اسحاق قویدل کیست علت مرگ او چیست +عکس

0

اسحاق قویدل کیست علت بیماری و مرگ او چیست

او در سال ۲۰۱۸، به عنوان اولین سنگین‌وزن حرفه ای تاریخ پرورش اندام ایران در مسابقات جهانی تورنتو کانادا حضور یافت و این افتخارات برای او سبب شد تا به «کوه عضله» در ایران شهرت یابد.

قهرمان پیشین پرورش‌اندام ایران و جهان، بعد از مدت‌ها مبارزه با سرطان، دارفانی را وداع گفت.

اسحاق قویدل یکی از قهرمانان به نام رشته پرورش اندام که تنها سنگین‌وزن تاریخ این رشته ورزشی در ایران است که توانسته در چهار دوره‌ی متوالی در مسابقات کشوری قهرمانی رقابت‌ها را به دست آورد.

قهرمان پرورش اندام سرطان سارکوم پرورش اندام بیوگرافی اسحاق قویدل بیماری اسحاق قویدل اسحاق قویدل

او در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ میلادی موفق به کسب ۴ نقره و ۱ طلای جهان شد و در سال ۲۰۱۶ در مسابقات مستر المپیا که به میزبانی کویت برگزار شد، کارت حرفه ای خود را در این رشته دریافت کرد و در سال ۲۰۱۸، به عنوان اولین سنگین‌وزن حرفه ای تاریخ پرورش اندام ایران در مسابقات جهانی تورنتو کانادا حضور یافت و این افتخارات برای او سبب شد تا به «کوه عضله» در ایران شهرت یابد.

قویدل که پیش از ورود به پرورش‌اندام در کشتی فعالیت داشت، از سال ۱۳۹۷ و به واسطه استفاده از داروهای غیرمجاز مبتلا به سرطان سارکوم شد و متاسفانه بعد از ۳ سال مبارزه با این بیماری و در تورنتو کانادا در سن ۳۴ سالگی دارفانی را وداع گفت.

مصاحبه و گفتگو با اسحاق قویدل

اسحاق قویدل قهرمان مازندرانی پرورش اندام ایران و جهان که عناوین زیادی را در مسابقات داخلی و بین‌المللی در دسته سنگین وزن به نام خود کرده بود، در اثر بیماری سرطان چشم از جهان فرو بست. او  آذر ۱۳۹۷ مصاحبه ای با خبرورزشی انجام داده بود که بخشی از آن را در ادامه می خوانید:

ماجرای بیماری شما از چه زمانی و چگونه آغاز شد؟

واقعیت این است که از یک سال و نیم قبل تقریباً سردردهای من شروع شد و از آنجا که پزشکان نتوانستند تشخیص درستی بدهند، من آزمایشات بسیار، MRI متعدد، سونوگرافی و… را انجام دادم، اما متأسفانه کسی نتوانست چیزی ببیند و من هم فکر می‌کردم چیزی نیست و بعد هم به سوی کانادا پرواز کردم. حتی آخرین باری که بلیت گرفتم، به خاطر همین سردردها یک ماه سفرم را به تعویق انداختم، اما بعد از ۱۰ روز که از حضور من در کانادا می‌گذشت، به دلیل سرماخوردگی دوباره سردردهایم شروع شد که من به بیمارستان مراجعه کردم و بقیه ماجرا.

 وقتی عازم کانادا می‌شدید، ناراحتی خاصی داشتید و از بیماری خود مطلع بودید؟

یک هفته قبل از اینکه به سوی کانادا پرواز کنم، همه علایم از بین رفته بود، سردردهایم خوب شده و هیچ خبری هم از این بیماری لعنتی نبود.

از کی و چگونه به درمان خود مشغول شدید و در کدام بیمارستان کانادا بستری بوده و هستید؟

دقیقاً از روز جمعه دوم آذرماه (۲۳ نوامبر) درمان خودم در بیمارستان سن‌مارکز را شروع کردم. یعنی در آنجا جراحی سرم را انجام داده و بقیه آزمایش‌ها را نیز پزشکان از من گرفتند که متعاقب آن متوجه شدند «کنسر سارکوما» است و ادامه آزمایشات را نیز به آزمایشگاه و پاتولوژی بیمارستان پرنس مارگریتا منتقل کردند تا گرید آن مشخص شود. من چیزی حدود ۱۰ تا ۱۲ روز در آن بیمارستان بستری بودم و در حال حاضر نیز از بیمارستان مرخص شده‌ام و منتظر این هستم که جواب‌های تکمیلی آزمایشات من بیاید و کار شیمی‌درمانی خودم را شروع کنم.

 چرا زودتر موضوع بیماری خود را رسانه‌ای نکردید؟

این موضوع اصلاً خبر خوشحال‌کننده و افتخارآمیزی نبود که بخواهم آن را رسانه‌ای کنم. اصلاً من جار زدن چنین مسئله‌ای را کار خوشایندی ندانسته و نمی‌دانم. از طرفی پدر و مادرم نیز پیر هستند و در ایران به‌سر می‌برند که مادرم گهگاهی برای دیدن عکس‌های من، همسرم و فرزندم سری به اینستاگرام می‌زند و من به خاطر همین مسائل صلاح ندانستم خبر را رسانه‌ای کنم تا اینکه برخی از مسائل مرا مجبور به این کار کرد.

 موضوع غربت چقدر در تشدید بیماری شما نقش داشته است؟

باور کنید غربت و دوری، مسائل و رنج‌های خاص خودش را دارد. شما ببینید چنانچه کسی در یک شرایط خاص قرار گرفته و به یک بیماری خاص‌تر مبتلا شود و آن‌طور که باید و شاید هم کسی کنارش نباشد، چه اتفاقی می‌افتد. البته خدا را شکر من اینجا همسر و دخترم را کنار خودم دارم ضمن اینکه در این جا همسر من بستگانی را دارد که مانند خواهر و برادر کنار ما بوده و از ما حمایت می‌کنند.

 در حال حاضر چند کیلو وزن دارید و ناراحتی و بیماری اصلی شما چیست؟

من بعد از عمل جراحی که روی سرم انجام دادم، تقریباً ۱۰ تا ۱۲ کیلو وزن بدنم را از دست دادم. یعنی امروز شاید ۱۱۵ کیلو و یا کمتر از آن، وزن بدن من باشد، اما بیماری من، کنسر سارکومای گرید ۴ تشخیص داده شده است که این بیماری نوعی سرطان است که بافت‌های نرم و استخوانی را مورد حمله قرار می‌دهد و به تناوب در بدن پخش می‌شود. در حال حاضر در بدن من هم پزشکان چند تومور دیده‌اند. دو تا در دو لگن سمت چپ و راست من! یکی در انتهای ستون فقرات! یکی در پشت کمر سمت چپ. یک غده در پانکراس و ۲ غده در سرم که یکی از آن‌ها با عمل جراحی بیرون آمده و یکی دیگر در سمت چپ سر من که هنوز وجود دارد.

 

چه مقدار از هزینه‌های درمان شما تا به امروز توسط مردم تأمین شده است؟

تا حالا ۶۰ تا ۷۰ هزار دلار مردم عادی کمک کرده‌اند. مردم عادی که اشاره می‌کنم، همان‌هایی هستند که تا امروز هم باشگاه نرفته‌اند. آن‌ها دل بزرگی داشتند. باور کنید تا به امروز یکسری کمک‌هایی به من شده است که باورش ممکن نیست. مثلاً کسی بوده که در جیبش ۲ میلیون تومان پول داشته که یک و نیم میلیون آن را به من داده است. یا طرف حقوق یک ماه خودش را برای کمک به من داده است یا یک بچه‌ای را شاهد بودم که قلک خودش را شکست تا پول‌هایش را به من بدهد یا یک پسر دیگری که می‌خواست با پول‌هایش دوچرخه بخرد، به پدرش گفت؛ پدر من دوچرخه نمی‌خواهم، این پول را برای آقا اسحاق بفرست. باور کنید این اتفاقات خیلی به من احساس قدرت می‌دهد که بتوانم راحت‌تر با این بیماری مقابله کنم.

شیمی‌درمانی را از چه زمانی شروع خواهید کرد؟

متأسفانه اینجا برای انجام کار شیمی‌درمانی، خیلی مرا معطل کرده‌اند که یک بخش آن به این موضوع مربوط می‌شود که فکر می‌کنند من پول ندارم، اما در کل به من گفته‌اند از جمعه آینده (پس‌فردا) به من اطلاع خواهند داد که چه مبلغی را باید به عنوان بیعانه نزد آن‌ها بگذارم تا آن‌ها کار شیمی‌درمانی مرا شروع کنند.

 آیا برای ادامه روند درمان خود، امکان بازگشت شما به ایران وجود دارد؟

راستش بنا به دلایلی این امکان وجود ندارد!

همراهی دوستان و مردم را در این مدت چگونه دیدید؟ فکر می‌کردی تا به این اندازه همراه داشته باشید؟

هرگز در خواب هم نمی‌دیدم که به این اندازه مردم ایران مرا دوست داشته باشند، اما از سوی قهرمانان من زیاد حمایت نشدم که این سؤال را در ذهن من به وجود آورده است که‌ای دوستانی که در اینستاگرام خود پست می‌گذارید و می‌نویسید مردم کمک کنند، پس چرا خودتان چنین نکردید؟ شما کجا بودید؟ آیا این پست‌ها فقط برای خودنمایی بوده یا واقعاً کمک به من!؟

در حال حاضر شرایط عمومی شما چگونه است؟

من حالم خوب است، فقط مشکل درد پاهایم باعث شده نتوانم به راه رفتن‌های عادی خودم ادامه دهم و باید با ویلچر راه بروم. باور کنید درد زیادی در این ناحیه احساس می‌کنم که امیدوارم هرچه زودتر با شیمی‌درمانی این درد برطرف شود.

 اگر دوباره به عقب برگردیم و شما حق انتخاب داشته باشید، آیا دوباره این ورزش را انتخاب می‌کردید؟

من هرگز این ورزش را انتخاب نمی‌کردم. ورزشی که برای آن که بتوانم در آن مسابقه بدهم، باید از دارو استفاده می‌کردم. قطعاً اگر به عقب برگردم، من ورزشی را انتخاب می‌کنم که ماحصل آن برای من سلامتی باشد. اصلاً کاش هیچ‌وقت از کشتی بیرون نمی‌آمدم!

علت ورم چشم سمت راست شما چیست؟

ورم چشم سمت راست من به خاطر همان توموری است که در سر و در نزدیک عصب چشم من قرار دارد که این تومور هرگاه شروع به فعالیت و فشار می‌کند، به عصب چشم من هم فشار می‌آورد و ورم چشم من نیز به خاطر همین است که رفتم و سی‌تی‌اسکن گرفتم که خدا را شکر گزارش آن هم مثبت اعلام شد و پزشکان یکسری مسکن به من داده و مرا به خانه برگرداندند.

علت اصلی بیماری شما چیست؟ داروها و مکمل‌ها تا چه اندازه در بروز این بیماری نقش داشته‌اند؟

علت اصلی بیماری من هنوز از سوی پزشکان اعلام نشده است. اما من یقین دارم داروها و مکمل‌های فیکی که در بازار وجود دارد و به دست ما می‌رسید، در بیماری من تأثیر داشته است و به همین دلیل هم از مردم و جوانان می‌خواهم آگاه باشند و به غیر از داروخانه از هیچ‌جا دارو نگرفته و به کسی هم اعتماد نکنند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ