نگاهی به فیلم (قسم) تنابنده با بازی بسیار ضعیف مهناز افشار
نقد و بررسی و خلاصه داستان و موضوع فیلم سینمایی قسم محسن تنابنده ، معرفی بازیگران و عوامل پشت پرده فیلم قشم
محسن تنابنده نمیتواند در عرصه کارگردانی موفق باشد. فیلم گینس (نخستین فیلم سینماییاش) این مسئله را اثبات کرد و فیلم قسم روی آن صحه گذاشت. تنابنده همچنان در سریال پایتخت جامانده است و از این گره بزرگ در خلق روایتگری رها نخواهد شد.
تنابنده روایتگری در سینما را به سان یک سفر میبیند. تم و ساختار سریال پایتخت بر اساس سفر و جابجایی شکل میگیرد و تنشهای شخصی، فردی و گروهی است که درام سریال پایتخت را میسازد. این الگو در فیلم گینس هم استفاده شد، اما چون شخصیتپردازی محکمی و دقیقی نداشت، فیلم به یک اثر شکست خورده تبدیل شد.
تنابنده از این ساختار در روایتگری رها نمیشود. یعنی برای او موقعیت نمایشی چه در مدیوم سینما و چه در مدیوم تلویزیون تنها در سفر شکل میگیرد. سینماگران ایرانی هم نشان دادهاند که نقشه راه متنوعی برای خلق درام ندارند، وقتی یک دگمه پیدا میکنند، سالها با آن کت میدوزند.
تلقی نمایشی و محدود تنابنده هم به مسئله سفر شخصیتها خلاصه میشود. این وضعیت دراماتیک، الگویی است که عباس کیارستمی با فیلم «زندگی و دیگر هیچ» در سینمای ایران بنا نهاد و اغلب فیلمهای سینمایی ایران با فرمول سفر با خودرو و روی دادن اتفاقات دراماتیک در آ ن شکل میگیرد.
این الگوی شناسی را میتوان به توالی و تکرار ساختارها در سینمای ایران ارجاع داد. سال گذشته کامبوزیا پرتوی سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه برای فیلم کامیون کسب کرد. روایتی از یک راننده کامیون که یک زن اهل کردستان را همراه وسایلش به تهران میآورد و اتفاقات ویژهای در طول سفر، برای این دو رخ میدهد. در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر هم بازهم سیمرغ بلورین به کامبوزیا پرتوی برای فیلمنامه فیلم فِراری علیرضا داوودنژاد تعلق گرفت. فیلمی درباره سفر شهری یک راننده است، با دختری که از شمال فرار کرده و میخواهد صاحب یک فِراری را ملاقات کند. آن فیلم هم تمام رویدادهایش در خودرو میگذشت.
امسال هم رضا میرکریمی فیلم قصر شیرین را بر اساس این الگو ساخته است، منتها مسئله “قیمومت، حضانت و سرپرستی فرزند ” که تم داستانی تازه سینمای ایران است را با قالب “ الگوی روایی سفر با یک خودرو” ترکیب کرده است.
متأسفانه ساختارهای روایتگری در سینمای ایران بشدت شبیه یکدیگر هستند. محسن تنابنده نیز الگویی روایی معروف کامبوزیا پرتوی را با تم “تکرار شوند” قصاص ترکیب کرده است تا به فیلمنامه تازهای به نام قسم دست پیدا کند. در فیلمنامه «قسم»، الگوی روایی سفر با یک خودرو” با تم قصاص (از مضامین تکرار شونده در سینمای ایران) ترکیب شده و هیچ خلاقیتی در متن فیلمنامه دیده نمیشود.
روایت فیلم «قسم» درباره دو خواهر با نام راضیه و مرضیه (مهناز افشار) است که تصور میکنند خواهرشان رضوانه بدست شوهرش، بهمن (مهران احمدی) به قتل رسیده است. مرضیه اهالی فامیل را با اتوبوس جمع میکند که به مشهد بروند تا در دادگاه علیه بهمن قسم بخورند تا راضیه و مرضیه، شوهر خواهرشان را به جرم قتل قصاص کنند.
طبیعی است وقتی یک اتوبوس بازیگر را با یک مجادله طولانی درباره قتل یک زن، در مقابل یکدیگر قرار میدهیم، آنقدر حجم دیالوگهای افزایش پیدا میکند، که به صورت طبیعی از حجم قصه کاسته میشود. بنای روایت هم مجادله، کشمکش و دیالوگهای فراوانی است که از دهانه یک مسلسل شلیک میشوند. کافیست صدای یکی از تیرها شنیده نشود. در این صورت کل درام برای مخاطب گنگ و بی معنی میشود. قصه فیلم به قدری شلوغ است که تماشاگر باید حوصله کافی داشته باشد که از میان کلی بحث و جدل میان اعضا خانواده مقتوله، در یک اتوبوس با میزانسنهای تکرار شونده، گذشته، حال و آینده یک رویداد را کشف کند و گره فیلم در حین سفر و در همین اتوبوس حل میشود.
وقتی با این حجم وسیع از دیالوگ مواجه هستیم و شخصیتهای تک بعدی تیپیکال، در جدلها و کشمکشهای گاهاً پوچ شرکت میکنند، تماشاگر هیچ ارزیابی عمیقی از شخصیتها پیدا نمیکند، در نتیجه، در فرآیند گرهگشایی، اعتبار نمایشی کاملاً سطحی میشود. در واقع برای قاتل معرفی کردن خسرو، این شخصیت باید حضور چهارچوب مندی در فرآیند قصه داشته باشد. به همین امر گره گشایی در فیلم اعتباری نخواهد داشت. در پایان درخواهیم یافت، قاتل واقعی خسرو همسر راضیه است، حتی با استدلال شهادت دروغ نجمه در پایان، با ابهام و گنگی عمیق و فراگیر، فیلم به پایان میرسد.
بازی بسیار ضعیف مهناز افشار
یکی از مشکلات اساسی فیلم، انتخاب مهناز افشار به عنوان شخصیت مرکزی است. مهناز افشار در این فیلم، شخصیتی را ایفا میکند که باید نقطه مرکزی درام باشد. افشار هیچگاه چنین قدرتی را در بازیگری ندارد و در کارنامهاش چنین نقش سنگین و چند وجهی را تجربه نکرده است. افشار بازیگری تک وجهی و تک ساحتی است. حتی در نقشهای معمولی که ایفا میکند، در نقاط عطف دراماتیک فیلم نمیتواند اثر گذار باشد. حال آنکه مرضیه شخصیت اصلی فیلم است که بسیاری از مردان فامیل را برای شهادت دروغ اغنا کرده است. این پرسوناژ باید اراده مردانهای برای اداره سکانسهای پیاپی فیلم داشته باشد. او با استفاده از دیالوگ، باید اداره کننده مجموعه جدلها و کشمشکشهای فیلم و پیوند دهنده لحظات باشد. اما نمیتواند از عهده ایفای این نقش برآید، چون صدای محکمی ندارد، صورت محکمی در مواجه با جهان مردانه همراهانش ندارد. هیچ ویژگی فیزیکی و لحنی در اکت مهناز افشار برای اداره صحنهها نیست، و صدای لرزان او در اغلب لحظات، موجب میشود، حس صحنهها از بین برود.
به هر حال هر بازیگر زنی یک ویژگی خاصی برای بازیگری در اعماق وجودش دارد. افشار مثلاً در فیلم جیرانی – آشفتگی – نقش زن اغواگر را بازی کرده است که اغواگری را با رنگ کردن اغراق آمیز مو، آرایش بسیار غلیظ صورت درک میکند که کارکردی وارونه در فیلم دارد. مهناز افشار به اشتباه وارد بازی بزرگان سینمای ایران شده است. او نه اغواگر است، نه طناز. مثلاً در دارکوب نقش او اندازه است؛ در نقش یک مادر تصنعی که جیغ و فریادهایش صحنه را شلوغ میکند.
سایر نقشهایی که او ایفا کرده در همین اندازه کافی است. مثلاً اگر گلچهره سجادیه جوان را در دهه شصت و هفتاد در نظر بگیری، به شدت مناسب این نقش بود. متأسفانه تنابنده در کنار افشار شخصیت زن دیگری را طراحی نکرده تا هر زمان افشار از عهده نمایش اقتدار و تسلط خود بر سایر همراهان برنیامد، بازیگر دیگر را وارد صحنه کند تا بار افشار را به دوش بکشد و بازیگر نقش خواهر، در این فیلم جز چند دقیقه کارکرد دیگری ندارد.
مهناز افشار و الناز شاکر دوست با چند سال اختلاف وارد سینما شدند. اما در این جشنواره مهناز افشار هیچ نقش قابل توجهی را ایفا نکرده است، اما «الناز شاکر دوست» که آثارش کمتر نسبتی با جشنواره فیلم فجر داشتهاند، با ایفای یک شاه نقش، قلب جشنواره را تسخیر کرده است.
با این حال فیلم قسم، اثر پراکندهای است. همانطور که توضیح داده شد، ساختاری کلاژگونه در روایت دارد. الگوی سفر با خودرو و قصاص، که در سینمای ایران دائماً تکرار میشوند، طعمی کهنگی فیلم را تشدید میکند. اگر خیلی خوشبین باشیم، قسم در حد و اندازه یک فیلم تلویزیونی است.
منتقد: علیرضا پارسا
***
فیلم قسم، دومین ساختۀ محسن تنابنده محسوب میشود. فیلم در ژانر رئالیسم اجتماعی ساخته شده و تهیه کنندۀ قانونی آن، آقای جلیل شعبانی است که سرمایه را به همراه دو نفر دیگر تأمین کرده. شعبانی پارسال فیلم سوء تفاهم (احمدرضا معتمدی) را در جشنواره داشت و این سومین تهیه کنندگی او محسوب میشود. اما تهیه کنندۀ عملی، خانم الهام غفوری است که شش فصل از سریال پایتخت را با تنابنده کار کرده است.
فیلمنامه را خود کارگردان نوشته. شیوۀ روایت و پردهبرداری آرام، بسیار خوب است. بیش از ۹۰ درصد از زمان فیلم در اتوبوسی میگذرد که از گرگان به سمت مشهد میرود. ماجرای قسامه مقرر است در کنار حرم امام رضا (ع) صورت گیرد. نحوۀ کارگردانی تنابنده با ۳۰ شخصیت در یک اتوبوس، بسیار تماشایی از کار درآمده است. بازیها مخصوصاً حسن پورشیرازی چشمگیرند.
اما این فیلم نیز مانند فیلمهایی مانند: جاندار، یلدا و جمشیدیه که در جشنواره حضور دارند، در حال تمسخر حق قصاص و به طور واضحتر، قسامه است. طبق قانون مجازات اسلامی، چنانکه متهم اقرار نکند یا شاهدی برای قتل وجود نداشته باشد، ۵۰ نفر از اولیاء مقتول که مطلع باشند، میتوانند به نام خداوند سوگند بخوردند و خواستار قصاص شوند. این موضوع در مادۀ ۳۱۳ از قانون مجازات اسلامی آمده است (مصوب سال ۱۳۹۲).
در کنفرانس خبری معلوم شد که قصد جناب تنابنده، تمسخر قسامه و حق قصاص بوده است. تأکید مکرر ایشان بر نمادهای شتر و گاو در فیلم این سؤال را در ذهن راقم برانگیخت که توضیح این نمادها را از ایشان بپرسم. تنابنده انکار نکرد و گفت که واحد شمارش شتر، نفر است و سکانس گاوداری هم لوکیشن فیلم بود و سپس با شوخی و خنده از کنار ماجرا گذشت. نکته در این است که در شرع مقدس اسلام، دیۀ یک انسان کامل میتواند هر کدام از این موارد باشد: بهای یکصد شتر، یکصد گاو، هزار گوسفند، دویست حلّه، هزار دینار (طلا) یا ده هزار درهم (نقره).
فیلم در موارد متعدد با موضوع قسامه شوخی میکند و حتی در سکانس رستوران، یک قرص نان به جای قرآن برای تمرین قسامه استعمال میشود. در مواردی نیز معلوم میشود که این افراد اصلاً بر موضوع مطلع نیستند. چیزی که در مادۀ ۳۴۲ قانون مجازات اسلامی بر آن تأکید شده است. پایان فیلم نیز نشان میدهد که کل این افراد در وهم و خیال بودهاند و قاتل فرد دیگری است. به عبارت دیگر، جناب کارگردان اصل موضوع قسامه را به خیال خودش باطل میکند، چون یک نمونۀ کذب از آن را به ما نشان داده است! زهی خیال باطل. و باز هم در انتها این جنس مرد است که در بیمنطقی کامل، چوب دو سر نجس میشود.
تنابنده در مقابل ایرادهای دکتر علیرضا مظاهری فارغ التحصیل حقوق (از هفتهنامۀ نسل انقلاب) نتوانست به طور موجه به سؤالات پاسخ دهد:
اجمالاً برخی از موادی که توسط دکتر مظاهری مطرح شد با تحقیقاتی تکمیلی در اینجا میآورم:
ماده ۳۳۶ قانون مجازات اسلامی تأکید دارد که نصاب قسامه باید ۵۰ مرد از خویشاوندان مدعی باشد. بنابراین قتل، با تکرار قسم ثابت نمیشود. در حالیکه فیلم، عکس این را مدعی شده، زن را نیز در شمار افراد مجاز به قسم قلمداد میکند. فیلم عملاً قصاص نفس و قصاص عضو را با هم خلط کرده. در قصاص عضو، البته تکرار سوگندها برای رساندن آنها به ۵۰ مورد مجاز است. همچنین سوگند زن نیز مقبول است.
وجه دیگر ماجرا این است که جناب تنابنده، طرف متهم و شاکی را با هم خلط کرده باشد. زیرا متهم نیز برای تبرئۀ خود میتواند به قسامه متوسل شود. اگر تعداد آنها اندک باشد، تکرار قسمها مجاز خواهد بود (ماده ۳۳۸). به هر حال خطای جناب تنابنده در تکرار سوگندها و پذیرش زن به عنوان قسمخورنده در موضوع قتل، قطعی است.
مطابق حدیث معروفی که از حضرت رسول الله (ص) نقل شده است: «البیّنه علی المدّعی، و الیمینُ علَی مَن أنکر»، سوگند یکی از ابزارهای فرد انکار کننده است. اما طبق قانون قسامه، مدعی هم میتواند به سوگند متوسل شود. پس بنابراین، مهم این است که کدام طرف از نزاع، سوگند بخورد. هر طرف که پذیرفت و سوگندها انجام شد، حق به جانب او داده میشود. زیرا سوگند، قاطع دعوا است.
ایراد حقوقی دیگر آن است که متهم (مهران احمدی) در فیلم در حبس نیست. در حالیکه در خصوص قتل، تا تعیین تکلیف نهایی (تبرئه، دیه یا آزادی) متهم باید بازداشت باشد. و فیلم از این لحاظ نیز دچار ایرادهای حقوقی است.
چرا در این نوع از فیلمها، قوانین فقه و شرع تحریف میشوند؟ چند پاسخ میتوان به این سؤال داد:
۱. قانون فقه شیعه آنقدر جزئی، زیبا و عمیق، کامل است که دست فیلمسازان را میبندد. بنابراین آنها قانون را تحریف و مبهم میکنند تا بتوانند ماهی خودشان را از آب گلآلود صید کنند.
۲. نباید انتظار داشت پولهای حرامی که وارد سینما میشوند، به چیزی غیر از این دروغ و دغلها و دشمنی با شرع مقدس صرف شوند: الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ (نور / ۲۶). مگر گمان دارید که هر کسی لیاقت دارد که دربارۀ دین و شرع مقدس فیلم بسازد یا مثلاً حتی برای امام حسین (ع) نذری بدهد!؟
۳. فیلمنامهنویسان اگر هم مشاوران حقوقی داشته باشند از مشورت آنها استفاده نمیبرند. نام مشاوران در تیتراژ فقط برای بستن دهان مخالفان و منتقدان به کار میآید و نه اثبات حقانیت حقوقی. نمونههای فاحش ماجرا، فیلم من مادر هستم (فریدون جیرانی، ۱۳۹۱) و سریال زیر تیغ (محمدرضا هنرمند، ۱۳۸۵) هستند. علت ماجرا روشن است. زیرا فیلمنامهنویس قصه را بدون سواد حقوقی جلو میبرد و تهیه کننده نام یک حقوقدان را برای او جور میکند تا در عنوانبندی درج شود.
منتقد : امیر اهوارکی
***
نشست خبری و پرسش و پاسخ فیلم «قسم»
نشست پرسش و پاسخ فیلم «قسم» با حضور محسن تنابنده (نویسنده و کارگردان)، الهام غفوری و جلیل شعبانی(تهیه کنندگان)، حسن پورشیرازی، مهناز افشار (بازیگران)، تورج اصلانی(فیلمبردار)، مهدی ابراهیم زاده(صدابردار)، فرحناز نادری(طراح لباس)، خشایار موحدیان(تدوینگر)و دیگر عوامل فیلم و با اجرای فرزاد حسنی برگزار شد.
تورج اصلانی در ابتدای این نشست، توضیحاتی درباره فیلمبرداری «قسم» ارائه داد و گفت: فیلمبرداری از نظر لوکیشن بسیار محدود و چالش برانگیز بود. از ابتدا که با آقای تنابنده صحبت کردیم، چند راه در پیش داشتیم یا باید روی پرده سبز فیلم می گرفتیم و بعد متریال مان را به آن اضافه می کردیم. از آنجا که استودیوی ما برای نور خورشید محدود است بنابراین تست زیادی زدیم و به نتیجه ایده آل نرسیدیم و تصمیم گرفتیم برای فیلمبرداری به لوکیشن واقعی برویم. صحنه سقوط در فیلم نیز با هشت دوربین فیلمبرداری شده و طراح صحنه در این بخش به ما خیلی کمک کرد. همه چیز در این فیلم ساخته شده است. برای فیلمبرداری در بخش های دیگر هم همزمان با دوربین کار کردیم.
تنابنده در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا اسم بازیگر افغانی فیلم در تیتراژ نیامده و این بازیگر در فرش قرمز و نشست خبری جشنواره حضور ندارد؟ گفت: ما چهار بازیگر اصلی داریم که اسامی آنها بلافاصله بعد از پایان فیلم در تیتراژ می آید و اسم مابقی بازیگران حاضر در اتوبوس هم می آید و قصد و نیتی پشت این موضوع نبوده است.
در ادامه نشست، ابراهیم زاده در مورد نحوه صدابرداری فیلم به ویژه در اتوبوس، گفت: ما برای صدابرداری در داخل اتوبوس سه مشکل داشتیم؛ فضای بسته اتوبوس، صدای موتور اتوبوس و تعداد زیاد بازیگران. یک راه این بود به تمام بازیگران میکروفون وصل کنیم که برای این کار باید ۴۰ میکروفون به مسافران وصل می کردیم که عملا چنین امکانی وجود نداشت.در نهایت ما با چند میکروفون صدا را ضبط کردیم و در ادامه این صداها را در استودیو بازسازی کردیم.
تنابنده در پاسخ به سوالی در مورد خوش ساخت بودن فیلمنامه و گره افکنی در داستان گفت: ما چون هیچ ماجرای موازی ای در فیلم نداشتیم و کل فیلم در اتوبوس اتفاق می افتاد گره افکنی در داستان بسیار سخت بود.ضمن اینکه چون داستان فیلم هم در ۵ سال پیش گذشته بیننده باید اطلاعات داستان را متوجه بشود. من ابتدا تصمیم داشتم فیلم را به شکل دیگری بنویسم و بسازم که خارج از اتوبوس باشد اما در نهایت احساس کردم که این مدل در اتوبوس و افرادی که دارند به سفر می روند هیجان انگیز تر و چالش برانگیز تر است. خیلی سخت بود اما با نوشتن های زیاد توانستم به این داستان برسم.
مهناز افشار در مورد ایفای نقش خود در این فیلم گفت: خیلی خوشحالم که توانستید شخصیت راضیه را حس کنید. من در این فیلم معنای کار گروهی را تجربه کردم.من بعد از فیلم آقای یزدانیان تصمیم داشتم مدتی بازی نکنم اما وقتی فیلمنامه آقای تنابنده را خواندم حس کردم این اتوبوس و افرادش نماد تمام افراد جامعه ما هستند که در آن زندگی میکنند. چیزی که برای من در این قصه ارزشمند و قشنگ بود حس خواهرانه ای بود که راضیه داشت. در نهایت از آقای تنابنده ممنونم که به من اعتماد کردند و خوشحالم که مقابل دوربین ایشان بازی کردم.
تنابنده درمورد شباهت ریتم فیلم و قاب بندی های قسم به سریال پایتخت گفت: نه استایل، نه فیلمبرداری و نه شکل قصه هیچ شباهتی به پایتخت ندارد. شاید تنها شباهتی که این فیلم به پایتخت دارد تعداد زیاد بازیگرانش است. من از پایتخت زیاد آموختم اما این فیلم در هیچ نقطه ای به پایتخت ربط ندارد. شکل میزانسن و حرکت دوربین هم اصلا شبیه به این فیلم نبود.
موحدیان، تدوین گر فیلم هم با بیان اینکه چون فیلم شلوغ و پر بازیگری بود تدوین این کار بسیار سخت بود، گفت: ما گاهی تنفس می گذاشتیم و از پلان های آزاد استفاده می کردیم تا بیننده دچار سردرگمی نشود.
پورشیرازی درباره پاسخ به این سوال که «آیا بدلی هم در این فیلم داشته است»، گفت: آقایی به نام اصلانی، رانندگی اتوبوس در فیلم را بر عهده داشت که راننده خوبی بود و رانندگی در بسیاری از صحنه ها را او بر عهده داشت و در برخی جاها او به من کمک کرد زیرا مسیر فیلمبرداری پر و پیچ و خم و خطرناک بود.
او درباره پرسشی مبنی بر اینکه آیا فیلم «قسم» اقتباسی از فیلم « ۱۲ مرد خشمگین» است؟، بیان کرد: من این فیلم را ندیدم. قصه فیلم کاملا ایرانی است و بر مبنای فقه اسلامی است. حتی در شکل و فرم هم یادم نمی آید از فیلمی اقتباس گرفته باشم.
تنابنده در مورد اینکه فکر می کند چه سیمرغ هایی برای فیلمش دریافت کند گفت: هرچه بدهند!(خنده جمعیت)
مهناز افشار در مورد سخت ترین سکانسی که در این فیلم بازی کرده گفت: تمامی لحظات این فیلم برای من سخت بود.ما از ساعت ۵ صبح سر کار حاضر بودیم و با اتوبوس حرکت می کردیم. این را هم بگویم که آقای تنابنده کارگردان بسیار بداخلاقی هستند.با این حال به نظرم آن سکانسی که در آب فیلمبرداری شد و من به سراغ برداشتن چمدانم می رفتم بسیار سخت بود.
تنابنده در پاسخ به سوالی در مورد نحوه پایان بندی فیلم و اینکه چرا پس از مرگ خسرو فیلم تمام نشد، گفت: در این صورت برخی نقاط فیلم ناگفته و مبهم باقی می ماند و سرنوشت دختر افغان مشخص نمی شد.
تنابنده در مورد اینکه آیا هدف فیلم نقد قصاص است؟، گفت: هدف ما فقط پرداختن به یک مسئله فقهی مثل قسامه بوده و اینکه از این طریق به حکمی مثل قصاص می رسند.
تنابنده درباره پرسشی مبنی بر اینکه آیا منظور خاصی از اینکه قصه هایتان در اتوبوس و کامیون روایت می شود دارید ؟ بیان کرد: الزامم است. در این کار، کارکرد آرایشی ندارد و منطبق با قصه است اما اتمسفر تنگ و ترش و پیوسته آدمها برایم جذاب بود و خفقان این همه آدم در ماشین که بروند قسم بخورند برایم جذاب بود.
مهناز افشار در پاسخ بخ پرسشی مبنی بر اینکه تا چه اندازه باور کردید که شخصیت فیلم هستید و از شخصیت مهناز افشار جدا شدید، گفت: مهناز افشاری که شما شناختهاید نه. چرا دروغ بگویم. بعد از آنکه بازی کردم فکر می کردم اگر فرد دیگری به جای من بازی می کرد می توانست بهتر بازی کند. اما چیزی درون همه ما زنان وجود دارد که اول مادری و بعد خواهری است. چیزی که به من کمک کرد این بود که من هم یک خواهر دارم، از طرفی اینکه چقدر زود می توانیم باعث یک اتفاق بدی شویم هم به من کمک کرد.
جلیل شعبانی، تهیه کننده نیز درباره اینکه چرا اسم الهام غفوری به عنوان تهیه کننده دیگری در تیراژ نیامده است، گفت: تلاش کردیم که در تیتراژ اسم هر دو تهیه کننده باشد که موفق نشدیم.
تنابنده در مورد حضور مشاورین حقوقی و قضایی در فیلم و همچنین ایرادات حقوقی موجود در فیلم، گفت: ما در این فیلم از مشاورین قضایی و قضات پر تعدادی استفاده کردیم و خودم بیش از ۵۰ پرونده قضایی محرمانه را مطالعه کردم.در این بین هم قضاتی بودند که در پرونده های قسامه حضور داشته اند. گاهی یک فیلمنامه ای فقط با مشاوره ۴ وکیل نوشته می شود اما گاهی با حضور چند قاضی برجسته نوشته می شود. آنقدر که من مشاوره گرفتم و خودم پرونده مطالعه کردم و به صراحت می گویم مو لای درز فیلمنامه نمی رود.اگر فقط من پای فیلمنامه بودم،اشکالات مطرح شده را می پذیرفتم اما سه قاضی گردن کلفت کشور بالای سر این فیلمنامه هستند.
شعبانی تهیه کننده فیلم در مورد سرمایه گذاری موسسه اوج در این فیلم گفت: من و خانم غفوری حسب آشنایی قبلی بعد از بررسی فیلمنامه تصمیم گرفتیم که با همکاری موسسه اوج در این موضوع سرمایه گذاری کنیم و کار را شروع کنیم. با بررسی لوکیشن فیلم و موارد دیگر دیدیم که می توانیم خودمان سرمایه گذاری کنیم و با صحبتی که با اوج داشتیم قبول کردند که آن پول اندکی که به ما داده بودند را پس بگیرند.
افشار در بخش دیگری از نشست پرسش و پاسخ فیلم «قسم»، بیان کرد: یک موضوعی که در این چند شب متوجه شدم این است که شما بارها از عوامل فیلم ها درباره منابع مالی ساخت فیلم پرسیدید که حق شماست در این باره بدانید. برای امثال من و مردم هم این سوال وجود دارد که منبع خبرگزاری ها از کجا تامین می شود؟ برای منِ مهناز افشار قلم شما و خروجی که از شما می گیرم جذاب است. خوب است که اگر می بینیم فیلمی خوب است بگوییم دست تهیه کننده و سرمایه گذار آن درد نکند. چون این پرسش را در چند نشست شنیدم احساس کردم باید این حرف را بزنم.
تنابنده درباره پاسخ به سوالی مبنی برا اینکه چرا از خیانت مرد به زن در فیلم که کلیشه ای شده، استفاده کرده است؟ بیان کرد: درست است که تکراری است و من هم این موضوع را می فهمم اما باور کنید که بسیار زیاد است و برای ما در فیلم زیر متن است. من داشتم درباره فیلمنامه ای تحقیق می کردم متوجه شدم علت اول طلاق های ما همین ماجرا است. چکار کنیم؟ چشم هایمان را ببندیم؟
بابک پناهی طراح صحنه در مورد طراحی های صورت گرفته در این فیلم گفت: ما در ابتدا می خواستیم در استودیو با ساخت یک ماکت حرکت اتوبوس را شبیه سازی کنیم اما در ادامه دوستان دیدند که بازی ها طبیعی در نمی آید و بازی ها در اتوبوس در حال حرکت بهتر می شود، برای افزایش کیفیت فیلم تصمیم گرفتیم فیلم را در اتوبوس بسازیم اما این به آن معنا نبود که یک اتوبوس را در جاده بیندازیم تمام. اقدامات زیادی صورت گرفت که بتوان این فیلم را در اتوبوس ساخت.ضمن اینکه این را هم بگویم که در سکانس آخر، آن سکانس به صورت طبیعی گرفته شده.آن جا ما فقط استخر پرورش ماهی را ساخته بودیم.همچنین ما بخاطر برودت دما تصمیم گرفتیم که به سمت بیابان های شاهرود برویم تا هوا گرم تر باشد.در نهایت خیلی خوشحالم که کار خوب از آب درآمد.
فرحناز نادری طراح لباس هم در مورد فعالیتش در فیلم گفت: ما طراحی لباس های بازیگران را با همکاری آقای تنابنده به نوعی طراحی کردیم که لباس ها با هم تفاوت کنند و امیدوارم که کار نظر تماشاگران را جلب کرده باشد.
رضا سخایی برنامه ریز کار هم گفت:از بچه های تیم تشکر می کنم که برای مدتی هرروز ساعت ۴ یا ۵ صبح سر صحنه حاضر می شدند.از خانم افشار هم تشکر می کنم که بسیار در این کار اذیت شدند اما با ما همکاری کردند.
بازیگران
مهناز افشار در نقش راضیه
سعید آقاخانی در نقش خسرو
حسن پورشیرازی در نقش برادر خسرو
مهران احمدی در نقش بهمن
حسین ملکی
گیتی معینی در نقش عمه راضیه
کارگردان : محسن تنابنده
تهیهکننده : الهام غفوری و جلیل شعبانی
نویسنده : محسن تنابنده
موسیقی : یحیی سپهرشکیب
فیلمبرداری : تورج اصلانی
تدوین : خشایار موحدیان
ساتین