آمنه بهرامی قبل و بعد از اسیدپاشی + عکس
در این روزها که اسیدپاشی سوژه اول رسانههای داخلی و خارجی است آمنه بهرامی قربانی اسیدپاشی سال ۸۳ عکس هایی از سال های قبل از حادثه را منتشر کرد.
فهرست مطالب
آمنه بهرامی نوا (متولد ۷ مهرماه ۱۳۵۶ در تهران) قربانی اسیدپاشی در۱۲ آبانماه سال ۱۳۸۳ است. آمنه دارای کاردانی رشتهٔ الکترونیک در دانشگاه آزاد٬ دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر است که پس از فارغالتحصیل شدن در رشته الکترونیک مشغول به کار در شرکتهای مختلف مهندسی پزشکی شد. او در سال ۱۳۸۳ مورد حمله اسیدپاشی فردی به نام مجید موحدی از همکلاسان سابق خود در دانشگاه قرار گرفت و این ماجرا منجر به نابینایی وی و از پی آن دادگاهٔ متعددودادگاه نهایی با حضور سه قاضی ویژه قتل وجنایت به نامهای عزیز محمدی وتوحیدی وبومی وآقای شایسته نماینده اقای شاهرودی رئیس قوه قضائیه و حکم قصاص همراه با ضمانت اجرای آن در بیمارستان دادگستری صادر شد، بازتاب گستردهای در رسانههای ایرانی داخل و خارج از کشور داشت.
پاسخ رد به خواستگاری
در اسفند ماه ۱۳۸۲ ، آمنه از طریق تماس تلفنی مادرمجیدموحدی متوجه میشود که مجید موحدی، یکی از همدانشگاهیهای سابق وی، به او علاقمند است و مادرش برای خواستگاری تماس گرفتهاست . آمنه پس از پرس و جو در دانشگاه متوجه میشود که وی کیست ودر ضمن میفهمد که او ۳ سال از خودش کوچکتر میباشد و هیچ وجه مشترکی با هم ندارند.اما آمنه با کمال احترام به مادر وی پاسخ میدهد که میتوانند به منزل وی بروند اما پاسخ وی به دلیل تفاوت فرهنگی منفی میباشد . از آن لحظه به بعد مزاحمتهای تلفنی شروع میشود و مدتها مجید با التماس و تهدید از وی درخواست ازدواج میکند. حتی مادر مجید تلفنی بازهم با آمنه صحبت مینماید وتاکید میکند که پسر وی یک مرد است وهرچه را بخواهد به دست میآورد. اما همچنان پاسخ آمنه منفی است.
قربانی اسیدپاشی
پس از یک سلسله مزاحمتهای تلفنی بالاخره در ۱۲ آبان ۱۳۸۳، مصادف با شب نوزدهم ماه رمضان، آمنه، در پارک روبروی بیمارستان رسالت، واقع در زیر پل سیدخندان، به یکباره مورد حملهٔ مجید موحدی قرار میگیرد. مجید پس از ۶ ساعت انتظار ۱۰ صبح تا ۴ ونیم عصردر مسیر همیشگی رفت وآمد به محل کار آمنه به کمین نشستن، آمنه را در حالی یافت که عازم رفتن به خانه از محل کار بود تعقیب مینماید واین در حالی است که آمنه اصلا متوجه وی نمیباشد ومجید که در پشت سر وی راه می رفته سعی میکند از آمنه جلو بزند وآمنه با این تصور مه یک رهگذر مزاحم است به وی راه میدهد که عبور نماید وناگهان مجیدرا در برابر خود مییابد ومجید در یک لحظه محتوی پارچ قرمز پر از اسید کلریدریک را به روی صورت آمنه ریخته و پا به فرار میگذارد . آمنه تصور مینماید پارچ حاوی آب جوش میباشد پس از چند ثانیه دچار درد و سوزش زیادی میشود و پس از داد و فریاد زیاد، با کمک مردم به بیمارستان رسالت منتقل میشود. پس از حدود ۲ روز، مجید دستگیر میشود و به اسیدپاشی اعتراف کرده و روانهٔ بازداشتگاه میشود.
بخشش و گذشت از قصاص چشم
سرانجام در تاریخ یکشنبه، ۹ مرداد ۱۳۹۰، اجرای حکم قصاص حتمی شد که در آن روز آمنه، مجید را بخشید و پرونده صرفا از لحاظ جنبه عمومی جرم مفتوح ماند. آمنه خود در این باره میگوید:«در آخرین لحظهای که حتی آمپول بیهوشی را به مجید موجدی تزریق کردند و برادرم آمد تا قطره اسید را توی چشمهایش بپاشد، او زار زار گریه میکرد و به من فحش میداد. اما من در آخرین لحظه به برادرم گفتم که بگذر. برادرم گفت چرا؟ من پاسخ دادم که هرگز نمیخواستم این کار را بکنم.»