قصر شیرین؛ روایتی اغراق آمیز از زن ستیزی با فروش قلب شیرین به نرخ قدیم دلار!
نقد و بررسی و خلاصه داستان فیلم سینمایی قصر شیرین
رضا میرکریمی این بار در کارنامه سینمایی خود به سراغ فیلمی رفته است که روایتی اغراق شده را در خود می پروراند؛ فیلمی که علی رغم کارگردانی روان و داستان پردازی گیرا که مخاطب را تا انتها همراه خود می سازد ولی در محتوا نمی تواند فضایی منطقی برای رفتارها و مناسبات اغراق آمیزش ترسیم کند و یا هدفی ارزشمند را در نگاه کارگردان نمایان گرداند.
گویی آقای کارگردان که چند سالی است به عنوان دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر نیز شناخته می شود به دنبال ایجاد وجهه جهانی به عنوان مدافع حقوق زنان ایران بوده است. پس باید توجه داشت که کارگردان اثر اگر چه در موعد سخن گفتن و سخنرانی در جمع نهادها و سازمان های حاکمیتی، از خود وجاهتی ویژه می سازد؛ اما در فیلم سینمایی قصر شیرین اقدام به ارایه تصویری غیر قابل باور از زن ستیزی یک مرد ایرانی کرده که البته آقای کارگردان همچنان سعی دارد تا از ابراز عمومی و دیالوگ گونه آن برخلاف سایر دوستان خویش پرهیز نماید.
فیلم سینمایی قصر شیرین در اصل داستان زنی به نام شیرین است که مخاطب در طول فیلم به هیچ عنوان او را نمی بیند؛ زن قدیسه ای که سال ها در کنار مردی ظالم با نام جلال زندگی کرده و از او یک دختر و پسر دارد؛ زنی که حتی در ذهن کودکان خود نیز برای شوهر ظالم خویش، قصری خیالی ساخته است. آنچه که مخاطب سینمایی در این اثر می بیند؛ شخصیتی به نام جلال است که به عنوان راننده کامیون، سال ها پیش در اثر تصادفی ناخواسته و بدلیل عدم پرداخت دیه زندانی می شود و در این میان شیرین همسر او با فروش خانه مبلغ دیه را فراهم کرده و جلال را از زندان آزاد می سازد؛ اما او پس از آزادی، زن و فرزندان خود را رها ساخته و دیگر به خانه و شهر خود بازنمی گردد و در این میان شیرین نیز با کارگری در گلخانهی آقای داوودی، به همراه سایر زنان بی سرپرست شخصا مخارج خانواده خود را تامین می سازد تا اینکه شیرین بیمار شده و از جلال می خواهد به دیدار او برود؛ شیرین دچار سکته مغزی می شود و جلال با اطلاع از این موضوع، قلب او را تنها در ازای دریافت ۵۰ میلیون تومان پول می فروشد!
در فیلم سینمایی قصر شیرین کارگردان جلال را به عنوان مردی غیر قابل تحمل تصویر نموده و کیان متلاشی از یک خانواده را ترسیم می کند و در نهایت در روایتی غیرمنطقی و با ایجاد رنگ و لعاب عوامانه، شکل گیری فرآیندی اصلاحی را حقنه می نماید. روایتی که در آن دختر و پسر جلال با ایجاد بستری عاطفی و با شیرین زبانی های عامه پسند باعث فراموشی نکبت های ترسیم شده در پدرشان شده و در بخش پایانی اثر، با بغل کردن دختربچه که خود را خیس کرده و یا صحنه گریه و تمنای پسربچه جهت نجات روباه، فضای سیاه و مردستیز فیلم را دگرگون سازد، موضوعی که ممکن است برای ظاهرسازی و توجیه نهادهای بودجه دهنده فرهنگی مناسب باشد ولی در نگاهی منطقی نمی توان آن را پذیرفت و در واقعیت، ذهن مخاطب همچنان درگیر مرد بی رحمی است که علی رغم رها کردن زنش و ازدواج مجدد ولی اکنون تنها با رضایت او امکان قطع کردن دستگاه ها فراهم می گردد و به زندگی زنش خاتمه داده می شود تا بتواند قلب او را بفروشد!
منتقد: محمدرسول محمدی
مشروح نشست پرسش و پاسخ «قصر شیرین»؛
نشست خبری فیلم «قصر شیرین» با حضور رضا میرکریمی (کارگردان)، حامد بهداد، ژیلا شاهی، اکبر آیین، آزاده نوبهار، محسن قرایی و محمد داودی نویسنده، مرتضی هدایی (مدیر فیلمبرداری)، امین هنرمند(موسیقی) و با اجرای منصور ضابطیان در سومین روز جشنواره برگزار شد.
رضا میرکریمی با اشاره به اینکه «قصر شیرین» نهمین فیلمش بوده است گفت: امیدوارم جلسه خوبی داشته باشیم و از فیلم لذت ببرید.
بهداد در پاسخ به اینکه چرا لهجهاش در طول فیلم یکسان نیست، گفت: لهجه با گویش متفاوت است، آقای قرایی و میرکریمی از من خواستند لهجه را کنار بگذارم. دلیلش هم این بود که لهجههای متفاوتی وجود دارد. اگر منظور گویش هست به نظرم قابل اغماض است.
میرکریمی درباره اینکه آیا قصه فیلم از تجربه شخصی خودش میآید، توضیح داد: یادم نمیآید که جایی برایم اتفاق افتاده باشد یا چنین قصهای شنیده باشم. قصه فیلم ملاقات پدری با دو بچهاش بود که مدتها بین آنها فاصله افتاده است. این قصه برای چند سال پیش بود، چند بار خیز برداشتم که بنویسم، اما نمیشد و آنچه میخواستم نشد. از سال پیش با محسن قرایی و محمد داودی شروع به نوشتن کردیم.
او در پاسخ به اینکه چرا پایان فیلم باز است گفت: دیگر نمیدانم چطور باید فیلم به پایان برسد. از نظر خودم که باز نبود. در این فیلم پدر، بچههایش را از خانه میبرد. قیم آنها میشود. در فیلم «دختر» پدر به دختر میرسد و درکش میکند. وقتی دودکش را نصب میکند، به نظر میآید که از کارهایش پشیمان است. در این قصه هم قصه جایی تمام میشود که به نظر میآید زندگی این خانواده قبلا در همین نقطه از هم پاشیده است. با این تفاوت که اینبار پدر میایستد و پیاده میشود.
میرکریمی در پاسخ به این سوال که آیا کارکتر پسر فیلم هوشش فراتر از یک بچه معمولی است بیان کرد: انتخاب حامد بهداد، اولین انتخاب من نبود. قرار من با بازیگر دیگری بود. البته که واقعا آرزو داشتم یک روزی با حامد کار کنم. اما برای این فیلم فکر میکردم حامد مناسب نیست. با دوست دیگری قرار بود کار کنم که به دلایلی نشد. و خدا خواست که حامد انتخاب شود.
من واقعا خدا را شکر میکنم که حامد در این نقش قرار گرفت. این موضوع را در طول کار متوجه شدم. کار بزرگ را در این فیلم شخصیت جلال انجام میدهد. او روحیه لایه لایهای دارد که باید آرام آرام نشان داده شود.
او درباره اینکه انتخاب بازیگران چطور صورت گرفت عنوان کرد: ما فراخوان دادیم. نیوشا و یونا واقعا عالی بودند که انتخاب شدند. بعد از انتخاب متوجه شدیم که همین زوج در یک سریال قبلا بازی میکردند. از همینجا به آنها تبریک میگویم که آنها را کشف کردهاند. من با این بچهها رفتاری که با خردسالان داشتم، نداشتم و کاملا مستقیم با آنها صحبت میکردم و مثل آدم بزرگها میشد با آنها حرف زد.
قرائی درباره شروع قصه فیلم گفت: فیلمنامه «قصر شیرین» مبتنی بر خرده پیرنگ و بر اساس جزئیات جلو میرود. خیلی صریح نمیخواستیم قصه بگوییم. باید یکسری جزئیات و اطلاعات را به مخاطب منتقل میکردیم بنابراین نیاز به مدت زمانی داشتیم. تمام آن لحظاتی که به نظر شما الزامی نیست، در حال کمک به مخاطب است. ما نیاز داشتیم که این جزئیات را در فیلم بگوییم تا به نقاط اوج برسیم.
شاهی درباره حضور در «قصر شیرین» گفت: تجربه کار با آقای میرکریمی یک تجربه شگفتانگیز است از این نظر که به شدت حضور دارد. تجربه بسیار خوبی برای من بود.
میرکریمی درباره هدفش از ساختن این فیلم عنوان کرد: هدف بدی نداشتم. خانواده و توجه به ارزش خانواده مهم است.
قرایی در ادامه توضیح داد: فیلمی که در جاده هست هم میتواند به همین دلیلی کهآقای میرکریمی گفت میتواند اجتماعی شود.
سوال بعدی درباره استفاده تمثیل بره و گرگ از فیلم بود که رضا میرکریمی پاسخ داد: بهتر است که من توضیح ندهم. نشانه هایی است که ارائه شده و اگر هم ندانید منظورش چیست هم فیلم لطمه ای نمی بیند.
تهیه کننده و کارگردان «قصر شیرین» در پاسخ به سوالی درباره ابهاماتی که درباره منابع مالی فیلم قبلی این کارگردان یعنی «ما همه با هم هستیم» و همچنین منابع فیلم قصر شیرین، گفت: خوشحالم که این سوال را پرسیدید. من یک سال درباره این فضاسازی سکوت کردم. قصه این نیست که منابع این فیلم از کجا تهیه شده یا چقدر در آن هزینه شده. قصه این است که یک جریان و یک جمع محدود ده، پانزده سال است سینمای ایران را در اختیار خودش گرفته، با فیلم های بسیار سخیف. این جریان چرخه ساخت تا اکران را در اختیار دارند و به محض اینکه احساس می کنند آدم جدیدی می خواهد وارد این چرخه شود اعتراض می کنند. هیچوقت هم خودشان حسابرسی نشده اند. ما همه با هم هستیم اکران می شود و می بینید چه فیلم درجه یکی در ژانر کمدی است و مطلقا از شوخی های سخیف که در فیلم های این جریان معمول است، در این فیلم خبری نیست. ما برای آن فیلم مطلقا بالاتر از عرف به بازیگران پول ندادیم، در حالیکه همان جریان خودشان پول های بیشتری به بازیگران می دهند.
سوال بعدی درباره نقش حامد بهداد بود که خبرنگاری پرسیده بود در این فیلم نقش متفاوتی ایفا کرده و مثل همیشه نبود. او در پاسخ به این سوال گفت: فضیلتی نیست اگر کسی از خودش فاصله بگیرد و به یک اجرای دیگری و به شیوه دیگری نزدیک شود برای اینکه آدم دیگری را ترسیم کند و فضیلتی نیست اگر کسی نقشی را به خودش نزدیک کند. هر کدام از اینها اگر بد اتفاق بیفتد امانتداری نشده و هر کدام از این شیوه ها اگر خوب اتفاق بیفتد فکر می کنم ماحصل کار هنرمندانه خواهد بود. هم در دنیا و هم ایران بازی های بسیاری را سراغ دارم که دال بر هر دو روش است. اگر درباره کارهای خودم حرف بزنم هم برای خودم تکراری است و هم ممکن است توجیهی برای شما باشد. اگر این نقش به تجربه ها و به سایه های درون من و رنج های من نزدیک شده بود و توانسته باشم رنج خودم را با رنج کاراکتر نزدیک کنم و آن را ارائه دهم به نظر شما کار درستی کردم؟ من این کار را کردم.
میرکریمی درباره علت انتخاب ساختن فیلم در کهکیلویه و بویراحمد گفت: صادقانه بخواهم بگویم مثل قصه حامد بهداد است. قرار بود این فیلم را در شمال بسازم. سفری به یاسوج برایم پیش آمد که کیوان کثیریان مرا دعوت کرد. آنجا مسیرم کاملا تغییر کرد. همه چیز در آنجا با قصه همخوانی داشت؛ از ترکیب درختان تا کوهستان. اینجا میتوانستیم از آفتاب تندتری استفاده کنیم که با صحنههای خشونت عریانتر فیلم همخوانی داشته باشد. متاسفم برای خودم که چنین طبیعت بکر و جذابی را ندیده بودم. در این مورد به خصوص بسیار از این تجربه راضی هستم. مردم بسیار خونگرم و خوبی داشت که بسیار به ما کمک کردند. همچنین بازیگران خوبی که یکی از آنها، اکبر آیین در حال حاضر اینجا نشسته است.
او درباره اینکه چرا در فیلمهایش دیدگاه فمنیستی دارد گفت: من همسرم را بسیار دوست دارم. شاید این موضوع روی کارهایم تاثیر گذاشته باشد. نمیدانم تعریف شما از فمنیست چه هست. برخلاف دیدگاهی که شما مطرح کردید، شخصیت مردهای فیلمهایم را دوست دارم.
قرایی در ادامه توضیح داد: سینما بازتابی از جامعه است. در فیلمها معمولا شخصیت مثبت فیلمها زنها هستند. معمولا مردها مقصر هستند. احتمالا این از شرایط جامعه است.
ساتین