مولودی حضرت معصومه

0

مولودی حضرت معصومه

فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت فاطمه معصومه (س) بر تمامی دوستداران آن حضرت مبارک باد.

مولودی ولادت حضرت معصومه روز تولد حضرت معصومه

شهر قم شد لاله باران، حضرت معصومه آمد

بهمن ما شد بهاران، حضرت معصومه آمد

شهرقم دریای نوراست، شهر قم غرق سرور است

شهر قم، شهر کریمه، شد بهشت آل احمد

شهر قم شهر ولایت، شکر حق زین لطف بی حد

شهر قم شهر مراجع، حوزه و دین شد مؤید

روز و شب شکر وسپاس از، لطف بی پایان سرمد

شهر قم گردیده گلشن، حضرت معصومه آمد

چشم ما گردیده روشن، حضرت معصومه آمد

شهرقم دریای نور است، شهر قم غرق سرور است

مجتبی فلاح نیا

****

ای گوهر درّدانه، یا حضرت معصومه

ای روح کریمانه، یا حضرت معصومه

موسی به برش گلشن، شد دیده‌ی او روشن

یاسی‌ تو به گلخانه، یا حضرت معصومه

نجمه شده روحانی، ‌از آن رخ عرفانی

گویند به کاشانه، یا حضرت معصومه

چشمانِ رضا خندان، قلبش چو درّی غلطان

از دیدن جانانه، یا حضرت معصومه

ای چشمه‌ی پاکی‌ها، ای مَضجَعِ خوبی‌ها

آبادیِ ویرانه، یا حضرت معصومه

حوا شده مسرورت،‌ مریم کمی از نورت

ای روح مسیحانه، یا حضرت معصومه

بانو نظری بنما، امشب تو بر این نجوا

از عاشقِ دیوانه، یا حضرت معصومه

شعر درباره ولادت حضرت معصومه

آن شب زمین هوای بهشتی دوباره داشت

آغوش آسمان به بغل ماهپاره داشت

چشمان ابر روی زمین را گرفته بود

هر قطره با خودش سبدی پرستاره داشت

دست ملک قصیده ای از نور می‌نوشت

واژه به واژه حرف غزل استعاره داشت

باز عطر سیب و بوی بهار و شمیم یاس

بر بارش دوباره کوثر اشاره داشت

این بار حق به دامن موسی عطا نمود

آن کوثری که بال ملک گاهواره داشت

این سیب سرخ سیب بهشت پیمبر است

این دختر یگانه موسی بن جعفر است

مثل بهار بود هوای رسیدنت

باران چکید از رد پای رسیدنت

در پشت درب خانه تان جمع می‌شوند

خیل فرشتگان که برای رسیدنت

آماده اند از طرف ذات کردگار

خود را فدا کنند فدای رسیدنت

خاک بهشت بهر قدمگاه تو کم است

آغوش نجمه بود سرای رسیدنت

قلب برادرت ز تب شوق آب شد

در التهاب ثانیه های رسیدنت

در چشم خویش ذوق خدا را نگاه کن

گلخنده امام رضا را نگاه کن

از آن زمان که خواهر سلطان ما شدی

بانو، شما ملیکه ایران ما شدی

از آسمان وجود تو بر ما نزول کرد

تا کوثر دوباره قرآن ما شدی

منت گذاشت بر سر ما ناز مقدمت

وقتی که آمدی تو و مهمان ما شدی

با هر قدم به سینه ما جا گرفته ای

یعنی تو صاحب دل ما جان ما شدی

بانی خیر و برکت این خطه گشته ای

وقتی نسیم سبز بیابان ما شدی

یعنی فقط نه جزء محبان حیدریم

«از شیعیان کشور موسی بن جعفریم»

وقتی تویی که آینه ذات کوثری

زیبد به خادمان حریمت پیمبری

عصمت به پای عصمت تو سجده می‌کند

معصومه ای و عصمت کبرای دیگری

ای زینبی که عالمه بی معلمی

زین رو کنی به شهر خودت علم پروری

ما هرچقدر شعر و غزل نذرتان کنیم

تو بازهم از آنچه که گفتیم برتری

بی تو کمیت محشریان لنگ می‌شود

یک وقت اگر که روی به محشر نیاوری

زهرا شدی و شمس فروزان شیعه ای

زهرا شدی و روز قیامت شفیعه ای

خود ظلمتیم، اگرچه سپیدیم با شما

یأسیم اگر، سراسر امیدیم با شما

مست اجابتند دعاها کنارتان

ما حاجت نداده ندیدیم با شما

وقتی حدیث ها تو را حرف می‌زنند

جز وصف فاطمه نشنیدیم با شما

در قاب عکس خالی آن قبر گمشده

تصویری از بهشت کشیدیم با شما

پس آمدیم و زائر آن بی نشان شدیم

یعنی که تا مدینه رسیدیم باشما

امشب که عشق می‌پرد از کنج سینه ام

در محضر تو زائر شهر مدینه ام

محمد بیابانی

استوری ولادت حضرت معصومه مبارک

مولودی ولادت حضرت معصومه روز تولد حضرت معصومه

تو کیستی سلاله زهرای اطهری

معصومه ای، کریمه آل پیمبری

ممدوحه ائمه و محبوبه خدا

احمد خصایل استی و صدّیقه منظری

باب الکرم سلاله باب الحوائجی

ام العفاف دختر موسی بن جعفری

امروز قبله دل خوبان روزگار

فردا همان شفیعه فردای محشری

تو سومین ملیکه اسلام فاطمه

آیینه دار زینب و زهرای اطهری

یک مام تو خدیجه دگر مام، فاطمه

پاکیزه تر ز مریم و حوّا و هاجری

مریم پی زیارتت آید اگر به قم

اقرار می‌کنی که همانا تو برتری

بر نُه سپهر عصمت وتقوی ستاره ای

در هفت بحر نور، فروزنده گوهری

هم چار نجل پاک رضا را تو گوهری

هم هشتمین ولی خدا را تو خواهری

مصباح علم و دانش و توحید و معرفت

مصداق هل اتی، ثمر نور کوثری

عمر کم تو خاطره عمر فاطمه است

یاد آور مقاومت و صبر مادری

گویند باز می‌شود از قم در بهشت

تو خود بهشت قرب خداوند اکبری

مادر نگشته، بانوی خلق دو عالمی

شوهر نکرده، مادر آغاز و آخری

بانو ولی چه بانویی، بانوی نُه سپهر

دختر ولی چه دختری،اسلام پروری

برهشت آفتاب ولایت ستاره ای

در نُه سپهر نور، مه نور گستری

پیراهن تو عصمت و تقوی ست چادرت

زهد مجسمی و عفاف مصوّری

در بحر بی کرانه ایمان و در کمال

در آسمان زهد فروزنده اختری

باب المراد دختر باب الحوائجی

اخت الوقار دخت بتول مطهّری

زهرا بهشت و روح تو لطف محمد است

اولاد او همه شجر نور و تو بری

گویند سایه حرمت بر سر قم است

قم را نه، بلکه ملک جهان را تو محوری

زانو زنند خیل فقیهان به محضرت

آری تو شهر فقه و احادیث را دری

روزی اگر به خطبه گشایی زبان خویش

باور کنند خلق، که در نطق حیدری

اسلام را به منطق گرمت مروّجی

توحید را به نیروی علمت بیانگری

عطر تو بر مشام محمد اگر رسد

با خنده بوسدت که بهشت مکرری

از نخل های سبز فدک می‌رسد ندا

این باغ از آن توست که زهرای دیگری

غلامرضا سازگار

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ