بیوگرافی سعید رضا عاملی رنانی +سوابق

0

سید سعیدرضا عاملی رنانی (متولد ۱۳۴۰ در کرج) دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و استاد گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی است. او همچنین معاون برنامه‌ریزی و فناوری اطلاعات و معاون طرح و توسعه این دانشگاه بوده است. وی در تاریخ دوازدهم دی ماه ۱۳۹۷ با حکم سید علی خامنه‌ای به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شد. حسن روحانی نیز در حکمی جداگانه وی را به مدت ۴ سال به عنوان دبیر این شورا منصوب نمود.

دکتر عاملی در حال حاضر دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی است.

تحصیلات

  • فارغ‌التحصیل از دبیرستان جان اف کندی ـ ایالات متحده آمریکا ۱۹۷۷
  • لیسانس مهندسی مکانیک از دانشگاه سکرمنتو آمریکا (ناتمام) ۱۹۷۷–۱۹۷۹
  • تحصیلات حوزوی – مقدمات، سطح و درس خارج – منطق و فلسفه ۱۳۶۰–۱۳۷۲
  • همزمان با تحصیل در حوزه، دوره کارشناسی علوم اجتماعی گرایش پژوهش‌گری- دانشگاه تهران ۱۳۶۸–۱۳۷۲
  • فوق لیسانس جامعه‌شناسی ارتباطات – کالج دانشگاهی دوبلین ـ عنوان پایان‌نامه: رابطه تلویزیون و باورها و آداب رسوم دینی ۱۹۹۴–۱۹۹۵
  • دکترای جامعه‌شناسی ارتباطات از رویال هالووی، دانشگاه لندن انگلیس ـ عنوان تحقیق: جهانی شدن، آمریکایی شدن و هویت مسلمین بریتانیا، ۱۹۹۶–۲۰۰۱

حجت‌الاسلام عاملی می‌گوید تحصیلات حوزوی را به تشویق مادرش که به رحمت خدا رفته شروع کرده و از اساتید تأثیرگذار حوزه‌اش نیز آیت‌الله موسوی‌گرگانی و آیت‌الله اشتهاردی بوده‌اند اما زندگی امام خمینی در دوران طلبگی برایش بسیار الگو بوده و در آن روزانه ۱۶ تا ۱۸ ساعت فعالیت علمی داشته است.

وی یکی از نکات مهم در زندگی خانوادگی را انتخاب درست همسر و پس از آن تربیت صحیح فرزندان براساس سخنان پیامبر اسلام (ص) می‌داند و می‌گوید که سخت‌گیری برای تربیت فرزند بی‌نتیجه است.

مسئولان دولت روحانی مدیران و مسئولان ایران لندن نشین ها فرزندان مسئولین در خارج شورای عالی انقلاب فرهنگی سوابق سعیدرضا عاملی رنانی سعیدرضا عاملی رنانی کیست دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی کیست خانواده سعیدرضا عاملی رنانی تربیت شدگان غرب تحصیل در آمریکا انتصابات حسن روحانی آقازاده های خارج نشین

گفتگو خبرگزاری فارس با سعیدرضا عاملی در شهریور ماه ۱۳۹۲

لطفاً از خودتان بگویید، کی و کجا متولد شدید؟

-من پنجم دی ماه سال ۱۳۴۰ در شهر کرج متولد شدم اما اصالتاً اجداد ما لبنانی بوده‌اند که در دوران شیخ بها، جبل عاملی‌ها یک جمعیتی بودند که با مرحوم شیخ به اصفهان مهاجرت کردند و پدر ما هم متولد اصفهان است که بعدها به کرج مهاجرت کرد.

*چند خواهر و برادر هستید؟

– دو برادر دارم و یک خواهر، من فرزند سوم خانواده هستم، برادر بزرگم احمدرضا عاملی، دکترای راه و ساختمان دارد و برادر کوچکم، محمدصادق، مهندس کشاورزی است و خواهرم که عزیز و پشتوانه مهم معنوی زندگی ماست، خانه‌دار است.

با این حساب بین خواهر و برادرها، شما فعالیت فرهنگی انجام دادید؟

– خیر آنها هم به نوعی کارشان فرهنگی است اتفاقاً برادر بزرگ من بسیار علاقه‌مند به حوزه راه و ساختمان و میراث تمدن اسلامی است لذا یک بنای بزرگی هم در مهستان کرج ایجاد کرده که میراث هزار ساله معماری ایران در این بنا منعکس شده است. این بنا نوعی آشتی و پیوند زدن بین سنت و تجدد، میراث فاخر تمدن اسلامی ایران و میراث آشتی پذیر جهان متجدد است. به طور مثال سر در مسجد حکیم که متعلق به هزار سال پیش است یا بریدگی‌های معماری زندیه و گنبد سلطانیه زنجان و تمام مفاهیم بازار قدیم، راسته بازار، درون‌گرایی باز، وجود مسجد در بازار در در این بنا طراحی و اجرا شده است. جهان غرب، مفهوم بازار را از جهان اسلام و ایران گرفته و حتی مال‌های بزرگ آمریکایی را هم که برگرفته از مفهموم بازار قدیم ایران است، در آن پیاده سازی کرده است. ما باید بدانیم چه اموری را می توانیم از تجربه جهان متجدد وام بگیریم و چه اموری اصول مهم و ارزشی بومی ماست.

*خیلی جالب است. پدر و مادرتان در قید حیات هستند؟

– پدرم کشاورز است و با وجود اینکه الان ۹۲ سال دارد همچنان زنده به طبیعت است، با طبیعت حرف می‌زند و سخن طبیعت را درک می‌کند. درختان کهنسال برای او یک تاریخ بزرگ محسوب می‌شود و احترام خاصی برای طبیعت قایل است. مادرم متأسفانه سال گذشته در سالروز میلاد امام حسن(ع) فوت کردند. ایشان سرمایه بسیار بزرگی برای ما بودند و مشوق اصلی طلبگیم محسوب می‌شوند که همواره با روش‌های متفاوت حقیر را برای دانش طلبی تشویق می‌کردند. مادر یعنی گوهر ماندگاری که مظهر اسم خالق خداست و از همین منظر است که رفتن او، نوعی انقطاع برای فرزندان نیز محسوب می‌شود و البته اتصال ابدی او به جهان آخرت، نوعی پشتوانه وصل به جهان ابدی برای بازماندگان است.

استاد تحصیلاتتان در آمریکا بوده است؟ چطور شد از ‌آمریکا سر در آوردید؟

-دوران پیش از انقلاب فضای اجتماعی اینطور بود افراد را به رفتن خارج از کشور تشویق می‌کردند و در جمع اقوام و خویشاوندان روند رفتن به آمریکا شروع شده بود.  برادر بزرگتر من هم سال ۵۴ برای تحصیل به آمریکا رفتند و من هم تشویق شدم و سال بعدش به ایشان ملحق شدم.

مسئولان دولت روحانی مدیران و مسئولان ایران لندن نشین ها فرزندان مسئولین در خارج شورای عالی انقلاب فرهنگی سوابق سعیدرضا عاملی رنانی سعیدرضا عاملی رنانی کیست دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی کیست خانواده سعیدرضا عاملی رنانی تربیت شدگان غرب تحصیل در آمریکا انتصابات حسن روحانی آقازاده های خارج نشین

داشتید درباره سفرتان به آمریکا و تحصیلتان آنجا می‌گفتید…

-بله من روز یک‌شنبه وارد شهر کنکورد نزدیک سانفرانسیسکو شدم، روز دوشنبه هم با برادرم به دبیرستان رفتم و ثبت‌نام کردم و خب، تحصیل در یک کشور خارجی با دین و فرهنگی متفاوت برای من که زبان هم بلد نبودم یک شوک بود. فرهنگ آنجا هم بسیار با ایران فرق داشت چرا که همه می‌دانند آزادترین فرهنگ آمریکایی در دبیرستان‌هایشان نمود دارد، ساختارهایی چون فیس بوک، نوع دوست‌یابی‌ها و علاقه‌مندی‌ها از دبیرستان‌های آمریکا اتخاذ شده است. الان دبیرستان‌های ژاپن هم به نوعی متأثر از دبیرستان‌های آمریکاست. فضاهای بزرگ مثل دانشگاه‌های بزرگ و رواج مواد مخدر و روابط آزاد دختر و پسر و برگزاری جشن‌های متفاوت در مناسبت‌های مختلف و بسیاری رفتارهای دیگر که برای یک مسلمان جز احساس غربت و تنهایی نتیجه دیگری ندارد. البته برای ما که عضو انجمن اسلامی شده بودیم در فضای مبارزات قبل از انقلاب با رژیم شاه قرار گرفته بودیم، فضای زندگی؛ یک فضای اسلامی و انقلابی بود و این سرمایه بزرگی بود که هویت مقاومت در مقابل فرهنگ غرب را در ما تقویت می‌کرد.

خب یادم می‌آید که یک شش ماهی من به Adult school رفتم جایی که مدرسه بزرگسالان بود تا آنجا زبان انگلیسی یاد بگیرم، آن دوران هم که پیش از انقلاب اسلامی ایران بود و تمام گروه‌های سیاسی هم آنجا فعال بودند از جمله مارکسیست‌ها، فضای خاصی بود.

از همان آغاز نوجوانی به ریاضیات و فیزیک علاقه داشتم و هنوز هم زبان ریاضی برای من زبان درک هستی و نظام واره هستی محسوب می‌شود. فضا برای رفتن به رشته‌های مهندسی و پزشکی مثل الان قوی بود و اکثر دانشجویان ایرانی هم سراغ این نوع رشته‌ها می رفتند. پس به رشته مکانیک رفتم اما لیسانس نگرفتم چون خرداد ۵۸ با دغدغه‌ای که داشتم به ایران بازگشتم خیلی‌ها مثل من برگشتند اما بعضی‌ها دوباره برای ادامه تحصیلشان یا جذب نشدن در فضای بعد از انقلاب به آمریکا بازگشتند.

چه سالی به حوزه رفتید؟

-سال ۱۳۶۰ بود، تقریباً بیست سالم بود.

قم هم تنها زندگی کردید؟

-بله اما شش ماه نخست تنها بودم اسفند سال ۶۰ ازدواج کردم.

پس زود ازدواج کردید؟

-بله به همین خاطر فاصله سنی چندانی با فرزند اول و دومم ندارم و آنها هم الان بزرگ شده و دانشگاهی هستند.

*چند فرزند دارید؟

-چهار فرزند دارم پسر اولم سیدمحمدمهدی متولد سال ۶۱ است و پزشکی خوانده و فوق‌تخصص رادیولوژی از دانشگاه لندن دارد.

*نوه هم دارید؟

-بله آقامهدی ما هم زود بچه‌دار شده است، دو فرزند دارد علیرضا که در روز تولد امام رضا (ع) متولد شد و محمد احسان که مولود میلاد پیامبر اسلام است، در واقع او احسان رسول الله (ص) بر ما بود.

*بقیه بچه‌ها چطور؟

-پسر دومم عباس، رشته اقتصاد دانشگاه کمبریج درس خوانده و نویسنده خوبی هم هست، از سن ۱۴ سالگی قلم می‌زند و تاکنون بیش از ۲۰۰ مقاله ترجمه و تالیف کرده است.

*پس بچه‌ها الان ایران نیستند؟

-پسر اول و دومم در ایران نیستند و بسیار مصصم مشغول تحصیلات تکمیلی هستند و ان‌شاءالله بعد از اتمام تحصیلات برای خدمت به جمهوری اسلامی ایران باز خواهند گشت.

*استاد دختر هم دارید؟

-بله البته فرزند سومم صالح نام دارد که بسیار مهربان و باهوش است و فرزند آخر دخترم فاطمه است که با نظم، باهوش و جدی در راه هدف‌هایش قدم بر می‌دارد و هر دوی آنها عزیز و همدلی مهربان برای بنده و مادرشان هستند.

از ازدواجتان بگویید چطور تصمیم گرفتید؟

-من به مادر گفتم که یک همسر خوب برایم انتخاب کن که اهل تقوا باشد. به انتخاب مادرم اعتماد داشتم و دلم می‌خواست با ازدواج پدر و مادرم را هم شاد کنم.  ایشان هم افرادی را پیشنهاد کردند، از جلمه دختر عمویم را که من علاقه‌مند به ازدواج به ایشان بودم. خانواده خوبی دارند؛ عمویم استاد قرآن کریم بود و من سخنرانی‌های اولیه‌ام را در دوران طلبگی در جلسات ایشان شروع کردم.

فرزندان شما در ایران ازدواج کردند؟

-مهدی در ایران با یکی از دانشجویان من در دانشگاه تهران ازدواج کرد که اتفاقاً پیشنهادش را هم من دادم همیشه می‌گویم اگر یک میراث خوب از دانشگاه تهران گرفته باشم همین عروسمان است که بسیار دختر خوبی است هر دو پدربزرگشان شهید شدند، همسر پسر دومم هم از شیعیان و سادات طباطبایی پاکستانی است.

*با عروس دومتان کجا آشنا شدید؟

-لندن، ایشان هم دختر پاک،‌ مؤمن و متدینی است. من با انتخاب‌های بچه‌ها مخالفت نمی‌کنم و به هیچ وجه مانع نمی‌شوم البته همیشه تشویق و راهنمایشان می‌کنم به انتخابی که فکر می‌کنم مورد رضای خداست و کمک می‌کنم تا بهترین تصمیم را بگیرند و برای انتخاب‌هایشان وقت گذاشتم و حتی سفر رفتم. از نتیجه زندگیم خیلی راضی هستم، البته راه رشد و کمال همواره باز است و حسرت عقب ماندن از اولیاء خدا و بزرگان علم و دانش امری تمام نشدنی است ولی بعنوان یک سالک کوچک از آنچه تقدیر شده است راضی هستم.

-الان هم لندن هستند؟

-بله ولی مشغول ادامه تحصیلات هستند که ان‌شاءالله بعد از اتمام تحصیل به ایران باز خواهند گشت.

دوست داریم درباره خطبه عقدتان و اینکه چطور شد آیت‌الله بهجت خطبه را جاری کردند، بدانیم…

-بله من با مشورت همسرم از ایشان تقاضا کردم که خطبه عقد ما را بخوانند و همانطور که عرض کردم ایشان از یک سادگی خاصی برخوردار بودند و به راحتی قبول کردند. آنروز اقوام ما از کرج و اصفهان جمع شدند و با یک جمع ۲۰ تا ۳۰ نفر خدمت ایشان رسیدم و آنقدر از عرف معمول غافل بودیم که حتی شیرینی برای آن مجلس تهیه نکرده بودیم ولی خود ایشان تدارک دیده بودند. شاید لطف خاص ایشان به سادات هم در این مهم دخالت داشت. هم بنده و هم همسرم از سادات هستیم و این امر احتمالا مزید بر علت شد. آیت‌الله بهجت -رحمه الله علیه- هم خطبه عقد با مهر سنگین را نمی‌خواندند.

مهر همسر شما چه بود؟

-واقعیت این بود که پدر من یک منزلی داشتند در اصفهان تصمیم داشتن،د دو دنگ آن را به عنوان مهریه به نام همسر من بکنند که همسر من نپذیرفت و تقاضا داشت که مهر حضرت زهرا(س) یا «مهر السنه» مهریه ایشان باشد. بنابراین مهر همسر من مهرالزهرا یا مهرالسنه شد که به قیمت آن زمان ۱۱ هزار تومان می‌شد آیت‌الله بهجت هم یک کتاب «ناسخ‌ التواریخ» مرحوم سپهر به آن اضافه کردند که درباره تاریخ زندگانی ائمه (ع) است و یک تاریخ تفصیلی ارزشمند محسوب می‌شود. من هم یک حج خانه خدا به مهریه ایشان اضافه کردم.

سلطه ابرقدرت‌ها مهتمرین چالش فضای مجازی است

چالش ما در فضای مجازی سلطه ابرقدرت‌های مجازی است که در قالب بزرگ پرتال‌هایی مثل google ،youtube ،twitter ،facebook ،wikipedia، IMDB و … مرجعیت اصلی و جهانی تولید، توزیع و مصرف اطلاعات را دارند.

آمریکایی‌ها تلاش کردند تا ابرقدرت مجازی ایجاد کنند البته نامی برای آن نگذاشتند. فیس‌بوک امروز ابر قدرت شبکه اجتماعی است که بیش از یک میلیارد عضو دارد، IMDB ابرقدرت فضای مجازی سینمای دنیاست و در ماه ۶۰ میلیون بازدید کننده دارد، یوتوب ابرقدرت کلیپ‌های تصویری دنیاست و در روز بیش از ۱۰۰ میلیون کلیپ تصویری آپلود می‌کند، «کورسا» ابرقدرت آکادمیا است که بیش از سه میلیون درس در آن تعریف شده است که ابرقدرت آکادمی‌هاست. بنابراین آنها خوب می‌دانستند که تعداد وب‌سایت‌ها مهم نیست بلکه مرجعیت داشتن آنها با اهمیت است. اگر امروز با دستور یک سازمان مثلاً ۱۰۰ هزار وب‌سایت ایجاد شود، اتفاق خاصی نیفتاده است. ولی گوگل دات‌کام، اگر چه یک پورتال و وب سایت است ولی دامنه‌های متکثر موضوعی و کشوری در سطح کره زمین است.

البته چالش بعدی ما گم شدن کاربران در جهان اطلاعات و یک نوع «اینترنت زدگی» مثل مار زدگی است که فرد را محو فضای خود می‌کند. باید راه درست زندگی کردن در فضای دوم زندگی را در قالب کارگاه آموزشی و همچنین در معرض قرار دادن خدمات مفید با محتوای فارسی و ساختن سازه‌های مجازی مبتنی بر فرهنگ ایرانی را در معرض دید کاربران فارسی زبان قرار داد.

*با این اوصاف فضای مجازی هم دارای محدودیت‌هایی است؟

-بله البته فضای مجازی امروز به صورت یک شرکت چندملیتی بین گوگل، فیس‌بوک، یوتوب، ام‌اس‌ان، یاهو و … کار می‌کند به همین دلیل است که با جستجوی یک واژه جزو اولویت‌های برتر حتماً ویکی‌پدیا، یوتوب و … می‌آید. صفحه نخست کاخ سفید همین فیس‌بوک، گوگل و ام اس ان و … قرار گرفته است. این هشت پورتال بزرگ که در کالیفرنیا هم هستند به تعبیر من یک وبی‌وود در کنار هالیوود ایجاد کرده است که هالیوود نیز یک عرصه ترویج فرهنگ آمریکایی و سلطه اندیشه آنها از طریق سینما است و این وبی‌وود نیز یک صنعت تبلیغ و سازوکار تطبیق با زندگی آمریکایی است.

*شما هم فیس بوکی هستید؟

-خیر

*از فضای مجازی بگذریم… از دانشگاه بگویید و رفتن مجددتان به لندن؟

-من سال ۶۸ از قم به دانشگاه تهران آمدم، در کنکور شرکت کردم و در انتخاب اولم که جامعه شناسی دانشگاه تهران بود قبول شدم. در سه سال و نیم لیسانس پژوهشگری گرفتم و بلافاصله به ایرلند دانشگاه یوسی‌ دی(University College Dublin) رفتم و یک ساله فوق لیسانس ارتباطات گرفتم، شرایط آن موقع سخت بود چون ما هجده نفر بودیم و تنها شش نفر ‌توانستند در محدوده زمانی یک سال کار خود را به پایان برسانند. پروفسور پاتریک کلنسی، استاد راهنمای من بود و با شتاب کاری که داشتم ایشان را خیلی به درد سر انداختم و در دوره نظارت ایشان، ۱۴ جلسه داشتیم که ثبت کردم. به اصرار من حتی روزهای شنبه و یک‌شنبه هم با ایشان جلسه داشتیم و در مورد پایان‌نامه از نظرات ارزشمند ایشان استفاده می‌کردم.

پس از این دوره من بلافاصله به لندن رفتم و پروپوزالی درباره مکانیزم قدرت در رسانه نوشتم و برای چند دانشگاه اقدام کردم، اما هیچ دانشگاهی این طرح را قبول نمی‌کرد جیمز کارن معروف و منتقد در حوزه سلطه رسانه در دانشگاه گلداسمیت لندن استاد بود و کتاب قدرت بدون مسئولیت (Power without responsibility) را نوشته بود، قبول کرد که راهنمایی رساله من را بر عهده بگیرد ولی ایشان خیلی زود بازنشسته شد و من نتوانستم از این فرصت استفاده کنم.

با توجه به اهمیت یافتن مسئله جهانی شدن در دهه ۹۰ تصمیم گرفتم سراغ موضوع جهانی شدن و هویت بروم که در دانشگاه رویال هالووی لندن، پروپوزال من پذیرفته شد.

*با خانواده آنجا بودید؟

-بله

*صله‌رحم هم علاقه دارید؟

-بله، خدا رو شکر فامیل و خویشاوندان خیلی خوبی داریم و در ارتباط دائمی هستیم. من در مجموعه‌ای زندگی می‌کنم که با پدر و دو برادرم در کنار هم هستیم و به نوعی خانواده گسترده با حفظ استقلال شکل گرفته است و از این بابت خیلی خوشحال هستم.

*کدام محله کرج زندگی می‌کنید؟

-عظیمیه

*پس جای خوش آب و هوایی است، خیلی هم نیازی به رفتن به جنگل و پارک و اینجور جاهای خوش آب و هوا ندارید…

-بله درست است البته ما فامیلمان اهل سفرهای دسته جمعی هستند و حتی با همدیگر به سفرهایی مثل سفر کربلا می‌رویم که تا الان دو سفر دسته جمعی به کربلا داشته‌ایم. از مهمانی‌های خانوادگیمان و دور هم جمع شدن‌هایمان در اطراف تهران و بساط صبحانه و ناهار بسیار خاطرات خوشی دارم. این سفرها از اطراف ولنجک تا سفر به شمال، مشهد، همدان و البته کربلا دسته جمعی بوده است.  این کار خود یک نوع محیط فرهنگی خوبی فراهم می‌کند که هم ما خوشحال هستیم و هم احساس می‌کنیم که بچه‌ها و همه اعضاء خانواده در محیطی قابل اعتماد تفریح می‌کنند.  خدا را شکر جوان‌های فامیل هم که اهل خواندن و مدیحه سرائی هستند و معمولاً محافل ما همراه است با ذکر اهل بیت (ع) که از این جهت نیز برکات زیادی در جمع فامیل احساس می‌شود.

*جوانان را نصیحت هم می‌کنید؟

-البته نصیحت نه به آن معنا، من خودم بیشتر از هرکس نیازمند موعظه شدن هستم ولی بحث‌های علمی و دینی در مناسبت‌های خاص داریم. مثلاً در جشن تکلیف‌ها و مراسم ازدواج توصیه‌های پنج‌گانه، ده گانه و دوازده گانه دارم. بچه‌ها عموماً مراسم را ضبط می‌کنند و بعدها هم به این مباحث مراجعه می‌کنند و نوعی یادگاری معنوی محسوب می‌شود. بسیاری از جوانان ما به این نوع تجمع‌ها علاقمند هستند. الان به بچه‌های خودم می‌گویم؛ یک فرصت مطالعاتی برای سفر به خارج پیش آمده است، خیلی استقبال نمی‌کنند و به خانه و محیط زندگی در ایران علاقمند هستند و البته این فضا را مدیون همسرم هستم؛ که محیط گرم و صمیمی را ایجاد کرده‌اند و نوعی مرجعیت محیط خانه فراهم شده است. دو فرزندم که در خارج از ایران هستند هم معمولاً دو بار در سال به ایران می‌آیند  و بین دو هفته تا سه هفته با ما هستند و معمولا اظهار دلتنگی شدید برای بودن در جمع خانواده را دارند. اینها واقعاً یک ارزش بزرگ است که از نظر من محور اصلی و کانونی این ارزش به ارزش های اسلامی بر می‌گردد و ما همه مدیون اسلام و تعالیم معرفتی، اعتقادی و اخلاقی اسلام هستیم.

*اگر قرار باشد کشور دیگری زندگی کنید کجا را ترجیح می‌دهید؟

-اگر سنخیت فرهنگی منظورتان است برخی مناطق مالزی به لحاظ فرهنگی به ما نزدیک است واقعاً لذت دارد که انسان‌ها با حجاب واقعی و سادگی در رفتار اجتماعی را مشاهده کنیم. مدینه و مکه منهای رفتارهای بد آل سعود، محیط بسیار معنوی و خوبی دارد. من در آمریکا، ایرلند و انگلیس برای سال‌های متوالی زندگی کرده‌ام، در انگلیس و ایرلند در پایتخت بوده‌ام و در آمریکا در کانکورد و سکرمنتو که عمدتاً شهرهای بزرگ با حضور قوی و گسترده جامعه مسلمانان است. در غرب هم فضاها متفاوت است. انگلستان به لحاظ سیاست چندفرهنگی که داشت در گذشته خوب بود اما امروز که به آلمان‌ها و اتحادیه اروپا پیوسته‌اند و سیاست یکپارچه‌سازی را دنبال می‌کنند، خطرناک شده است و به نوعی مثل آمریکا شده است. البته درست است که آمریکایی‌ها هم می‌گویند سیاست چند فرهنگی دارند اما در واقع سیاست ملتینگ پات را دنبال می‌کنند یعنی سیاستی که همه در دیگ آمریکایی حل می‌شوند بنابراین بین مسلمان‌هایی که در آمریکا زندگی می‌کنند تا در بریتانیا فرق بسیار است. در برخی مناطق لندن خانم‌های با روبنده آن قدر مشاهده می‌کنید که در قم قطعاً چنین فضایی نیست. البته بعد از واقعه یازده سپتامبر و هفت جولای شرایط یک مقدار برای مسلمان‌ها بد شده و رفتارها نسبت به مسلمانان انگلیس هم سخت شده است چرا که در طول یک هفته به ۳۰۰ مسجد مسلمانان بعد از یازده سپتامبر حمله شد. نمونه‌های قتل هم مشاهده شد. مطالعات اخیر هم نشان می‌دهد که همچنان فضای نفرت علیه مسلمانان بویژه بین نژادپرست‌ها زیاد است در انگلستان هم نژادپرستی شدت دارد. من در یک مجموعه شش جلدی مطالبات مسلمانان بریتانیا (British Muslim Expectation of the Government) در حوزه شهروندی، رسانه، مدرسه، حجاب و حقوق فردی و اجتماعی به تفصیل پرداخته و مطالعات اجتماعی حاصل پیمایش و مطالعات موردی را منعکس کرده‌ام. همچنین اخیراً فضای نفرت بر علیه مسلمانان در انگلیس و آمریکا را بصورت کتاب‌های تحلیلی مستقل به چاپ رسانده‌ایم.

مسئولان دولت روحانی مدیران و مسئولان ایران لندن نشین ها فرزندان مسئولین در خارج شورای عالی انقلاب فرهنگی سوابق سعیدرضا عاملی رنانی سعیدرضا عاملی رنانی کیست دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی کیست خانواده سعیدرضا عاملی رنانی تربیت شدگان غرب تحصیل در آمریکا انتصابات حسن روحانی آقازاده های خارج نشین

*استاد بازنشسته نشدید؟

-خیر من سابقه‌ام زیاد نیست البته خیلی زود مدارج علمی را طی کردم اما سابقه‌ام در دانشگاه تهران ۱۲ سال است بنابراین فعلاً باید خدمت کنم.

*راستی در بحث خانواده فراموش کردم بپرسم که آیا در منزل هم در کارها کمک می‌کنید؟

-البته کمک‌های من در خانه پیش کارهای همسرم چیزی نیست ولی گاهی اوقات غذاهای ساده مرا می‌پسندند مثلاً می‌گویند املت بابا. من هم آشپزی را دوست دارم، چرا که در دوره مجردی همیشه هم‌اتاقی‌هایم به من سمت آشپز می‌دادند و آنها ظرف می‌شستند و می‌گفتند شما غذا درست کن.

*الان هم آشپزی می‌کنید؟

-بله مثلاً همسرم که مکه رفته بودند یک مدتی در منزل برای بچه غذا درست می‌کردم.

*خودتان چه غذایی دوست دارید؟

-همه غذاها را دوست دارم ولی خورشت کرفس یک چیز دیگر است. همیشه مادرم، همسرم و بعضی از اقوام که می‌خواهند غذای مخصوص برای من درست کنند، محبت می‌کنند و خورشت کرفس طبخ می‌کنند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ