قتل هوناک پدر و برادر در کمال خونسردی / گفتگو با متهمان (عکس)
۲ سال بعد از افشای جنایتی خانوادگی که درآن جوانی با همدستی همسرش پدر و برادر خود را به قتل رسانده بود متهمان جزئیات بیشتری از این جنایت را فاش کردند.
روز دوم آذر سال ۹۱زن جوانی به نام راحله به کلانتری پرند رفت و گفت شوهرش هومن برادرش را در خانه پدریشان به قتل رسانده است. بهدنبال این خبر مأموران به خانه هومن رفتند و او را به اتهام قتل بازداشت کردند. بررسیهای اولیه نشان میداد او ابتدا با همدستی همسرش به برادرش شیرینی مسموم خورانده و بعد از بیهوش شدن وی او را با ضربات چاقو به قتل رسانده و جسدش را به شمال کشور برده و در کنار دریا دفن کرده است.
متهم در جریان بازجوییهای اولیه اتهام قتل برادرش را برعهده گرفت و گفت همسرش راحله هم همدست او است. در چنین شرایطی بازجوییهای فنی از ۲متهم ادامه پیدا کرد تا اینکه معلوم شد هومن ۲سال قبل پدرش را نیز به قتل رسانده و با صحنهسازی وانمود کرده که او بر اثر گازگرفتگی جانش را از دست داده است.
هرچه تحقیقات پیش میرفت متهمان جزئیات بیشتری از این جنایت خانوادگی را بازگو میکردند تا اینکه هفته گذشته برای ثبت آخرین دفاع به شعبه دوم دادسرای امور جنایی منتقل شدند و از سوی بازپرس بستانزاده تحت بازجویی قرار گرفتند. هومن در آخرین دفاعیاتش گفت پدرش را به تلافی خودکشی مادرش به قتل رسانده و بعد از آن چون برادرش هم از این ماجرا بو برده بود نقشه قتل او را با کمک همسرش طراحی و اجرا کرده است. راحله نیز گفت در قتل پدر و برادر شوهرش نقشی نداشته و فقط به برادر شوهرش شیرینی مسموم تعارف و در انتقال جسد او به شمال کشور به شوهرش کمک کرده است.
گفتوگو با متهم ردیف اول
هومن که در ۲۱سالگی نخستین قتل را مرتکب شده حالا میگوید قتل پدرش اشتباه بود و قتل برادرش دومین اشتباهش بود و باعث شد دیگر راه برگشتی برایش باقی نماند.
چطور شد تصمیم گرفتی پدرت را بکشی؟
چند روز قبل از آن مادرم خودکشی کرده بود. آن روز یکی از تلخترین روزهای عمرم بود. مادرم درحالیکه کفنش را از کمدش بیرون آورده بود از من خداحافظی کرد و گفت با همسایه طبقه چهارم کار دارد. او از پلهها بالا رفت اما چند لحظه بعد فهمیدم او خودش را از طبقه چهارم به پایین انداخته است. وقتی بالای سرش رفتم هنوز نفس میکشید اما درحالیکه سرش روی پای من بود فوت شد. نمیدانستم دلیل خودکشی مادرم چیست اما چند روز بعد فهمیدم.
او چرا خودکشی کرده بود؟
چند روز بعد در گوشی تلفن همراه پدرم پیامکی دیدم که نشان میداد مادرم به خاطر اختلافاتی که با پدرم داشت خودکشی کرده است.
چطور نقشه قتل را اجرا کردی؟
همهچیز در کمال خونسردی اتفاق افتاد. اول پدرم را با خوراندن شیرینی مسموم بیهوش کردم و در ادامه شیر گاز را باز گذاشتم. طوری صحنهسازی کردم که هیچکس متوجه این ماجرا نشد و همه فکر کردند پدرم بر اثر حادثه جانش را از دست داده است. او مرد خوبی بود اما پیامکی که در گوشیاش دیده بودم قلبم را آزرده کرده بود.
بین قتل پدر و برادرت حدود یکسال فاصله بود. چطور شد که تصمیم گرفتی برادرت را به قتل برسانی؟
او حرفهایی درباره قتل پدرم میزد و معلوم بود همهچیز را فهمیده است. ممکن بود حرفی بزند که دستم رو شود. به همین دلیل او را هم به قتل رساندم.
درباره قتل برادرت بیشتر توضیح بده.
یک روز درحالیکه او به خانه مان آمده بود به راحله گفتم برو شیرینی بخر. آن روز هم خیلی آرام و خونسرد بودم. سپس بین شیرینیها قرص خوابآور گذاشتم و همسرم به برادرم تعارف کرد. او بعد از خوردن شیرینی خوابش گرفت و من هم رویش یک پتو انداختم و با چاقو او را به قتل رساندم.
با جسد برادرت چه کار کردی؟
یک چمدان تهیه کردیم و جسد را داخل چمدان گذاشتیم. سپس راهی محمود آباد شدیم و در آنجا یک ویلا اجاره کردیم. اول میخواستم جنازه را در ویلا دفن کنم اما چون دریا نزدیک بود آخر شب جسد را کنار دریا بردیم و روی آن سنگ چیدیم و همان شب هم به تهران برگشتیم.
حالا که چند سال از قتل پدر و برادرت میگذرد وقتی به این دو جنایت فکر میکنی چه حسی داری؟
پشیمانم اما پشیمانی چیزی را درست نمیکند.
گفتوگو با متهم ردیف دوم
راحله زمان وقوع دومین قتل ۱۹ساله بود و بهدلیل ترس از شوهرش نزد پلیس رفت و آنچه اتفاق افتاده بود را اطلاع داد. شاید اگر او این دو قتل را به پلیس خبر نمیداد سومین قربانی خودش بود.
چطور شد که شوهرت را لو دادی؟
او پدر و برادرش را کشته بود. وقتی جسد برادرش را به شمال بردیم و برگشتیم او من را تهدید کرد که اگر در اینباره با کسی حرف بزنم من را هم میکشد. تهدیدهای او جدی بود و به کاری که میگفت عمل میکرد به همین دلیل تصمیم گرفتم برای نجات جان خودم هم که شده همهچیز را به پلیس بگویم.
تو در این دو جنایت چه نقشی داشتی؟
من از قتل پدر هومن اطلاعی نداشتم اما در ماجرای قتل برادرش من فقط شیرینی خریدم و به او تعارف کردم. وقتی هم که شوهرم، برادرش را به قتل رساند من همراه او و جسد به محمود آباد رفتم. من در این ماجرا هیچکارهام و زندگیام تباه شد. اولیایدم خانواده شوهرم هستند و او را میبخشند اما این من هستم که آیندهام را تباه کردم و معلوم نیست چهبلایی بر سرم میآید.