خاورمیانه کجاست؟ +اسامی کشورها و نقشه
مسئلهی نامگذاری عوارض و مکانهای جغرافیایی، از جمله موضوعاتی است که معمولاً از سوی افراد و جوامع، امری بدیهی تصور میشود. در بیشتر موارد، چنین پنداشته میشود که این نامها از زمانهای کهن و پیدایش بشر، روی عوارض و مکانهای جغرافیایی نهاده شده و تا زمانی که بحران یا حادثهای امنیت یا شخصیت ملی یک کشور یا جامعه را تهدید نکند، کمتر کسی زحمت تفکر و اندیشیدن دربارهی ریشه و چگونگی این نامگذاریها را به خود میدهد.
با این حال، با رجوع به تاریخ، تبار بسیاری از این نامها آشکار گردیده و مشخص میشود که هریک از آنها، با قصد، هدف، هویت و حفظ منافع گروه انسانی ویژهای ارتباط دارد. از این دیدگاه، تفاوتی میان نامگذاریهای استعماری و غیراستعماری وجود ندارد. برای نمونه میتوان به نامگذاری قارههای «بر قدیم» به آسیا، اروپا و آفریقا اشاره کرد و همچنین است نامهایی چون خلیج فارس، دریای عرب و مجموعه نامهایی که بر دریاچهی واقع در شمال ایران، با عنوان دریای خزر، کاسپین، مازندران و هیرکانی نهاده شده و هریک بازگوکنندهی تاریخ، فرهنگ و هویت اقوام و ملل گوناگونی است که در کنار این پهنههای آبی، زندگی میکردهاند. از جمله نامهای جدیدی که در نامیدن عوارض و مکانهای جغرافیایی رواج یافته، میتوان به آمریکا (شمالی، مرکزی و جنوبی)، استرالیا، خلیج هودسن، رود اورانژ و… اشاره کرد. این نامها هیچکدام بازگوکنندهی تاریخ، هویت و فرهنگ مردمان، اقوام و ملیتهای ساکن در آن مکانها نیستند، بلکه چنین نامهایی بهمنظور نمایش دامنهی سلطهی یک کشور یا تمدن بر این نواحی و عوارض جغرافیایی، اعم از طبیعی و مصنوعی، بر آنها نهاده شده است.
خاورمیانه نیز از جمله نامهایی است که هم بهعنوان نام و هم بهعنوان یک منطقه از نوآوریهای قرن بیستم و مبتنی بر شناختشناسی مدرنیته است. این نام بههیچوجه با تاریخ، فرهنگ و هویت مردم و ملل ساکن در این بخش از کرهی زمین همخوانی نداشته و در واقع نشاندهندهی موقعیت قدرتهای برتری است که در روزگار برتری آنها، به نامگذاری این سرزمین اقدام شده است. مرزها و حدود آن نیز مبتنی بر واقعیتهای تاریخی و فرهنگی نبوده است؛ چراکه هریک از قدرتهای بزرگ یا ابرقدرتها، براساس دیدگاههای ژئواستراتژیک خود اقدام به مرزبندی این منطقه میکنند.
عوامل دخیل در فرایند نامگذاری مکانهای جغرافیایی
فهرست مطالب
بهطور کلی، فرآیند نامگذاری عوارض و مکانهای جغرافیایی، تابع یک اصل کلی نبوده و مطالعهی ریشهیابی این نامها میتواند منطق، ایدئولوژی یا گفتمانی که منجر به آن نامگذاری شده را آشکار کرد. ترکیبی از عوامل تاریخی، فرهنگی، هویتی، قدرت سیاسی و حتی مذهبی و تمدنی در نامگذاریهای جغرافیایی دخیلاند. در اینجا بهمنظور سهولت در تجزیه و تحلیل علمی و تبارشناسی نامهای جغرافیایی، میتوان عوامل زیر را در نامگذاری عوارض جغرافیایی برشمرد.
۱. خواستههای صاحبان قدرت: به این معنا که در مواردی، مصالح صاحبان قدرت و خواستههای شخصی آنها نقش مؤثری در اطلاق نامهای جغرافیایی داشته است. برای نمونه، میتوان به نام «کنستانتینوپل»، پایتخت امپراتوری رم شرقی، اشاره کرد که در میان سالهای ۳۳۰ تا ۱۴۵۳ میلادی با عنوان «کنستانتین بزرگ» امپراتور رم نامگذاری گردید و بعدها از سوی اعراب به «قسطنطنیه» خوانده شد و سرانجام از سال ۱۴۵۳ میلادی تاکنون و با تسلط ترکان، به استانبول تغییر نام یافت. اما ریشهی اصلی آن همان «کنستانتینوپل» است. مورد دیگر نام بندرعباس در جنوب ایران است که زمان تسلط پرتغالیها «گمبرون» نامیده میشد، اما پس از آزادسازی آن به دست شاه عباس صفوی، به نام خود او «بندرعباس» نامگذاری شد.
۲. عوامل فرهنگی و هویتی: نیز از جمله پدیدههای مهم در نامگذاری عوارض و مکانهای جغرافیایی هستند که در طول تاریخ، نقش مهمی در این زمینه ایفا کردهاند. مرزهای جغرافیایی فرهنگی هر تمدن، با نامهای برخاسته از متن آن فرهنگ و تمدن تعیین میشد و امروز نیز چنین است. به همین دلیل، از زمانهای گذشته، تمدنهای باستانی تلاش میکردند با نامگذاری عوارض گوناگون جغرافیای طبیعی و انسانی، دامنهی حوزهی تمدنی و جغرافیای فرهنگی خود را هرچه بیشتر توسعه دهند. برای نمونه، میتوان به نامگذاری جغرافیای انسانی و طبیعی از سوی تمدنهای ایران، یونان، روم، چین، هند، مصر باستان و همچنین نامگذاریهای انجامشده در قلمرو تمدن اسلامی اشاره کرد. هنگامی که مسلمانان وارد شبهجزیرهی ایبری شدند و اندلس را به تصرف درآوردند، همهی نامهای پیش از آن را دوباره نامگذاری کرده و یا نامهای عربی بر آن نهادند. همین سرنوشت پس از بازپسگیری شبهجزیرهی ایبری توسط مسیحیان بر سر نامهای عربی و اسلامی آمد.
۳. عامل استعمار و اکتشافات جغرافیایی از مهمترین انگیزهها و دلایل در نامگذاری جغرافیایی، بهویژه پس از دورهی رنسانس و ساخت قطبنما، بوده است. در دوران اکتشافات جغرافیایی، اروپاییان با کمک پیشرفتهای تکنولوژیک و استفاده از ابزارهای جدید و همچنین به خدمت گرفتن فلسفههای نظری چون فلسفهی دکارت که انسان را بهعنوان فاعل شناسا، تشویق به شناخت جهان و تسلط بر آن میکرد، در پی کشف سرزمینهای دوردست و ناشناخته، به گوشهوکنار جهان سفر کردند و ضمن کشف سرزمینهای جدید، پس از تسلط سیاسی با نامگذاری عوارض و مکانهای جغرافیایی، اعم از طبیعی و انسانی، سلطهی خود بر آن سرزمینها را مستحکم و تثبیت میکردند. تمدن اروپایی شامل دین مسیح، تاریخ، فرهنگ، زبان و نژاد و قومیت اروپاییان، مهمترین منبعی بود که نامهای مورد نظر از درون آن استخراج و بر عوارض جغرافیایی سرزمینهای فتحشده نهاده شد. برای نمونه، میتوان به نامهایی چون آمریکا، کلمبیا، کاستاریکا، مجمعالجزایر بیسمارک، استرالیا و زلاندنو اشاره کرد. از لحاظ موقعیت نسبی نیز اروپا بهعنوان قلب تمدن و فرهنگ و تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارای موقعیت مرکزی در نظر گرفته میشد و موقعیت سایر مناطق و سرزمینها از لحاظ جهت و فاصله با آن سنجیده میشد؛ مانند خاور دور، خاور میانه، خاور نزدیک، آفریقای جنوبی و…
غرب آسیا (خاورمیانه) و کهنترین تمدنها
خاورمیانه ویژگیهای گوناگونی دارد که این منطقه را از دیگر مناطق متمایز میکند. کهنترین تمدنها و ادیان بزرگ جهانی (اسلام، مسیحیت و یهود) در این سرزمین پدید آمده و گسترش یافتهاند؛ به نحوی که آثار آنها در جایجای چشمانداز جغرافیایی و فرهنگی منطقه قابل مشاهده است. از سوی دیگر، تلاقی قارههای آسیا، اروپا و آفریقا در امتداد دریای مدیترانه و دریای سرخ، موجب پیدایش یکی از بزرگترین برخوردهای انسان و طبیعت در جهان شده است.
قطعاً هیچیک از تمدنها یا ادیانی که در خاورمیانه متولد شدند، تصوری از چنین نامی نداشتهاند. حتی تا چندی پیش، این نام برای مردم خاورمیانه موضوعیت نداشت، اگرچه این امکان وجود دارد که از اواسط قرن نوزدهم، در ادارهی امور مربوط به هندوستان در وزارت خارجهی بریتانیا، از این اصطلاح استفاده شده باشد.
ابداع نام «خاورمیانه»
بهطور قطع، واژهی خاورمیانه نخستینبار در سال ۱۹۰۲ میلادی توسط مورخ دریایی آمریکایی، آلفرد ماهان، به کار رفته است و منظور وی تشریح منطقهی اطراف خلیج فارس بود که چون از قارهی اروپا به آن نگریسته میشد، نه خاور نزدیک به شمار میآمد، نه خاور دور.
آلفرد ماهان
علت ابداع این اصطلاح ظاهراً نقص اصطلاح خاور نزدیک و خاور دور و عدم پوشش کامل مناطق جغرافیایی واقع در میان جنوب غربی تا جنوب شرقی و شرق آسیا بوده است. ماهان در نوشتهی خود، که آثار جغرافیایی نفوذ روسیه در ایران و نقشهی آلمان برای ساختن یک خطآهن از برلین به بغداد را بررسی کرده بود، این نام را وارد ادبیات سیاسی، بینالمللی و جغرافیایی کرد. هرچند لرد کرزن پیش از این، این اصطلاح را دربارهی سرزمینهای فراتر از محدودهی خلیج فارس به کار برده بود، اما کاربرد گستردهی آن تنها هنگامی رایج گردید که ماهان با یک زمینهی روشنفکری، دانشگاهی و نظامی حکومتی، آن هم در مقیاس جهانی، منطقه را به این اسم نامگذاری کرد. واژهی خاورمیانه بعدها بهوسیلهی خبرنگار روزنامهی «تایمز» لندن در تهران به نام چیرول در یکسری مقالات با عنوان امکانات دفاعی هندوستان مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۹۱۱ میلادی مجلس لردهای انگلستان، اصطلاح خاورمیانه را بهطور رسمی مورد پذیرش قرار داد.
خاورمیانه Middle East منطقهای است تراقارّهای که شامل بیشتر غرب آسیا و مصر است.
این ناحیه گروههای فرهنگی و نژادی گوناگونی مانند ایرانیان، آشوریها، آذربایجانیها، ترکهای آناتولی، کردها،عربها و بربرها را در خود جای دادهاست. زبانهای اصلی این منطقه عبارت است از فارسی، ترکی آذربایجانی، کردی، لری، بلوچی، آشوری، ترکی استانبولی و عربی . در برخی زمینهها واژه بسط یافته خاورمیانه به تازگی شامل کشورهای افغانستان، پاکستان، قفقاز، آسیای مرکزی و آفریقای شمالی شدهاست که علاوه بر آنچه یاد شد زبان اردو و پشتو را نیز در بر میگیرد.
بسیاری از تعریفهای «خاورمیانه» —چه در کتابهای مرجع و چه در اصطلاح عامیانه— آن را ناحیهای در جنوب غربی آسیا و دربرگیرندهٔ کشورهای بین ایران و مصر معرفی میکنند. با این که بخش بیشتر کشور مصر (به جز صحرای سینا) در آفریقای شمالی واقع شده ولی آن را جزو «خاور میانه» میدانند. کشورهای شمال آفریقا از قبیل لیبی، تونس و مراکش بر خلاف خاورمیانه، در رسانههای عمومی کشورهای آفریقای شمالی خوانده میشوند.
جغرافیا
منطقهای از آسیا را که به نام خاورمیانه یا آسیای جنوب غربی شناخته شده میتوان به دو بخش تقسیم نمود یکی بخش شمالی شامل ترکیه و ایران و دیگری بخش جنوبی شامل شبه جزیره عربستان. بخش شمالی را به یک گره زینتی تشبیه میکنند که مرکز آن در محاذات جنوب قفقاز واقع شده و طرف غربی یا چپ آن را آسیای صغیر دربر گرفتهاست. طرف خاوری یا راست گره مورد بحث را ایران فراگرفته که خود سرزمینی است فلاتی با شیب عمومی به طرف خاور که همه اطراف آن را رشته کوههای بلندی به وجود آوردهاست. شبه جزیره عربستان یا بخش جنوبی آسیای جنوب غربی دارای ترکیبی خیلی ساده است بدین معنی که تمام آن از یک تختال (Block) عظیمی تشکیل شده که قسمتهای برآمده آن در مجاورت دریای مدیترانه و سرخ به چشم میخورد. دومین منطقه آسیا را شبه قاره عظیم هند و پاکستان به وجود آوردهاست که رشته کوههای بزرگی مانند سلیمان در شمال باختری و قره قوروم -هیمالیا در شمال و اراکان (Arakan) و یوما (Yoma) در خاور آن را از نواحی جدا میسازد.
جسی ویلر دربارهٔ خاورمیانه در کتاب جغرافیای عمومی جهان (مناطق مهم جغرافیایی) مینویسد:
«خاورمیانه منطقه ای است که قسمت اعظم آن از بیابان و علفزار تشکیل میشود، در مورد وسعت این منطقه بین علما اختلاف فاحشی وجود دارد به طوری که برخی از آنان حتی اصطلاح «خاورمیانه» را اصولاً قبول ندارند چون آن را خیلی مبهم و اشتباه میدانند، این اصطلاح از طرف اروپاییان به این منطقه داده شدهاست زیرا اروپاییان سرزمینهایی که در شرق اروپا بودند رو به ترتیب به سه قسمت خاوردور (آسیای شرقی)، خاورمیانه (جنوب غرب آسیا) و خاورنزدیک تقسیمبندی کردهاند. معهذا این اصطلاح به عنوان نام یک منطقه طوری تثبیت شد که برانداختن آن آسان نیست.»
مرزهای کشورهای Middle East
اصطلاح خاورمیانه شناسندهٔ منطقهای فرهنگی است، در نتیجه مرز مشخصی برای آن وجود ندارد. بهطور کلی کشورهای این منطقه عبارتاند از:
- اردن
- امارات متحده عربی
- ایران
- بحرین
- ترکیه
- حکومت خودگردان فلسطین
- سوریه
- عراق
- عربستان سعودی
- عمان
- قطر
- کویت
- لبنان
- مصر
- یمن
کشورهای غربی این منطقه (الجزایر، تونس، لیبی و مراکش) به دلیل وابستگی شدید تاریخی و فرهنگی پیشتر بخشی از خاورمیانه شمرده میشوند. سودان نیز یکی از این کشورها بهشمار میآید. کشورهای آفریقایی موریتانی و سومالی نیز پیوندهایی با خاورمیانه دارند. ترکیه و قبرس که از نظر جغرافیایی درون یا نزدیک این منطقه هستند، خود را بخشی از اروپا میدانند و ایران را مرز شرقی خاورمیانه میانگارند. البته افغانستان را نیز از کشورهای این بخشبندی بهشمار میآورند که درقلب آسیا موقعیت دارد .
نواحی خاورمیانه
- قفقاز – گرجستان، آذربایجان، ارمنستان
- فلات ایران
- آناتولی – ترکیه
- دریای مدیترانه – قبرس
- حاشیه خلیج فارس – عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی، عمان، عراق، بحرین، یمن
- شرق – ، اردن، سوریه، لبنان، فلسطین، شبه جزیره سینا
اقتصاد خاورمیانه
خاورمیانه از مناطقی است که به دلیل برخورداری از ذخایر عظیم نفت، یک منبع انرژی برای جهان بهشمار میرود. عربستان، ایران، عراق، کویت، امارات متحده عربی از کشورهایی هستند که دارای بزرگترین منابع نفت در جهان هستند. خاورمیانه همچنین دارای ذخایر عظیم گاز طبیعی است. ایران و قطر به ترتیب اولین و دومین ذخایر گاز طبیعی در جهان را دارند. اقتصاد کشورهای نفت خیز خاورمیانه بیشتر تک محصولی و به صادرات نفت وابسته است و کمتر از منابع نفت در بخش صنعتی این کشورها استفاده میشود. یمن یکی از کشورهای فقیر این منطقه بهشمار میرود.