مراسم تحلیف چیست؟ /تنفیذ و تحلیف یعنی چه؟
تنفیذ حکم ریاست جمهوری پیش از مراسم تحلیف حکم ریاست جمهوری طبق بند ۹ اصل ۱۱۰ قانون اساسی، پس از انتخاب مردم از جمله وظایف و اختیارات رهبر ایران است. تنفیذ حکم رئیس جمهور ایران به وسیله ولایت فقیه، از اختیارات او در قانون اساسی است و هرگز جنبه تشریفاتی و صوری ندارد؛ یعنی، قانوناً”، تا زمانی که ولایت فقیه حکم رئیسجمهور منتخب را تنفیذ نکند، وی ریاستی بر قوه مجریه ندارد.
تنفیذ حکم ریاست جمهوری نقش نظارتی تا انتهای دوران ریاست جمهوری دارد و در صورت انحراف رئیس جمهور از اصل تعیین شده، او را فاقد اعتبار و مشروعیت میکند. بر این پایه عزل نهایی رئیس جمهور توسط مقام رهبری، نتیجه منطقی امضای حکم ریاست جمهوری است که پس از رأی به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور از سوی مجلس و یا حکم به تخلف قضائی او از سوی قوه قضائیه صورت میپذیرد.
تحلیف حکم ریاست جمهوری پس از مراسم تنفیذ حکم رییس جمهور با حضور رییس دیوان عالی کشور، اعضای شورای نگهبان قانون اساسی و رئیس قوه قضائیه انجام میگردد. در این مراسم که در مجلس شورای اسلامی انجام میگردد، رییس جمهور منتخب بر طبق اصل ۱۲۱ قانون اساسی سوگند یاد میکند که همهٔ استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که برعهده گرفته است، به کار گیرد و در پایان سوگندنامه را امضا میکند. تاکنون ۱۱ دوره مراسم تحلیف روسای جمهور منتخب برگزار شده است.
در شرایط عادی و عدم تعطیلی روز مورد نظر، مراسم تحلیف ریاست جمهوری در روز ۱۴ مرداد همزمان با سالگشت صدور تاریخی فرمان مشروطیت در ایران انجام میشود.
رئیس جمهور بعد از مراسم تحلیف، طبق آئیننامه دو هفته زمان دارد تا نسبت به معرفی کابینه و برنامه وزرا به مجلس شورای اسلامی اقدام کند که پس از اعلام وصول در مجلس، به مدت یک هفته وزرا و برنامههایشان در دست ارزیابی قرار خواهند گرفت.
متن سوگندنامه تحلیف
بسم الله الرحمن الرحیم
من به عنوان رئیس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد میکنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همهٔ استعدادها و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که برعهده گرفتهام به کار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پیشتیبانی از حق و عدالت، گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است، حمایت کنم. در حراست از مرزها و استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السّلام، قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به من سپرده است، همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم.
تفاوت تنفیذ و تحلیف چیست؟
آیت الله محمدحسین رجبی سومین مهمان ویژه صابر هستند که با توجه به سوالاتی که مخاطبین صابر از ایشان داشتند، گفتکویی مفصل و خواندنی با ایشان پیرامون موضوع تنفیذ رئیس جمهور توسط ولی فقیه و تفاوت آن با تحلیف را داشتیم که در ادامه تقدیم می گردد:
نتیجه آنکه کسی که تنفیذ رای مردم و نصب رئیس جمهور را منکر می شوند و یا درباره آن شبهه افکنی می کند، آگاهانه یا ناخودآگاه منکر بخش مهمی از فقه شیعه شده و به تعبیر صاحب جواهر بویی از فقه نبرده است. البته متأسفانه امروزه که دوران تخصص است و در هیچ جامعه علمی سخن غیر متخصص پذیرفته نیست در مسائل فقهی و کلامی که دو رشته تخصصی ریشه دار و دقیق است، افرادی که از اولیات این رشته آگاه نیستند و بویی از فقه نبرده اند اظهار نظر می کنند و این یکی از مصائب جامعه است و حتی نظر خود را برتر از نظر همه ی متخصصان تاریخ علم فقه و کلام می دانند این از عجایب روزگار ماست.
اما مسئله ولایت فقیه از منظر کلامی هم از مسلمات است اگر کسی با این رشته علمی هم آشنا باشد می داند که در کلام اسلامی و شیعی مسئله ولایت و امامت از مسلمات دین است و بدون آن رسالت و پیام الهی طبق صریح آیات قرآن به مردم نرسیده است “وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه” قرآن و اسلام صرفاً یک سلسله معارف و احکام نیست که نسبت به مجری احکام الهی و پاسدار معارف الهی هیچ موضعی نداشته باشد و آن را تعیین نکرده باشد. بلکه در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر گرامی و پس از ایشان حضرات امامان معصوم مجری احکام الهی هستند و خداوند، حق حاکمیت را که اصالتاً از آن خودش است، به آنان داده است. انسان ها همانگونه که در روایات آمده است آزاد آفریده شده اند و هیچ کس حق حاکمیت بر دیگری ندارد. این خداوند است که چون خالق انسان است و انسان هرچه دارد از اوست، ذاتاً حق حاکمیت بر انسان دارد؛ اما انسان های دیگر تنها با اجازه خدا بر یکدیگر حق حاکمیت پیدامی کنند و خدا چنین حاکمیتی را به پیامبر (ص) و پس از آن حضرت، به امامان معصوم (ع) داده است. در زمان غیبت امام معصوم (ع) و در جایی که دسترسی به امام معصوم میسور نیست احکام اسلام تعطیل نمی شود، زیرا تعطیلی احکام با حکمت خدا و فلسفه بعثت پیامبر (ص) و نازل شدن قرآن ناسازگار است. پس باید این حق حاکمیت به کسی واگذار شده باشد. در روایات این حق به ولی فقیه واگذار شده است و عقل هم حکم می کند که اگر دسترسی به امام معصوم میسر نیست و امکان حاکمیت فرد معصوم دارای علم الهی وجود ندارد، ولایت و حق حاکمیت به کسی که شبیه ترین فرد به امام معصوم (ع) است، داده شود و ولی فقیه چنین کسی است؛ یعنی متخصص در دین است و به احکام الهی اشراف دارد، دارای عدالت و تقوا است و منافع شخصی و گروهی و هواهای نفسانی بر او حاکم نیست، شجاعت دارد و از غیر خدا نمی ترسد، بصیرت و بینش سیاسی بالایی دارد که دشمنان اسلام و شیاطین نمی توانند او را در مسائل فریب بدهند، توان مدیریت کلان جامعه را دارد، مصالح جامعه و نظام اسلامی را خوب تشخیص می دهد و قاطعیت مورد نیاز را دارد. این همان شرائطی است که در قانون اساسی هم آمده است. چنین کسی منهای عصمت و علم کامل و لدنّی امام معصوم ع، شبیه ترین انسان به امام معصوم است؛ یعنی کمالات امام را در درجه یا پائین تر داراست. روایات و عقل انسان می گوید اگر کسی در زمان غیبت باید حق حاکمیت داشته باشد، چنین شخصی است و تا چنین شخصی هست، هیچ کس حق حاکمیت بر مردم ندارد. آیات قرآن هم به این حقیقت اشعار دارد. این نظریه ولایت فقیه است. اگر کسی منکر این حقیقت باشد، آگاهانه یا ناخودآگاه، به نوعی سکولاریزم و جدایی دین از سیاست معتقد شده و تن داده است و سکولاریزم ضد اسلام است.
اگر نظریه ولایت فقیه پذیرفته شد، یکی از موارد صد در صد اعمال ولایت فقیه و حق حاکمیت الهی بلکه مهمترین آن ها تنفیذ رأی مردم و نصب رئیس جمهور در نظام جمهوری اسلامی است. به همین دلیل از روایات به دست می آید و حضرت امام (ره) هم فرمودند که اگر نصب ولی فقیه و پشتوانه ولی فقیه نباشد، هر حکومتی حتی حکومت جمهوری اسلامی، طاغوت است.
اما مسئله تحلیف موضوع دیگری است و حق حاکمیت نمی آورد. بلکه کسی که با نصب ولی فقیه و تنفیذ رأی مردم از سوی ولی فقیه اجازه اعمال حاکمیت یافته است با تحلیف عمل به این وظیفه را در پیشگاه خدا مستحکم می کند و سوگند می خورد که از آن تخلف نکند. اگر تخلف کند هم عملش مشروع نیست و هم خلاف سوگند عمل کرده و باید کفاره سوگند بدهد.
صابر: واقعه غدیر به عنوان شاخص ترین واقعه تاریخی که درباره بحث ولایت وجود دارد، آیا ارتباطی با تنفیذ دارد؟
پس تنفیذ رأی مردم و نصب، بخشی از ساز و کار رسمیت بخشی و مشروعیت بخشی در نظام جمهوری اسلامی است.
صابر: آیا در مواردی مانند تنفیذ، بر خود رهبری هم نظارتی صورت می گیرد که این کار درست بوده یا نه؟ اگر بله توسط چه گروه یا نهادی؟ ملاک های این گروه برای درستی سنجی تصمیم ولی فقیه برای تنفیذ یا عدم تنفیذ چیست؟ اگر نظر این گروه مغایر نظر رهبری بود چه اتفاقی می افتد؟