سمرقند و بخارا در کدام کشورند؟ +نقشه
سمرقند Samarkand شهری با جمعیتی بالغ بر ۵۳۰٬۰۰۰ نفر (برآورد تخمینیِ سال ۲۰۱۸)، دومین شهر بزرگ ازبکستان، و مرکز استان سمرقند است. این شهر در ارتفاع ۷۰۲ متری از سطح دریا واقع است. بیشتر ساکنان این شهر فارسیزبان هستند و به فارسی تاجیکی سخن میگویند. این شهر یکی از مراکز تاریخی مردم تاجیک در آسیای میانه است.
در سال ۲۰۰۱، یونسکو این شهر باستانی را در فهرست میراث فرهنگی جهان قرار داد. شواهدی از فعالیتهای انسانی در ناحیه این شهر از اواخر دوره پارینه سنگی وجود دارد، اگرچه هیچ مدرک مستقیمی از زمان تأسیس سمرقند وجود ندارد. برخی از تئوریها پیشنهاد میکنند که این شهر بین سدههای هشتم و هفتم قبل از میلاد مسیح تأسیس شدهاست و بنا به موقعیت آن در جاده ابریشم بین چین و دریای مدیترانه رونق یافته، زمانی سمرقند یکی از بزرگترین شهرهای آسیای میانه بود.
در زمان امپراتوری هخامنشی پارس، این شهر پایتخت ساتراپی سغدیان بود. این شهر توسط اسکندر گجستک در سال ۳۲۹ قبل از میلاد، هنگامی که با نام یونانی آن Marakanda شناخته شده بود، تسخیر شد. این شهر با توالی حاکمان ایرانی و ترک اداره میشد تا اینکه مغولان تحت سلطه چنگیز خان در سال ۱۲۲۰ سمرقند را فتح کردند. امروز، سمرقند پایتخت منطقه سمرقند و دومین شهر بزرگ ازبکستان است.
«سمرقند، که یونانیان آن را (ماراکندا) مینامیدهاند، یکی از کهنترین شهرهای جهان شمرده میشود و توسط ایرانیان در اواخر سده چهارده پیش از میلاد در دشت حاصلخیز زرفشان به عنوان شهر منطقه کشاورزی پی نهاده شده و زمانی دراز در دوران هخامنشیان مهمترین شهر منطقه بودهاست.»
سمرقند با قرار داشتن در مرکز جاده ابریشم، پیونددهندهٔ چین به اروپا در قدیم، دارای اهمیتی چشمگیر بودهاست.
بخارا Bukhara
بُخارا Bukhara (به ازبکی: Buxoro)) پنجمین شهر بزرگ ازبکستان و مرکز استان بخارا است. شهر بخارا در جلگهٔ واقع در مسیر پایینی رود زرافشان و کنار کانال شاهرود (شهر رود) واقع است. جمعیت این شهر بر اساس برآورد سال ۲۰۰۹ حدود ۲۶۳٫۴۰۰ نفر و به همراه حومه حدود ۳۸۳٫۴۰۰ نفر بودهاست.
بخارا (همراه با سمرقند) یکی از دو شهر بزرگ تاجیکنشین و فارسیزبان ازبکستان است. مردم بخارا تا امروز نیز به زبان فارسی با گویش ویژه آسیای مرکزی که امروزه به زبان فارسی تاجیکی معروف شده سخن میگویند که برخی منابع میزان فارسیزبانان این شهر را ۹۰٪ هم یاد کردهاند. ازبکها و یهودیان بخارایی هم در بخارا زندگی میکنند.
بخارا از کهنترین شهرهای فرارود است که خود شهر بیش از ۲۵۰۰ سال پیشینه دارد ولی پیشینه ماندن انسانها در محلی که این شهر بر آن بنا شده به هزاره دوم پیش از میلاد میرسد. بخارا در کنار جادهٔ ابریشم قرار گرفته و کاملترین نمونه یک شهر سدههای میانه در منطقه آسیای مرکزی بهشمار میرود که نمای تاریخی باستانی آن تا اندازه زیادی دستنخورده ماندهاست. از مهمترین بناهای تاریخی واقع در آن مزار امیر اسماعیل سامانی که از شاهکارهای معماری مسلمانان در سده دهم میلادی بهشمار میرود و شمار زیادی مدرسه متعلق به سده هفدهم میلادی است. هسته تاریخی مرکزی بخارا در فهرست میراث تاریخی جهانی بشر یونسکو به ثبت رسیدهاست.
پنبه و آلو از مهمترین دستاوردهای کشاورزی بخارا بهشمار میآیند، چنانکه آلوی بخارا در ایران به گونه کامل شناخته شدهاست.
بخارا زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای بسیار گرمی دارد. میانگین بارش سالانه شهر بسیار پایین است. دمای هوا در مرداد ماه به اوج خود (نزدیک ۵۰ درجه سلسیوس) میرسد.
تاریخجه
یافتههای باستانشناسی و وجود اشیایی از دوره مفرغ، نشانهای بر وجود زیستگاههایی در بخارا طی هزارهٔ دوم پیش از میلاد است. در عهد باستان، ایرانیان در اطراف رود زرافشان جایگاهها و شهرهایی داشتند. در واقع بخارا یکی از آبادیهای بیشماری بوده که در دهانه رود زرافشان واقع شده بودند. مدرکی وجود ندارد که در آن دوران رود زرافشان به آمودریا رسیده باشد در نتیجه میتوان تصور کرد که در هزاره نخست پیش از میلاد با استفاده از تکنیکهای آبیاری آن زمان جمعیت در حال افزایشی در این منطقه سکونت داشتهاند که از آب زرافشان برای گسترش زمینهای قابل کشت این آبادیها استفاده میکردند.[۵] نام واحهٔ بخارا در کتیبهٔ داریوش در بیستون، «تاریخ» هرودت و نیز در اوستا نیامدهاست. میتوان چنین تصور کرد که بخارا در در روزگار هخامنشیان جزو ساتراپنشین سغدیانا (سغد) بودهاست. در سال ۳۳۰ ق.م. در تصرف اسکندر مقدونی درآمد. بعد جزء دولت یونانی باختری گردید. در سدهٔ ششم م. ترکان بیابانگرد آن را متصرف شدند و در سدهٔ هفتم چینیها. در سال ۷۰۵ م. اعراب آن را تصرف کردند و تا سدهٔ نهم در تصرف خلفای اموی و عباسی بود.
سکههایی با نوشتههای به زبان سغدی بخارایی (همریشه با زبان پارسی) و با الفبایی آرامی (خط عربی و فارسی نیز ریشهای آرامی دارد) متعلق به سدهٔ چهارم و پنجم میلادی به در این منطقه کشف شدهاست.
بزرگان و مشاهیر بخارا
در سدههای دوم و سوم هجری (۸ و ۹ میلادی) بغداد بزرگترین حوزهٔ علمی مسلمانان و تنها مرکز علوم عقلی در محدودهٔ ممالک اسلامی بهشمار میرفت. پس از بغداد حوزههای دیگری در جهان اسلام پدید آمدند که ماوراءالنهر یکی از آنها بود و بخارا به گونهای یکی از مراکز علمی ماوراءالنهر درآمد. در فهرست زیر، نام برخی از بزرگان و مشاهیر اسلامی که در بخارا زاده شده یا زیستهاند آمدهاست:
- محمدجان شکوری بخارایی
- ابوعبدالله ابن ابیحفص، فقیه بزرگ بخارا
- ابن سینا
- ابوعبدالله احمد بن محمد جیهانی مؤلف کتابهای آیین، المسالک و الممالک و بسیاری کتب دیگر وزیر سامانیان در بخارا بود که ابن فضلان او را شیخالعمید نامیده، و در بخارا با او دیدار داشتهاست.
- بلعمی مترجم تاریخ طبری از وزیران دولت سامانی
- رودکی از بزرگان پیشگام فرهنگ و ادب فارسی
- ابوشکور بلخی از بزرگان پیشگام ادب فارسی
- ابوالفتح بستی
- ابوبکر بن احمد بن حامد فقیه
- عبدالعزیز بن احمد بن صالح حلوانی امام حنفیهٔ بخارا
- قاضی عبدالرزاق ترکی
- جوهری زرگر
- عمعق بخارایی
- سوزنی سمرقندی
- حسن بن علی قطان مروزی
- محمد بن جعفر نرشخی
- ابونصر احمد بن محمد نصر قباوی
- محمد بن محمد عوفی
- محمد بن احمد حسینی مورخ اخباری و از اکابر علم حدیث که کتاب القول الجلی فی ترجمهٔ ابن تیمیه
- محمد بخاری از محدثان مشهور
- ابوالطیب محمد بن علی بخاری
- عبدالله بن محمد مُسندی جُعفی
- ابوزکریا عبدالرحیم ابن احمد تمیمی بخاری
- محمد بن احمد بن سلیمان الغنجار بخاری
- احمد بن علی بن عمرو سلیمانی بیکندی
- عبدالرحمان بن محمد بن حمدون
- عزیزالدین نسفی
- سیفالدین باخرزی و نوادهاش ابوالمفاخر باخرزی که در بخارا مدفونند.
- بهاءالدین محمد نقشبندی
- علاء منجم بخاری
- عبدالرحمان مشفقی ملک الشعرا
- محمدبن اسماعیل حافظ بخاری
- حمویه صاحب طواویس
- سیفی بخاری
سلام. بنده اصولاً و اساساً با نام کنونی کشورهای آسیای میانه مشکل دارم. قبل از آنکه حکومت شوروی ازهم بپاشد من برای خودم در نقشه ها، آسیای میانه را به دو کشور تقسیم کرده بودم و امیدوار بودم این سرزمین بزرگ اینطوری از شوروی جدا شود. بر اساس آن نقشه، در قسمت جنوبی شامل سه کشور کنونی ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان با توجه به نام تاریخی حکومت سامانیان، کشور مشترک با نام «سامان» از این سه جمهوری تشکیل میشد؛ و دو کشور دیگر یعنی قزاقستان و قرقیزستان با یکدیگر با توجه به نام تاریخی توران، کشور «توران» را تشکیل میدادند. البته بعید نبود افغانستان که آن هم پاره جدا شده از ایران بزرگ است اما امروزه به قهقرا افتاده است نیز به این کشور سامان و بخشی از آن نیز به ایران ما بپیوندد. به هر صورت اگر روسها و همچنین ایرانیان و برخی کشورهای دخیل دیگر در آن زمان متوجه این قضیه بودند، الآن ما در آسیای میانه دو کشور بزرگ (سامان و توران) داشتیم که منطبق با واقعیت های تاریخی و نیز خواستهای ایرانی ما بودند؛ اما حیف که اینطور نشد. فرصتها از دست رفت. آنهم نه در عهد قاجار، بلکه در همین سی سال پیش. حیف.