لیدر جریان انحرافی! در رابطه با مذاکرات هسته‌ای چه گفت؟

0

نکات پرس/ تقریباً از دو سال پیش، زمزمه های در کشور شکل گرفت مبنی بر اینکه «لیدر جریان انحرافی» مشغول اثرگذاری عمیق بر ذهن رئیس جمهور انقلابی است تا او را وادار به عقب نشینی و کوتاه آمدن در مقابل آمریکا کند. البته آن روزها آنچنان مهم نبود «خود مشائی» چه می گوید، بلکه بولتن ها و جلسات بصیرت افشانی بود که باورهایی که او در «ناخودآگاهش» دارد و خود از آنها بی اطلاع است را برملا می ساخت!

دیری نگذشت که رسانه های اصولگرا تصویر مشائی را کنار عکس هاشمی گذاشته و آنطرف هم عکس دیگرانی را و به خیال خود، «دوگانه سازش ـ تسلیم» را نشان دادند. اما حالا که دیگر حتی کاندیدای خود آنها هم سکوت اختیار کرده و تحلیلی از اتفاقات مهم این روزها ارائه نمی دهد، شاید بازخوانی مواضع مهندس مشائی درمورد مذاکرات هسته ای که سه سال پیش بیان شده اند، بتواند دلیل سکوت و تبریک این روزهای اصولگرایان را روشن کند.

«این خیال خام است اگر کسی فکر بکند غربی ها نگران دستیابی ما به بمب هسته ای هستند. این اشتباه است. این غلط است. آنها نگران نیستند. آنها اطلاعات بسیار ریزی دارند. آنها نگران چیز دیگری هستند. قبل از اینکه این نگرانی را بگویم، این را برایتان اثبات کنم، که آنها نگران بمب هسته ای نیستند. یک سند به شما بدهم که نگران نیستند. دهه فجر سال گذشته، آقای دکتر احمدی نژاد بازدیدی داشتند از مرکز لیزر، حتماً یادتان هست. و یک دستاورد بزرگ علم لیزر و توان استفاده از صنعت بسیار بسیار مهم، اساسی، گسترده لیزر را، آقای دکتر احمدی نژاد در دهه فجر، ضمن بازدید، در مصاحبه اعلام کردند. یکی از نکاتی که ایشان در مصاحبه گفتند این بود: که لیزر، امکان غنی سازی صد در صد را، به ما می دهد. این عبارتی بود که ایشان، در مصاحبه یا رسانه های داخلی و خارجی گفتند.

غنی سازی ۱۰۰  درصد یعنی چه؟ یعنی ساخت بمب. صد در صد است دیگر! وقتی رئیس جمهور می گوید، ما با پیشرفتهای صنعت لیزر و علم لیزر می توانیم غنی سازی ۱۰۰ درصد انجام بدهیم، معنایش این است که، این علم و این صنعت، جمهوری اسلامی را در تولید بمب، توانا می کند. نه اینکه حالا با  این علم، می خواهیم بمب تولید کنیم، منظورم این نیست. منظورم این است که، بالاخره رئیس جمهور در مصاحبه اش به دنیا گفته است که آقا یکی از ظرفیت های علم لیزر، غنی سازی ۱۰۰ درصد است. غنی سازی ۱۰۰ درصد را همه دنیا می دانند.

اما من سوال می کنم: یک رسانه را در دنیا نشان بدهید، یک محفل سیاسی، یک مرجع مدیریتی جهانی، یکی از دشمنان ایران، بعد از این مصاحبه سرو صدا کرده باشد، داد و بیداد کرده باشد، جنجال کرده باشد، که ایران به فناوری تولید بمب دست پیدا کرده است. هیچ کس نگفت. در حالیکه اینها اگر نگران بمب بودند، باید سرو صدا می کردند. اصلاً آقای احمدی نژاد این را برای همین گفته بود؛ برای تست. و گرنه گفتن این که خوب نبود. چون ما متهم بشویم به اینکه  میتوانیم بمب تولید می کنیم، که خوب نیست.

ایشان، یک تست زد به دنیا. هیچ کس، در ادعایی که الان علیه ایران دارند، آنجا برنده نشدند. چون هیچ کس موضع گیری نکرد. می دانید چرا؟ برای اینکه نگران تولید بمب هسته ای در ایران نیستند. اما فعالیتهای لیزری، می تواند به غنی سازی برای بمب، کمک کند. ولیکن غنی سازی از طریق لیزر، از نظر حجم تولید مواد غنی شده که سوخت نیروگاه بشود، کارکرد ندارد. بمب می سازد، چون بمب که خیلی حجم نمی خواهد. ولی شما که بخواهید یک نیروگاه را اداره کنید، سوخت زیادی در سال لازم است. از طریق لیزر، توجیه اقتصادی ندارد، که شما سوخت نیروگاههای هسته ای را تولید کنید. چیزی که غرب را نگران نکرد این بود؛ دیدند که لیزر برای تولید سوخت برای نیروگاهها کارکرد آنچنانی ندارد. لذا نگران نشدند.

آن بخش که غنی سازی می کند برای بمب، آن نگرانی برای آنها ایجاد نکرد. معلوم است، آنها نگران بمب هسته ای نیستند. پس نگران چه هستند؟ نگران اعمال مدیریت از سوی جمهوری اسلامی ایران هستند. آنها چرا می خواهند به هر شکل ممکن، ما را تسلیم کنند؟ تسلیم شویم که بمب نسازیم؟ اصلاً مطرح نیست. پس دنبال چه چیزی هستند؟ آنها می خواهند ایران را تسلیم  بکنند، که در دنیا اثبات بشود هر کس از معادلات قدرتهای مسلط بیرون افتاد، امکان تعالی ندارد. امکان رشد و بالندگی ندارد. حتماً به بن بست می رسد و محکوم به شکست است. آنها نگران قطعنامه هایشان هستند. قطعنامه صادر می کنند برای حمایت از قطعنامه های گذشته شان.

یک روز می گفتند: ۳ تا سانتریفیوژ هم، ایران نداشته باشد. سه تا دانه، سه تا دانه اسباب بازی است. سه تا هم نباید داشته باشیم. می گفتند: اصلاً پژوهش در امر هسته ای نباید داشته باشید. اصلاً فکر اینکه به انرژی هسته ای دست پیدا کنید، نکنید. فرانسویها در مذاکرات می گفتند: ما با آمریکاییها ۱۰ سال جلسه گذاشتیم، بحث کردیم، مذاکره کردیم، بعد از ۱۰ سال به ما اجازه دادند، که ما در موضوع هسته ای مطالعه کنیم. به همین دلیل به ما گفتند: شما دیر آمدید، زود هم می خواهید بروید، نمی شود. تازه فرانسه، جزء بلوک غرب است. جزء آنهاست. ایرانی که انقلاب کرده است، از معادلات مسلط غربی فاصله گرفته است، به معادلات مسلط شرقی نپیوسته است، از بلوک غرب جدا شده است، به بلوک شرق نپیوسته است، عین یک اخگری است سوزاننده، که از اجاق بیرون افتاده است. ایران اینطوری است در نگاه قدرتهای مسلط جهانی. آنها نگرانند.

بعد وقتی ۳۰۰۰ تا شد، گفتند: حالا، سه هزار تا بس است. بعد دیدند ایران قبول نمی کند، گفتند که، پس شیب تولیدتان را کم کنید. وقتی ایران قبول نکرد، می گفتند متوقف کنید. ایران قبول نکرد، در جلسات گفتند: خوب، لااقل شما سرعت تولیدتان را کمتر کنید. بعد ایران قبول نکرد، گفتند: پس دو ماه توقف بدهید، بعد دوباره شروع کنید. باز ایران قبول نکرد، گفتند: بگویید ما متوقف کردیم، ولی نکنید. شبیه جوک است. شما می­خندید. ولی اینها واقعیتهای سیاستهای امروز جهان است. بگویید ما متوقف کردیم، ولی یواشکی کار کنید. چرا؟ آنها فقط می خواستند یک چیز را اثبات کنند، که بگویند: اجماع جهانی (شما می دانید، اجماع جهانی آنها، یعنی جمع شدن همین قدرتها. این را به نام جهان، همیشه غالب می کنند. خودشان را به نام جهان، همیشه غالب می کنند) که اجماع قدرت جهانی، ایران را به عقب نشینی واداشت. ایران تسلیم شد. همان دو ماه را اگر ما می پذیرفتیم، دو ماه توقف، یا آشکارا بگوییم توقف، ولی پنهانی ادامه بدهیم.

البته اینجا پرانتز باز، خیلی ها می گفتند این خوب است، انجام بدهیم. حالا الان که وقت تسویه حساب  نیست، شاید یک موقعی در آینده لازم باشد که همه مسائل را بگویید آقای احمدی نژاد و افشاء بکند که اینجا چه کسانی می گفتند ادامه بدهیم، چه کسانی می گفتند بس است و توقف بدهیم. آنها فقط می خواستند که موضع تسلیم شدن ایران را در دنیا نشان بدهند، که آقا اینها که آمده اند، حالا تسلیم شدند. حالا پنهان هم که کار می کند، آشکارا گفته است، پنهان را که نمی شود اثبات کرد. بعد هم یقه ما را بعداً بگیرند. دنیای قدرت بهره اش را ببرد، به همه دنیا بگوید ایران سرانجام تسلیم شده است در برابر عزم جهانی، اجماع جهانی. آن بهره را که بردند، آبرو و حیثیت ما را که بردند، عزت و اقتدار ما را که از بین بردند، بعد بگویند: ما اطلاعات داریم که اینها دروغ گفتند. گفتند که، ادامه نمی دهیم، ولیکن زیر زیرکی ادامه دادند.

همه اش دنبال چه هستند؟ دنبال این هستند، سوالشان این است، می گویند: ما قطعنامه ها را چکار کنیم؟ گفتیم: خوب، ما که گفته بودیم شما قطعنامه صادر نکنید. ولی آنها برآوردشان این بود که با قطعنامه می شود جلوی ایران را گرفت. چون تهدید به قطعنامه، برای بازدارندگی نسبت به خیلی از ملتها کافی است. تهدید به تحریم. خیلی ها را اینطوری باز می دادند. اما حالا ملت ایران ۴ تا قطعنامه برایش صادر شده است، و در عزمش خللی ایجاد نشده است. آنها نگران بمب نیستند. نگران مدیریت شان هستند که یک کشوری بر اساس ارزشهای انقلابی، ارزشهای دینی، پایبندی به قدرت ملی، تکیه به عزم و اراده توده های مردم، در برابر قدرت مسلط جهان ایستاده است. اقدامات آنها در عراق و عربستان و افغانستان و جاههای دیگر هم، به بن بست رسیده است و در آستانه یک تحول بزرگ هستند. برآورد آنها این است که تغییرات قطعی است. آینده جدیدی شکل خواهد گرفت. نگرانی آنها از قدرت گرفتن جمهوری اسلامی ایران، سهم این جمهوری در آینده جهان است، سهم این نظام، در شکل دهی آینده جهان است.»

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ