ماجرای ازدواج عاشقانه نیوشا ضیغمی و همسرش آرش پولادخان + عکس
این دو که نوع آشنایی و ازدواجشان بیشتر به درد سوژه یک فیلم سینمایی میخورد با وجود آنکه از دو حرفه متفاوت هستن اما عشق و علاقه و اعتمادی که به یکدیگر دارند باعث شده است که در کنار هم احساس خوشبختی کنند. با ما همراه باشید تا به رموز زندگی این زوج خوشبخت پی ببرید.
نیوشا ضیغمی بازیگر خوب سینمای ایران ۵ سالی است که به جرگه متاهلان پیوسته است. همسرش هم سرمایه گذار اولین فیلمی است که نیوشا ضیغمی هم در آن بازی کرده و هم تهیه کننده اش بوده است. آرش پولادخان با لهجه شیرین اصفهانی اش در این گفتگو همراه ما بود. نیوشا ضیغمی درباره همسرش می گوید: «آرش در هنر نمایشی و بصری نیست اما دنیایش با دنیای هنری من فاصله نداشت. او هم شم هنری دارد و به این فضای فکری من نزدیک است».
آشنایی با آرش پولادخان چگونه اتفاق افتاد؟
نیوشا: واقعاً اگر بگویند که دو تا آدم چه طور با هم آشنا می شوند، من می توانم بگویم که این آشنایی ما در هیچ معادله ای نمی گنجد و همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد و برایم جالب بود. انگار از قبل قرار بود این اتفاق بیفتد. آشنایی ما قبل از از پرتقال خونی بود. یعنی ایشان را دیدم نه اینکه با هم در تماس باشیم. یکی از دوستان ما در اصفهان که سر فیلمبرداری بودیم کارهای تولید آن پروژه را انجام می دادند و آرش دوست ایشان بودند و به نوعی به واسطه کار سینما به هم معرفی شدیم ولی خیلی سریع ایشان به پروژه پرتقال خونی پیوستند و خیلی زود به ازدواج منتهی شد. در واقع آرش سرمایه گذار شد که به قول خودش به من نزدیک شود و شد! آرش پولادخان با لهجه شیرین اصفهانی با خنده می گوید: قدیم ها می گفتند شمش طلا آوردیم دخترتان را بردیم ما باید بخوانیم، فیلم پرتقال خونی آوردیم، دخترشان را بردیم…
بدترین خصلت آرش پولادخان از نگاه شما چیست؟
نیوشا: اینکه تا ساعت ۴ صبح فیلم نگاه می کند و تلویزیون را روشن می گذارد. من هم از خواب می افتم. من در جای آرام می خوابیدم ولی آرش این عادت مرا تغییر داد… اوایل خیلی اذیت می شدم. یک مدت آرش هدفون گذاشت دیدم اذیت می شود یک مدت صدا را کم کرد… بالاخره کنار آمدیم او صدا را کم می کند و من هم کمتر غر می زنم.
و بهترین ویژگی آرش خان؟
نیوشا: خیلی آدم صبوری است. برعکس من. او آتشفشان مرا کنترل می کند و مرا آرام می کند.
بهترین ویژگی نیوشا ضیغمی از نگاه شما:
آرش: خیلی صداقت دارد و این صادق بودنش را با دنیا عوض نمی کنم.
بدترین ویژگی نیوشا:
آرش: روی خوابش خیلی حساس است. خدا نکند بد موقع از خواب بیدار شود. وای به حال من تا آخر شب. یک بند تا خواب بعدی و تا شب غر می زند. سعی می کنم از دسترسش دور باشم در این مواقع آرش موردنظر در دسترس نمی باشد البته تمام تلاشم را کردم که کمتر سر و صدا کنم و صدای تلویزیون را کم کنم ولی خب روی خواب حساس است و کاریش نمی شود کرد.
نمی خواهید بچه دار شوید؟
نیوشا: فعلاً نه… هنوز احساس می کنم به پختگی لازم برای مادر شدن نرسیدم. هنوز وجودم پر از هیجان و کارهای نیمه تمام است. هر وقت به آرامش برسم زمانی است که تصمیم می گیریم بچه دار شویم. اما در حقیقت امسال فرزند من متولد شد. پرتقال خونی حکم فرزندی را داشت که برایش خیلی زحمت کشیده بودیم امیدوارم نتیجه آن همانطور باشد که خودمان فکر می کنیم و مردم از دیدن آن لذت برده باشند…
با نیوشا ضیغمی چطور آشنا شدید؟ و چطور سر از سرمایه گذاری فیلم در آوردید؟
آرش پولادخان: متولد ۱۳۵۲ در اصفهان هستم. با همسرم نیوشا ارتباطم دلی و قلبی بود. اولین تجربه سینمایی من پرتقال خونی بود. من قبلاً در پروژه ای به همراه دوستم بودم که نیوشا در همان پروژه بازی داشت. همیشه بین بازیگرهای خانم ایرانی تنها کسی را که دوست داشتم نیوشا بود و همیشه به این فکر می کردم که چگونه احساسم را به او ابراز کنم. اول به عنوان یک تماشاگر او را دوست داشتم و حالا به عنوان همسرم. به راهی فکر می کردم که جایگاه خودم را از دست ندهم و احساسم را طوری بیان کنم که با دیگر طرفدارانش فرق داشته باشم، پس تصمیم گرفتم که سرمایه گذار پروژه ای باشم که نیوشا هم قرار است در آن بازی کند و سرمایه گذار فیلم پرتقال خونی شدمو به این طریق به نیوشا نزدیکتر شدم و به او ثابت کردم که فقط یک علاقه سطحی و پیش پا افتاده ندارم. و نیوشا هم پیشنهاد ازدواجم را قبول کرد. از سال ها قبل به جرات بگویم که چنین روزی را می دیدم و همیشه از سال ها قبل به این اتفاق فکر می کردم. از اینکه بازیگر است و معروف اصلاً ناراحت نیستم و تصمیم برای ادامه کار را به خودش واگذار کردم. روحیه او برایم خیلی مهم است. نیوشا با جامعه آمیخته است و من نمی توانم او را به خانه محدود کنم. همیشه کنارش هستم و تا جایی که توان داشته باشم حمایتش می کنم.
همسرتان آشپزی هم می کند؟ و آیا در خانه داری هم مثل بازیگری تواناست؟
بله. نیوشا همانطور که در سینما بازیگر خوبی است در نقش یک زن زندگی هم ایده آل و فوق العاده است. دست پخت خیلی خوبی دارد و غذای مورد علاقه من که فسنجان و ته چین است را به بهترین شکل درست می کند. دست پخت مادر من فوق العاده است نیوشا هم همین طور. شاید راستش را بگویم فسنجان های او خیلی خوشمزه تر از دست پخت اطرافیانم است.
چه هدیه ای دادید و چه هدیه ای گرفتید؟
روز عید قربان که تولد خودم هم هست، سالگرد ازدواج ما بود. روز تولد من با نیوشا عقد کردیم. یک تابلوی نفیس که قلم زنی اصفهان بود و نیوشا آن را دوست داشت، دادم روی آن را قلم بزنند و به رسم یادبود از اولین سالگرد ازدواج مان آن را داشته باشیم و نیوشا به من یک ساعت خیلی زیبا هدیه داد. البته نه مثل آن ساعتی که در پرتقال خونی هدیه داد (آرش و نیوشا می خندند)… اگر گران خریده باشد آن را پس می دهم…
طرفداری که به همسر بدل شد
نیوشا ضیغمی: در مورد نحوه آشنایی و چگونگی ازدواج مان بارها در نشریات مختلفی توضیح داده ایم اما نمی دانم چرا هر بار که مصاحبه ای داریم دوباره از ما می خواهند که توضیحاتی را در این باره ارائه دهیم. در هر حال حکایت آشنایی من و آرش در نوع خودش بسیار جالب است چون او من را قبل از آشنایی مان به شکل رسمی به واسطه فیلم هایم می شناخت و همین قضیه باعث شد که از قبل، پیش فرض هایی نسبت به من داشته باشد. در هر حال آشنایی و ازدواج با او یکی از بهترین اتفاق های زندگی ام بود.
آرش پولادخان: حق با نیوشاست. من مدت ها قبل از اینکه با نیوشا آشنا شوم دوست داشتم با او ازدواج کنم و یک جورایی او را همسر آینده خودم می دیدم اما تنها دلشوره ام این بود که نیوشا با تصویری که از او در کارهایش می بینم فاصله داشته باشد، از طرفی دوست نداشتم که صرفاًبه او به عنوان یک هوادار نزدیک شوم به همین خاطر کلی دودوتا چهارتا کردم تا بالاخره به این نتیجه رسیدم تا از طریق سرمایه گذاری در فیلمی به او نزدیک شوم که خوشبختانه این اتفاق افتاد اما نکته مهم در مورد او این بود که به مراتب از آنچه که فکر می کردم صادق و مهربان تر بود.
پول، شرط خوشبختی نیست
نیوشا ضیغمی: هر کس برای ازدواج شرط و شروط خودش را دارد و براساس دیدگاهی که دارد نسبت به افرادی که با آنها در ارتباط است معاشرت می کند و در نهایت آن فردی که از فیلترهای ذهنیش عبور می کند را انتخاب می کند. آرش تقریباً بیشتر ملاک هایی که من برای همسر آینده ام داشتم را دارا بود و برخلاف شایعاتی که در مورد ما وجود داشت، تنها چیزی که در انتخاب او برای من بی اهمیت بود مسائل مالی بود چرا که مطمئن بودم پول بعد از گذشت مدتی جذابیت هایش را از دست می دهد و شما فردی را می خواهید که در کنار او احساس آرامش و امنیت کنید. به همین خاطر ما حتی برای مراسم ازدواج مان درگیر هزینه های آنچنانی نشدیم.
آرش پولادخان: جای تاسف دارد که بعضی از افراد بی آنکه شناختی درستی نسبت به اتفاقات داشته باشند آن را مورد قضاوت قرار دهند. نیوشا اصلاً فرد مادی نیست. وقتی از او خواستم میزان مهریه اش را تعیین کند او تنها یک سکه را انتخاب کرد در حالی که به لحاظ ذهنی من آمادگی داشتم که او رقم بالاتری را بگوید اما او در کمال تعجب تنها به رسم ادای سنت به یک سکه اکتفا کرد. چون بر این باور بود که خوشبختی هیچ زنی را میزان مهریه اش تعیین نمی کند، چون اگر این طور بود ما تا این حد شاهد افزایش میزان جدایی نبودیم.
ما هر دو هنرمندیم
نیوشا ضیغمی: من بر این باورم که هنرمند بودن باید در خون تان باشد و چیزی نیست که شما یک شبه به آن دست پیدا کنید، از طرفی هنر دامنه گسترده ای دارد که بخشی از آن به حرفه ما باز می گردد. آرش شاید در ظاهر حرفه اش شباهتی به حرفه من نداشته باشد اما من او را یک هنرمند می دانم چون مانند اکثر اصفهانی ها هنر در خون اوست و به نوعی روح و اصالت هنر را درک می کند، از طرفی او به تجارت نقره می پردازد و به نوعی با هنرهای اصیل و سنتی ما در ارتباط است. البته او به فیلم و سینما نیز علاقه بسیاری دارد و شب ها تا دیروقت به تماشای فیلم می پردازد، به طوری که گاهی صدای غرغر من هم در می آید، هر چند که او این روزها به واسطه سرمایه گذاری که روی فیلم های سینمایی انجام می دهد اشراف بیشتری به فضای کاری ما پیدا کرده است.
آرش پولادخان: نیوشا همیشه به من لطف دارد، در هر حال همواره به فضای کار در سینما علاقمند بودم البته نه برای خودم چون می دانستم توانایی زیادی برای انجام کار در این فضا ندارم اما ترجیح می دهم صرفاً به عنوان یک سرمایه گذار در این فضا حضور داشته باشم و هیچ وقت مانع پیشرفت و فعالیت همسرم نمی شوم چون او از استعداد بسیاری در این عرصه برخوردار است و تلاشم بر این است که بیشتر به عنوان یک حامی در کنارش حضور داشته باشم. البته نیوشا زن فهیم و با دانشی است و به اصالت های یک زن ایرانی پایبند است، او درباره کوچکترین مسائل هم با من مشورت می کند و از این جهت زندگی با او برای من توام با حس خوشبختی و آرامش است.
زندگی خصوصی ما هم مثل همه آدم ها است
نیوشا ضیغمی: نمی دانم چرا بعضی از آدم ها فکر می کنند که زندگی افراد مشهور با سایر افراد جامعه متفاوت است و آنها شیوه متفاوتی را در پیش دارند. در هر حال من در زندگی شخصی ام زمانی که درگیر کار خاصی نباشم گاهی درست عین یک زن خانه دار رفتار می کنم و درگیر کارهای خانه نظیر طبخ غذا، شستن لباس و اتوکشی و گردگیری خانه هستم البته اگر پای تعریف از خود نگذارید باید بگویم دستپختم هم به نسبت خوب است.
آرش پولادخان: خانه داری نیوشا مثل بازیگری اش عالی است. شاید باور نکنید اما او کدبانوی قابلی است و نمره بیشت را از من می گیرد. از طرفی او سعی می کند محیط خانه را طوری فراهم کند که هر دوی ما در آن احساس آرامش داشته باشیم و همین خصوصیت او موج مثبتی را به زندگی مان تزریق می کند که باعث می شود هر دوی ما با انرژی مضاعفی به کارمان بپردازیم.
زندگی مشترک با یک سوپراستار
نیوشا ضیغمی: این باور بین برخی از افراد وجود دارد که زندگی مشترک هنرمندان در تمام دنیا دوام چندانی ندارد در حالی که من با این طرز تفکر کاملاً مخالف هستم. این روزها صبر و حوصله و گذشت در زندگی مشترک در سطح کل جامعه کم شده است و زوج ها سر کوچکترین مسائل دعواهایشان بالا می گیرد. این موضوع هم در نهایت به جدایی ختم می شود و خب این مسئله نیز به زندگی مشترک هنرمندان هم سرایت کرده است اما ما سعی کردیم به این نگاه پایان بدهیم و سعی می کنیم با صداقت در کنار هم قرار بگیریم و همدیگر را همان طور که هستیم فارغ از جایگاه و حرفه مان دوست داشته باشیم. نیوشا وقتی به خانه می آید حرفه اش را پشت در می گذارد و من هم سعی کردم این کار را انجام دهم. به همین خاطر در زندگی ما خبری از منیت ها نیست مثلاً من هیچ وقت از دهان نشنیدم که بگوید من این کار را انجام می دهم چون فردی معروف هستم. او خودش است و این برای من بسیار ارزشمند است.
آرش پولادخان: اگر غیر از این باشد عجیب است چون آن وقت شما تبدیل به یک فرد خودشیفته می شوید که شانس یک زندگی خوب را از خودتان می گیرید. ما برای شناخت در ابتدای زندگی مان به یکدیگر فرصت دادیم و حالا خوشحالیم که پاداش این صبرمان را به بهترین شکل ممکن دریافت کردیم و به شناخت خوبی از یکدیگر دست پیدا کردیم.
برای مادر شدن زود است
نیوشا ضیغمی: پدر و مادر شدن تصمیم بسیار بزرگی است و شما برای رسیدن به این تصمیم باید از هر جهت آمادگی داشته باشید. تا به امروز من هنوز این آمادگی را در خودم حس نکردم به همین جهت این موضوع را به زمان دیگری موکول کردیم هرچند که مدتی قبل شایعه شده بود که من در انتظار بچه دار شدن هستم و به زودی صاحب فرزند دختری می شوم. شنیدن این شایعات بی اساس در نوع خودش واقعاً ناراحت کننده است.
منبع : کافه سینما
ایششششششششش
وای چه خواهربی حجابی انچنان ارایش کرده موریخته بیرون که یک شوهرمثل خواهرش گیرش بیاد
شوهرش مگه چی خیلی زشته
خشگله من کیه!؟
نیوشا
چرا خانمها نمیتونن از خودشون خوشگل تر و ببینن؟
نه واقعآ چراااا؟
نیوشا میگه پول اصن مهم نبود… یکی نیس بگه شوهره تو اگه پولار نبود و توی فیلمت سرمایه گذاری نمیکرد که اصن نمیتونس بهت نزدیک بشه چه برسه بخواد باهات ازدواج بکنه…. نه عزیزم اولین عامل لبخند و خوشبختی پوله
دقیقا همینطوره
قربون نیوشا ضیغمی بشم هرکی چشم دیدنشو نداره بره سر به زمین بذاره بمیره
حالا شما حرص نخور