کدام امام به سرور آزادگان معروف است
سرور آزادگان کیست و چرا به این نام معروف است ف چرا امام حسین به سرور آزادگان معروف است ، جریان داستان سرور آزادگان مربوط به کدام واقعه تاریخی و دینی است ، انشا در مورد سرور ازادگان ، در واقعه عاشورا کدام حکومت به مصاف علیه سرور آزادگان آمد ، سرور ازادگان لقب کیست
محمد مهدی جعفری، پژوهشگر متون دینی و قرآنی کشورمان در همایش «آزادی حسینی و آزادی مدنی» که در دانشکده پزشکی شیراز برگزار شد، با طرح این سئوال که آزادگی حسینی چیست و چرا به امام حسین(ع) سرور آزادگان میگویند، گفت: در زبان عربی چیزی به نام سیدالاحرار نداریم اما در زبان فارسی با مجموعه اطلاعاتی که درباره امام حسین(ع) وجود دارد، او را به نام سرور آزادگان جهان مینامند که این عنوان بی جایی نیست و بسیار براندازه حضرت حسینبن علی(ع) است.
وی با اشاره به فرازهایی از وصیت حضرت علی(ع) به امام حسن مجتبی(ع) که در نهجالبلاغه آمده است، افزود: آن حضرت به فرزندش وصیت کرد که بنده دیگری جز خدا مباش، چرا که خداوند تو را آزاده قرار داده است.
زمانی که انسان خود را از تمام بندهای بندگی برهاند، بندگی خدا را کرده است
فهرست مطالب
جعفری با یادآوری اینکه آزاده به معنای آن است که انسان از قید و بند و بندگی هر کسی جز خدا آزاد باشد و بندگی خدا یعنی آزادگی از بندگی نفس، شیطان، قدرت، ثروت، موقعیت و غیره، گفت: زمانی که انسان خود را از تمام این بندهای بندگی آزاد باشد، بندگی خدا را کرده است لذا این است که امام علی(ع) میفرماید خداوند تو را آزاده قرار داده است و این قرار دادن غیر از خلق است چرا که او همه را آفریده است اما فطرتی که به انسان عطا کرده، توأم با آزادگی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز با بیان اینکه آزادگی در فطرت انسان است و این خود انسان است که خود را به بندگی دیگری در میآورد آن هم به خاطر منافع و یا فرصتهای خاصی که به دنبال این مسئله است، گفت: انسان آزاده، آزادی را میشناسد و آن را رعایت میکند و آن را نه تنها برای خود، بلکه برای همگان میخواهد و حتی آزادی خود را فدای آزادی دیگران میکند.
وی با یادآوری اینکه انسان اختیار نفس خویش را دارد، گفت: زرق و برق دنیا و وظایفی که انسان در دنیا دارد، خود به خود او را به بند میکشد اما ارباب پیشگان کسانی هستند که خود را از این قید و بندها آزاد میکنند به عبارت دیگر در این دنیا انسان باید مسئولیتهایی را به عهده بگیرد و این مسئله انسان را مقید میکند که در بسیاری از جاها در خدمت دیگران باشد اما روح انسان باید آزاده باشد یعنی در مقابل مقام، قدرت، ثروت و امکانات خود را نفروشد.
اشاره به آزادگی در مکتب امام حسین(ع)
جعفری با تصریح اینکه امام حسین(ع) آزادگی را در مکتب جدش رسول خدا(ص) و پدر و مادرش فرا گرفته است و خود آموزهها و اندوختههای فراوانی از دوران قبل از خلافت پدرش و هم بعد از خلافت ایشان دارد، گفت: امام حسین(ع) در تمام دورانهای قبل و حین و بعد از خلافت پدرش حضور داشت و تمام حوادث آنها را مشاهده کرد.
نویسنده کتاب «پرتویی از نهجالبلاغه» ضمن برشمردن ویژگیهای حکومت معاویه گفت: معاویه بعد از شهادت امام علی(ع) با امام حسن مجتبی(ع) پیمان آتش بس امضا کرد البته لازم به ذکر است که امام ابتدا به جنگ معاویه رفت اما فرمانده سپاه او توسط معاویه خریداری شد و امام نیز موقعیت را چنان تشخیص داد که اگر بخواهد با معاویه بجنگد، در هر حال میگویند او دنبال به دست گرفتن حکومت بوده است؛ از سوی دیگر معاویه چهره واقعی خود را به مردم نشان نمیداد و حفظ ظاهر میکرد و به همین دلیل امام حسن(ع) مصلحت مردم را چنین دید که با معاویه آتش بس کند اما شرایطی گذاشت که اگر معاویه آنها را اجرا میکرد به نفع مردم بود و اگر اجرا نمیکرد در نزد مردم رسوا میشد که چنین اتفاقی هم رخ داد.
وی با یادآوری اینکه معاویه سیاستمدار و اهل زد و بند و تطمیع و تهدید بود، گفت: علاوه بر اینها معاویه دارای مشاورانی بود که او را در این راه یاری میکردند اما در همان زمان هم میدید که روحیه امام حسین(ع) با امام حسن(ع) متفاوت است و ایشان ممکن است که حکومت او را نپذیرد لذا شرط گذاشت که امام حسین(ع) هم با پیمان صلح بندد و ایشان هم به احترام برادرشان این کار را انجام دادند به همین دلیل در ۲۰ سال هیچ اقدام عملی انجام نداد اما در افشاگری و رهنمود دادن هیچگونه کوتاهی هم نکرد و چهره معاویه را به خوبی در نزد مردم آشکار میکرد.
جعفری ادامه داد: به محض اینکه معاویه مرد و یزید جانشین او شد، چون امام حسین(ع) هیچ تعهدی نداشت لذا در مقابل او قیام کرد و وقتی که به ایشان گفتند با یزید بیعت کند، پاسخ دادند که با بیعت کسی مانند من با کسی مثل یزید باید فاتحه اسلام را خواند؛ چرا که معاویه رعایت ظاهر را میکرد و خود را خلیفه خدا میدانست و تمام ظواهر اسلامی را راعایت میکرد اما یزید اصلاً اینگونه نبود.
یزید از ابتدا نسبت به اسلام کینه داشت
این پژوهشگر متون دینی ضمن برشمردن شجره یزید بن معاویه گفت: مادر یزید از قبیله بنی کلب و از مسیحیان بود که در صحرای شام زندگی میکردند و زمانی که معاویه، یزید را به عنوان ولیعهد خود معرفی کرد، او را به نزد قبیله مادرش فرستاد تا یزید را تربیت کنند؛ از سوی دیگر این مسیحیان تحت سلطه رومیان بودند که کینه مسلمانان را به دل داشتند و این کینه را نیز در دل یزید کاشتند بنابراین یزید از ابتدا نسبت به اسلام کینه داشت و میخواست هر کاری کند تا این دین باقی نماند چنانچه در تاریخ هم میخوانیم که یزید به انجام کارهای خلاف اسلامی شهره داشت و به این دلیل بود که امام حسین(ع) فرمود که اگر بخواهد با یزید بیعت کند، باید فاتحه اسلام را خواند.
وی اظهار کرد: امام حسین(ع) در آن زمان میتوانست در کنج مسجد بنشیند و تفسیر قرآن گوید و تنها مسائل فردی دین را برای مردم بازگو کند و یزید هم در این صورت به او خیلی احترام میگذاشت چنانچه بسیاری از بزرگان و اصحاب پیامبر(ص) نیز در این دوران این کار را کردند و کنج عافیت را بر مبارزه با ظالم و ظلم ترجیح دادند اما امام حسین(ع) این کار را نکرد.
جعفری گفت: امام حسین(ع) در این شرایط دید که اگر در مدینه بماند، مسلماً توطئهای علیه او خواهند کرد و او را مخفیانه ترور میکنند و یا اینکه طوری میشود که نمیتواند در این شهر زندگی کند لذا راهی مکه شد گرچه عده زیادی هم آمدند ایشان را نصحیت کردند که مردم کوفه وفادار نیستند اما او گفت که وظیفه من چیز دیگری است و من احساس مسئولیتی دارم که باید بدان عمل کنم و وظیفه من حرکت کردن است.
زمانی که باطل حاکم شود، واژه لا اله الا الله مفهومی ندارد
این نهجالبلاغه پژوه برجسته کشورمان افزود: امام حسین(ع) در ماه رجب به سمت مکه عزیمت کرد و تا ذیالحجه در این شهر ماند و به افشاگری علیه یزید مشغول شد یعنی تنها به زیارت خانه خدا و عبادت مشغول نبود، تا اینکه نامه کوفیان به دست امام رسید که از او حمایت میکنند لذا امام حسین(ع) برای اینکه نظر مردم را جلب کند در شب عرفه حج را نیمه تمام گذاشت و راهی جهاد شد و به مردم نشان داد در شرایطی که ظلم و باطل حاکم شده، طواف به دور خانه خدا و زیارت کردن اصلاً معنا ندارد چرا که اصلاً واژه لا اله الا الله مفهوم خودش را از دست داده بود.
وی گفت: زمانی که امام حسین(ع) به نزدیکیهای کوفه رسید حربن ریاحی به همراه یک هزار نفر راه ایشان را بست و گفت که باید با یزید بیعت کند و اگر بیعت نکند باید بجنگد و آن داستان معروف صحبتهای امام حسین(ع) با حر اتفاق افتاد تا اینکه حر هم به صف یاران امام حسین(ع) پیوست.
جعفری ضمن یادآوری وقایع حماسه عاشورا و همچنین تلاشهای عمر سعد ابتدا جهت بیعت گرفتن از امام حسین(ع) و سپس مبارزه با ایشان گفت: همه بزرگان از جنگ اجتناب داشتند اما وقتی که چارهای نباشد، دیگر از جنگ روی گرداندن معنایی ندارد لذا امام حسین(ع) هم وقتی دید که هیچ راهی ندارد علی رغم اینکه افراد بسیاری او را نصیحت میکردند، به جنگ با دشمنان پرداخت و آن جملات معروف را بیان کرد.
این مدرس دانشگاه با تصریح اینکه امام حسین(ع) در آن شرایط فرمودند که آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و افراد از کار باطل نهی نمیشوند و مجاهدان و انصار هم یا سکوت کردهاند و یا در این کار باطل شریک هستند، گفت: مؤمن در این شرایط، خواستار ملاقات پروردگارش است و نمیتواند ساکت بنشیند. حتی مرگ را جز نیک فرجامی و زندگی با ستمگران را جز نکبت و بدبختی چیز دیگری نمیبیند و امام حسین(ع) هم با شهادت خود جلوی ظلم ایستاد و به تاریخ جهانیان نشان داد که مومن زیربار ظلم نمیرود.
آزادگی امام حسین(ع) به معنای زیر بار ظلم نرفتن و ذلت را نپذیرفتن است
وی تأکید کرد: آزادگی امام حسین(ع) به معنای زیر بار ظلم نرفتن و ذلت را نپذیرفتن و بند بندگی دیکتاتورها و قدرتطلبها را رها کردن است و این حسین(ع) است که همه مردم را به آزادگی دعوت میکند و ایشان زمانی که تصمیم تاریخی خود را گرفتند، راه آزادی را انتخاب کردند و رفتند و اینگونه بود که حسینبن علی(ع) سرور آزادگان جهان شد و آزادگی را از زیربار هر قید و بندی رفتن ترجیج داد.