آیا باران کوثری ازدواج کرده و متاهل است؟ +عکس همسرش
باران کوثری اکنون ۳۰ سال دارد و می توان گفت تقریبا از کودکی بازیگری را شروع کرده . اولین بازی او در فیلم « بهترین بابای دنیا » در سال ۷۰ بود که کارگردانی این مجموعه را داریوش فرهنگ بر عهده داشت .
پدر او جهانگیر کوثری « تهیه کننده و کارشناس در زمینه ی فوتبال » می باشد و مادرش « رخشان بنی اعتماد » کارگردان خوب کشورمان است .
سال ۸۵ را می توان یکی از رویایی ترین سالها برای باران کوثری دانست زیرا در این سال با بازی در فیلم صاحبدلان که در ماه رمضان پخش شد ، به شهرت رسید و بخاطر بازی در فیلم های روز سوم و خون بازی توانست در بهمن ماه در بیست و پنجمین جشنواره ی فیلم فجر جایزه ی سیمرغ بلورین را نصیب خود کند .
اما از سال ۹۰ تا ۹۲ به عبارتی دوران افول او به حساب می آمد زیرا در این دو سال کاملا ممنوع التصویر شده بود و دوران سختی را گذراند . او چگونگی ممنوع التصویر شدنش را در فیلم مستانه به نمایش گذاشت و کاملا دیالوگ هایی که سحر دولتشاهی به مامور واحد حراست سینما و تلوزیون می گفت ، تماما حرف های واقعی باران کوثری با مامور واحد حراست سینما و تلوزیون بود اما علت ممنوع التصویری او معلوم نشد .
باران کوثری با بازی در فیلم « عصبانی نیستم » به ماجرای ممنوع التصویری اش خاتمه داد اما هنوز این فیلم بنا به دلایلی پخش نشده .
اما ماجرای ازدواج او که هنوز توسط خودش نه رد و نه تایید شده به طور مرموزانه سر جای خود باقی مانده است ولی فقط چند قطعه عکس از او و مردی منتشر شده که همه حدس می زنند باران کوثری بدون هیچ سر و صدایی ازدواج کرده .
باران کوثری ازدوران ممنوعیت کاری و از کلیپ جنجالیاش می گویدگفتو گو: کیوان کثیریان -هیوا یوسفی سیامک رحمانی – مهدی امیر پور
خودش میگوید نه. میگوید هیچ تغییری نکردهام. همان باران چند سال پیش هستم. میگوید سنش بیشتر و باتجربهتر شده اما محافظهکاری را نمیپذیرد. اینکه سادگی و راحتی گذشته را ندارد، تکذیب میکند. شاید حق با او باشد. شاید قضاوتکردن از دور باعث شود در مورد بعضیها چنین تصوراتی به وجود بیاید. باران کوثری از زمانی که پا به سینما گذاشته یکی از دختران شیرین پرده نقرهای بوده. در سینما و تلویزیون تواناییهایش را نشان داده و از زیر سایه رخشان بنیاعتماد و جهانگیر کوثری، پدر و مادر بهنامش بیرون آمده. اما او را در سالهای آخر دولت محمود احمدینژاد و در دوران فترت سینما، بیش از نقشآفرینیهایش، به عنوان یک چهره اجتماعی و معترض به یاد میآوردیم. با دستبندی که بعضا از زیر آستیناش بیرون میزد تا بر تعهد و همراهی او با مردم بگوید. باران کوثری حالا به ما میگوید از آنچه کرده پشیمان نیست. میگوید به آنچه گفته باور داشته و هزینههایی که داده به خاطر اعتقاداتش بوده. هرچند غیرقابلدرک و غیرمنصفانه.
تعطیلات که تمام شد و رسانهها دوباره استارت زدند، چند نفری بودند که نامشان مثل بمب منفجر و تیتر رسانهها شد؛ یکی از آنها بازیگر آشنای سینما بود: باران کوثری. کلیپی که باران کوثری روی ترانه «چرا رفتی» همایون گذاشته بود و واکنش چهرههایی که در این کلیپ حضور داشتند با شنیدن ترانه، حتی تا تیتر روزنامهها هم بالا آمد. باران کوثری توضیح میدهد که این تصاویر به قصد کلیپ ساخته نشده و برای رونمایی از آلبوم بوده و فلان و بهمان. شاید توضیحات او چیزی را تغییر ندهد. اما اینکه چه چیزی این جامعه تبزده را میشوراند و اینکه وقتی هدف آنها قرار بگیری چه بر تو میگذرد، سوالاتی بود که به دنبال جوابش بودیم.
باران کوثری میگوید هر کاری دلم بخواهد میکنم. میگوید اهل مراعات نیستم. او در این مصاحبه به ما میگوید صفحهای در اینستاگرام ندارد و آنچه را در اعتراض به کلیپاش نوشتهاند چندان ندیده است. راستش دوباره میرویم به صفحه اینستاگرامی که به نام اوست نگاهی میاندازیم و فکر میکنیم این همه عکس شخصی را کسی جز او نمیتوانسته آپلود کند. پاسخهایش را در این مصاحبه مرور میکنیم و فکر میکنیم گویندهاش از حجم حملات بیخبر نیست. او بابت مصاحبهاش نگران است و از بازتاب و حاشیههای احتمالی آن هم. اما وقتی مقابل دوربین قرا میگیرد دوباره همان باران بیپروا و سرکشی است که در سالهای گذشته از او میشناختیم. ما، همه ما در این سالها محتاطتر و دلواپستر نشدهایم؟
شما از چه زمانی در تلویزیون ممنوعالتصویر بودید؟
اگر اشتباه نکنم قبل از سال ۸۸ با برزو ارجمند به یک برنامه زنده رفتیم که همدیگررا به اسم کوچک صدا کردیم، بعد از برنامه گفتند برای چی؟ آخر برزو دوست صمیمی من است، خندهدار نیست با نام فامیلی صدایش کنم؟ بعد از آن برنامه هم گفتند دیگر اجازه نداری برنامه زنده بروی تا کلاه قرمزی پیش آمد و مشکلی نبود. سال بعد اجازه حضور در کلاه قرمزی را هم ندادند. بعدش یک کار مناسبی پیشنهاد شد که گفتم اجازه کار ندارم، گفتند نه شما بیایید درست میشود. در واقع میگفتند باید کاری که دوست نداری را انجام بدهی تا اجازه بدهیم به علاقه خودت هم برسی. تا امسال که گویا مشکل حل شده.
شایعه شده بود آخرش با خانم بنیاعتماد به یکی از این جاهایی که باید میرفتید رفتید و مشکل حل شد. درست است؟
من از اول تا آخرش به خیلی از جاهایی که باید، رفتم. اما هیچ کدام مشکل را حل نکرد تا نزدیک انتخابات اخیر مرا بردند به یکی از همانجاها و گفتند مشکل شما حل شد و برای کاری هم دعوتتان میکنند، با خیال آسوده بروید کار کنید. گفتم چه جالب. دقیقا هماهنگ بازمان انتخابات! نه دیگر میگذارم این دو هفته هم تمام شود، که اصرار کردند چه کاریه، بروید سر کار. البته پیشنهادهای خوبی هم نداشتم و نرفتم.
اگر میدانستید ممنوعالکارید چرا برای فیلم «خسته نباشید» رفتید؟
گفته بودند در تئاتر ممنوعالکاری. من نمیدانستم در سینما هم محرومم. از آقای تاجیک هم پرسیدم، گفتند سینما به ما مربوط نیست. حتی یکی از آقایان حراست ارشاد در مصاحبهای که داشتند گفتند تا وقتی چیزی به خانم کوثری ابلاغ نشده محرومیتی ندارند. سر فیلم «خسته نباشید» یادم هست داشتیم شام میخوردیم که در کرمان نماینده وزارت ارشاد به همراه نیروی انتظامی آمدند سر صحنه و دوربینها را گرفتند. اول گفتند مشکل من هستم. بعد گفتند مشکل از ایشان نیست و پروانه ساخت فیلم ایراد گرفتند.
البته احتمال داشت اگر تهران بودید چنین اتفاقی نمیافتاد.
با ارشاد تهران هم صحبت کردیم. اصلاً فیلمبرداری چند روز تعطیل شد و گروه به تهران آمد. گفتند من نباید در فیلم باشم و اسم افشین باید از تیتراژ در بیاید. محسن قرایی گفته بود تمام صحنه های باران را گرفته ایم و پول نداریم دوباره با بازیگر دیگر تکرار کنیم آنها هم گفتند ما هم اصرار نداریم شما فیلم بسازید! (به شوخی میگوید) در واقع لطف کردند اجازه دادند فیلم راتمام کنند.
شما در این دو سال بیشتر تبدیل به یک چهره اجتماعی سیاسی شدهاید و هر جا اسمتان برده میشد منتظر اتفاقات اینچنینی بودیم.
اتفاقا اصلا چنین چیزی را دوست ندارم و به نظرم یکی از ویژگیهای قابلستایش مادرم این است که همانقدر که در زمینه اجتماعی فعالیت میکند به همان اندازه هم فیلم خوب میسازد. من هم هیچ وقت قصد نداشتم تبدیل به چهره سیاسی شوم. من کارم را دوست دارم و ترجیح می دهم به عنوان بازیگر شناخته شوم اما مساله اینجاست که من در تربیتم یاد نگرفتهام در این شرایط بحرانی سکوت کنم و موضعی نداشته باشم. اتفاقاً من بازیگر مسئولیتی در مقابل مردم دارم و در آن شرایط نمیتوانستم خودم را جدا کنم.
اتفاقا ما هم عقیده داریم از این نظرخیلی به خانم بنیاعتماد شبیه هستید.
خیلی خوشحالم که شبیه پدر و مادرم به نظر بیایم. من خیلی پدر و مادرم را قبول دارم و هیچوقت تلاش نکردهام از زیر سایهشان بیرون بیایم.
خانم کوثری شما نسبت به قبل محافظهکارتر شدهاید؟
واقعاً اینطور به نظر می آید؟! چه به لحاظ اجتماعی و چه شخصیتی هیچوقت آدم محافظهکاری نبودهام و نیستم. من میتوانستم این مشکل دوساله را با یک امضا و ۴۸ ساعته میتوانستم حل کنم ولی نکردم .نه مراعات کسی را کردم نه سیاستمدارانه برخورد کردم و نه حتی خواستم از این ۲ سال استفاده کنم . چون فکر میکردم کمترین هزینهای است که میتوان در سینما داد، خیلیها که شرایط من را نداشتند و شناخته شده نبودند در موقعیت مشابه هزینه خیلی سنگینتری دادند. مطمئن باشید اگر محافظهکار شده بودم در اوج روزهای کارم ۲ سال خانهنشین نمیشدم.
زمان محرومیتتان مصاحبهای با شما انجام شد که درجواب سوال درباره ممنوع الکاری گفتید نمی خواهید راجع به آن مساله حرف بزنید.
بله چون دلم نمیخواست نان این ماجرا را بخورم. هر روز، واقعاً هر روز از طرف رسانه های داخلی و خارجی زنگ میزدند برای مصاحبه اما این کار را نکردم.
بعد از این ۲سال، الان حسرتی برایتان نمانده؟ بالاخره شمادر اوج دوران کاریتان بودید.
حسرت نه. چون باور نمیکنید چقدر حال خوب از مردم گرفتم. در بازیگری هر کاری که از دست میدهی هر فیلم خوبی که بازی نمیکنی انگار یک پله پایین رفتی و بقیه از تو جلو میزنند. من در فشار عصبی بودم. فکر میکردم برای کسی هم مهم نیست. بعد دو نفر از مردم را در خیابان میدیدم و حرفهایی میشنیدم که اصلا آب روی آتش بود و آرام میشدم.
به نظرت خودتان این دو سال را خوب مدیریت کردید؟
خب زیر بار فشار عصبی بودم و آدم غیرقابلتحملی شده بودم. مادر و پدرم خیلی تحملم کردند.
فیلمی بود که دراین دو سال از دست بدهید و حسرت بخورید که باید این فیلم را بازی میکردم و نتوانستم؟
بله مشخصا، ۳ تا از فیلمنامههایی که به من پیشنهاد شد را خیلی دوست داشتم و هنوز حتی ندیدمشان چون خیلی دلم می سوزد. دو تایشان خیلی فیلم های موفقی هم شدند.
اسم نمیبرید؟
بگذارید اسم فیلمها را نگویم.
برنامهای برای جبران این ۲ سال دارید؟
امسال زیاد کار میکنم. البته کیفیت کار هم مهم است. اما راستش یک مقدار بیانگیزه شدهام. هیچ وقت اینجوری نبودهام. احساس میکنم هر لحظه ممکن است زیر پایت را خالی کنند. من بارها در این بحثها گفتهام میتوانید زندانیام کنید اما نمیتوانید ممنوعالکارم کنید چون این یک موضوع دیگر است…
شما که نسبت به قلادههای طلا موضع میگیرید و بعد پای ۲ سال محرومیت کاریتان میایستید چطور میشود که با حسین فرحبخش کار میکنید.فرحبخشی که کارهایش به لحاظ کیفی مشخص است و حتی مواضع مخصوص خودش را دارد؟
من آقای فرحبخش را اصلا از جنس قلادهها نمیدانم و به لحاظ اعتقادی هم هیچوقت در بلک لیست من نبودند. البته من درباره خانه سینما به ایشان نقد دارم و ابداً این حرفها را برای طرفداری از آقای فرحبخش نگفتم. اما فیلم آقای فرحبخش سفارششده نیست، مدل فیلمهای خودشان است، به جایی وصل نیست. ممکن است از سلیقه ی من دور باشد اما مقابل اعتقادات من نیست. مگر در سال چند فیلم مطابق سلیقه من ساخته می شود. می دانم حضورم در این فیلم سوالبرانگیز است اما من به دلایل شخصی در این فیلم بازی کردم و نه مالی، چون پول عجیبی هم نگرفتهام. پلانهایی هم که از فیلم دیدم اصلاً بد نشده.
فکر میکنید حضورتان در این فیلم به کیفیت کار کمک میکند؟
من نخواستم کیفیت فیلم را عوض کنم به نظرم اشتباهترین کار بازیگر این است که بخواهد فیلم را عوض یا به نام خودش کند. فیلم، متعلق به کارگردان است و من بازیگر این را پذیرفته ام که جلوی دوربین او قرار گرفتم. اما به طور کلی فکر می کنم بهترین فیلم آقای فرحبخش باشد.
به هر حال عجیب به نظر میرسد که بعد از این مدت ممنوعیت، باران کوثری با چنین فیلمی به سینما برمیگردد.
من بعد این ممنوعیت، با «عصبانی نیستم» به سینما برگشتم که مانیفستم هست. چون برایم خیلی مهم بود که قدم اولم را محکم بردارم.
گفته میشد داوران جشنواره فجر جدا از جایزه نوید محمدزاده، دیپلم افتخاری هم برای شما در نظر گرفته بودند.
بله.
در واقع تفاوت بین این دو فیلم باعث میشود این شبهه به وجود بیاید که انگار گفتهاند این فیلم را بازی کن تا مشکل ممنوعالکاریات حل شود.
نه، این فکر را نکنید. اگر می خواستند من برای حل مشکلم فیلمی بازی کنم حتماً یکی از همین فیلم های پرحاشیه ای بود که خودم به آن ها معترض بودم نه فیلم فرحبخش. هیچوقت در این سالها از من نخواستند فیلمی را بازی کنم تا مشکلم حل شود.
اینکه تصمیم گرفتید زیاد کار کنید خوب است اما نگران کیفیت کارها نیستید؟ خودتان هم میدانید که اگر در جشنواره یک فیلم خوب داشته باشید بیشتر دیده میشود تا پنج فیلم متوسط .
چیزی که الان مشخص است این است که در حال حاضر و بعد از حواشی جشنواره سال گذشته دیگر جشنواره فجر اهمیتی برای من ندارد. امسال و در جریان «عصبانی نیستم» فکر کردم یعنی چی؟ چقدر همه چیز بیخودی است؟ زنگ میزنند که تورا به خدا این نامه را بنویسید و کنار بروید. رضا درمیشیان(کارگردان فیلم) که همان اول قبول کرد، گفت؛ من که کاندیدا نیستم به کاندیداها بگویید. میگفتند باور کنید دست ما نیست. اگر دست شمای مسوول نیست پس دست کیست؟خب چرا خودمان را گول میزنیم راحت بگویید همه چیز بستگی به مقاله فلان نیوز دارد.
بعد دوستی که ادعا دارد به صنف متعهد است میآید تلویزیون و میگوید «عوامل عصبانی نیستم کار خاصی نکرده اند، به نفع سینما کنار رفتند». خب خودمان که نباید راحت این را بپذیریم. اگر بقیه کارگردان ها پشت درمیشیان نایستند که این چرخه همیشه ادامه پیدا می کند. یعنی هرسال چند تا فیلم به نفع سینما کنار گذاشته میشوند و ما هم این را قبول داریم و راضی هستیم؟ هیچ چیز به اندازه جایزه نوید دل من را نسوزاند. نوید در عصبانی نیستم واقعاً بی نظیر بود.
ما حساسیتها را درک میکنیم. میدانیم تهدید شدهاید و مینیبوس آوردهاند دم در سالن اختتامیه. همه اینها واقعی است قبول. اما بهتر نیست بگوییم ما هیچ قدرتی نداریم، تا ما هم دل خوش نکنیم که جشنواره امسال فرق می کند؟
من منکر اتفاقات مثبت که در ارشاد افتاده نیستم، ولی به شخصه جشنواره فجر آخرین چیزی است که به آن فکر میکنم. نمیگویم از گرفتن جایزه خوشحال نمیشوم اما حساب نمیکنم که امسال در فیلم جامهدران نقش بازی کردهام بگذارم در جشنواره دیده شود . به این فکر میکنم الان ۲۸ سالهام. ۲ سال از دست دادهام و باید کار کنم تا برسم به جایی که بودم.
و هنوز هم در نقش دختر تینایجر و دانشجو بازی میکنید.
بله اتفاقا در فیلم «اتاق دختر» هم من و پگاه(آهنگرانی) نقش دو دختر دانشجو را بازی میکنیم! خودمان هم به تهیهکننده گفتیم: «میخواید ما دیگه نقش دانشجو بازی نکنیم؟(با خنده) از سنّمون گذشته…»
بههرحال شما و پگاه آهنگرانی از اول در فضای سینما بزرگ شدید اما فکر میکنید دلیل اینکه بازیگر خیلی جوان که نقش دختر دانشجوی ۲۰ ساله را در سینمای حال حاضر بازی کند، نداریم و همچنان باید برای نقش های مهناز افشار و هدیه تهرانی خواستگار بیاید چیست؟!
به نظرم کاملا به تهیهکننده مربوط میشود؛ تهیهکنندههایی که پول دارند، کسی هم که سرمایه میآورد نمیخواهد ریسک کند، میخواهد سرمایهاش برگردد. به خود من نقشهایی پیشنهاد شده که گفتهام سنم برای نقش زیاد است و کارگردان هم موافق بوده اما تهیهکننده نگران سرمایهاش بود.
وقتی که نقش از طرف تماشاچی پذیرفته نشود، در اولین قدم بازیگر نابود میشود. در «عصبانی نیستم» هم من هم نوید(محمدزاده) نگران این مساله بودیم. اما فضا به شکلی بود که رضادرمیشیان(کارگردان) ترجیح میداد ما بازی کنیم. به شخصه این ریسک را نمیکنم مگر این که به نقش نزدیک شوم یا نقش به من. البته الان بین جوانها نسل خوبی داریم؛ نازنین بیاتی، ندا جبرئیلی….
اما تهیهکننده باز میرود سراغ باران کوثری برای نقش های ۲۰ ساله…تازه سن بعضی جوان ها را بالا هم می برند، مثلا بابک حمیدیان هم در فیلم پوراحمد خیلی غیر قابل باور بود چون واقعا هم مخاطب باور نمیکند که حمیدیان نقش پیرمرد ۷۰ ساله را بازی کند. یا حامد بهداد در شبانهروز. به هر حال ورودی بازیگران جوان کمتراز همیشه است کلاً هم نقش برای بازیگران جوان نوشته نمیشود. ما فیلم به اصلاح تینایجری نداریم.
بله موافقم الان موج فیلمهای آپارتمانی و زندگی زناشویی است که هم کم هزینهتر است هم خوب میفروشد.
در همین جشنواره اخیر بالای ۱۰ فیلم داشتیم که دوربین از حیاط خانه بیرون نرفت . مثل «برف»، «ملبورن»، «خانه پدری» و…. انگار کارگردانها به دلایل مختلف ترجیح میدهند وارد اجتماع نشوند تا مجبور نشوند یکسری چیزها را نشان بدهند. البته استثناهایی مثل «قصهها» و «عصبانی نیستم» هم وجود دارد که در بطن جامعه اتفاق میافتند.
دقیقا. یک دلیلی که من فیلمنامه جامهدران را خیلی دوست داشتم همین بود. وقتی فیلمنامه جامه دران را خواندم گفتم یادش به خیر ما یک زمانی قصه هم داشتیم! سالهاست فیلمهای این طوری که خط قصه غلیظ باشد نداریم.
شاید یکی از دلایل محبوبیت سریالهای ترک همین است.
بله چون قصه دارد . میدانید در بازیگری هم تاثیر دارد مثلا یک لحن مونوتن یخی مد میشود و کوچکترین بازی برونگرایی شببیه اغراق میشود و دیگر به بازیهای غلیظتر عادت نداریم.
دراین ۲ سالی که ممنوعالکار بودید چه کار میکردید؟
پربارترین دوران کاریام بود. با محمد رضاییراد که استاد تئاتر است و سیما مبارکشاهی، میلاد رحیمی، محسن قرایی و افشین هاشمی گروه تئاتری راه انداختیم به اسم گروه تئاتر خانه. به آدمهای مختلف زنگ میزدیم و به خانههایشان میرفتیم و برای هر چند نفری که جمع میشدند اجرا میکردیم. انگار برکت این ممنوعالکاری هم به همین بود وگرنه هیچوقت چنین اتفاقی نمیافتاد که محمد رضایی راد با من کار کند! باور کنید ۳-۴ تا متن اساسی اجرا کردیم که مناسب سالنهای بزرگی مثل تالار وحدت بود اما ما با امکانات محدود به تئاتر خانگی تبدیلش کردیم.
استقبال هم شد؟
خیلی زیاد. در نوع خودش با استقبال خوبی هم همراه بود. بیشترین اجرا۸۰ نفر تماشاگر داشت. آدمهای زیادی مثل آقای فرمانآرا اجراها را پیگیری میکردند. آخرین متن را هم ۶ ماه تمرین کردیم. متنها هم نوشتههای خود آقای رضاییراد بود.
برای مجوز با مشکلی مواجه نشدید؟
نه چون بلیت فروشی نمیکردیم و تا وقتی بلیت فروخته نشود مشکلی پیش نمیآید.
شما فیلم هم میبینید؟
بله خیلی زیاد. شبها تا صبح بیدارم و چون خوابم نمیبرد فیلم میبینم. یا شاید چون فیلم میبینم خوابم نمیبرد(میخندد).
آخرین فیلمی که دیدید، چه بود؟
نبراسکا.
سریال هم میبینید؟
نه در دیدن سریال بیظرفیتم. مثلا سریال ۲۴ زندگی من را مختل کرده بود. سفر بودم و همه را کلافه کردم. ولی مینی سریال میبینم.
فکر میکنید سینمای جهان چه تغییری کرده از دهه ۸۰ و سینمای کلاسیک به بعد؟
فکر میکنم یک بخشی از سینما به سمت سادگی میرود و من این را ترجیح میدهم. بین «جاذبه» و «همه چیز از دست رفته» ترجیح من دومی است .۱۰دقیقه اول گرویتی(جاذبه) بیچاره شدم که این فیلم را چطور ساختهاند، اما بعدش تمام شد. البته این فیلمهای ساده در اسکار نادیده گرفته میشوند.
بازیها چطور است؟
مثلا همین رابرت ردفورد یا جودی دنچ. این بازی که در این سن میکنند عجیب است. آنها برای بازیگر در ۸۰ سالگی هم نقش مینویسند. خود ما شوروهیجانی که در ۲۰سالگی داشتیم را الان نداریم، چه برسد به ۸۰ سالگی.
بازیگر مورد علاقه تان کیست؟
قطعاً مریل استریپ.
در ایران که اصلا چنین نقشهایی نوشته نمیشود. فکر میکنند اگر نقش یک را برای پیرمرد بنویسند استقبال نمیشود. اگر هم بنویسند نقش ۳ و ۴ و پدربزرگ نصیحتگر و از این قبیل نقشهاست.
اگر نقش یک هم بنویسند ترجیح میدهند از جوانترها استفاده کنند. شاید فکرمیکنند کار با آنها راحتتر است.
مطالعه هم میکنید؟
خیلی رمان میخوانم. ادبیات روس مورد علاقه من است. گاهی ترجیح میدهم کتابهای تکراری بخوانم. بعضی کتاب ها را باید سالی یک بار بخوانم. درباره فیلم هم همینطوری هستم. بعضی فیلم ها را هر چند وقت یک بار می بینم.
هیچوقت وسوسه بازی کردن در هالیوود را نداشتهاید. با توجه به محرومیتهای این چند وقت و اینکه آنها دختر شرقی میخواهند؟
نه. من هیچ وقت وسوسه نشدهام. ترجیح میدهم نفر دهم اینجا باشم تا نفر پانصدم آنجا.من خیلی فکر کردم بازیگری را رها کنم و بروم آنجا و درسی که دوست دارم را بخوانم و ادامه بدهم. اما بازیگری آدم را پاگیر میکند. از شهرت نمیشود دل کند.من مثل کسانی نیستم که انکار میکنند. شهرت خیلی لذتبخش است. شما هیچ وقت احساس تنهایی نمیکنی کافی است بروی داخل یک مغازه و بگویی مشکلی برام پیش آمده. انرژی خوبی از مردم میگیری فضای کاریات جذاب است. ار لحاظ اقتصادی هم وضعمان بهتر از بقیه است. البته مشکلات که همه دارند.
شهرت دردسر هم دارد. مثلا اگر چیزی بسازی، آنقدر مورد توجه قرار میگیرد که مجبوری بازتابهای مختلف را پاسخگو باشی.
بله قطعا.به نظرم اگر کسی بخواهد به همین راحتی ضربه بخورد نجاری هم نباید بکند.
سر کلیپی که برای همایون شجریان ساختید حمله خیلی سنگین بود. توقعش را نداشتید، نه!؟
ببینید من دیگر شوکه نمیشوم. آره شاید یک سری از کامنت ها و نظراتی که خواندم غافلگیرم کرد اما اینکه این موج، از صفحه روزنامه […] بلند شود کاملا طبیعی است. من راجع آنها یک چیزی میگویم و قاعدتا آنها هم پاسخ میدهند.
ولی بعضی اسامی را میدیدم که کامنتهای خیلی عجیبی گذاشته بودند، مثلا :«فکر کرده چون مادر و پدرش فلانی هستن میتونه هر کاری بکنه!» اولا چه ربطی به مادر و پدر من دارد. بعد هم مگر شما برای دیدن این کلیپ پول دادهاید؟ رفتهاید سینما؟ این کلیپ برای یک مراسمی ساخته شده بود که دزدیدند و در پی ام سی پخش شد. ببخشید وقتتان گرفته شد، کانال را عوض میکردید! فضا به شکلی شده که همه منفعل و گوشهگیر شدهاند وهیچکس هیچ کاری نمیکند جز انتقاد و قضاوتکردن دیگران. البته طرف صحبت من عدهای هستند که توهین میکنند وگرنه هرکسی حق دارد یک اثر را نقد کند. اما حرفهایی از این دست که «این فکر کرده همه کار میتواند بکند» آره من فکر کردهام همه کار میتوانم بکنم و هر کاری بخواهم و دوست داشته باشم میکنم. هر کاری شرایطش را داشته باشم. حالا میخواهید به حساب مادر و پدرم بگذارید یا بگویید بچه پررو است یا اصلا همایون شجریان و تهمورس پورناظری را میشناختم، دلشان خواسته من این کار را برایشان بکنم. به حساب هر چه میخواهید بگذارید. دنیا جوری است که من میتوانم بسازم توهم میتوانی بساز.
الان عصبی شدهاید و با هیجان صحبت میکنید که به نظر میرسد به شدت شبیه رخشان بنیاعتماد است. درست همان لحن، همان حرکات و حتی شبیه همان جملات!
(میخندد) این کلیپ در دو ساعت ساخته شده و اشتباه کردند اسم کارگردان را آوردند که این موج راه افتاد وگرنه اینجوری نمیشد.
یعنی شما کارگردان این کلیپ نبودید؟
کارگردان یعنی چی؟ ما یک تصمیم دستجمعی گرفتیم و نشستیم ساختیم . حالا اصلا چیزی نیست که پای آن نایستم. سرم را بالا میگیرم که دو ساعته این کلیپ را ساختهام .الان فضایی درست شده که خیلی راحت به هم انگ میزنیم. یعنی انگار هرکسی دارد کار انجام میدهد یا اطلاعاتی است یا نان اسم پدر و مادرش را میخورد یا بچه پولدار است یا با رابطه آمده بالا.
شاید به گسترش شبکههای اجتماعی مربوط باشد. الان خیلی راحت درفیسبوک و اینستاگرام کامنت میگذارند. ممکن است قبلا هم این قضاوتها بود اما در جمعهای خودمانی، ولی الان نمود بیرونی دارد.
مرسی که گفتید. توضیح خوبی بود. برای همین میگویم جدی نگیرید. طبیعی است هرکسی هر پستی میبیند دلش میخواهد نظر بدهد.
البته خودتان هم جدی گرفتید که در اینستاگرام توضیح دادید!
من هیچکجا هیچ توضیحی ندادم. بعد از اینکه این موج راه افتاد فیسبوکم را هم بستم تا نگویند فلان پست را گذاشت پس منظورش این بود. هیچوقت هم اینستاگرام نداشتم. یک باران کوثری هست که من نیستم. دلیلی برای توضیح ندیدم. به نظرم طبیعی است که مردم بخواهند نظر بدهند.
ببینید تعداد زیادی از این نظرات منفی به این دلیل بود که مردم انتظار بیشتری از باران کوثری داشتند و فکر نمیکنم توقع بیجایی باشد؟
بله و این خیلی مثبت است. من نقدی را که حرفهای بود قبول کردم اما در واقع قصد ساختن کلیپ را نداشتم. من اگر قرار بود کلیپ بسازم اینجوری نمیساختم. نه که این بد است اما همانطور که قبلا هم گفتم برای یک برنامه خاص و یک بار نمایش ساخته شد. نه اینکه در ماهواره پخش شود. ایده اصلی همین بود. البته نه به این شکل. ایده دیگری بودکه بعد این ماجراها به گل نشست. ما ساعت یک شب شروع کردیم به فیلمبرداری ۳ شب تمام شد، ۶ صبح هم کار را فرستادیم برای ادیت. همه این افراد برای اولینبار است که در یک اتاق تنها مینشینند و «چرا رفتی» را گوش میدهند وهرکدام عکسالعمل خودشان را دارند.
شما نقدهایی که به کلیپ شد را خواندید؟
نه. میدانید درست مثل این است که الان با گوشی موبایل یک فیلمی بگیریم بعد منتشر بشود به اسم فیلم کوتاه سیامک رحمانی. شما می روید توضیح بدهید؟ نه. چون اصلا فیلم کوتاه شما نیست. مساله دیگر این بود که نقدهای اصولی نشده بود. مثلا یکی از دوستانی که نام نمیبرم گفته بود:« این کلیپ به من ضربه زد من تا آخر عمر هر بار این آهنگ را گوش بدهم قیافه اینها جلو چشمم هست چه کسی پاسخگو است؟» (بلند بلند میخندد)ای بابا چه پاسخی؟یعنی آنقدر حساسید واقعا؟
انگار یک جو کاذبی به وجود آمده که راجع هر چیزی باید قضاوت کنیم. از مذاکره در ژنو تا سرباز گروگانگرفته شده یا حتی مسی. همه آمادگی دارند واکنش شدید نشان بدهند.
دقیقا. برخی از سایتها دراینباره مقصرند که نوعی بیادبی و فحاشی راه انداختند. هر سال فیلمهای جشنواره نقد میشوند اما امسال بیادبی و بیحرمتی باب شد که خیلی بد است. مثلا میگفتند فلانی چرا فکر کرده کارگردان مهمی است؟ خوب اگر نیست چرا میگویی؟ اصلا این چه طرز نقد کردن است؟ جریان کلیپ هم همین است. من حداقل از اطرافیان توقع داشتم ادبیات نقد داشته باشند. ایرادی ندارد من را نقد کنید و بگویید چرا در کاری که تخصص نداری وارد شدی، اما این رکیکگوییها و فحاشیها قابلدرک نیست.
البته قبل از آن روزنامه، آقای رحمانیان گفتند این کلیپ مناسب مراسم نبود.
خیلی از افرادی که من را میشناختند گفتند مناسب بود، اما به نظر آقای رحمانیان نبوده و حتماً دلیلی داشتند که ترجیح دادند همان لحظه روی سن آن را بگویند.
البته یکی از دلایل ساخت کلیپ، شنیدهشدن یک موزیک است که این کلیپ همین کار را کرد. در حدی که تقریبا همه شنیدند. هیچکدام از ترکهای آلبوم با چنین استقبالی همراه نبود.
این کار همایون و تهمورس و شعر خانم بهبهانی آنقدر ویژه هست که با هر تصویر دیگری همین اندازه شنیده میشد.
بعد از این ماجرا وسوسه نشدید بازهم کلیپ بسازید؟
نه من هیچ وقت وسوسه کلیپسازی نداشتم ولی وسوسه کارگردانی را همیشه دارم.
موافقید بحث کلیپ را تمام کنیم و دوباره وارد سینما بشویم محرومیت شما همزمان بود با کمکاری خانم بنیاعتماد درست است؟
بله مامان «قصهها» را ساخته بودند و به توصیه آقای شمقدری گذاشته بودند توی کمد! البته هنوز هم در کمد است و خبری از اکران نیست. میدانید، بگویند حل نمیشود خیلی بهتر است تا «ایشالا حل میشود» این به نظرم بدترین جمله ممکن است.
ما توقع نداریم به یک بارهمه مسایل حل شود. خود من همیشه میگفتم صبر کنید. اما «قصهها» فیلم اجتماعی است و ابدا تندرویی نکرده. درباره «عصبانی نیستم» هم باید بگویم خیلی خوشحالم که دیده شد اما شما در قبال فیلمی که در جشنواره نمایش میدهید مسوول هستید. ما بعد از آن همه سانسور و نامه و کنارهگیری، توقع حمایت داریم.
جلسه با نماینده مجلس داشتیم و فیلم را دیدیم. گفتند بله شیطنتهایی دارد. شما بیتحقیق فیلم را ساختهاید؛ دانشجویان ستارهدار معمولا مشکل منکراتی داشتند و عدهای هم که سیاسی بودند زندانند. گفتیم آقای نماینده به تعداد دانشجویان ستارهدار دانشجوی ستارهدار وجود دارد. ما بیشتر از ۳۰۰ نفر از این دانشجوها داریم بعد شما میگویید ما تحقیق نکردهایم باشد حق با شماست. ولی ما هر چند تا دانشجوی ستاره دار با این مشخصات بخواهید پیشتان می آوریم. شاید کمکی هم بهشان کردید. جلسه تمام شد و فکر کردیم مساله حل شده .ولی فردای همان روز آقای نماینده مصاحبه تندی کردند.
فکر میکنید دولت جدید در حوزه اجتماعی و هنری روند مثبتی داشته یا نه؟
نمیشود به خاطر دو فیلمی که نام بردم منکر اتفاقات مثبت دولت جدید شد. امیدوار آرامآرام اتفاقات خوبی بیفتد. ما کاملا درک میکنیم که مشکلات زیادی هست. متاسفانه در سال های اخیر چاه ویلی کنده شده که پر کردنش زمان میبرد. و طبیعتا بهبود وضعیت اقتصادی مردم دراولویت است. اما وقتی در زمینه فرهنگ و هنر آقای روحانی از شجریان نام میبرد باید درباره مسائل فرهنگی جدیتر باشند، نه اینکه اطرافیان دولت بگویند صبر کنید مسایل به نوبت حل میشود. یا اگر فیلمهایی مثل «عصبانی نیستم» و «قصهها» در جشنواره نمایش داده میشود یعنی قرار است اتفاقات خوبی بیفتد؛ پس چرا باید از ترس یکسری نیروهای خودسر از جایزههایمان بگذریم؟ چطور به نوید محمدزاده که بازیاش در «عصبانی نیستم» بینقص بود و یک لحظه بازی از دستش نمیرفت بگوییم دارند مذاکره میکنند نمیتوانیم جایزهات را بدهیم. آخر چه ربطی دارد؟ این بازی آنقدر تر و تمیز است که به نظرم بحث سلیقه نیست. که حتی گفتیم باشد شما جایزه نوید را بدهید هیچ کداممان اختتامیه نمیآییم. اینها دیگر مسایل کلی نیست که بگویند صبر کنید.
در عبور از غبار اصغر فرهادی نقش مهمی بازی کردید. چرا این همکاری ادامه پیدا نکرد؟
البته دایره زنگی هم بود. اما متاسفانه سر فیلم درباره الی پیشنهاد شد ولی با یک گروه تئاتر باید به سفر می رفتم و برای همین نتوانستیم همکاری کنیم.
فقط یک آدم تئاتری میتواند چنین کاری کند….
نه در آن ماجرا تعهدی که به گروه داشتم مهمتر بود .اما در واقع تئاتر برایم خیلی مهم است و حتی پیش آمده که برای اجرایی که در تهران داشتم سر فیلمی نرفتم. اما خب خود تئاتر هم مهم است.
چرا تئاتر اینقدر برایتان جذابیت دارد؟
برای من تئاترخیلی با سینما متفاوت است و جذابیتهای مخصوص خودش را دارد ، روند تمرین که از اجرا هم لذتبخشتر است.
مدیوم تلویزیون هم برایتان جذابیت دارد؟
بله تلویزیون هم جذاب است. صاحبدلان یکی از بهترین نقشهای من بود. در یکی از همان جلسات معروف به من گفتند: «تلویزیون به شما فرصت دیده شدن داد و شما ناسپاسی کردید» در صورتی که فرصتی که تلویزیون به من داد در سال به ۵ هزار نفر دیگر هم میدهد. به نظرم بیشتر منت آن گروه و سریال به گردن تلویزیون است که هنوز هم در ماه رمضان باز پخش دارد.
صاحبدلان نقشی بود که شما خودتان را به عنوان باران کوثری بازیگر نقش اول ثابت کردید.
سریال صاحبدلان وقتی به من پیشنهاد شد که «خونبازی» تمام شده بود و منتظر اتفاقات خوب بعدی بودم. کاملا مطمئن بودم که نباید سریال بازی کنم. من خیلی وقتها با حامد بهداد مشورت میکنم و در این مسایل قبولش دارم. حامد گفت تو نباید بعد «خونبازی» سریال بازی کنی، ولی این از آن اشتباهاتی است که باید انجام بدهی و همین حرف باعث شد من صاحبدلان را بازی کنم.
اگر پیشنهادی در تلویزیون داشته باشید بازی میکنید؟
اتفاقا چند روز پیش گروهی با من تماس گرفت که واسطه همکاریشان با یکی از دوستان باشم. بعد پرسیدند خودتان چی؟ خندهام گرفته بود مثل کسانی که خواستگاری میروند و آمار خواهر کوچکتر را هم در میآورند! یک نفر بین بازیگرانشان بود که ترجیح میدادم همکاری نکنم.
این گروهبندیهای متعارف چقدر در انتخاب بازیگران موثر است؟
من اصطلاح مافیا را قبول ندارم. این گروهبندیها در همه جای دنیا وجود دارد و اصلا هم بد نیست. مثلا اگر سر کاری بروم و قرار باشد همبازیام را انتخاب کن قطعا حامد بهداد را انتخاب میکنم. طبیعی است با آدمهایی کار میکنی که راحتتر هستی.
به عنوان سوال آخر. دختر جهانگیر کوثری فوتبال را پیگیری میکند؟
بله من استقلالی هستم البته نه صرفا به خاطر پدرم. دوستانی دارم که استقلالی هستند و دور هم جمع میشویم فوتبال میبینیم و خوش میگذرانیم. فوتبالهای خارجی هم صرفا جهت دورهمی دوستانه تماشا میکنم. و ازخیلی وقت پیش طرفدار بارسلونا بودم.
بابا اینها باهم عکس راحت میگیرند.این که دم به دقیقه جلوی بهداد ظاهر میشه شوهرش کجا بود آخه؟؟
شوهر کرده مگه؟
چی ؟
ممنوع التصویری ؟
ممنوع التصویری چیه ؟
باشه قربانت …..ستاره بچینی ……. بوس بوس
راستش من زیاد باور ندارم
بازیگر فوق العاده ایه واقعا
من که عاشق نقش آفرینی های بسیار زیباش هستم. خودشم ظاهر جذاب و دلنشینی داره. انشالله که موفق و سالم و شاد باشه.
بازیگر خوبیه..
بازیگری تو ملکه گدایان عالیه بینظیره