فضای مجازی؛ «هارپ» یا «هارت»؟!

0

این روزها در فضای مجازی و شاید هم نیز فضای واقعی، بحث درباره پروژه «هارپ» (HAARP یا همان پروژه‌ای که ٢۵ سال پیش در آلاسکای ایالات متحده آغاز به کار کرد)، و تاثیر آن بر وقوع زلزله‌های و وضعیت آب و هوایی ایران زیاد است.

البته کسانی هستند که این موضوع را دستمایه قرار می‌دهند تا هر مساله‌ای را به آن ربط دهند. ریشه خشکسالی در هارپ است، زلزله‌ها را هارپ ایجاد می‌کند، سونامی ژاپن نیز از طریق هارپ انجام شد. خلاصه اتفاقی نیست که از این نوع رخ دهد و ردپای هارپ در آن نباشد. چرا چنین شایعات بی‌اساسی شکل می‌گیرد؟ در توضیح این نکته می‌توان به عوامل و علل گوناگون اشاره کرد ولی اجمالا چند علت زیر را می‌توان بیان کرد.

١- اولین عامل جهل است. انسان‌های اولیه نیز به علت جهل به امور، چنین تصوراتی داشتند و هنوز هم دارند. جهل از یک نظر ویژگی مهمی است برای بشر. حیوانات را نمی‌گوییم که جهل دارند، زیرا حیوانات علم ندارند تا بتوانیم به آنها فقدان علم را که جهل باشد انتساب دهیم. پس جهل به خودی خود بد نیست و بشر در هر مقطعی به تناسبی جاهل است، ولی براساس غریزه‌ در پی کسب علم است و این همان نکته مثبت آن است. واکنش انسان در برابر جهل یکسان نیست. برخی‌ها اقرار به جهل می‌کنند و درصدد رفع جهل و رسیدن به علم برمی‌آیند و خیلی راحت می‌گویند نمی‌دانیم. جهل را مایه خجالت نمی‌دانند، بلکه پله‌ای برای رسیدن به علم می‌دانند. در مقابل بخش دیگری اوهام و خیالات و چرت‌وپرت را جایگزین علم و پوشش جهل می‌کنند، و صد البته که منافع مادی هم در این میان هست. جادوگران و جن‌گیران در جوامع بدوی و عقب‌مانده چنین نقشی دارند که با گرفتن پول سعی می‌کنند جن را از بدن بیمار بیرون ببرند یا با جادو، گره میان زن و مرد را باز یا آنان را صاحب فرزند کنند و الی آخر.

اقرار به جهل امر سنگینی است و مسوولیت‌آور. ولی توسل به خرافات و چرت‌وپرت آرمش‌دهنده است. به همین دلیل هم از گذشته‌های دور رویدادهایی مثل صاعقه، زلزله، سیل و خورشیدگرفتگی و امثال آن را به اموری غیرمربوط، ربط می‌دادند و به مردم فاقد علم، ضد علم می‌دادند تا آرامش پیدا کنند. اگرچه امروز نمی‌توان مساله را به امورات ماوراءالطبیعه ربط داد و این ارتباط دادن‌ها خریداری ندارد، ولی شبه علم جایگزین ضد علم شده است. شبه علم کمابیش بدتر از ضد علم است. چون حرف مفت و چرت‌وپرت است. بعد هم که از مدعی درخواست دلیل می‌شود، پاتک می‌زند و دلیل رد ادعای خود را طلب می‌کند.

٢- علت بعدی نظریه توطئه است. پیش از انقلاب هم کمابیش گفته می‌شد که هیچ گنجشکی از روی یک شاخه به شاخه دیگر نمی‌پرد مگر آنکه دولت فخیمه مطلع باشد یا اجازه دهد. در حقیقت قدرت‌های جهانی هم از این دیدگاه بدشان نمی‌آمد که هر رویدادی را به نحوی مرتبط کنند با وجود توطئه و دست‌های پنهان خودشان در پشت آن ماجرا. متاسفانه این نگاه هم از طرف طرفداران قدرت‌های بزرگ ترویج می‌شود و هم از سوی مخالفان ناآگاه آنان. مخالفان این قدرت‌ها و به ویژه امریکا نیز هر اقدامی را که علیه خودشان انجام می‌شود به دست‌های پنهان قدرت‌های جهانی و امریکا ربط می‌دهند و هیچگاه حاضر نیستند که بپذیرند مساله ربطی به خارج ندارد. در قضیه هارپ هم هر دو گروه فعال هستند. برخی که می‌خواهند قدرت امریکا را به رخ بکشند و برخی دیگر که درصددند خباثت و بدطینتی آنان را اثبات کنند. هر دو گروه در یک نقطه مشترک که همان جهل باشد به یکدیگر می‌رسند.

٣- استیصال و درماندگی نیز می‌تواند عامل دیگر شکل‌گیری این نگرش جاهلانه باشد. اگر صفحات حوادث را خوانده باشید، خواهید دید که برخی افرادی که در دام شیادان و کلاهبرداران می‌افتند، حتی دارای سطوح تحصیلی پیشرفته و دانشگاهی هستند ولی هنگامی که ماجرای آنان را می‌خوانیم متوجه می‌شویم که استیصال و درماندگی موجب می‌شود که برای خروج از بن‌بست به شیوه‌های رمالی پناه ببرند. این کار چیزی شبیه پناه بردن به موادمخدر است. این نگرش‌های خیالی و غیرواقعی، مثل موادمخدر فرد را در نشئه ناشی از آگاهی کاذب فرو می‌برد و نوعی آرامش و عدم احساس درد به او می‌دهد. تحمل جهل که فقط با علم واقعی قابل رفع شدن باشد، بسیار سنگین است، ولی آگاهی بدلی و کاذب نقش موادمخدر را در برابر تسکین درد فراهم می‌کند. اعتیاد به این نوع آگاهی‌های دروغین منشأ بسیاری از بیماری‌های روانی و اجتماعی است.

۴- جذابیت‌های خبری این نوع تحلیل‌ها را هم نباید فراموش کرد. به ویژه با وجود فضای مجازی که منابع خبر کمابیش ناشناخته و جعلی می‌مانند. کافی است یک نفر خود را به عنوان دکتر، استاد، مهندس یا غیره معرفی کند و اندکی اطلاعات درست و نادرست را مخلوط کند و به خورد جامعه دهد، معجونی که آرام‌بخش است. بنابراین رسانه‌های مجازی و فضای ناشناخته آن هم موجب ساده شدن ردوبدل کردن این کالای نشئه‌آور میان مردم شده است. سخنان ابطال‌ناپذیر به سادگی جذب ذهن‌های ساده و افراد مستاصل و کم‌دانش می‌شود. اینجاست که «پروژه هارپ» غربی‌ها در اینجا تبدیل به مخدر «لقلقه هارت» می‌شود.

محمد حسین مهرزاد / روزنامه اعتماد

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ