بیوگرافی رسالت بوذری و همسرش فاطمه بیرامی +عکس
رسالت بوذری Resalat boozari مجری و بازیگر تئاتر در دهه ۱۳۵۰ متولد شده است ، وی دارای مدرک فارغ التحصیلی در حوزه علوم اسلامی و اندیشه و فقه سیاسی تحصیل کرده است و مدرک خود را در این زمینه اخذ کرده است و تا به حال مقاله های زیادی در رابطه با رشته تحصیلی خود و همچنین اندیشمندان جهان اسلام مهدویت و … به نگارش درآورده است.
آغاز فعالیت هنری
بوذری علاوه بر اجرا و مجریگری در برنامه های گروه معارف و اجتماعی تلویزیون، بازیگر تئاتر و نویسنده نمایش نامه نیز هست که در چند نمایش مذهبی و آیینی نیز نقش آفرینی کرده است
او در سال ۹۵ در ۲ فیلم و سریال مهم سینما و تلویزیون حضور داشت که نشان علاوه بر اجرای خوب و مسلط ، بازیگر توانمندی نیز می باشد.
این مجری برنامه های مذهبی، بازیگر و نویسنده تئاتر می باشد که در نمایش ” فصل شیدایی ” ایفای نقش درخشانی داشته است .
مجری برنامه مثل ماه کیست؟
از دیگر کارهای ایشان میتوان به برنامه مثل ماه اشاره کرد که توسط آقای پیام ابراهیم پور کارگردانی شده بود و آقای هادی آشتیانی تهیه کننده آن را برعهده داشت و در ماه مبارک رمضان از شبکه سوم بر روی آنتن رفت.
موضوع برنامه مثل ماه دینی و اجتماعی می باشد و همچون برنامه ماه عسل مهمانانی از شهرهای دور و نزدیک ایران در این برنامه حضور خواهد داشت و از فراز و نشیب های زندگیشان خواهند گفت.
ازدواج و همسر و فرزندش
وی در سال ۱۳۹۵ با فاطمه بیرامی بانوی شاعر و اهل قلم ازدواج کرده و در ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ شمسی دارای یک پسر به نام حسین شده است.
فاطمه بیرامی شاعر مذهبی اهل بیت متولد ۳۰ آبان ۱۳۶۶ بوده و دارای مدرک سطح دو حوزه و کارشناسی فقه و حقوق است.
وی به صورت جدی در عرصۀ شعر فعالیت دارد و در سال ۹۴ در حضور رهبر انقلاب به شعرخوانی پرداخت.
اینستاگرام رسالت بوذری
آدرس پیج وی با آیدی resaalatboozari فعال است .
رسال بوذری با انتشار عکس زر در اینستاگرامش نوشت :
هوالعلی الاعلی
پسرم !
حسین
سلام
خوش آمدی به دنیا !
زاد روزت از هجوم روزهای یخبندان مصون پسرم !
گرچه سالهاست پدرت به این باور رسیده
که این دنیا دیگر جای خوبی برای زندگی نیست !
اما با همه وجودم میطلبم که تو در
بهارانِ روزگاران ، عمر بگذرانی …
همان که پدربزرگت آرزو می کرد و پدرت همچنان آرزو دارد…
دلبندم ! حسین!
سالی گذشت بر ما ….پر شور و پر حیرت…
انگاری دمی است که تو در آغوش من و مادرت آرام گرفته ای ، پنداری اما ، ما از سال ها پیش تو را در بر گرفته ایم…
گرچه روزگار نامه نوشتن سرآمده ! آن هم برای ما که به چشم سر فاصله ای باهم نداریم !
اما من برایت می نویسم …
شاید روزی که سطور این نامه را بخوانی و فهم کنی …من نباشم ….مادرت هم نباشد …ایام هم چنین نباشد …
اما در تقلب احوال است که جوهر مرد هویدا می شود…
دنیا غدارتر از این حرفهاست پسرم !
آن روز اگر از حجاب معاصرت به در آمدی ، بدان که پدرت با تو جهان تازه ای آغازید …
چند روز قبل از تولدت تو و مادرت را به حضرت عقیله سپردم و رفتم …
اعتراف میکنم هول رسیدن به تو در لحظه لحظه سفر همراهم بود
شب ولادت حضرتش گرچه روحم در حرمش مانده بود ،
وداع کردم و خودم را به بیمارستان رساندم …
و تو آمدی !
راستی حسینم !
به حقیقتِ نامت بیندیش !
الاسماء تنزل من السماء … نام ها از آسمان می آیند …
تو در شب ولادت حضرت خواهر آمدی و هم نام برادر شدی و امید که نوکرحقیقی این خواهر و برادر !
عزیزترینم
پروای نام و نان نداشته باش و
به بانگ بلند اعتقادت را فریاد کن !
روزگار ما ، روزگار نقاب هاست …ریاکاری سکه رایج است
دین به دنیا فروشی متاع پر طرفدار بازار مکاره زمانه ماست …
سخن همیشه از او ، دل ولی پر از من و ما
سخن مدام ز دین ، لیک بنده دینار
حسینم!
تو اما بی نقاب بزی!
و بدان حیات حقیقی آن سوی هراس است ، گرچه
پر هزینه باشد …
خود آگاهی و دل آگاهی و مرگ آگاهی پیشه کن و دل به یار و سر به کار برای باورت بکوش و بدان از زندگی آن اندازه به درد بخور و ماندگار و ماجور است که برای بهترین های عالم وقف کنی …
باقی همه بی حاصلی و بوالهوسی ست …
…
حالا که این چند سطر را برایت سیاه کردم روز تولد توست…
بندِ دلِ من و مادرت …
خواستنی ترین حس دنیای من و مادرت
امیدِ روزهای تنهایی من و مادرت
نَفَسِ ما بندِ نفس نفس زدنِ توست…
دوستت داریم….
حسینی بمان و حسینی بمیر
أمیری#حسین و نعم الامیر
ساتین