ماجرای ازدواج محسن مهرعلیزاده؛ از مهریه خاص تا باجناقش

0

برنامه «دست‌خط» میهمان محسن مهرعلیزاده رئیس سازمان تربیت‌بدنی کشور در دولت اصلاحات و از چهره­‌های سیاسی اصلاح‌طلب و رئیس فدراسیون بین‌المللی ورزش‌های زورخانه‌­ای و همچنین رئیس کمیته گردشگری اتاق بازرگانی تهران بود.

اهم اظهارات مهرعلیزاده به شرح زیر است:

* چه سالی ازدواج کردید؟چگونه آشنا شدید؟

سال ۵۹. من سال ۵۹ سپاهی بودم،خیلی جالب است این خاطره را بگویم چون این روزها مد شده می پرسند عاشق شدی؟ [می خندد] دوست من گفت فلانی نمی خواهی ازدواج کنی؟ من هم به شوخی گفتم هنوز موردش پیدا نشده است، من سال ۵۹، ۲۴ سال سن داشتم، گفتم موردش پیدا شود بله، گفت واقعاً پیدا شود ازدواج می کنی؟ گفت موردش است، گفت خانم من یک همکلاسی دارد اینطور و آنطور است و مشخصاتش را گفت، گفت برویم برای خواستگاری؟ گفتم برویم، با همان لباس خاکی سپاه و جبهه رفتیم، فردا از خانه خودشان تماس گرفت با خانواده خانم خیری همسرم، قرار گذاشتند، آنها هم دوست من را می شناختند و خیلی به او اعتماد داشتند و رفتیم یک صحبت اولیه کردیم و دیگر این باب آشنایی شد و بعد مراحل بعدی را انجام دادیم.

*دقیقاً یادم نیست مهریه چقدر بود، یا هزار ریال است یا هزار تومان است به اضافه تعلیم سوره صف، شاید بپرسید چرا سوره صف ما بهمن سال ۵۹ رفتیم خدمت امام، من تا آن روز با خانمم اصلاً صحبت نکرده بودم، من به خانمم گفتم مهریه را چقدر بگوییم؟ ایشان گفت هر چقدر گفتید، من نمی دانستم چه بگویم با پدر و مادر خانمم مشورت کردیم، گفتند هر چه شما بگویید رفتیم نزد حضرت امام هزار ریال یا هزار تومان یا صد تومان یادم نمی آید، بعد به امام گفتم صد تومان با یک جلد کلام الله مجید، امام فرمودند می توانید بگویید تعلیم بخشی از قرآن، برنامه من هم طوری بود که آن روزها داشتم چند سوره قرآن را حفظ می کردم، آن روزها داشتم سوره صف را حفظ می کردم بعد تا امام فرمودند من هم دستپاچه شدم چون امام در ایوان نشسته بودند و من هم ایستاده بودم، اصلا زمانی که با امام صحبت می کردید دستپاچه و هُل می شدید، من تا ایشان این را فرمودند گفتم پس تعلیم سوره صف، گفت خیلی خوب شد تعلیم سوره صف به علاوه آن هزار تومان یا هزار ریال یا صد تومان

همسر محسن مهرعلیزاده محسن مهرعلیزاده فرزندان محسن مهرعلیزاده عروس محسن مهرعلیزاده سیدعلی مقدم کیست سوابق محسن مهر علیزاده دختر محسن مهرعلیزاده داماد محسن مهرعلیزاده خانواده محسن مهرعلیزاده پسر محسن مهرعلیزاده بیوگرافی محسن مهرعلیزاده باجناق محسن مهرعلیزاده باجناق سیدعلی مقدم Mohsen Mehralizadeh

*شما با آقای مقدم یکی از معاونان دفتر حضرت آقا باجناق هستید، شما باجناق ایشان شدید یا ایشان باجناق شما؟

ایشان باجناق ما شدند، ایشان فکر کنم دو سال از من بزرگتر هستند ولی دیرتر آمدند و با خواهر دوم ازدواج کردند من با خواهر اول ازدواج کردم.

*اینکه می گویند باجناق فامیل نمی شود درست می گویند؟

به هر حال به عنوان باجناق داریم زندگی می کنیم. ما از قدیم با هم دوست بودیم، ما در دانشگاه تبریز با هم بودیم، هم ­خانه و هم ­خوابگاه بودیم، دوست بودیم.

*شما واسطه شدید؟

نه اتفاقاً خیلی جالب است من یک روز در خانه نشسته بودم به من گفتند شما آقای مقدم را می شناسید؟ گفتم بله دوست من است، بعد گفتند ایشان به واسطۀ یک نفر آمده است برای خواستگاری دختر دوم خانواده که از آنجا مطلع شدم.

*با هم از نظر سیاسی اختلاف نظر دارید؟

ایشان اصلاح طلب نیستند [می خندد]

مجری: با هم از نظر سیاسی اختلاف نظر دارید؟

ایشان اصلاح طلب نیستند [می خندد]

مجری: این اختلاف نظرها به خواهرها سرایت نمی کند؟

نه در زندگی ما این مسائل ورود نمی کند.

رابطه شما با حاج خانم چطور است؟ عاشقانه است دست خطهای عاشقانه برای ایشان می نویسید؟

[می خندد] واقعاً فرصت این کارها را نداریم ولی همدیگر را خیلی دوست داریم.

در کارهای خانه کمک می کنید؟

فرصت بکنم انجام می دهم ولی نمی رسم، من ساعت ۷، ۸ صبح از خانه می آیم بیرون و ساعت ۹، ۱۰ شب می روم خانه فرصتی ندارم، حتی تعطیلات هم خانه نیستم و این طرف و آن طرف هستم ولی اگر لازم باشد کمک می کنم.

 غذا درست می کنید؟

نه بلد نیستم جزء نیمرو چیزی بلد نیستم.

چه غذایی را بیشتر دوست دارید؟

ایرانی معمولاً چه غذایی را دوست دارند؟ قورمه سبزی [می خندد]

سه فرزند دارید دو پسر و یک دختر و دختر هم نزد پدر جایگاه ویژه ای دارد؛

بله. معمولاً دخترها خودشان را بیشتر به پدرها نزدیک می کنند.

مجری: ازدواج کردند؟

بله پسرها ازدواج کردند.

*رابطه شما با حاج خانم چطور است؟ عاشقانه است دست خط های عاشقانه برای ایشان می نویسید؟

[می خندد] واقعاً فرصت این کارها را نداریم ولی همدیگر را خیلی دوست داریم. در کارهای خانه فرصت کنم کمک می کنم. نمی رسم، من ساعت ۷، ۸ صبح از خانه می آیم بیرون و ساعت ۹، ۱۰ شب می روم خانه فرصتی ندارم، حتی تعطیلات هم خانه نیستم و این طرف و آن طرف هستم ولی اگر لازم باشد کمک می کنم.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ