زندگینامه لاله و لادن فداکارترین دو قلوی جهان +عکس
لاله و لادن بیژنی دو خواهر دوقلو به هم چسبیده در سال ۱۳۵۲ در شهر فیروز آباد استان فارس از پدر و مادری به نام مریم صفری و دادالله بیژنی متولد شدند. پدر و مادر آن دو کشاورز و اهل روستای لهراسب بودند. آنان پس از تولد نوزادان را رها کردند. بعدها بهزیستی نام آنها را لاله و لادن گذاشت.
لاله و لادن پس از تولد در بیمارستان فیروزآباد، به بهزیستی منطقه و از آنجا به بیمارستان نمازی شیراز منتقل شدند و سپس به بیمارستان شهدای تجریش فعلی سپرده شدند. شخصی لاله و لادن را در سال ۱۳۵۴ به فرزندی پذیرفت، برای آنها شناسنامه مجزا گرفت و به خانه خود در حومه کرج برد.
لاله و لادن ۱۵ ساله بودند که از وجود خانواده اصلی شان در شیراز و هویت واقعی خود مطلع شدند. بهزیستی آنها را از خانواده جدا کرد و سازمان ثبت احوال شناسنامههای دیگری با اسامی لاله و لادن بیژنی برای دوقلوها صادر کرد.
با اصرار والدین اصلی دوقلوها، مجتمع قضایی تهران از لاله و لادن خواست که در حضور پدر و مادرشان و پدرخوانده شان، یکی از آنها را انتخاب کنند که دختران هیچکدام آنها را نپذیرفتند و از آن پس در خانهای مستقل به زندگی ادامه دادند.
لاله و لادن که ابتدا در کنکور دانشگاهها در دو شهر مجزای یزد و کرج برای ادامه تحصیل پذیرفته شده بودند، با دستور رئیسجمهور وقت، توانستند مجوز تحصیل در یک شهر و یک رشته را پیدا کنند. آنها تحصیلات خود را در رشته حقوق در دانشگاه تهران آغاز کردند.
لادن تأکید میکرد: «به هر قیمت» لاله علاقه داشت در تهران بماند و روزنامهنگار شود. لادن علاقهمند بود به شهرستان خودشان برگردد و به وکالت بپردازد. هر دو آنها در رشته حقوق تحصیل کرده بودند. لاله و لادن بیژنی خودشان با برقراری ارتباط به پزشکان سنگاپوری برای جدایی شان اقدام کردند.
آن دو به خاطر مشکلات و سو استفاده هایی که از آنان شده بود تنها به یک خبرنگار اعتماد داشتند و تمام روند پزشکی شان را با وی در میان می گذاشتند.
متاسفانه لاله و لادن در روز ۱۷ تیرماه ۱۳۸۲ هنگام عمل جداسازی به خاطر یک رگ مشترک در سرشان درگذشتند.
نقطه قابل توجه این است این دو خواهر که سالیان در کنار هم زندگی کرده بودند، هنگام پر کردن تعهد نامه پزشکی اعلام کرده بودند که هر کدام حاضرند برای نجات دیگری جان خود را از دست بدهند. حضور مردم در مراسم تشییع جنازه آنها به حدی بود که جاده لهراسب به فیروزآباد و ۳۰ کیلومتر از جاده فیروزآباد به شیراز مملو از اتومبیلهای مردم بود.
دیدار با امام خمینی و دستور اکبر هاشمی رفسنجانی
فهرست مطالب
لاله و لادن در زمان حیاتشان با بسیاری از شخصیتهای مذهبی و سیاسی دیدار کردند. آنها تبدیل به شخصیتهایی ملی شده بودند و هرجا گرهی در کارشان پیش میآمد اطرافیان دست به دامان مسئولان میشدند. در فضای اینترنت عکسی از این دو نفر منتشر شده که در کنار سید امام خمینی نشستهاند و دکتر صفاییان به امام خمینی توضیحاتی را ارائه میکند.
او خودش ماجرای این دیدار را اینگونه تشریح میکند: «من ۳۳ سال داشتم و کارم زیاد بود. با این حال، چون در ایران و خارج از کشور امکانات زیادی داشتم، تصمیم گرفتم سرپرستی آنها را قبول کنم و روند درمانیشان را با پزشکان آلمانی دنبال کنم. بردمشان قم پیش خمینی، ایشان بچهها را بغل گرفتند، آنها شعری خواندند، ایشان خندیدند و گفتند: بروید پیش آقای بهشتی تا کارتان را راه بیندازند. رفتیم دادگاه و دو روزه شناسنامه لاله و لادن را به نام من و همسرم صادر کردند.»
قبولی لاله و لادن در دانشگاه هم ماجرای جالبی دارد. یکی مدیریت یزد و یکی حسابداری کرج قبول شد. در این شرایط یکنفر باید به نفع دیگری قید درس و دانشگاه را میزد. صفاییان دربارهٔ روش حل این مشکل میگوید: «سال ۷۰ بود. از دفتر رئیسجمهور (اکبر هاشمی رفسنجانی) وقت گرفتم و بچهها را بردم. ایشان هم به وزیر علوم دستور داد دوقلوها را با سهمیه ریاستجمهوری سر کلاس حقوق دانشگاه تهران بنشانند. البته لادن خلبانی دوست داشت اما لاله به فکر خبرنگار شدن بود.»
عمل جراحی جداسازی
دکتر مجید سمیعی در سال ۱۹۸۸ گفته بود که این عمل بسیار پرمخاطره است و دربارهٔ انجام آن هشدار داده بود. در سال ۲۰۰۳ نیز بازگفت که عملی که در سال ۱۹۸۸ غیرممکن بوده هنوز هم ممکن نیست.
۱۰ خرداد ۱۳۸۲ اعلام شد که «جراحان در سنگاپور امروز تصمیم نهایی خود را دربارهٔ انجام عمل جراحی جداسازی لاله و لادن، دوقلوهای بههمچسبیده ایرانی، اعلام خواهند کرد.»
هفت سال پیش از این تاریخ، پزشکان آلمانی امکان جداسازی لاله و لادن را بهدلیل نتیجه قطعی مرگ یکی از دو خواهر یا هر دو، رد کرده بودند. اما این بار لاله و لادن که از موفقیت جداسازی دوقلوهای نپالی که مانند آنها از سر به هم چسبیده بودند به دست کیت گوا جراح سنگاپوری در سال ۲۰۰۱ باخبر شده بودند، تصمیم گرفتند با او تماس بگیرند و خواهان عمل جراحی مشابهی برای خود شوند.
لاله و لادن در کجا عمل شدند
بعد از موافقت پزشکان متخصص این گروه جراحی، لاله و لادن راهی سنگاپور شدند. پس از انجام آزمایشها و معاینات در ۱۷ خرداد ۱۳۸۲ «دکتر کیت گوا، سرپرست گروه جراحی لاله و لادن، تأکید کرد که امکان مرگ یا فلج شدن آن دو وجود دارد و تمامی این موارد برای آنها توضیح داده شدهاست.» سایت بیبیسی فارسی در ادامه مینویسد: «لادن ـ همان دختری که قدبلندتر است و از روبهرو طرف چپ قرار دارد ـ میخواهد به شهرستان خود برگردد و به وکالت بپردازد. لاله میخواهد در تهران بماند و روزنامهنگار شود. اگر آنها توانستهاند تا امروز مشکلات بدنی و اجتماعی استثنایی بودن خود را از سر رد کنند، در اجتماع حضور یابند و ادامه تحصیل دهند تا آینده خود را بسازند، حالا این آینده فرا رسیدهاست. آنها میخواهند در حرفههایی جداگانه کار کنند. دیگر بههیچوجه بههمچسبیده بودنشان با میل و اصرارشان به استقلال جور درنمیآید.
دوقلوها میگویند اگر شرایط ما به همین نحو ادامه داشته باشد، دیگر نمیتوانیم آن را تحمل کنیم. به همین دلیل است که لاله و لادن همهٔ مخاطراتی را که پزشکان از پیش اعلام میکنند میپذیرند. این اولین عمل جداسازی دوقلوهای بهمچسبیده بالغ در جهان است.» شاید همین جسارت در رویارویی با واقعیت است که سبب میشود سیل کمکهای مالی از سراسر جهان به حساب آنها در سنگاپور سرازیر شود.
گروه جراحی خواهران بههمچسبیده ایرانی به سرپرستی دکتر کیت گوا شامل ۳۵ متخصص، ۵ جراح اعصاب، ۱ متخصص جراحی عروق، ۶ متخصص جراحی پلاستیک، ۸ رادیولوژیست و در مجموع ۱۲۵ نفر پزشک بود.
عمل جراحی جداسازی لاله و لادن در بیمارستان رافلز سنگاپور آغاز میشود، ۵۲ ساعت میگذرد، پزشکان بیش از ۸۰ درصد بافتها را از یکدیگر جدا کردهاند که خونریزی شروع میشود. گردش خون در بدن لادن مختل میشود و لادن جان میسپارد. بعد از مرگ لادن، بلافاصله فعالیت پزشکان برای نجات لاله که به حالت اغما فرورفتهاست شروع میشود. یک ساعت و نیم بعد، با وجود تزریق خون و تلاش بسیار پزشکان، لاله هم درمیگذرد.
عکس های لادن و لاله
ده سال بعد یک پزشک ایرانی که مدعی شد مسئول تشریح جسد لاله و لادن بودهاست اعلام کرد «من شخصاً خودم این دو خواهر را تشریح کردم و مشخص شد که از ابتدا این دو نباید تحت عمل جراحی جداشدن قرار میگرفتند چرا که در ناحیه عروق مغز چند رگ مشترک حیاتی داشتند که در صورت جراحی، مرگ آنها محرز بود و امکان زنده نگهداشتن این دو اصلاً وجود نداشتهاست.»
ساتین
ای جانم الهی بگردم…
چقدر دلم سوخت براشون
آرام بخوابین دخترای قشنگم