بازیگران سریال دوباره هجده سالگی +عکس

0

بازیگران سریال دوباره هجده سالگی ، اسامی بازیگران زن و مرد  سریال دوباره هجده سالگی ، نام بازیگران دختر و پسر سریال دوباره هجده سالگی کره ای

دوباره هجده سالگی (به انگلیسی ۱۸ Eogein) یک مجموعه تلویزیونی کره جنوبی است که بر اساس فیلم ۲۰۰۹ دوباره ۱۷ توسط جیسون فیلاردی در سال ۲۰۰۹ ساخته شده‌است. این سریال بازسازی شده با بازی بازیگرانی همچون کیم‌ها نول، یون سانگ هیون و لی دو هیون است که از ۲۱ سپتامبر تا ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ هر دوشنبه و سه شنبه ساعت ۲۱:۳۵ (کی‌اس‌تی) از جی‌تی‌بی‌سی پخش شد. این مجموعه در نتفلیکس، آی‌چی‌یی و ویو با زیرنویس چند زبانه در دسترس است.

خلاصه داستان

جونگ دا جونگ (کیم‌ها نول) چندین سال است که با هونگ ده یونگ (یون سانگ هیون) ازدواج کرده‌است و دو فرزند ۱۸ ساله دارند، اگرچه که مدت زیادی از ازدواجشان می‌گذرد و جونگ دا جونگ، با قلبی گرم برای زندگی اش تلاش می‌کند اما بحث و دعواهای میان خود و همسرش تمامی ندارد، طاقت جونگ دا جونگ وقتی تمام می‌شود که هونگ ده یونگ از کارش اخراج و پلیس به دنبال او میوفتد، پس دادخواست طلاق می‌دهد تا از او جدا شود، از طرفی هونگ ده یونگ که خود را یک فرد میانسال ناامید می‌بیند و از کارهای خود پشیمان است، طی اتفاقی ورق برمیگردد و به یکباره جسم خود را در کالبد ۱۸ سالگی اش (لی دو هیون) می‌بیند درحالی که روحش همچنان سن فعلی اش را دارد تا اینکه…

سریال دوباره هجده سالگی بازیگران سریال دوباره هجده سالگی اخبار فیلم و سریال

بازیگران سریال دوباره هجده سالگی و نقش هایشان

  • یون سانگ هیون در نقش هونگ ده یونگ
    • (او همتای نمایشی مایک اودونل ۳۷ ساله (متیو پری) در فیلم اصلی است)
  • لی دو هیون در نقش هونگ ده یونگ / گو وو یونگ ۱۸ ساله
    • (او همتای نمایشی مایک اودونل ۳۷ ساله در فیلم اصلی مارک گلد (زک افران) است)
  • کیم‌ها نول در نقش جونگ دا جونگ
    • (او همتای درام اسکارلت اودونل ۳۷ ساله (لزلی من) در فیلم اصلی است)
  • هان سو یون در نقش دا جونگ ۱۸ ساله[۴]
    • (او همتای درام اسکارلت اودونل ۱۷ ساله (الیسون میلر) در فیلم اصلی است)
  • وی ها جون در نقش یه جی هون
ژانر درام
فانتزی
داستان بلوغ
بر پایهٔ دوباره ۱۷
اثر جیسون فیلاری
نویسنده ان یون بین
چوی یی ریول
کیم دو یون
کارگردان ها بیونگ هون
بازیگران کیم‌ها نول
یون سانگ هیون
لی دو هیون
کشور سازنده کره‌جنوبی
زبان اصلی کره ای
شمار قسمت‌ها ۱۶
تولید
تهیه‌کنندهٔ اجرایی ایم بیونگ هون
تهیه‌کننده‌ها کیم جی وون
پارک وو رام
فیلم‌برداری جو یانگ جیک
بیون جی سو
تدوین‌گر ها بیونگ هون
مدت ۶۷–۷۵ دقیقه
توزیع‌کننده جی‌تی‌بی‌سی
پخش
شبکهٔ اصلی جی‌تی‌بی‌سی
فرمت تصویر ۱۰۸۰آی (اچ‌دی‌تی‌وی)
فرمت صدا دالبی دیجیتال
انتشار اولیه ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۰ –
۱۰ نوامبر ۲۰۲۰

 

نقد و بررسی سریال کره ای دوباره هجده سالگی

داستان همون کلیشه ی تکراری سختی های زندگیه. زندگی ای که با کلی عشق شروع شده اما حالا به بن بست رسیده. دو طرف از انتخابشون پشیمون شدن و می خوان به گذشته برگردن. اما اینبار یه اختلاف کوچیک با بقیه سناریوهای این تیپی داشت. فقط آقا به قالب گذشته اش بر می گرده و میفهمه چه اشتباهی کرده.

داجونگ و ده یونگ دختر و پسری بودن که درست در هجده سالگی ناخواسته به پدر و مادر بی پشتوانه ای بدل شدن که باید بدون هیچ تجربه ای دوقلوهاشون رو بزرگ کنن. ده یونگ مردیه که با خبر پدر شدنش در آخرین سال دبیرستان به تمام موفقیت هاش پشت پا می زنه و با داجونگ ازدواج می کنه تا مسئولیت بچه های دوقلوش رو به عده بگیره. داجونگ هم در هجده سالگی در اوج زیبایی و طراوت به خاطر بارداریش درس و کار و زندگی رو می بوسه و باید با صاحبخونه و دوقلوهاش سر و کله بزنه. اما بعد از هجده سال که دوقلوها بزرگ شدن تصمیم به جدایی می گیرن. و درست همینجاست که ده یونگ در قالب پسری هجده ساله ظاهر می شه تا در ادامه اشتباهاتش رو درست کنه و به زن و بچه هاش نزدیک شه

روند سریال

ده یونگ در ابتدا فکر می کنه حالا که به قالب هجده سالگیش فرو رفته می تونه دوباره به رویای گذشته اش که بازی بیسباله برسه و حال کنه. اما درست تو همون لحظه ای که تازه قالب جدیدش رو می بینه متوجه زندگی متفاوت دوقلوهاش می شه. دخترش پاره وقت کار می کنه و پسرش در مدرسه مورد اذیت و آزار قرار می گیره. ده یونگ واقعیت رو مخفی می کنه و سعی می کنه به بچه ها نزدیک بشه تا کمکشون کنه. با نزدیک شدن به بچه ها، با داجونگ هم از زاویه ی دیگه ای آشنا می شه و تازه می فهمه بلایی به سرش آورده که خودش هم نفهمیده از همین جاست که ده یونگ به خودش میاد و سعی می کنه مشکلات خونواده اش رو حل کنه ویه بار دیگه عاشق داجونگ می شه. این در حالیه که حالا رقیب قدری مثل یه بیسبالیست مشهور داره.

نکات منفی

می خوام اول برم سر نکات منفی. از این سریال خیلی پرم؛ اما بگم نکات مثبت زیادی هم داشت که بعد از نکات منفی بهش اشاره می کنم

همونطور که گفتم انتخاب بازیگرها. داجونگ و ده یونگ بهم نمیومدن. دا جونگ و مرد بیسبالیست هم که اصلا بهم نمیومدن. اخه دلمو به کدوم خوش می کردم کارگردان؟ حتی دوقلوها هم شبیه هم نبودن اما از این مورد صرف نظر می کنم چون واقعا خوب بازی کردن.

نقطه ضعف های فیلمنامه به شدت زیاد بود. نه یکی نه دو تا اونقدر زیاد بود که واقعا نمی تونستم چشم رو نقطه ضعف ها ببندم.

مقدمه چینی بسیار ضعیف سریال

نویسنده و کارگردان انگار چون این تم سریال خیلی مد بوده و قبلا نوشته شده حتی نخواستن یه ریزه مقدمه ی سریال رو درست بچینن. زودی دو تا سکانس از سختی های ده یونگ رو نشون دادن و بعد هم ارزو می کنه و ارزوش خیلی زود هم نتیجه می ده. جالبه برای برگشتن ده یونگ به قیافه ی اصلیش هم زحمتی نکشیدن. پلک زدیم دیدیم ده یونگ واقعی برگشت.

عکس العمل ده یونگ از تغیرش پرداخت نشده بود. گم شدنش برای خونواده عجیب نبود. حتی استعفاش، به سرعت هم براش شناسنامه جور کردن و زندگی جدیدش آغاز شد.

شخصیت پردازی داجونگ به عنوان یه زن بالغ:

می گذرم از اینکه کلا داستان پر از عشاق مادر و دختر بود. هر کدوم دو تا دوتا خاطرخواه زیر بغل زده بودن.  لامصب دو نفری تمام مردای جوون سریال رو درو کرده بودن خخخ اما شخصیت داجونگ با عقل جور درنمیومد.

اول از همه اینکه قبل از طلاق گرفتن، فرت و فرت تو بغل این و اون می رفت. حالا این به کنار، کپ می کرد و ماتش می برد. مگه می شه این ری اکشن یه زن سی و هشت ساله باشه! والا شی آه دختر هیجده ساله اش خیلی بهتر از پس خودش برمیومد تا مادره.

از طرف دیگه چرا اینقدر خنگ بود؟ هیجده سال با یه مرد ازدواج کنی و یازده قسمت طول بکشه تا بفهمی وویونگ همون ده یونگه؟!

یه مورد دیگه هم در مورد شخصیت پردازی دوقلوها:

قبول دارم تک به تک خوب بودن اما اصلا رابطه ی دوقلوها اینقدر دور از هم نیست. عملا انگار نه انگار خواهر برادر بودن. اینو از این جهت می گم که یه دوقلو درست در نزدیکی خودم دارم. انگار یه روحن تو دو تا جسم. با اینکه تفاوت های اشکاری دارن اما خیلی هم بهم نزدیکن. شی آه و شی ووه اسما دوقلو بودن. اصلا جایی که شی ووه اینقدر آزار می دید چرا شی آه اینقدر دیر واکنش نشون می داد؟ مخصوصا که دختر بزن بهادری بود.

مورد بعدی :

اینا مشکل خرجی نداشتن؟ اگر مشکل خرجی نداشتن چرا ده یونگ اینقدر بدبختی می کشید؟ با نبود باباهه اب تو دل این خونواده تکون نخورد. قبول دارم شی آه و داجونگ کار می کردن ولی خرج این زندگی با پول کاره پاره وقت شی آه و کارورزی داجونگ در نمیومد.

از صحنه ی کیس نگم براتون. یعنی نویسنده نکرده بود حداقل ده یونگ واقعی رو محض خالی نبودن عریضه برای صحنه ی کیس انتخاب کنه. این بچه که کیس رفت من نه تنها حس خوبی نگرفتم بلکه منقلب هم شدم. کارگردان تو چیکار کردی! اگه به نظرت انتخاب ده یونگ به عنوان یه مرد خوب بود چرا ده یونگ جوون کیس رفت؟ خودت هم می دونستی که ده یونگ واقعی جذابیتی برای بیننده نداره. اوف بر تو.

نکات مثبت

خیلی تو سر سریال کوبیدم الان صدای هوادارها در میاد بریم سر نقاط مثبت

هدف سریال: اول از همه قدر حال رو بدونید. حتی اگه سختی می کشید اگه یه روزی جایگاهتون رو از دست بدید قطعا حسرت این روزها رو می خورید(دقیقا مثل دوران کرونا که دلمون برای یه بغل کردن هم تنگ شده.)

دومین هدف اگه تو سن پایین بچه دار شدید به خاطر سختی ها عقب نکشید و مسئولیت پذیر باشید( که البته من اصلا قبول نداشتم و به خاطر همین از همون اول با خودم می گفتم غلط کردید ناخواسته بچه دار شدید.)

سومین مورد: خونواده اونقدر مهم هست که از بزرگ و کوچیک سختی هاش رو به جون بخرن و همیشه در کنار هم باشن.(گفتم سریال خانواده محور بود)

بیس این سریال، همدلی، علاقه و عطوفت والدین و بچه هاست. بیننده با صحنه های بی شماری از عاشقانه های زوجین و والدین و بچه ها مواجهه. سختی هایی که پدرو مادر می کشن و در عین حال چه خوشی هایی که هیچ وقت از یاد نمی برن. داجونگ و ده یونگ هردو سختی کشیدن اما هیچ کدوم حتی یه ثانیه هم به نبود بچه ها فکر نمی کردن. این واقعیته که کاش بچه ها از یاد نبرن.

نقاط عطف خوبی داشت. مثل معلم مدرسه که به جای عاشق داجونگ، شارلاتان از آب در اومد. یا استاکری که فکر می کردم دنبال ده یونگه و بر عکس دنبال شی آه بود.

طنز سریال خوب بود مثل وقتی که دوست ده یونگ عاشق شده بود. یا قسمتی که شی آه رو می خواستن بدزدن. داجونگ تا اومد شق زد تو سر پسره. من یه دفعه ای از خنده منفجر شدم. از اون طرف مادربزرگه هم اومد دیگه نور علی نور شد.

یه موردی که به شخصه خیلی دوست داشتم پرداختن به شغل مجری گری بود واقعا نمی دونستم اینقدر سخت اما جذاب باشه.

مورد بعدی سکانس های بازی بسکت.

خودم طرفدار دو آتیشه ی والیبالم و جالبه از بسکت هیچی حالیم نمی شه. حتی نمی دونم چند نفر تو زمین بازی می کنن اما خدایی یه بُعد دیگه از بسکتبال دیدم و خوشم اومد.

مورد آخر: گفتم که مخالف عاشقانه ی اصلی سریال بود اما خدایی عاشقانه ی شی آه و رفیقش جی هو برام مثل هوای تازه بود. چقدر من این زوج رو دوست داشتم. اصلا کاراکترشون جذاب و دل نشین بود. صحنه ی تو کمد گیرکردن و مراقبت های جی هو.

سکانس های برتر:

گفتم این سریال پر از سکانس های علاقه ی والدین به بچه هاست. تا دلتون بخواد اشکتون سر این قسمت ها در میاد. قسمتی که نشون داد ده یونگ پسرشو رو کولش گذاشته و به بیمارستان آورده.

یا صحنه ای که ده یونگ از خجالت بی پولی روش نمی شه تو ایستگاه اتوبوسی که زن و بچه هاش منتظرن پیاده بشه. ایستگاه بعدی پیاده می شه ، یه دل سیر گریه می کنه و بعد با یه صورت خندان به سراغ زن و بچه هاش می ره. یا اون دفترچه حسابی که پر از خاطرات بچه ها بود.

قسمتی که داجونگ حسرت یه عروسی رو داشت. نویسنده انگار واقعا خودش این اتفاقا رو از سر گذرونده بود. تا این حد به مشکلات این نوع زندگی وارد بود.

قسمت آخر و پایان سریال دوباره هجده سالگی

می گذرم از اینکه بیسبالیسته و ده یونگ آشنا دراومدن اما باید اعتراف کنم با اینکه از نیمه ی ابتدایی سریال اصلا راضی نبودم از انتهای سریال واقعا راضی بودم. خیلی روند خوبی برای پایان پیش گرفت. مثل ازدواجشون که حسرت همیشگی داجونگ بود.

بهش نمره ی هشت و دو رو می دم. اگه طالب دیدن سکانس های خونوادگی و عاطفی هستید، یا پدر و مادر هستید سریال خوبیه وگرنه به خاطر بازیگرها و نقطه ضعف ها زیاد نمی تونم توصیه اش کنم.

ساتین

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ