«…خواهش می‌کنم که موضوعات منافع ملّی کشور را به انتخابات گره نزنیم… 
اشکال ندارد که از امروز تبلیغات ریاست‌جمهوری را شروع کنیم، اما منافع ملی را فدای انتخاب نکنیم. مردم می‌خواهند احساس راحتی کنند و شرایط بهتری را پیش روی خود داشته باشند… هرکجا ببینیم که شرایط برای لغو تحریم آماده است از این فرصت استفاده خواهیم کرد. هدف ما این است تحریم ظالمانه لغو  شود و به راحتی در تعامل در جهان باشیم و هدف این است فشار تحریم را از شانه مردم برداریم. هر کجا فرصت فراهم باشد اقدامات و وظایف خودمان را انجام می‌دهیم. کسی حق ندارد فرصت‌سوزی کند. باید از فرصت‌ها بر مبنای منافع ملی و وحدت ملی استفاده کنیم…»

این ها بخشی از اظهارات آقای روحانی در جلسه دیروز هیأت دولت است و معنای نهفته آن این است که منتقدان برجام جملگی مخالف رفع تحریم ها هستند!

فارغ از برخی تندروی ها در مخالفت با برجام یا ادبیات نادرست در نقد آن باید گفت هسته اصلی نقدهایی که به برجام وارد می شد همان ناکامی دولت در تحقق وعده رفع تحریم ها بود. درست است که پیروزی پیش بینی ناپذیر دیوانه ای پیش بینی ناپذیر هم مزید بر علت شد اما آنچه به گفته کارشناسان از همان زمان اوباما و پیش از روی کار آمدن ترامپ نیز قابل مشاهده بود به اذعان برخی از مسوولان خود دولت نشانه ای از برآورده شدن خواست ایران نداشت و ایران به ازای امتیازاتی که بعضا داوطلبانه هم داده بود نصیب چندانی نبرد.

این حقیقت تلخ و عبرت آموزی است که هیچکدام از توجیهات دولت یا طرفداران آن به هیچ وجه قادر به تغییر آن نیست. بنابراین فرصتی اگر از دست رفته باشد اولا مربوط به خسارات ناشی از تضعیف عوامل بازدارنده ای است که در پیشرفت های هسته ای کشور به آن رسیده بودیم و ثانیا به سال هایی مربوط می شود که علیرغم به وجود آمدن زمینه‌های عینی و ذهنی برای قطع وابستگی اقتصاد کشور به نفت و از خود گذشتگی مردمی که تمامی دشواری این سالهای تحریم بر دوش آنان بود، ازکف رفت!

عمده تصمیمات اقتصادی دولت در این سال های سخت تحریمی پس از برجام نه تنها هیچ تناسبی با این هدف مهم یعنی قطع وابستگی اقتصادی به نفت نداشت بلکه در اداره امورات جاری کشور نیز بهره اندکی از تدبیر داشت : از ماجرای تغییر قیمت بنزین گرفته تا نوع برخورد دولت با بحران کرونا و از همه مهمتر بی برنامگی در تامین و توزیع هدفمند کالاهای اساسی مورد نیاز مردم در این زمانه سخت و دشوار افزایش روزانه قیمت ها.

دولت در این فقره آخر علیرغم تاکید بر شرایط جنگی کشور به دلیل وفاداری به باورهای ایدئولوژیک اقتصادی خود حاضر به تهیه و توزیع کالابرگ نشد و جدا از هدر رفت میلیون ها دلار در ماجرای ارزپاشی- با توجیه ارزان تر وارد شدن کالاهای اساسی- در عمل موجبات دشواری بیشتر اقشار متوسط و ضعیف را فراهم آورد.

آقای روحانی خواسته اند که منافع ملی را فدای انتخابات نکنند. اما گویا فراموش کرده اند که آنچه همگان در جریان رقابت های انتخاباتی (که منجر به حضور ایشان در قوه مجریه و سپس ادامه ریاست جمهوری شان شد) شاهدش بودند ایجاد دوقطبی موافق مذاکره و مخالف آن و بهره مندی از این دو قطبی کاذب در صندوق های رای بود. حال آنکه نکته اصلی در نقد برجام نه مخالفت با اصل مذاکره و نه حتی دادن امتیاز در آن بلکه نداشتن تضمین های لازم از طرف مقابل به ازای اعطای امتیازها بود.

متاسفانه پروپاگاندای رسانه ای طرفدار دولت چشمها وگوش ها را در آن دوران چنان پر کرده بود که کمتر کسی به این نکته ساده عقلاتی توجه می کرد.

رفع تحریم های ظالمانه چیزی نیست که فقط محدود به خواسته آقای رییس جمهور و دولت باشد. بدون شک هم مردم، هم جریان های سیاسی مختلف و متنوع وهم کلیت نظام خواستار همین امر هستند و گویا آقای رییس جمهور فراموش کرده اند که اساسا موضوع مذاکره قبل از حضور ایشان در قوه مجریه و با همین هدف طراحی شد. اما راهبرد پیش بینی شده برای مذاکره به عنوان یک «وسیله» پس از تشکیل دولت آقای روحانی جای خود را به مذاکره به عنوان «هدف» داد. هدف مقدسی که سایر اقدامات و حتی وظایف بعضا ذاتی دولت را در اداره امور کشور تحت تاثیر خود قرار داد و اثرات مخرب آن به خصوص برای توده مردم هنوز هم احساس می شود .

منبع : الف