آشنایی با پدر و پسرهای جاسوس در تاریخ ایران
رشیدیان، یکی از خاندانهای بدنام در تاریخ معاصر ایران هستند که در سه مقطع تاریخ معاصر ایران نقش برجسته داشتهاند. آنها در سه مقطع مهم کشور نقش بسیاری ایفاء کردند. نخست در سالهای منتهی به ۱۲۹۹ یعنی آخرین سالهای حکومت قجری، دوم در کودتای ۲۸ مرداد و سوم در سالهای پس از کودتا بود.
نخستین فرد خانواده رشیدیان که در ترقی خاندان نقش اساسی داشت، حبیبالله رشیدیان بود. او برای پیشرفت جاسوسی را انتخاب کرد و سه فرزند او به نامهای سیفالله، قدرتالله و اسدالله نیز راه پدر را انتخاب کردند.
حبیبالله رشیدیان
حبیبالله رشیدیان درشکهچی سفارت انگلیس بود، اما آن روزها که اکثر راههای سیاست در ایران به سفارت انگلستان ختم میشد، درشکهچی سفارت انگلستان بودن، شروع مناسبی برای جاه طلبی بود.
او از طرفی راه ارتباط سفارت انگلیس با عوامل بومی بود و از طرف دیگر راه ارتباطی رجال وابسته به سفارت بود. حبیبالله رشیدیان زمینه آشنایی سیدضیاءالدین طباطبایی روزنامهنگار جوان، اما جاهطلب را به مقامات انگلیس فراهم کرد و سیدضیا به عنوان بازوی سیاسی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ معرفی شد. رضاخان نیز به عنوان بازوی نظامی کودتا انتخاب شد. رشیدیان در به قدرت رسیدن رضاخان نقش اساسی داشت، اما به علت نزدیکی به سید ضیاء بعد از به سلطنت رسیدن رضاخان دستگیر و زندانی شد، اما زندانی ویژه بود و از همه امکانات لازم برخوردار بود.
دکتر انور خامهای از زندانیان سیاسی دوران رضاشاه در خاطرات خود مینویسد: «.. رشیدیان احتیاط را به حد وسواس رسانده بود و در زندان هیچ وقت از اتاق خود بیرون نمیآمد، با هیچ یک از زندانیان حتی سلام و علیک هم نداشت، حتی نظافتچی را به اتاق خود راه نمیداد و خود اتاقش را تمیز میکرد. همچنین با وجود اینکه در مدت ۳ سال مجاور هم میزیستیم، حتی یک بار هم میان ما سلام رد و بدل نشد و در مورد او میگفتند که او قبل از سلطنت رضاشاه و زمان سردار سپهی او یکی از عمال مهم او رابطه میان رضاشاه و انگلیسیها بوده است. به روایتی مستخدم انگلیسیها بوده. به هرحال آنچه مسلم است، این است که او از اسرار مهمی اطلاع داشت. به خاطر همین به زندان افتاده است؛ اما پلیس به او احترام میگذاشت.
هفتهای یک بار مدیر داخلی زندان با یکی از افسران به اتاق او میآمدند و مدتی مینشستند. همین طور زن و فرزندان او هر هفته به دیدنش میآمدند. پس از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاشاه او را با احترام تمام از زندان آزاد کردند و هنگامی که سیدضیاءالدین با برنامه خاصی به ایران بازگشت و حزب اراده ملی را تشکیل داد، حبیبالله رشیدیان، مشاور مخصوص او شد و پسرانش از قبل از سیدضیاء ثروت کلان اندوختند و به مهره مهم اقتصادی و سیاسی کشور مبدل گردیدند …» ۱. «انور خامهای، پنجاه نفر و سه نفر ـ صفحات ۲۱۰ تا ۲۱۴»
حبیبالله رشیدیان در دوران مصدق بار دیگر به جرم جاسوسی راهی زندان شد، اما انگستان مهره خود را فراموش نکرد و زمینه فرار او را از زندان فراهم کرد.
کودتای ۲۸ مرداد
سیفالله، قدرتالله و اسدالله نقش اساسی در کودتای ۲۸ مرداد داشتند. کرومیت روزولت کارگردان اصلی کودتای ۲۸ مرداد و «وودهوس»، رهبر تیم جاسوسی MI۶ به دفعات از آنها به نام برادران یاد کردهاند.
محمدرضا پهلوی همراه اسدالله رشیدیان در یک بازدید
روزولت در توضیح عملیات خود مینویسد: این برادران به غایت شایسته و فعال بودند و از جنبه سازماندهندگی در گذشته شایستگی خود را به اثبات رساندند. ما مطمئن بودیم که به کمک آن دو برادر میتوانیم در جلب حمایت بازار حساب کنیم. ۲. «جبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲»
نخستین اقدام برجسته برادران رشیدیانها علیه دولت مصدّق در سال ۱۳۳۲شمسی، دست داشتنِ آنان در توطئه ربودنِ سرتیپ افشارطوس و قتل این رئیس شهربانی حامی مصدّق در اوایل اردیبهشت سال مذکور بود.
رشیدیانها در این رویداد، آنقدر زیرکانه و مرموزانه ایفای نقش کردند که نه تنها در آن برهه زمانی و علیرغم بازجوییهای فراوان، هیچ ردّپایی از آنان در واقعه مذکور کشف نشد، بلکه تا سه دهه بعد از آن نیز چیزی افشا نشد، تا آنکه در سال ۱۹۸۵میلادی/ ۱۳۶۴شمسی، طی برنامهای که یکی از شبکههای تلویزیونی انگلستان راجع به قتل افشارطوس و نقش اینتلیجنتسرویس در آن ماجرا تهیه کرده بود، یکی از عناصر سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا به این مطلب اشاره کرد.
او عنوان کرد که گروهی از امرای ارتش ایران در کنار زاهدی و بقایی و با همکاری برادران رشیدیان، مبادرت به این کار نمودند. این شخص ناشناس، هدف از این اقدام را تقویت روحیه مخالفان دولت و تضعیف حامیان دولت ملّی عنوان کرد؛ ضمن اینکه نشریه «آبزرور» (هفتهنامه آبزرور ویژهنامه روزهای یکشنبه روزنامه «گاردین» است که در ممالک تحت حکومت بریتانیا چاپ میشود) هم به دخالت اینتلیجنتسرویس در این واقعه و نقشی که رشیدیانها در آن بازی نمودند، اذعان نمود.۳. «مشیر، گوشههایی از خاطرات من در پنجاه سال اخیر، تهران، نشر گندم، ۱۳۷۸ ش، صص ۱۲۱ و ۱۹۹.»
در اردیبهشتماه ۱۳۳۲ شمسی بود که سران شبکه رشیدیان از سوی مخدومان انگلیسی خود موظّف گردیدند تا در غیاب سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (ام آی۶) در ایران، با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) همکاری نموده، تحت فرمان مأموران آمریکایی در ایران، به فعّالیتهای ضدِّ مصدّقی خود ادامه دهند، این در حالی بود که رشیدیانها به عنوان انگلوفیلهای متعصّب که تعلّق خاطر زیادی به بریتانیا داشتند، ۴. «موحد، خواب آشفته نفت: دکتر مصدق و نهضت ملی ایران، ج ۲، تهران، نشر کارنامه، ۱۳۷۸ش، ص ۷۸۲».
آنها نسبت به آمریکاییها خوشبین نبوده و حسّ اعتمادی در خود نسبت به ایالات متحده نمیدیدند.۵. «کریستوفر وودهاوس، عملیات چکمه، ترجمه فرحناز شکوری، تهران، نشر نور، ۱۳۶۷ش، صص ۵۶-۵۷».
مأمور ارشد «ام ای۶» یعنی وودهاوس که حلقه اتّصال رشیدیانها با مأموران «سیا» بود، در این زمینه چنین روایت نمود: «روز ۲ آوریل (اواسط فروردین ۱۳۳۲) وزارت خارجه بریتانیا موافقت کرد که سازمان «برادران» باید به موجودیت خود ادامه دهد.
هنگامی که در ۲۷ آوریل (اوایل اردیبهشت ۱۳۳۲) تأیید رسمی وزارت خارجه آمریکا مبنی بر قابل قبول بودن زاهدی به عنوان کاندیدای مشترک ما دریافت شد، دیگر هیچ مانعی در راه اجرای طرح مشترک باقی نماند.
هنوز دو مشکل باقی بود: یکی راضی کردن برادران به کار کردن تحت راهنمایی آمریکاییها بود که خوشبختانه آنها این پیشنهاد را، هرچند با اکراه، ولی صادقانه پذیرفتند و شخص روزولت نیز بعدا تأیید کرد که «برادران» بهراستی به وعده خود عمل نمودند. مشکل دوم آرام کردن اعصاب شاه و متقاعد نمودن وی بود به اینکه هدف عملیات تنها سرنگون کردن مصدّق است نه پایین کشیدن وی از تخت سلطنت».۶. وودهاوس، همان، ص ۴۱
رشیدیان پس از کوتا
نقش رشیدیانها در خدمت به دولتهای بیگانه منحصر به دولت انگلیس نمیشد و پس از ایجاد تغییرات در صحنه بینالمللی و ایفای نقش جدید آمریکا در نظام بینالملل و بهطور ویژه در ایران (پس از کودتای ۲۸ مرداد)، عوامل اطلاعاتی انگلیس نیز در نقاط مختلف جهان و ازجمله ایران تابع این تغییر شدند و رشیدیانها از سرویس اطلاعاتی انگلیس به «سیا» تحویل شدند.
اسدالله رشیدیان
البته نباید چنین تصور کرد که آنان تغییر جهتِ سیاسی کامل داده بودند، بلکه بهنوعی به حلقه واسط اعمال سیاستهای مشترک آمریکا و انگلیس در ایران مُبدل شده بودند و در نهایت هم نتیجه این تقابل، حفظ مهره مشترک آنان، یعنی شاه ایران، بود. ۷. «وودهاوس، همان، ص ۵۷»
مهمترین انجاموظیفه رشیدیانها بعد از کمکهای موفقیتآمیز در کودتای ۲۸ مرداد، تلاش برای استحکام «دولتِ دستنشانده» شاه در ایران بود.
آنان تغییرات سیاسی را پیگیری میکردند و به انگلیس و آمریکا مشاوره میدادند؛ برای مثال، قبل از روی کار آمدن دولت علی امینی، طرح جامع و گستردهای برای تصرف قدرت در ایران توسط «سیا» در حال تکوین بود.
سیفالله رشیدیان که یک چهره سیاسی متفکر به شمار میآمد و به دلیل دوستی با شاپور ریپورتر و کرمیت روزولت تحلیل و نظرات او صائب بود، به آمریکاییها در این خصوص یاری میرساند.
عکس برادران رشیدیان
در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۳۶، سیفالله رشیدیان به یکی از دوستان خود چنین اظهار داشته است که در آینده نزدیک وقایع تازهای در ایران رخ خواهد داد و اعزام هندرسون، معاون وزارت خارجه و سفیر کبیر سابق آمریکا در ایران که زمینه تغییراتی را در مرداد ۱۳۳۲ در ایران فراهم کرد، با این وقایع جدید بیارتباط نیست و حتی این تحولات ممکن است مقارن با تحولاتی در سوریه صورت بگیرد. رشیدیان اضافه کرد: فشار محافل آمریکایی به محمدرضاشاه افزایش یافته است و صراحتا در گفتارها و مذاکرات با رجال و مردم عادی بدان اشاره میکند.
همانطور که از گفتههای سیفالله رشیدیان استنتاج میشود، از چند سال قبل از به حکومت رسیدن علی امینی، آمریکاییها قصد سر کار آوردن مهره دلخواه خود در ایران را داشتند، اما شرایط داخلی و منطقهای اجازه نمیداد و از سویی مخالفتهای انگلیسیها هم بیتأثیر نبود؛ چنانکه حتی طرفداران جدی سیاست انگلیس در ایران نیز این نظریه را تأیید میکردند. سیفالله رشیدیان از جمله این افراد بود که بهنوعی رابط انگلیس در ایران محسوب میشد و آمریکا با توسل به وی میتوانست زمینه را برای تغییرات سیاسی و جلب نظر مثبت دولت انگلیس فراهم کند. ۹. موسسه مطالعات تاریخ معاصر
مختصری از زندگی خاندان رشیدیان
۱- حبیب الله رشیدیان
نخستین چهره مشهور این خانواده حبیبالله رشیدیان است. وی در سالهای پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ مستخدم سفارت انگلیس و به روایتی، درشکهچی این سفارت بود. اما او یک مستخدم ساده تلقی نمیشد. بلکه وی نوکر و جاسوس سفارت انگلیس بود. در نتیجه همین موقعیت بود که حبیبالله رشیدیان پس از آشنایی با سید ضیاءالدین طباطبایی، این چهره جوان مطبوعاتی جاه طلب و سوداگر را به مقامات انگلیس معرفی کرد و این حادثه، بعدها پس از کودتای سید ضیاء – رضاخان، اهمیت تاریخی یافت[۱]. به طور نمونه، ارتباط نورمان، وزیر مختار جدید انگلیس پس از سرپرسی کاکس، با سیدضیاءالدین از طریق همین حبیبالله رشیدیان صورت میگرفته است[۲].
هر چند حبیبالله رشیدیان در ماجرای کودتای اسفند ۱۲۹۹ نقشی اساسی داشت و عامل به قدرت رسیدن رضاخان بود، لیکن همانند سید ضیاء پس از پیروزی کودتا و جلوس رضاخان به قدرت مورد بی مهری قرار گرفت و راهی زندان شد[۳]. پس از سقوط حکومت رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ وی از زندان آزاد میشود و هنگامی که سید ضیاءالدین با برنامههای خاصی به ایران بازگشت و حزب اراده ملی را تشکیل داد، حبیبالله رشیدیان مشاور خصوصی او شد[۴]. اما در دوره مصدق به جرم جاسوسی برای انگلیس در سال ۱۳۳۱ به دستور نخست وزیر راهی زندان شد[۵]. هر چند با همکاری انگلیسیها از زندان گریخت و نقش گستردهای را در سقوط دولت مصدق و کودتای ۲۸ مرداد بر عهده گرفت.
۲- سیف الله رشیدیان
حبیبالله رشیدیان سه پسر به نامهای سیفالله، قدرتالله و اسدالله داشت. برادر بزرگ تر سیفالله رشیدیان است. وی در سال ۱۲۹۴ ش در تهران به دنیا آمد. میزان تحصیلاتش به درستی معلوم نیست و مطالعاتی در زمینههای اقتصاد، فلسفه و حکمت داشت. وی از لحاظ مالی وضعیت بسیار خوبی داشت و دارای منزل شخصی، سهامدار سینما رکس، بانک ایران و غرب و بانک توسعه صنعتی و معدنی بوده است. از نظر سیاسی عضو حزب وطن(حزبی که توسط سید ضیاءالدین تاسیس شد) و طرفدار سیاست انگلیس در ایران بود. مدتی هم مدیر عامل بانک اعتبارات تعاونی توزیع بود[۶].
۳- قدرتالله رشیدیان
نفر دوم، قدرتالله رشیدیان است که در سال ۱۲۹۶ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات وی دیپلم بود و از نظر مادی وضع خوبی داشت و دارای ملک شخصی و سهامدار شرکت مبارکی و شرکت سرشت با اعتبار حدود یک میلیون و پانصد هزار تومان بوده است. او به طور رسمی به هیچ حزب سیاسی وابسته نبود و فقط در سندیکای سینماداران عضویت داشت. وی در سال ۱۳۵۰ در تهران درگذشت[۷].
۴- اسدالله رشیدیان
اسدالله رشیدیان متولد ۱۳۰۱ در تهران، مدیرعامل بانک اعتبارات تعاونی توزیع بود و تا سال ۱۳۳۲ به امور بازرگانی و داد و ستد و وارد کردن پارچه و قماش از خارج و همچنین به اتفاق برادرانش سیفالله و قدرتالله به احداث و اداره سینما رکس و وارد کردن فیلم اشتغال داشتند. در سال ۱۳۴۳ بانک اعتبارات تعاونی توزیع را در تهران تاسیس کرد و از پنج سال قبل آن نیز مشغول شهرک سازی در رشت و اصفهان شد و املاکی نیز در خیابان شاهرضای تهران داشت[۸]. اسدالله رشیدیان از سال ۱۳۳۲ در عرصه سیاست حضور داشت و منزل وی مرکز زد و بند و حل و فصل مسائل و امور سیاسی بود و برای خود کسب قدرت و نفوذ جلسات مستمری برگزار میکرد و اغلب روسای دستگاههای دولتی، کارگری، بازرگانان و اصناف و سایر طبقات روزهای جمعه در جلسات هفتگی منزل او شرکت میکردند[۹].
اشرف پهلوی در بازدید از سینمای متعلق به اسدالله رشیدیان در تهران
از میان این سه برادر، سیفالله و قدرتالله بیشتر به امور بازرگانی و تجارت پرداختند و اسدالله به کار سیاست توجه بیشتری کرد و توانست خود را به جمع دوستان محمدرضا پهلوی نزدیک کند[۱۰]. آنها ثروت زیادی داشتند و در تهران صاحب خانههای متعددی بودند. این سه برادر به وضوح برای انگلیسیها کار میکردند ولی از میان آنها کوچکترین برادر یعنی اسدالله رشیدیان بیشتر به کاخ میرفت و با اشرف پهلوی معاشرت داشت. اصناف تهران در اختیار وی بود و بانکی به نام بانک اصناف تاسیس کرد. روی هم رفته هر سه برادر تحصیلاتی نداشتند و از نظر درستکاری و صداقت به هیچ وجه مورد اطمینان نبودند[۱۱]. در دوران جنگ جهانی دوم، برادران رشیدیان با کمک دولت انگلستان کلیه امور بازرگانی انگلیسیها در ایران را در اختیار گرفتند. انگلیسیها هر بار دهها میلیون تومان از بازارهای تهران و سایر شهرهای تحت اشغال برای ارتش خود خرید میکردند. تمام این خریدها از طریق برادران رشیدیان انجام میشد[۱۲].
منبع: فارس