حقایقی درباره «بازی تحریم‌ها»

0

تحریم‌های غرب و به سخن دیگر، تحریم‌های آمریکا علیه ما به دلیل ماهیت سیاسی‌ای که دارند و به نوعی نقش حربه را برای کاخ سفید بازی می‌کنند، اساساً هیچگاه نه لغو می‌شوند و نه کاهش یا افزایش پیدا می‌کنند. آنها فقط زمین بازی خود را تغییر می‌دهند.

 فارس،  واژه “تحریم” و ملحقاتش مثل یک جانبه، غیر عادلانه، تأثیرگذار و … را بیش از یکسال است که در ادبیات سیاست جاری کشور بیشتر می شنویم.

کار به آنجا رسیده است که حتی رئیس جمهور سابق در صحبت های خود، کم کاریهای حوزه اقتصاد را بر گردن تحریم ها انداخت و بعد از او و در دولت جدید، این سعید حجاریان، از نظریه پردازهای اصلاح طلب بود که از روشنفکران! خواست برای بیان آثار تحریم ها به صحنه بشتابند. عده ای دنباله رو نیز در چپ و راست دائماً بر این طبل می کوبند که تحریم ها عامل تمام مصایب امروز ماست و ماجرا گویا همچنان ادامه دارد…

اما در پشت پرده چه خبر است؟!

تحریم ها آیا واقعاً تا این اندازه تأثیرگذار و خطرناکند که حتی بازیگران سینمای ایران هم به یادداشت نویسی در تقبیح تحریم ها می پردازند، از سفر نیویورک رئیس جمهور روحانی بیشترین واژه ای که پس از “مذاکره” شنیده می شود واژه “تحریم” است و آقای خاتمی، رئیس جمهور اسبق ایران نیز در یادداشتی در روزنامه گاردین پیرامون همین تحریم ها می نویسد: “مردم ایران دردمندانه آماج تحریم‌های ناعادلانه واقع شده‌اند. که تهدیدی جدی برای اساس جامعه‌ی مدنی و زیرساخت‌های مردم‌سالارانه‌اند. “

*حقایقی درباره “بازی تحریم ها”

در این رابطه و اینکه حقیقت واقعاً چیست، باید از منظر تحلیلی گفت که متأسفانه کلمه تحریم صورتی تبتّل یافته از کلمات و عبارت هایی مثل “تقلب”، “انتخابات آزاد” و “انسان کامل!” است.

واژه ای که قرار است نقش “هموارسازی” را برای پروژه های شومی که در پشت آن نهفته است ایفا کند.

در وهله اول باید گفت که تحریم های غرب و به سخن دیگر، تحریم های آمریکا علیه ما به دلیل ماهیت سیاسی ای که دارند و به نوعی نقش حربه را برای کاخ سفید بازی می کنند، اساساً هیچگاه نه لغو می شوند و نه کاهش یا افزایش پیدا می کنند. آنها فقط زمین بازی خود را تغییر می دهند.

خوانش این جمله شاید در وهله اول سبب تعجب باشد اما حقایق ملموسی در این رابطه وجود دارد.

آن حقایق از این قرارند:

حقیقت اول: ما همیشه تحریم بوده ایم. مقامات کاخ سفید و آنها که علت اصلی مشکلات امروز کشور را از تحریم ها می دانند بیان کنند که روز بی تحریم در تقویم نظام جمهوری اسلامی ایران کجاست؟!

با این وصف، چه رخ داده است که به یکباره همه چیز بر گردن تحریم ها افتاده و این گزاره با سبقت گرفتن از مقولاتی مثل تهدیدات نظامی آمریکا و اسرائیل علیه ایران، پیگیری طرح براندازی و تغییر نظام، سوء مدیریت برخی در داخل و … در حال تبدیل شدن به پررنگ ترین چالش پیش روی نظام جمهوری اسلامی ایران از منظر برخی سیاسیون است؟!

برخی سیاسیون داخلی و تحریم کنندگان خارجی باید پاسخ بدهند که چه شده است که به یکباره این مقوله در گفتار آنها نقشی جدی تر یافته است؟!

آیا جز این است که تحریم کنندگان و برخی سیاسیون داخلی می باید دلیلی سیاسی و یا مصلحتی در پس پرده داشته باشند که مقوله ای که از اول انقلاب اسلامی تاکنون به جزئی از خانواده ما تبدیل شده را به یکباره بعنوان ام المصائب نظام معرفی کنند؟!

و این همان دلیل سیاسی و مصلحتی است که روزگاری حقوق بشر را علیه ایران علم می کند، روز دیگر برای مسئله هسته ای ما پرونده تشکیل می دهد و در آخر به درشت سازی تحریم ها روی می آورد تا اثبات کند که کشور در شرایط شعب ابی طالب قرار دارد نه در شرایط  بدر و خیر.

چرایی دست یازدیدن عده ای به این دلیل سیاسی و مصلحتی را در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد.

حقیقت دوم: هر کس که در داخل یا خارج ایران از مقوله ای به نام “افزایش تحریم ها” و یا “کاهش تحریم ها” صحبت می کند در واقع در حال بیان این مطلب است که آمریکا مثلاً در گذشته در حال تخفیف دادن به ایران بوده است و یا هم اکنون تحریم هایی را در چنته دارد که اگر بیشتر عصبانی شود، آنها را اِعمال خواهد کرد!!!

حال سوال اینجاست که بر اساس این نتیجه گیری، آمریکا و غرب به چه دلیلی به ایران تخفیف داده اند و یا چرا هم اکنون از اِعمال برخی تحریم ها خودداری می کنند؟!

و حتماً کسی نیست که بخواهد، بگوید آمریکا مثلاً در دوره اصلاحات خیر و صلاح ما را می خواسته و یا در دوره آقای هاشمی، کمتر از الآن مایل به براندازی در ایران بوده است! و یا همینطور به دلیل مواضع صحیح آقای روحانی است که از تغییر نظام و اِعمال تحریم های جدید منصرف شده است!

حقیقت آن است که سوال بالا پاسخی غیر از این ندارد که آمریکا اگر در گذشته از تحریم نفتی یا معدنی ما چشم پوشی می کرده فقط به این دلیل بوده است که امکانش را نداشته و به سخن دیگر به نفت فراوان لیبی و عراق تا این اندازه استیلا نیافته و یا همچنین نتوانسته بود بهشت معادن خاورمیانه یعنی افغانستان و معادن آفریقا را آنطور که باید و شاید در چنگال داشته باشد.

و اکنون که در این زمینه تا مدت زمانی خاص! از خاطرجمعی برخوردار است به ناگاه مثلاً دست به تحریم معدنی ایران می زند.

و صد البته چند روز دیگر ای بسا در زمینه دیگری هم که امکان جدیدی بیابد؛ ما باید از هم اکنون خاطر جمع باشیم که در آن زمینه هم تحریم خواهیم بود. و توفیری هم نخواهد داشت که روحانی بر مصدر کار باشد یا احمدی نژاد و یا آقای هاشمی.

و حقیقت سوم: حقیقت سوم ماجرای تحریم ها این است که هیچکس تاکنون درباره میزان سهم “توطئه های خارجی(تحریم ها)” و “رفتارهای داخلی” بر اقتصاد ایران به صورتی صریح و رسمی سخن نگفته است.

در این زمینه یک اِماره منطقی و چند اشاره واحد از مقامات کشور وجود دارد.

اِماره منطقی این است که چون اقتصاد جمهوری اسلامی از روز اول در حالت تحریم پا گرفته، لذا یک اقتصاد درون زا است و علی القاعده چنین اقتصادی با تمام ضعف و قوتهایش عادت دارد به اینکه در فضای تحریم نفس بکشد و در مقابل هر سدّی، یک تونل احداث کند.

منظور از اشارات واحد گفته شده نیز سخنان برخی مقامات کشور است که از تأثیر ۷۰ تا ۷۵ درصدی برخی سوء مدیریتها و سوء تدبیرها بر اقتصاد ایران سخن می گویند.

این اشاره ها اگرچه تاکنون به هر دلیلی! از سوی یک مرجع رسمی و بصورت خاص بیان نشده اند اما می توان اذعان کرد که در واقعیت هم همینگونه است و اثر تحریم ها در اوج تأثیرگذاری بیش از ۲۵ یا ۳۰ درصد نیست. (شاهد مثال آنکه یک اظهار نظر بیموقع از رئیس بانک مرکزی در هفته اخیر به ناگاه قیمت ارز را بالا برد و این مسئله قاعدتاً به تحریم ها ربطی ندارد!)

چه اینکه کاهش قیمت حباب گونه دلار و سکه در هفته های اخیر و یا تورم صد و چند درصدی اواخر دولت آقای هاشمی که بعدها مرتفع شد نشان می دهد که قسمت عمده ماجرای تورم و معضلات اقتصادی در ایران مربوط به سوء مدیریت ها و سوء تدبیرهاست نه تحریم هایی که سالهاست علیه ما اعمال می شوند.

*پروژه برصدرآوری تحریم ها؛ “چرا”؟

حال که اثر تحریم ها بر اقتصاد ما بسیار تا بسیار کمتر از برخی سوء مدیریت ها در داخل است، حال که آمریکا اگر تحریمی را اِعمال نمی کند به دلیل عدم توانایی است نه به دلیل خیرخواهی ما و حال که پررنگ سازی مفهوم “تحریم ها” ریشه ای سیاسی دارد نه ریشه ای واقعی؛ باید به این سوال پاسخ داد که چرا آمریکا و برخی در داخل کشور وارد پروژه “برصدر آوری تحریم ها” شده اند و چرا این “تحریم ها” هستند که با صفات مختلفه خود در حال جلو زدن از سایر رقبایی مثل تهدید نظامی و براندازی و سایر تهدیدات علیه ما هستند؟!

پاسخ این است که در حقیقت برای رقبا و دشمنان غربی ما و در صدر آنها ایالات متحده، راه و دستاویزی غیر از “تحریم ها” باقی نمانده است.

آنها همه عصاهای خود را در مقابل انقلاب ما و نظام جمهوری اسلامی بر زمین انداخته اند و عصای تحریم ها آخرین حربه باقیمانده ای است که از نظر آنها می باید به اژدهای شعبده بدل شود و نقش مترسک را بازی کند.

و اما چرا این اتفاق رخ داده و “تحریم” به آخرین دست افزار آمریکا بدل شده است؟!

پاسخ ساده است.

کیست که اعتراف نکند که آمریکا از هیچ کوششی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران از داخل و خارج فروگذار نکرد اما شکست خورد.

هزیمتی بزرگ تا آنجا که رئیس جمهور آمریکا را در سازمان ملل اینطور وادار به اعتراف می کند که ما “به دنبال تغییر حکومت ایران نیستیم” و منظورش این است که دیگر به دنبال تغییر حکومت در ایران نیستیم. چون مطمئنیم که نمی توانیم!

اوباما بیراه نمی گوید.

آنها در جنگ تحمیلی تا آنجا پیش رفتند که مستقیما و با نیروی نظامی خود با ما در فاو و خلیج فارس درگیر شدند.

چندین پروژه عملیات کماندویی در ایران را طراحی کردند که جملگی شکست خورد.

در دهه ۷۰ به کودتا و پروژه شوروی سازی ایران رو آوردند.

از براندازی و حمایت از فتنه های سال ۷۸ و ۸۸ هرگز دست نکشیدند.

بودجه رسمی و سالانه برای خرابکاری در ایران تصویب کردند.

از حملات سایبری باز نماندند و “فِلِیم” و “استاکس نت” را به سمت ما گسیل داشتند.

و تمام این توطئه های مشخص و علنی در حالتی شکل گرفت که تحریم ها همواره پابرجا بود و امروز که آمریکا در تمام این مراحل شکست خورده است، دل به تأثیر کم همین ته مانده یعنی تحریم ها بسته است.

اما یک نکته وجود دارد.

باید اعتراف کرد که هنوز زمان اعتراف رسمی آمریکا به شکست “بازی تحریم ها” علیه ایران فرا نرسیده است.

کاخ سفید هنوز هم می تواند با اشاره به گفته های چند نفر در داخل ایران و پروپاگاندای رسانه ای مدعی باشد که تحریم هایش در ایران تأثیرگذار بوده اند.

ولی از نظر ما این بازی که در صورت دیگر خود باید نام “جنگ اقتصادی” را بر آن گذاشت نیاز به یک مرحله فینال و تعیین تکلیف نهایی دارد.

جایی که دیگر آمریکا نتواند از اذعان به بازی بودن تحریم ها طفره برود.

دقت کنیم که از دشمن عجیب نیست که یک اثر کوچک را بزرگ بنامد و به کوچکترین ضربه ای به نظام جمهوری اسلامی ایران دلخوش کند.

عجب از ماست که یک اثر کوچک را بزرگ بشماریم و احیاناً با بدفهمی و دیرفهمی، طوری در بازی تحریم ها و جنگ اقتصادی ایفای نقش کنیم که حریف پاس گل را از ما دریافت کند و بهانه پروژه ناآرام سازی اقتصادی را با ابزار تحریم ها به دست آورد.

*دشمن، ما و آینده تحریم ها

“توطئه تحریم ها” یک آینده قابل تحلیل و تفرّس هم دارد که از باب تکلیف و مشخص کردن منافذ خطر، گفتن آن ضروری می نماید.

این پروژه به این دلیل که آخرین حربه آمریکاست و به این دلیل که ایالات متحده از آزمودن تمام راه های دیگر فعلاً طرفی غیر از شکست برای خود نبسته است؛ همچنان دنبال خواهد شد.

از سوی دیگر، عده ای که همواره در داخل بعنوان مهره آگاه و یا ناآگاه دشمن عمل می کنند، بر این آتش تا می توانند خواهند دمید برای اینکه پروژه “پررنگ سازی تحریم ها” قوت بگیرد.

کما اینکه در چند روز اخیر شاهد بودیم در نامه برخی گروه های سیاسی به اوباما و یا در مواضع افرادی که در فتنه سال ۸۸ نقش مبرّز داشتند نیز به این مسئله اشاره های فراوانی شده است!

در سوی دیگر بازی، آمریکا نیز که مترسک تحریم ها را با پروپاگاندا و اقدامات رسانه ای آراسته است، شروع به عملیات روانی بیشتر در این حوزه خواهد کرد.

ذکر این نکته از باب آینده پژوهی ضروریست که آمریکا هرگز و هرگز تحریم هایی که به نظر خود در ایجاد جوّ روانی علیه ایران تأثیرگذار هستند را لغو نخواهد کرد مگر اینکه حکومت جمهوری اسلامی ایران تغییر کند!

به سخن دیگر هرگز شاهد نخواهیم بود که آمریکا تحریم های نفتی و معدنی ایران را به صورت کامل لغو کند. تحریم های پیرامون گذرنامه های اتباع ایرانی را در دنیا واگذارد. تمام دارایی های بلوکه شده ایران را آزادسازی کند و یا مثلاً از ممانعت خود پیرامون ورود هواپیماهای مسافربری نو به ایران دست بردارد.

تا ما باشیم و آمریکا باشد هرگز این اتفاق رخ نخواهد داد.

باید دانست که آمریکا راهی غیر از بازی کردن با این مهره ها ندارد و لذا رویت برخی رامشگری ها و کوتاه آمدن های کلی و غیر تأثیرگذار از کاخ سفید در این زمینه قابل انتظار است. (همانطور که در چند روز اخیر و با اظهار تمایل آمریکا به کاهش تحریم ها نیز شاهد آن هستیم)

این بازی ادامه خواهد یافت تا هدف اصلی و پشت پرده یعنی پروژه ناآرام سازی اقتصادی و به قول نشریه فارین پالیسی “شورش یقه آبی ها در ایران”! نضج بگیرد.

همان که آمریکایی ها از چند سال قبل و بعد از شکست در کودتای مخملی سال ۸۸ در دستور کار خود دارند و به اذعان رسانه های خود از راه های مختلفی در حال حرکت در آن هستند. (و حلقه انحراف هم پیگیر آن بود اما نتوانست)

اکنون شاید علت تأکید افراطی برخی بر تأثیرگذاری تحریم ها، ماجرای دلیل سیاسی و مصلحتی پررنگ نشان دادن تحریم ها و همچنین نشان دادن این مقوله به عنوان علت العلل مشکلات کشور هویدا شود.

این کار از نظر دشمن می باید صورت بگیرد تا نظام اسلامی که هرگز از بیرون مرزها قابل تهدید نیست، از داخل مورد تهدید قرار بگیرد و ناآرامی های اقتصادی بعنوان آخرین حربه مانده در دست دشمن، راه ناتمام فتنه گران و حلقه انحراف را به زعم خود به پایان برساند.

*مسعود یارضوی

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ