بازیگران فیلم هزارپا (ابولحسن داودی) +خلاصه داستان و نقد و بررسی
هزارپا فیلمی به کارگردانی ابوالحسن داوودی، تهیهکنندگی رضا رخشان و نویسندگی امیر برادران، پیمان جزینی و مصطفی زندی محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم به سبک کمدی و محصول کشور ایران، به زبان فارسی است. این فیلم در پنجمین هفتهٔ اکرانش با فروش ۲۴ میلیارد تومانی عنوان «پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران» را به دست آورد.
مدت زمان فیلم : ۱۲۲ دقیقه
خلاصه داستان
رضا و دوستش منصور که به کیف قاپی مشغول هستند از طریق مادرش متوجه میشود که دختر فردی پولدار نذر کردهاست که با یک جانباز ازدواج کند به همین دلیل رضا تصمیم میگیرد خود را به دختر نزدیک کند تا بتواند با وی ازدواج کند.
بازیگران هزارپا
- رضا عطاران در نقش رضا نیازی
- جواد عزتی در نقش منصور
- سارا بهرامی در نقش الهام، مدیر آسایشگاه
- مهران احمدی در نقش دایی کامران، دایی رضا نیازی
- لاله اسکندری در نقش عضو گروهک منافقین
- امید روحانی در نقش پدر الهام
- سپند امیرسلیمانی در نقش پسر عمو الهام
- شهره لرستانی در نقش مادر منصور
- نعیمه نظامدوست در نقش خانم کمالی
- سینا رازانی در نقش عضو گروهک منافقین
- محمد نادری در نقش جانباز
- حسین سلیمانی در نقش جانباز نابینا
- شهین تسلیمی در نقش مادر رضا
- حمیدرضا فلاحی
- بهرام ابراهیمی در نقش رئیس باند
- آرشا اقدسی
- سروش صارمی
از قدیم گفتهاند که فیلم کمدی ساختن کار سختیست ولی حقیقتش را بخواهید با تنزل سلیقه و پایین آوردن سطح انتظارات تماشاگر ایرانی در طول سالیان متمادی سینمای کشورمان، این حرف چندان معنا ندارد و امروزه روز کمدی ساختن یکی از آسانترین نوع فیلمسازیهاست. جالب آنکه هر از چند سالی یکبار فرمول فیلمهای کمدی موفق و بفروش هم عوض میشود و دستاندرکاران سینما کم کم فرمولهای جدید دستشان میآید و با بازی کردن با آنها، فیلمی بفروش میسازند و تضمین چند سال زندگیشان را میکنند.
روزی بود که در سینمای تجاری کشور یک دختر جوان و یک پسر جوان و یک موتور کورسی احتیاج بود تا جوانان از عشق بسرایند و تهیه کنندگان فیلم هایشان بفروشد. در آن روزها داوودی نان عشق موتور ۱۰۰۰ را به همین صراحت ساخت. این روزها در سینمای تجاری کشور یک رضا عطاران در زمان انقلاب و کمی لودگی به همراه یک خروار دیالوگ های جنسی و تمسخرآمیز احتیاج است تا مردم سراپا غم و اندوه و گرفتاری بخندند و تهیه کنندگان فیلم هایشان بفروشد. در این روزها داوودی هزارپا را به همین صراحت ساخت.
ابوالحسن داوودی که با ساخت نان، عشق و موتور هزار و یا مرد بارانی توانسته بود در ژانر کمدی خودی نشان دهد، بعد از شانزده سال دوباره به سراغ این موضوع رفته و تاحدی اسیر همین کلیشهها شده و البته در برخی موارد هم توانسته بدرخشد. داوودی در حقیقت همچون صبح کارمندیست که بسان هر روز میماند که گاهی نسیمی خوش و صدای آوازی گوشنواز در آن به گوش میرسد و در لحظه حال آدم را خوب میکند ولی کلیت همان صبح تکراری کارمند خسته است. راستش انتظار از داوودی بالاتر بود و هنگامی که نام او در کنار رضا عطاران هم باشد، این انتظار دو برابر میشود ولی… بگذارید این ولی را چندخطر پایینتر موشکافانهتر بدان نگاه کنیم و البته به داوودی هم کمی حق بدهیم که وقتی فیلم زیبایی چون «زادبوم» میسازد و ۵ سال رنگ توقیف میبیند، شاید حق دارد که به ویروس گیشه چنگ بزند و بدان دچار شود.
فیلم «هزارپا» تقریبا تمامی آن عناصری که در ابتدای امر گفته شد را از اینور و آنور قرض گرفته و میکسی از سوژههایی را تحویل میدهد که در طول سالیان متمادی دستمایه کمدیسازان و آثار کمدی ایرانی شده است. گستره این موارد از شوخی با خط قرمزها آغاز میشود (شوخی با جانبازان که جرات ستودنی میخواهد) و به تنزلترین نوع کمدی یعنی تمسخرهای سکسیست و افراد چاق هم میرسد. در این میان شوخیهای سیاسی، جنسی، کلامی، موقعیت و نوستالژیک هم وجود دارد و تمامی اینها کوکتلیست که در حین نوشیدن آن، گاهی ته مزه خوب و خنکی هم به آدم میدهد و گاهی هم البته بدجوری معده را اذیت میکند.
هزارپا داستان دو کیف قاپ و ساقی مشروبات الکلی به نام رضا (با بازی رضا عطاران) و منصور (با بازی جواد عزتی) است که در اوضاع و جریانات انقلابی دچار یک تضاد پررنگ با جامعه هستند. در یکی از کیف قاپی ها کیف اسناد یک باند خلافکار بسیار خطرناک را میدزدند و از جانب آنها تحت تعقیب قرار میگیرند. از طرفی رضا که قصد ازدواج با یک دختر پولدار به نام الهام عباسی (با بازی سارا بهرامی) را دارد وقتی متوجه میشود الهام نذر کرده با یک جانباز ازدواج کند از معلولیتش سوء استفاده کرده تا خود را جای یک جانباز جا بزند. او در آسایشگاه خود را جای رزمنده ای جا میزند و سازمان مجاهدین به دنبال اوست بنابراین از طرفی باند تبهکاری و از سویی مجاهدین به دنبال او هستند و در یک مکان همه اینها به هم برخورد میکنند.
حضور رضا عطاران در هر فیلمی به معنای تضمین فروش آن فیلم است. عطاران تبدیل به برندی شده که مردم دوستش دارند و شخصیت خارج از دنیای سینمایی خود را نیز تاکنون خدشهدار نکرده و از همین جهت معمولا از حاشیهها دور مانده است. در کنار او جواد عزتی هم حضور دارد، یک نسل تازهتر از عطاران و شخصی که کم کم تبدیل به سوپراستار فیلمهای کمدی میشود. هر دوی این بازیگران درخششهای خوبی در فیلمهای جدی داشتهاند ولی کماکان در همین ژانر بیشتر مورد مقبول تماشاگران هستند و جنس بازیشان در فیلمهای کمدی کاملا یکجور است.
عطاران همان ارژنگ نهنگ عنبر است و جواد عزتی همان شخصیت کمدی قالب خود که آخرین بار در اکسیدان آن را دیدیم. این تکرار تاحدی من را یاد حمید لولایی میاندازد که فقط در کالبد خشایار مستوفی توانست بدرخشد و با تکرار این شخصیت در سریالهای مختلف سعی کرد برای خود جایگاهی بخرد و البته نتوانست چرا که محبوبیتش به اندازه عطاران نبود. اگر هر بازیگر دیگری به جای این دو نفر به این شدت تکراری در نقش خود ظاهر میشد، احتمالا صدای اعتراض بلندی نسبت به آنها بلند میشد اما این دو کاراکتر پذیرفته شدهاند و شاید هم نباید زیاد این مساله خرده گرفت، مگر کمدینهای بزرگی چون نورمن ویزدم و جری لوییس، دایما یک کاراکتر را در فیلمهای مختلف تکرار نمیکردند و اسمشان هم در تاریخ جاودان ماند؟
اما در بین گروه بازیگری انتخاب سارا بهرامی اشتباه اندر اشتباه است و از همین اثر و مقایسه آن با دیگر فیلم اکران شده این بازیگر یعنی دارکوب، باید به این مساله پی برد که بهرامی استعدادی در بازیگری کمدی ندارد و بهتر است مسیرش را در همان ژانر اجتماعی دنبال کند.
فارغ از مساله بازیگری باید به فیلمنامه هشت الهفت هزارپا اشاره کرد که با وجود چهار نویسنده مختلف (اسم سه نویسنده در تیتراژ وجود دارد ولی بعید میدانم امیرمهدی ژوله کاملا در روند فیلمنامه بیتاثیر بوده باشد) آش شور و شیرینی شده که در آن همه چیز از مریم رجوی گرفته تا عملیات کربلای ۵ در آن به چشم میخورد. نکته قابل تامل وجود شوخیهای سخیف با جنس زن در فیلم است که در سال ۹۷ و با تفکرات فعلی جامعه جهانی و ایرانی همخوانی ندارد و نشان دادن خنگ بودن زنان و یا دایم دنبال شوهر بودنشان، از جمله مواردیست که وقتی از دل اثری به امضای ابوالحسن داوودی برمیآید، بدجوری دل بیننده حرفهایتر سینما را میشکند. تدوین مشوش فیلم نیز در پیشروی خط روایی فیلمنامه لطمه وارد کرده و آن را گیجکننده میکند به طوری که در یک آن با انبوه اتفاقات روبرو هستیم و در آنی دیگر پوچترین دیالوگها و سکانسها را نظاره گر هستیم. صحبت از وجود منطق در فیلمنامه هم که بهتر است بگذاریم در کوزه و آن را کیپ کنیم .
اما سخیف ترین ضد فرهنگی ترین مضمون داستانی فیلم نامه نگاه فیلم به زنان است. جا دارد فعالین حقوق زنان که امروز خیلی هم فعال شدند به این فیلم به صورت جدی اعتراض کنند. نگاه این فیلم به زنان به شدت ضد زن و در مواردی اصلا غیر انسانی است. واقعا به عنوان یک مخاطب، به هیچ عنوان وقتی کل مردان فیلم یک زن چاق را که مایل به ازدواج با همه ی مردان نیز هست را مسخره میکنند نه تنها خنده ای و حس خوبی پیدا نخواهم کرد بلکه حسی کاملا متضاد را تجربه میکنم. شخصیت الهام نیز با آنکه در ابتدا یک خانم دکتر آگاه و مقتدر نشان میداد اما همچون شخصیت مدیر فیلم ورود آقایان ممنوع به یکباره ابله میشود و اعمال آنچنان مسخره ای انجام میدهد که او را به کلی از روند فیلم جدا میکند. این اتفاق در رابطه با کاراکتر الهام مقداری به بازی سارا بهرامی و قسمت عمده ی آن در فیلمنامه است. نگاه فیلم به زن به هیچ عنوان در این فیلم نمایانگر ظرفیت وجوه کمدی یک خانوم نیست و هزارپا در این زمینه نیز کاری فراتر از کپی از اشکال تیپیکال نگاه به زن در فیلم های کمدی و حتی فیلمفارسی نمیکند.
فیلم هزارپا چارچوب قرص و محکمی دارد وگرنه محتوای آن و نوع نمایش این محتوا پر از ایراداتیست که البته به چشم عموم تماشاگران ایرانی نمیآید و همین نکته را ابوالحسن داوودی و تیمش هم بهتر از همه فهمیدهاند. هزارپا قطعا بفروش خواهد بود و دنبالهروهای زیادی خواهد داشت (البته خودش دنبالهروی نهنگ عنبرهاست) و سینمای کمدی ما همچنان اندرخم کوچههای تکراری خالقان زیرک و عالم بر نبض مردم خواهد بود.