بازیگران سریال کمربندها را ببندیم +زمان پخش
سریال کمربندها را ببندیم یک مجموعهٔ تلویزیونی طنز به کارگردانی مهدی مظلومی فرآورده سال ۱۳۸۳ است که هر شب از شبکهٔ ۳ سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشد. مظلومی ۲ سال پیش از این، مجموعهٔ تلویزیونی طنز دیگری به نام بدون شرح را با دستاندرکارانی همانند همکارانش در «کمربندها را ببندیم» کارگردانی کرده بود.
زمان پخش و تکرار سریال کمربندها را ببندیم
فهرست مطالب
مجموعه تلویزیونی «کمربندها را ببندیم» از ۱۸ فروردین ماه به روی آنتن شبکه آیفیلم فارسی میرود.
این سریال هر روز ساعت ۱۷ از آیفیلم فارسی پخش و در ساعتهای ۱ و ۹ بازپخش میشود.
خلاصه داستان کمربندها را ببندیم
جوانی به نام رامین عاشق دختر آقای ملکی صاحب یک فرودگاه خصوصی میشود ولی آقای ملکی حاضر به ازدواج این دو نفر نیست. پس از اتفاقاتی، رامین برای رسیدن به خواستههایش اقدام به هواپیماربایی میکند و درگیری بین رامین و آقای ملکی و هر یک از مسافرین حاضر در هواپیما داستانی میآفریند که …
بازیگران سریال
فتحعلی اویسی، امیر جعفری، لاله صبوری، سعید آقاخانی، جواد عزتی، رضا فیض نوروزی، سیدعلی صالحی، حمید کاشانی، رویا افشار و جلال پیشوائیان از بازیگران اصلی این سریال هستند.
پشت صحنه سریال طنز کمربندها را ببندیم
محل فیلمبرداری «کمربندها را ببندیم» در اطراف تهران قرار دارد؛ نخستین تصویری که در اولین نگاه به نظر میآید، وروشکا ( هواپیما کاپیتان اف) در محوطهیی بزرگ است. چند متر دورتر از این هواپیما، سولهیی است که دکورهای برنامه در آن جا ساخته شده است.
هادیانفر، مدیر تدارکات، دربارهی محل فیلمبرداری میگوید: ابتدا قرار بود در یک انبار موز در نزدیکی اتوبان جلال آل احمد، دکور ما ساخته شود، اما به دلیل مسایل مالی این کار منتفی شد.
وی میافزاید: محل کنونی را یکی از دوستان مظلومی به ما معرفی کرد و به علت وجود هواپیما در آن و دور بودن از ازدحام شهر، برای کار مناسب بود.
به گفتهی وی، هر صبح بعد از رسیدن متن گوهر شادی، طراح صحنه فهرست لوازم مورد نیاز را به تدارکات میدهد و آنها به سرعت برای تهیه آنها اقدام میکنند.
هادیانفر دربارهی نحوه تصویربرداری صحنههای پرواز، میگوید: برای این کار با یدککشهایی که «ساها» در اختیار گروه قرار داده است، هواپیما کشیده میشود.
روبهروی در ورودی، کافی شاپ قرار دارد و در سمت راست دفتر ملکی و در سمت چپ محل فروش بلیط و در پشت محوطهی فرودگاه خانهی ملکی و پروین قرار دارد.
برای گفتوگو با فتحعلی اویسی، منصور ملکی، وارد خانهی ملکی میشویم و جواد غربی با ورود ما از خواب میپرد و با عذرخواهی به گوشهای میرود.
اویسی در آغاز گفتوگویش مدعی میشود: در ایران مد شده که بازیگر حتما در کار بعدی باید خیلی تفاوت داشته باشد .
او با همان حال و هوای بازی سریالش ادامه میدهد: بازی بیشتر هنرپیشههای مهم جهان در کارهای مختلف فرق زیادی نمیکند. مثلا رابرت دنیرو در فیلمی نقش رانندهی تاکسی را بازی میکند که بسیار به آن نزدیک شده است و همین فرد در اثر دیگری نقش دکتری را بازی میکند و بدون گرفتن قالب تیپ، همان شخصیت اصلی خود را ایفا میکند.
وی دربارهی نقشش میگوید: مهم این است که بیننده شخصیت ملکی را به عنوان صاحب فرودگاه قبول کند و در صورت تحقق این مساله، ما موفق شدهایم.
این بازیگر شلوغبازی زیاد را نمیپسندد و در این باره اظهار میکند: در بیشتر تمرینها سعی میکنم که این مورد محقق شود. ولی چون امور این فرودگاه به طور عادی نمیچرخد، ملکی عصبانی میشود؛ این امر باعث به وجود آمدن تنشهایی در فضای فرودگاه میشود.
وی برای باورپذیرتر کردن نقش ملکی سعی میکند که خودش باشد، چون به اعتقاد وی بیننده در بازی بازیگران به دنبال نوعی حقیقت است و یکی از دلایل توفیق نسبی کار را در این نکته نهفته میداند.
اویسی اعتقاد دارد، متنها تاثیر زیادی در هدایت بازیگر برای نزدیک شدن به نقش دارد و در این زمینه میافزاید: در کارهای روتین متن پایهی کار است و بازیگر بعد از خواندن و تطابق دادن خود با آن، از خلاقیت خود نیز در ارائه هر چه بهتر نقش استفاده کند.
بازیگر نقش منصور ملکی درباره جذابیتهای این نقش میگوید: کاووسی در ادارهی نشریه خود در برنامهی بدون شرح موفق نبود و با اطلاع از امکان راه اندازی فرودگاه خصوصی در این رشته مشغول به کار میشود. ولی در این حرفه نیز با ناکامی روبهرو میشود و مشکلات و مسایل جدیدی به وجود آمده در این فضا موجب جذب به این کار شد، چرا که جای کار زیادی داشت.
وی دلیل دیگر قبول ایفای نقش در این سریال را علاقه به گروه سازنده میداند و میگوید: انسجام گروهی میتواند تا اندازهای موجب موفقیت کار شود و در این سریال افراد درست انتخاب شدهاند و داستانها تا کنون خوب نوشته شدهاند.
به گفتهی اویسی همهی دیالوگها بر اساس متن است و در کمتر موقعیتی او از ضربالمثل و جملهیی خارج از متن در دیالوگها استفاده میکند.
جواد عزتی در نقش مهندس سریال «کمربندها را ببندیم» که پیش از گفتوگوی ما از خواب پرایده بود، در گفتوگوی کوتاهی با ایسنا، دربارهی ملحق شدن به این گروه میگوید: من خیلی سریع وارد کار شدم و در دورخوانیهای بازیگران دیگر هم حضور نداشتم، همان روز ایفای نقش مهندس، برای بازی دعوت به کار شدم. بنابراین در طول کار و آرام آرام به این نقش نزدیک شدم، به گونهای که مهندس کنونی با مهندس اول سریال خیلی فاصله دارد.
وی اعتقاد دارد مهندس در وسط این کار سرگردان است، چون هم با اهالی فرودگاه هست و هم نیست و چون محل زندگی او جای دیگری است در اتفاقات آپارتمان فرودگاه حضور ندارد. ولی در عین حال حضور او به عنوان کمک خلبان لازم است.
به گفتهی عزتی، مهندس، پسر ساده و از خانوادهیی فقیر است که در عین دلنازکی، آدم بیخیالی است که دیگران را بسیار دوست دارد.
وی در پایان دربارهی میزان بداههگویی در این کار میگوید: به علت به روز بودن پخش کار در صورت استفاده از بداههگویی، ضرباهنگ کار کند میشود، بنابراین از این کار دوری میکنیم.
برای مصاحبه با دیگر بازیگران از عزتی خداحافظی میکنیم و در راهروی خانهی ملکی با امیر جعفری، اسکندر، روبرو میشویم؛ علیرغم اصرار ما و درخواست یکی از بازیگران سریال، او حاضر به مصاحبه نیست و دلیل آن هم نمیگوید فقط به همین جمله بسنده میکند « حرفی برای گفتن ندارم ».
ولی رضا فیضنوروزی، کاپیتان اف، با خوشرویی دعوت ما به مصاحبه را میپذیرد و در حیات خانهی ملکی با او به گفتوگو مینشینیم.
به کاپیتان اف، او از متن به عنوان مهمترین منبع برای ایفای نقش «اف» استفاده کرده است و از تخیل و واقعیتهای اطراف نیز بهره برده است.
او در این زمینه میگوید: «استفاده از واقعیت اطراف به این معنی نیست که حتما به فرودگاه مهرآباد بروم و چند خلبان ببینم، بلکه فیلمهای برگزیدهی ساخته شده از زندگی و کارهای خلبانان دیدهام ».
وی میافزاید: «بازیگر مدام واقعیت اطراف خود را میبیند، نکات جالب توجه آن را به ذهن میسپارد و موقع ایفای نقش از حافظه خود بهره میبرد.»
فیض نوروزی دربارهی تلاشهای خود برای باور پذیرکردن نقش خود ادامه میدهد: «من حس خود را کاملا در اختیار نقش قرار میدهم، البته نه به این معنا که از خود بیخود شوم، بلکه این کار را آگاهانه و با استفاده از تکنیک انجام میدهم.»
این بازیگر از ایفای نقش «اف» راضی است و اظهار میکند: «خیلی با کاپیتان ارتباط برقرار کردم و این نقش را هم مانند سایر کارهایم انتخاب کردم و امیدوارم از عهده ایفای این تیپ کمیک ویژه برآمده باشم».
وی صداقت و تنهایی نقش خود را بیشتر از سایر خصوصیاتش دوست دارد و به اعتقاد او کاپیتان اصلا آدم زن ذلیلی نیست ودربارهی سایر ویژگیهای «اف» میگوید: « او بسیار مستقل و تنهاست و این افراد خیلی مشکل زیر بار خصلتی مثل زن ذلیل میروند. او به زندگی خیلی وفادار است و ضمن آن که آدم بیجا، بیکشوری است».
فیض نوروزی میافزاید: «گهگاهی به عنوان بازیگر حس میکنم که کاپیتان هر چه راجع به گذشتهی خود میگفته، زاییدهی تخیلاتش بوده است و شاید روشکاهی نبوده که او عاشقش باشد و کاپیتان این مطالب را صرفا برای این که در مقابل دیگران کم نیاورد بیان میکرده است.»
کم کم زمان ضبط نزدیک میشود، محل تصویربرداری دفتر ملکی است، مهدی مظلومی، کارگردان، در حالی که با بیسیم ۳ و ۲ و ۱ میگوید، ضبط آغاز میشود.
اسکندر وارد میشود و گفتوگوی بین او و ملکی آغاز میشود همه چیز درست پیش میرود، ولی ادای زودتر از موعد یکی از دیالوگها، موجب تکرار شدن این سکانس میشود و برداشت دوم مورد قبول قرار میگیرند. این قدر این سکانس به دل جعفری و اویسی نشسته است که خواستار بازبینی آن میشوند.
سکانس بعدی در وروشکا فیلمبرداری میشود، خبرنگار ایسنا از فرصت پیش آمده استفاده کرده و به گفتوگو با سعید آقاخانی، بازیگر نقشهای هوشنگ و فری و یکی از دستیاران کارگردان میپردازیم.
وی اعتقاد دارد که ویژگیهای فری به روح کار نمیخورد و میگوید: شخصیت فری جایی ندارد چون از یک طرف تیپ است و طرف دیگر با فضای این سریال همخوانی ندارد و برای هماهنگ کردن این شخصیت با سریال، فضای کار را سنتی کردند تا مقداری «فری» باورپذیر شود.
وی درباره فضای کار به ایسنا، اظهار میکند: هدف کارگردان ارائه طنز عمیقتری بود، ولی به علت ناآشنا بودن بیننده با این نوع کار، جا انداختن آن مقداری سخت است، علاوه بر آن هم مدیران و هم بیننده خواستار طنزی هستند که به سرعت با آن ارتباط برقرار کنند.
به گفته آقاخانی، فری شخصیت دلسوزی است که دوران کودکیش را کامل طی نکرده و زود بزرگ شده است؛ او در حین این که روحیه جوانمردی دارد در موقعیتهایی تغییر شخصیت میدهد به عنوان نمونه از سوسک میترسد.
آقاخانی سعی کرده به ویژگیهای شناخته شده این تیپ در زندگی عادی نزدیک شود، در این زمینه میگوید: زیاد روی این نقش کار نکردم چون در کارهای ۹۰ قسمتی مجالی نیست که بازیگر درست و دقیق روی نقش کار کند.
او ادامه میدهد: به علت این که این سریال چند نویسنده دارد، مدام شخصیتها عوض میشوند و تنها بعضی نویسندهها شخصیت فری را خوب پژوهش میدهند، ولی در بعضی داستانها، دیالوگها و اتفاقهای روی داده برای این شخصیت، با ویژگیهای یک فری همخوانی ندارد.
وی اصلا از بداههگویی در این سریال استفاده نمیکند و در این باره میگوید: ۸۰ درصد از متنها امکان بداهه گویی را فراهم نمیکند.
بعد از گفتوگو با سعید آقاخانی به سراغ سیاوش ستاری یا همان رییس هواجات که مدیر تولید این کار هم هست میرویم. او لیسانس بازیگری از دانشکده هنرهای زیباست و از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۱ پیوسته کار تئاتر کرده است و برای نخستین بار در سال ۱۳۷۳ به عنوان مدیرتولید مشغول به کار شده است و چند سالی نیز به عنوان دستیار کارگردان و برنامهریز فعالیت کرده و از ۳ سال گذشته دوباره به عنوان مدیر تولید کار میکند.
وی تا کنون مدیرتولید مجموعههایی چون پس از باران، آواز مه، دو پنجره بوده است.
ستاری به عنوان یک مدیر تولید، تولید مجموعههای ۹۰ شبی را کار سخت، تلخ و دشواری میداند که هر روز آن تفاوت بسیاری دارد و گروه تولید باید هر لحظه آماده هر اتفاقی و مهیا کردن هر شرایطی باشد.
وی راجع به ایفای نقش رییس هواجات اظهار میکند، بازیگری قرار بود در یک قسمت از سریال در یک سکانس این نقش را ایفا کند، ولی به دلایلی این امر امکانپذیر نشد و بازی من در این نقش با یک شوخی شروع شد و از ابتدا قرار نبود رییس در قسمتهای دیگر نیز حضور داشته باشد.
به گفته ستاری شباهت زیادی بین او و شخصیت رییس هواجات وجود ندارد و تنها نقطه مشترک آنها این است که هر کس عیبهایی دارد.
چند ساعتی از تاریک شدن هوا میگذرد، ساعت ۱۹ و ۳۵ دقیقه است و اسلامی، تدوینگر و صدا بردار به سرعت در حال آماده سازی نهایی کار است.
به گفته اسلامی این قسمت نیم ساعت دیگر آماده میشود. همچنین ضبط قسمت بعدی برنامه بعد از آماده سازی برنامه امشب آغاز میشود.
تهیه گزارش: ایسنا ـ عاطفه کربلایی