جزییات تکاندهنده از گاف برنامه ورزش از نگاه دو
برنامه ورزش از نگاه دو که با اسپانسری حسین هدایتی روی آنتن میرود شب گذشته گافی داده که بعید است به این زودیها از اذهان عمومی فراموش شود. این برنامه که رقابت شدیدی با برنامه ورزش و مردم در دفع مخاطب دارد، شب گذشته با حضور و صحبتهای امیدوارانه حسن روشن، حمید درخشان، پرویز مظلومی و حسین عبدی در حال پخش بود که پیمان یوسفی مخاطبان را به تماشای آیتم سفیر نیجریه دعوت میکند. بر خلاف تصور مهمانان حاضر در استودیو، به هنگام پخش تصاویر مربوط به رقیب ایران در جام جهانی ۲۰۱۴، میکروفون های داخل استودیو همچنان باز بود که ناگهان مفسران امیدوار فوتبال ایران شروع میکنند به تحلیل باب میلشان!
حمید درخشان که خندههای تمسخرآمیزش تمامی نداشت، میگفت:«هر چی فکر می کنم نمی دونم دی ماریا رو باید بگیریم؟، مسی رو باید بگیریم؟». پرویز مظلومی که هر ۱۶ تیم لیگبرتر دعوای عجیبی بر سر نخواستن او دارند گفت:«ای کاش، ای کاش بازی آخر با آرژانتین بود!». حسن روشن معتقد بود اصلا لئو مسی در مقابل ایران بازی نمی کند و به استراحت می پردازد و البته پیمان یوسفی با این استدلال که لئو مسی در کارنامه اش به دنبال جای خالی آقای گلی جام جهانی است با روشن مخالفت کرد. اشاره به اول شدن بوسنی در گروه در دور مقدماتی توسط مظلومی و به راه انداختن بحث لایسنس مربیگری توسط روشن، آخرین صحبت هایی بودند که قبل از اینکه عوامل پشت صحنه از درز صحبت های پنهانی به آنتن زنده مطلع شوند، مطرح شدند. سپس گویا آقایان متوجه سوتیهای خود شدند و با فرمان «هیس، هیس» با پچ پچ به کار خود ادامه دادند.
رسانه ملی البته به چنین سوتیهایی عادت دارد و گوشیهای موبایل مردمان این مملکت پر است از گافهای کارمندان آقای ضرغامی… رئیسی که ادعا میکند مردم با تماشای تلویزیون نیازی به دیش ماهواره ندارند. راست هم میگوید، این تمسخرها و ریشخند کردنها مختص تلویزیون خودمان است، ماهواره کجا از این عرضهها دارد؟!
بروجرد میزبان بیست هفتمین دوره مسابقات قهرمانان بزرگسالان بوکس ایران
کمی فقط کمی واقع بین باشیم:
بابک برد باریکی از داوران مطرح ملی و AiBA و پدرش ایشان بهمن بردبار که مسئول ژوری این دوره از مسابقات بوده فقط و فقط به دلیل تشخیص فنی و اعلام نظر در خصوص ممانعت حضور یکی از بوکسور ها که آن هم برای حفظ سلامت این ورزشکار در اهم تصمیمات فنی این رشته قرار دارد مورد عداوت این بوکسور قررار گرفته و این ورزشکار که گویا فقط اسم ورزشکار را یدک می کشد در عملی بس ناجوانمردانه با ماشین سواری خود روز گذشته نامبردگان را مورد حمله قرار داده و باعث ایجاد جراحت و صدمات زیادی برای آنها شده است که بابک بردبار دچار شکستگی از ناحیه گوش دو پا و سردچار شکستکی شده که در حال مداوا می باشندو اما پدر ایشان به علت صدمات شدید از ناحیه سر در کما بوده که امروزخوشبختانه در وضعیت نیمه اسیبل بوده و هوشیاری خود را تا حدودی بدست آورده اما همچنان در بیمارستان تا بهبودی کامل با نظر پزشکان بستری خواهند بود واما نکته مهم و پر اهمیت و قابل اشاره این است که که این فرد فقط به رغم موضوع میزبانی از این فرصت استفاده کرده و حتی نامه ای از رئیس وقت فدراسیون گرفته تا مجوز حضور در این مسالقات را بیابد حال با کدام گزینه فنی و یا استدلال منطقی می توان این عمل را پاسخگو شد. البته کار فردی را پای یک جمع و مجموعه نمی توان نوشت اما قضاوت سایرین در مورد ما چه چگونه خواهد بود.؟ بد نیست کمی هم خود بابک بردبارو پدر ایشان که سالهاست در این رشته فعالیت داشته و نیز از خدمات آنها به عناوین مختلف فدراسیون بهرمند شده در واکنشی براساس یک ظوابط حقوقی منطقی علت اینگون برخورد ها را باید جویا شوند……!! جامعه ورزش بوکس ایران برای آنها آرزوی بهبودی و سلامت کامل دارد .
فدراسیون بوکس با تهدید ارعاب راه به جایی نخواهد برد :
زیز ورزش باید این چتر پنهان حمایتی کاذب را از این رئیس فدراسیون ورزشی برای نجات این رشته بردارد:
با خبر شدیم که پسر رئیس فدراسیون با اختیارات داده شده توسط پدر با ادبیاتی رکیک و توهین آمیز اقدام به ارعاب و تهدید به مرگ یکی از داوران و خانواده ایشان کرده که جای انکار ندارد همین چندی قبل این اتفاق از طریق دیگر عوامل فدراسیون در مورد یکی از قهرمانان سابق تیم ملی بوکس با شکل دیگری بصورت مکرر به انجام رسیده و هیج دلجوییی و عذر خواهی راهم در برنداشت حال مواردمهم و قابل اشار ه و حائز اهمیت این است این اگر خانواده بردبار و جامعه بوکس در این اتفاق عقب نشینی کنند در واقع به خانواده بوکس پشت کرده اند و نکته دوم: اینکه اگر فرزند رئیس همیشگی این فدراسیون سمتی در مجموعه دارد که دارد که در همه امور دخالت داشته چرا طی یک ابلاغ رسمی موضوع را رسانه ای نمی کنند تا همگان پی به حوزه عملکرد ایشان ببرند و اما موضوع : سوم که این اهانت به در واقع به جامعه داوری بوکس کشور بوده که باید مورد پیگرد حقوقی قرار گیرد که اگر غیر این یاشد قصه مرگ سهراب است نوش داروی بی حاصل خواهد بود…..