از آنجا که دولت حیثیت و آینده سیاسی خود را به رسیدن به توافق با غرب گره زده است تنها به دنبال رسیدن بهآن به هر قیمتی است و در این حالت دیگر فرق چندانی ندارد که آن توافق دستاوردهایش چیست.
به نظر میرسد با توجه به این شرایط لازم نیست منتظر انتشار نتیجه مذاکرات گام نهایی باشیم چرا که تیم مذاکرهکننده ایرانی قصد دارد مجدداً در ازای دقیقاً «هیچ چیز» تمام فعالیتهای هستهای کشور را به حالت تعطیلی درآورد. شاید به این صورت، معنای حرف آقایِ ظریف از اینکه گفته بود «ما اهل زیادهخواهی نیستیم» مشخص بشود، عملاً منظور ایشان این است که ما تقاضای گرفتن حقوق مسلم خودمان را هم نداریم…