خواجه یعنی چه خواجه حرمسرا به چه معناست
مرد خواجه یعنی چه خواجه به چه معناست چیست و کیست
مرد خواجه یعنی چه
خواجه واژهای فارسی به معنای آقا، بزرگ، کدخدا، رئیس خانه و همچنین ثروتمند و صاحب مکنت است. در قدیم در فارسی صدراعظم و نخستوزیر را «خواجهٔ بزرگ» میگفتند. معلم. حکیم. دانا. عالم. تاجر. سوداگر و رئیس طایفه و صاحب جمعیت از دیگر معانی آن است. خواجه نظامالملک طوسی و خواجه عبدالله انصاری از نمونهافرادی هستند که با این لقب مشهورند.
البته یک خواجه دیگر هم وجود دارد به نام خواجه جنسی یا خواجه خرمسرا
خواجه (جنسی)
خواجه یا اخته یا آغا به مردانی گفته میشود که توانایی جنسی ندارند. اغلب برای استفاده در حرمسراها پسربچهها را پیش از سن بلوغ اخته کرده و مانع از بروز صفات ثانویه جنسی و توانایی انجام عمل جنسی در آنها میشدند.
مردان به دلیل جلوگیری از به پادشاهی رسیدن دشمنانشان آنان را عقیم میکردند. نیز در حرمسراها برای جلوگیری از نزدیکی اطرافیان ملکه و همسران پادشاه آنان را عقیم میکردند. در اروپا عقیم کردن پسران برای نگه داشتن صدای زیبا مرسوم بوده است. تعدادی از خواجگان به عنوان سرباز در دژها و قلعهها ساکن بودند. خواجه کردن این دسته از مردان برای جلوگیری از تمایل آنان به بازگشت در خانواده در دوران دفاع از قلعه و جنگ بوده است.
خواجگان از روزگاران کهن در ساختار سیاسی فرمانروایان مشرق زمین ایفاگر نقش های متعدد بودند. ضرورت وجودی آنها در ساختار سیاسی علی الاصول از ضرورت ها و نیازهای بخشی از سیستم سیاسی نشات می گرفت. اندرونی یا حرمسرا مکانی بود که فقط زنان و کنیزان متعدد پادشاهان در آن می زیستند. حال به منظور سامان دادن روابط داخلی اندرونی و همین طور روابط شاه و هر فرد دیگر با زنان ساکن اندرونی خواجگان را به استخدام درآورده بودند.
چرا پسران را اخته می کردند؟
پسران را به جهات بسیار اخته می کردند … یکی برای این بود که آزادانه در حرمسرا بمانند و رابط میان زنان و مردان باشند.
نخستین خلیفه ای که در حرمسرای خود خواجه نگاه می داشت یزید بن معاویه بود و خواجه ای به نام فتح در حرمسرای وی زندگی میکرد. پس از آنکه حرمسرا توسعه یافت، شمار خواجه ها هم رو به ازدیاد گذاشت و بازرگانانی که یهودی بودند به اخته کردن بندگان مشغول شدند و بهای گزافی برای آنان تعیین کردند.
شاید در دوره خلفای عباسی وضع بردگان بدتر و اسفبارتر از هر دوره دیگری بوده باشد. پس از دوره ی مزبور هم اخته کردن بردگان ادامه یافت. مثلا در ایران شاه عباس اول پادشاه ایران، بسیار علاقه مند بود که غلامان خود را شخصأ اخته کند. به همین جهت او دست به عمل چند غلام بچه زد!
نوشته اند که عمل هایی که او انجام میداد بیشترش موفقیت آمیز بود. شاه سلیمان صفوی هم دو غلام بچه آوازه خوان خود را به دست یک جراح فرانسوی سپرد تا آنها را برای وی اخته کند. جراح مزبور بچه ها را با موفقیت اخته کرد .
در قرن هیجدهم انگلیسیها و آمریکایی ها برده های خود را داغ می کردند تا در موقع لزوم به آسانی شناخته شوند. برای زیاد کردن تعداد بردگان آنان را وادار به ازدواج اجباری میکردند. گاهی پدر و مادر و کودکان خانواده را یکجا جهت فروش حراج می نمودند، اما در صورتی که نفع شان به خطر می افتاد آنها را به طور جداگانه به افراد مختلف می فروختند. در این گونه موارد گریه و زاری مادر برای جدا شدن از فرزند جگرگوشه خود و خواهش و تمنای پدر خانواده برای ماندن در کنار همسرش سودی نمی بخشید.
آمریکاییها در زمانی که ماشینهای پنبه پاک کنی هنوز اختراع نشده بود برده ها را به شدت نیاز داشتند تا از صبح روشن تا پایان شب برای پیشبرد اهداف صنعتی شان کار کنند؛ امر مهم برایشان مقدار پنبه پاک شده در پایان روز بود … نه حفظ حرمت و سلامتی یک خانواده سیاه پوست!