بیوگرافی ابوالحسن تهامی نژاد ،مهمان خندوانه +عکس قدیمی

0

خندوانه میزبان صداپیشه «دکتر ژیواگو» بود.

«ابوالحسن تهامی‌نژاد» دوبلور پیشکسوت سینما و تلویزیون هم مهمان برنامه خندوانه و هم میهمان برنامه دورهمی بوده است.

ابوالحسن تهامی‌نژاد ، سه شنبه ۳ مرداد ۹۶ میهمان برتامه خندوانه بود.

همسر دکتر امید بهبهانی همسر ابوالحسن تهامی نژاد مهمانان خندوانه مدیر دوبلاژ گوینده آنونس فیلمهای سینمایی فرزندان ابوالحسن تهامی نژاد ساعت پخش خندوانه داماد سیمین بهبهانی بیوگرافی سیمین بهبهانی بیوگرافی ابوالحسن تهامی نژاد اسامی گویندگان رادیو اسامی دوبلورهای ایران

ابوالحسن تهامی‌نژاد متولد ۱۳ مرداد ۱۳۱۷ در تهران ، مدیر دوبلاژ ایرانی است.

زندگی‌نامه ابوالحسن تهامی‌نژاد

وی با امید دختر سیمین بهبهانی ازدواج کرده و داماد سیمین بهبهانی، شاعر معاصر ایرانی است. وی مسلط به زبان انگلیسی و مترجم بسیاری از فیلم‌ها بوده است.

گوینده حرفه‌ای آنونس که برای نخستین بار آنونس گویی را به صورت هنری و حرفه‌ای، با ادبیات ویژه مرسوم کرد.
روزنامه‌نگار و منتقد دوبله فیلم واولین کسی که نقد دوبله را به صورت جدی در مطبوعات آغاز کرد.

در مدرسه دارالفنون تحصیل، و از سال ۱۳۳۷ فعالیت خود در زمینه ی دوبله فارسی را آغاز کرده است. به دلیل قابلیت های منحصر به فردش خیلی زود به مقام مدیریت دوبلاژ رسیده. در همان سالهای اول با دوبله فیلم رومئو و ژولیت (۱۹۳۶) به کارگردانی جرج کیوکر توانایی بی حد و حصرش را در دست و پنجه نرم کردن با کلام فاخر را از خود نشان داد. فیلمی که اگرچه توسط نگارنده دیده نشده و ظاهراً نسخه ای از آن هم در دسترس نیست، اما در همان سالها توجه همگان را به این «پدیده»ی دوبله فارسی جلب کرده است. از میانه ی دهه ی ۱۳۴۰ دوران درخشان فعالیت تهامی در دوبله فارسی آغاز می شود. در آن سالها او جواهری پرستیدنی را به تاریخ دوبله ی فارسی تقدیم می کند. گوهری که متأسفانه هنوز هم برای نسل جدید ناشناخته باقی مانده: خداحافظ چارلی (۱۹۶۴) به کارگردانی وینسنت مینه لی. یکی از بهترینِ بهترین ها در تاریخ دوبله فارسی. چارلی توسط والتر ماتائو (در نقش یک تهیه کننده ی بانفوذ و دن ژوان صفت) کشته می شود. بعد روح او در کالبد دبی رینولدزِ جذاب حلول می کند و سروقت صمیمی ترین دوستِ چارلی با بازی تونی کرتیس، و ماتائوی دن ژوان می رود. کمدی بی نهایت جذابی بر اساس نوشته ی جرج اکسلراد که در حد غیرقابل وصفی از معروفترین اقتباس سینمایی از آثار او (خارش هفت ساله بیلی وایلدر) فراتر می رود. تاجی احمدی به جای دبی رینولدز و منصور غزنوی به جای تونی کرتیس نقش گفته اند. اما خود تهامی که مدیر دوبلاژ هم بوده با مهارتی جادویی جای ماتائو سخن گفته. او کلامی سحرآمیز را وارد گویش این نقش می کند. ماتائو در عین حال که کاملاً ادبی سخن می گوید، اما کلامش هم روان و هم کمدی است. «جرج! هیچ می دانی من خوشوقتم که برای گشودن این گره، تو مرا انتخاب کردی؟ چرایی این امر بدین شرح است: الف)برای اینکه من اساساً انسان عاشق پیشه ای هستم. ب)تو دوست منی. ج)من مردی با تدبیرم. د)تا اندازه ای ناپاکم و… ناپاکی ام در این میان عامل اصلی است!»

تهامی در سالهای میانی این دهه، در فیلمهای آوای موسیقی و بانوی زیبای من به مدیریت دوبلاژ علی کسمایی به ترتیب به جای کریستوفر پلامر و رکس هریسون جلوه ای دیگر از توانایی اش را در تاریخ دوبله فارسی عرضه می کند. (و عموماً برای نسل جدید با همین نقش ها شناخته شده است.) در اواخر این دهه با دوبله فیلمهایی مانند دکتر فاستوس، و شیر در زمستان دروازه ای جدید را پیش روی دوبله ی فیلمهای تاریخی می گشاید. و با فیلم چه کسی از ویرجینیاولف می ترسد؟ عملاً تمام تاریخ دوبله فارسی را به هماوردی می طلبد و البته سربلند از این مصاف بیرون می آید. در اوائل دهه ی ۱۳۵۰ با دوبله ی فیلم ظرف عسل (۱۹۷۴) به کارگردانی جوزف ال منکیه ویتس ثابت می کند هنوز استاد مسلم و بی همتای عرصه ی کلام و لحن در دوبله فارسی خود اوست. و با دوبله ی فیلم راکی (۱۹۷۶) به کارگردانی جان. جی. آویلدسن ثابت می کند همانقدر که بر دوبله آثار فاخر یا پیچیده و عمیق تسلط دارد، می تواند از پسِ فیلمهایی با گویشِ به شدت عامیانه هم برآید. کما اینکه راکی در دوبله فارسی چنان ظرافت های زبانی را داراست که از پسِ گذشت بیش از سی سال هنوز همتا و نمونه ای حتی قابل رقابت با آن دیده نشده است.

همسر دکتر امید بهبهانی همسر ابوالحسن تهامی نژاد مهمانان خندوانه مدیر دوبلاژ گوینده آنونس فیلمهای سینمایی فرزندان ابوالحسن تهامی نژاد ساعت پخش خندوانه داماد سیمین بهبهانی بیوگرافی سیمین بهبهانی بیوگرافی ابوالحسن تهامی نژاد اسامی گویندگان رادیو اسامی دوبلورهای ایران

از دیگر فیلم های مهمی که او دوبله کرده می توان به شورش در بونتی، کمدین ها، کفش های ماهیگیر، تابستان ۴۲، تعقیب، بانی و کلاید، حماسه ی کیبل هوگ، این گروه خشن، این فرار مرگبار، توپ های سن سباستین، رام کردن زن سرکش، سری فیلم های که لاندابوزانکا در آن بازی کرده (با آن تیپ سازیِ چشمگیر صدا)، معما، بابا غاز، راه نرو بدو، این تماس جادویی، و شب ایگوانا اشاره داشت.

بخش دیگری از فعالیت تهامی به دوبله در حوزه ی فیلمهای ایرانی مربوط می شود. او فیلمهای مهمی همچون رگبار، داش آکل، ستارخان، و بی تا را دوبله کرده. اما در فیلم های ایرانیِ قبل از انقلاب بسیار کم سخن گفته. به اعتقاد من بخش مهمی از محدود بودن فعالیت او در سینمای ایران در دوران قبل از انقلاب، مسلط بودن پسند و سلیقه ی کمتر فرهنگی و متمایل به مسلکِ جاهلی در آن دوران بوده است. طبیعی است تهامی که اصولاً معمار فرهنگ در هنر دوبله فارسی بوده نمی توانسته چندان جایگاهی در آن سینما داشته باشد.

برنامه دورهمی با اجرای مهران مدیری شب گذشته ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۲۳ روی آنتن شبکه نسیم رفت. مهران مدیری در این برنامه میزبان ابوالحسن تهامی نژاد دوبلور پیشکسوت کشورمان بود.

مهران مدیری طبق رسم همیشگی دورهمی درباره عاشق شدن از ابوالحسن تهامی نژاد دوبلور کشورمان پرسید که گفت :اگر امکان دارد پاسخ این سوال را ندهم و مهران مدیری نیز پذیرفت و به سوال درباره فرزندان ابوالحسن تهامی نژاد اکتفا کرد و این دوبلور پیشکسوت ادامه داد :من سه فرزند دارم ، دو دختر و یک پسر که ما از سال ۱۹۷۲ به استرالیا رفته ایم و فرزندانم هم آنجا متولد شده اند.

مصاحبه با ابوالحسن تهامی‌نژاد

-چطور شد که وارد کار دوبله شدید؟

-در ابتدا هنرپیشه ی تئاتر بودم. من و چنگیز جلیلوند در سال ۱۳۳۶ وارد «تئاتر تهران» شدیم. در آن زمان دکتر فتح ا… والا که دکترای تئاتر بود، تصمیم داشت در ایران تئاتر جدی درست کند. او می خواست از هنرپیشه های جدید استفاده کند. آگهی داده بود. در آن زمان من کلاس ششم مدرسه ی دارالفنون بودم. آگهی را دیدم و رفتم ثبت نام کردم. به من کاغذی دادند که روی آن شعر و متنی بود و باید برای آزمون آن را از بر می کردیم. من این کار را کردم و در روز موعود امتحان را دادم و قبول شدم. به این ترتیب وارد «تئاتر تهران» شدم و فعالیت هنری من آغاز شد. البته من چهار-پنج سال قبل از آن در کار تئاتر دبیرستانی بودم. به هر حال در زمان فعالیت در تئاتر، هم من و هم جلیلوند شوق خیلی زیادی برای رفتن به سینما داشتیم و فکر می کردیم آستانه ی ورود به سینما می تواند دوبله باشد. آن زمان نصرت ا… وحدت که از آدمهای مهم سینما بود، در تئاتر هم همکار ما بود و گاهی روی سن با هم بازی می کردیم.

از طرفی مرحوم کنعان کیانی که در تئاتر کار گریم را انجام می داد و همکار تئاتری ما بود، در کارِ دوبله هم بود. روزها می رفت دوبله، و عصرها به تئاتر می آمد. من و جلیلوند این را می دانستیم و از ایشان خواهش می کردیم ما را به دوبله ببرند. تا این را می گفتیم، کیانی می پرسید «بیان تان خوب هست؟» بعد از ما امتحان می گرفت. آن روزها دکلماسیون خیلی مد بود. ما برای کیانی متن های مختلف را دکلمه می کردیم. اما او هر بار ایراد می گرفت. تا آنکه یک روز وحدت امتحان گرفتن او از ما را دید و کیانی را به شدت نکوهش کرد که چرا ایراد بیخودی از ما می گیرد! بعد رو کرد به من و جلیلوند و گفت «این می داند اگر وارد کارِ دوبله بشوید دور را ازش می گیرید! خودم با واعظیان صحبت می کنم و شما را می برم “آژیر فیلم”». مدتی گذشت. یک روز وحدت گفت «فردا ساعت ۱۰ صبح “آژیر فیلم”. می دانید کجاست؟» البته که می دانستیم! چون شاید بیست دفعه رفته بودیم و از دور استودیو را نگاه کرده بودیم.

-استودیو کجا بود؟

-خیابانی که امروز جمالزاده جنوبی است.

-اولین روزی را که وارد استودیو دوبلاژ شدید به خاطر دارید؟

-کاملاً. من و جلیلوند رأس ساعتی که وحدت گفته بود رفتیم «آژیر فیلم». تابستان ۱۳۳۷ بود. وحدت داشت در پلاتوی استودیو، فیلم قاصد بهشت را فیلمبرداری می کرد. علاوه بر خودش، حسین مدنی و ایرن هم در فیلم بازی می کردند. وحدت با گریم آمد پیش ما و ما را راهنمایی کرد که برویم پیش ژوزف واعظیان رییس استودیو. واعظیان با خوشرویی با ما برخورد کرد و به من و جلیلوند گفت «وحدت مرا آورد به تئاتر شما و من صدایتان را شنیدم.» بعد یک ورقه گذاشت جلوی ما که امضایش کنیم! استخدام با حقوق ماهیانه ۲۵۰ تومان. این در حالی بود که ما درتئاتر ماهیانه ۱۵۰ تومان دستمزد می گرفتیم. ورقه ها را امضا کردیم و فوراً گفتند که برویم طبقه ی پایین برای کارِ دوبله! یادم هست وقتی رفتیم پایین دیدیم هوشنگ مرادی که از هنرپیشه های تئاتر و سینما در آن روزگار بود و شوهرِ اولِ تاجی احمدی (احمدی بعدها با محمد علی زرندی ازدواج کرد) سرپرست دوبله ی فیلمی بود. در آن روزِ اول ما کاووس دوستدار، توران مهرزاد، ایرن، و مرحوم پرخیده را دیدیم که در حال دوبله بودند. خودِ کنعان کیانی هم آنجا بود! البته من و جلیلوند و کیانی بعداً دوستان خیلی خوبی با هم شدیم و اهمیتی به آن ماجرا که به تاریخ پیوسته بود نمی دادیم. همان روز داشتند یک فیلم هندی به نام کلوپ شبانه را دوبله می کردند. نقش کوچکی به من دادند و نقش کمی بزرگ تری به جلیلوند.

-دکتر والا چه شد؟ آیا آنطور که می گفت توانست یک تئاتر جدی را راه بیاندازد؟

دکتر فتح ا… والا هرگز به این نرسید. برعکس به سوی تئاتر مبتذل کشانده شد.رقص عربی و شعبده بازی و … اما در ابتدا داعیه ی چیز دیگری را داشت. ما تئاتر را زیر نظر افرادی مثل هوشنگ سارنگ، استپانیان، نصرت ا… محتشم، و صادق بهرامی آموختیم. خاطرم هست در سال ۱۳۳۶ که من و جلیلوند وارد کلاس تربیت هنرپیشه «تئاتر تهران» شدیم. هوشنگ سارنگ هنرپیشه بزرگ تئاتر، استاد بیان ما بود. دکتر والا که در طبقه ی دیگر تئاتر بود و صدای مرا شنیده بود گفت «تشریف بیاورید پایین شما را ببینم! شما از استادت هم بهتر می خوانی!» البته بعدها تئاتر تهران در آتش سوزی سوخت.

-به خاطر دارید بیشتر چه فیلمهایی مجذوبتان می کرد؟ این را به خصوص از این جهت می پرسم که سالها قبل از من سراغ فیلمهایی مثل صاعقه، خنجر مقدس، و… را گرفتید که برایم خیلی جالب و غافلگیرکننده بود.

-از فیلم هایی که رویم تأثیر گذاشتند می توانم به یتیم (الیور تویستمشعل و کمان، دزد سرخپوش، و فیلم های هندی مثل آقای ۴۲۰ و آواره و فیلم های ایتالیایی مثل برنج تلخ، حسادت، و گرگ مزرعه اشاره کنم.

-پس از اینکه در آن روزی که شرح اش را دادید وارد کار دوبله شدید فعالیت تان چگونه ادامه پیدا کرد؟ با چه فیلم ها و چه نقش هایی؟

-حدود دو یا سه ماه بعد از آن روز، در یک فیلم ایتالیایی نقش اول را گفتم. یک فیلم ایتالیایی بود به نام صحرای بزرگ که البته در اکران نام آن تغییر پیدا کرد. فیلم در استودیو «دی.سی.آی.» به مدیریت پرویز شومر دوبله شد. حدود یک سال و نیم بعدتر، من مدیر دوبلاژ شدم. اولین فیلمی که مدیریت دوبلاژ آن را به عهده داشتم فیلم ایرانی تپه عشق به کارگردانی ساموئل خاچکیان، و با بازی ویگن و فرانک بود. اولین فیلم خارجی هم که مدیر دوبلاژ آن بودم یک فیلم آلمانی بود که هزار ستاره ی درخشان نام داشت.

-با توجه به سن و سال تان در آن دوران که یک جوان بیست و یکی-دو ساله بوده اید، چه عاملی باعث شد اینقدر زود به مقام مدیر دوبلاژی برسید؟

-آنچه باعث شد من از دوستان هم سن و سال ام بالاتر قرار بگیرم، دانش مختصری بود که از زبان انگلیسی داشتم و ممارست زیادم با ادبیات ایران. از دوران دبیرستان شیفتگی زیادی به شعر و ادبیات ایران داشتم. شاهنامه را بسیار خوانده بودم و با آن مأنوس بودم. رستم و سهراب را حفظ بودم و در خیابان می خواندم! مردم فکر می کردند دیوانه ام! این را هم اضافه کنم که شش-هفت ماه پس از ورود به گویندگی فیلم، آنونس هم گفتم. اولین آنونسی که گفتم برای فیلم در جستجوی داماد بود و در «آژیر فیلم» آن را گفتم.

-در آن سال ها چه مشخصه هایی باعث می شد به گوینده ای مسئولیت مدیریت دوبلاژ را واگذار کنند؟

-مقدار زیادی شناخت دو طرفه بود. حالت روش مندی به خود نگرفته بود. شما باید فیلمی را دوبله می کردید و اگر در سینما و اکران مورد توجه قرار می گرفت، فیلم های بعدی هم می آمد. وگرنه…

-خیلی وحشتناک بوده! چون این موقعیت را معمولاً کارگردانانِ جوان دارند. برای یک مدیر دوبلاژ کمی بیرحمانه است که مسئولیت فروش یک فیلم هم به عهده ی او باشد!

-به هر حال در آن روزگار مدیران دوبلاژ نامداری همچون علی کسمایی، محمد علی زرندی، سیامک یاسمی، حسین مدنی، و ایرج دوستدار وجود داشتند و قد علم کردن در برابر این ها کار ساده ای نبود.

-اولین فیلمی که دوبله کردید و شاخص شد چه فیلمی بود؟

رومئو و ژولیت جرج کیوکر (۱۹۳۶) بود. این فیلم را استودیو «شهاب» به من داد. در آن زمان من سال سوم دانشسرای عالی بودم و متون شکسپیر را خوانده بودم. البته در ابتدا قرار نبود فیلم دوبله شود. بلکه تصمیم صاحب فیلم این بود که فیلم با میان نویس فارسی به نمایش درآید. آقای باصری هم کار ترجمه ی متن برای میان نویس را انجام داده بودند. وقتی قرار شد فیلم دوبله شود، طبیعتاً آن ترجمه برای میان نویس به درد دوبله نمی خورد. بنابراین در رومئو و ژولیت هم ترجمه کردم و دیالوگ ها را نوشتم، و هم مدیر دوبلاژ بودم. نقش لزلی هوارد را جلیلوند گفت. و مهین کسمایی هم جای نورما شیرر صحبت کرد. البته در ابتدا فیلم را به ژاله کاظمی نشان دادم و از او خواستم این نقش را بگوید. ولی ژاله مایل نبود جایش حرف بزند. محمود نوربخش به جای مرکوشیو و خسرو شایگان جای کاپیوله و خانم فهیمه راستکار به جای دایه نقش ها را گفتند. شاید جای پرینس خود من صحبت کردم. البته رومئو و ژولیت یک هفته در تابستان روی اکران بود. ولی دوبلورها آن دیدند و به اهمیت آن واقف شدند. روبرت گریگوریانس که بعداً صاحب استودیو دماوند شد هم این فیلم را دید گویا یک هفته ای می دیده و نشئه بوده! البته حدود سال ۱۳۴۹ رومئو و ژولیت فرانکو زه فیره لی را هم من دوبله کردم.

-فکر می کنم شما جزو گروه بزرگی از گویندگان و مدیران دوبلاژ دوبله فارسی نباشید که از طریق استاد علی کسمایی این حرفه را آموختند؟ یک جوری مرد خودآموخته ی تاریخ دوبله فارسی هستید؟

-شاید بشود گفت خودرو!… من از بزرگانی مثل احمد رسول زاده، پرویز بهرام، محمد علی زرندی، و عطا ا… کاملی بسیار آموختم. حالا که نگاه می کنم در آن سالها امکان کار با همه ی بزرگان برای من پیش آمد. همه به جز کسمایی! البته من در سالهای بعد با استاد کسمایی دو تجربه ی خیلی خوب داشتم. آوای موسیقی و بانوی زیبای من.

-فعالیت شما در ترجمه ی متن فیلم ها هم شاخص است. چطور شد وارد کار ترجمه شدید؟

-من جزو تیم عطا ا… کاملی به استودیو «شهاب» رفته بودم. یادم هست یک فیلم مکزیکی بود به نام تیزوک. و بعد فیلم شعله های سوزان آمستردام که پیتر فینچ را کاملی می گفت و نقش دوم را من می گفتم. سال ۱۳۳۸ بود. صاحب استودیو «شهاب» که آلبرت دومان نام داشت آشوری بود. من زبان آشوری را بلد بودم. یک روز آلبرت داشت با یکی از دوستان اش به نام میشا به زبان آشوری در مورد این صحبت می کردند که فیلم صف طویل خاکستری جان فورد را به چه شخصی بدهند ترجمه کند. در گفتگوی شان اسم های مختلفی را می گفتند و رد می کردند. من پریدم وسط حرف شان و به زبان آشوری گفتم «بدهید من ترجمه کنم!» هر دو خشک شان زد که چطور «سید ابوالحسن تهامی نژاد» زبان آشوری می داند! به هر حال فیلم را دادند من ترجمه کردم. محمد علی زرندی هم دوبله اش کرد. البته حالا تاریخ و فیلم اول ترجمه ام را حدس می زنم و به وضوح به خاطر ندارم. چون از طرف دیگر شاید داستان اف بی آی یا حتی رومئو و ژولیت اولین ترجمه های من باشند. چون خوب به خاطر دارم که متن رومئو و ژولیت را با لباس سربازی بر تن از روی فیلم پیاده می کردم.

همسر دکتر امید بهبهانی همسر ابوالحسن تهامی نژاد مهمانان خندوانه مدیر دوبلاژ گوینده آنونس فیلمهای سینمایی فرزندان ابوالحسن تهامی نژاد ساعت پخش خندوانه داماد سیمین بهبهانی بیوگرافی سیمین بهبهانی بیوگرافی ابوالحسن تهامی نژاد اسامی گویندگان رادیو اسامی دوبلورهای ایران

-شما حضور کمرنگی در فیلمفارسی های قبل از انقلاب داشته اید. دلیل اش چیست؟

-خب مثلی هست که «گربه دست اش به گوشت نمی رسد، می گوید بو می دهد!» شاید هر آنچه من در این باره بگویم به این معنی تلقی بشود! ولی به هرحال فیلمفارسی های آن دوران مقدار زیادی جاهل و نشمه و … را در داستان خود داشتند. بهترین صداها را برای این کار جلیلوند و مرحوم ناظریان داشتند. می دانستم آنها در شرایط خیلی بهتری از من آن نقش ها را می گویند. به این ترتیب هر کس با ناصر ملک مطیعی فیلمی درست می کرد می رفت سراغ جلیلوند یا ناظریان. این ها این نقش ها را مال خود کرده بودند و البته شایستگی اش را هم داشتند. هم گویندگی اش را می کردند، هم مدیر دوبلاژی. بنابراین از من دعوت نمی کردند. البته اگر خود من هم بودم شاید همین کار را می کردم. اما در هر صورت مواجهه ی من با سینمای ایران حاصل متفاوتی داشت. مثلاً بی تا که در آن می بینیم چقدر گویش زهره ی شکوفنده به جای ژاله کاظمی در نقش هنرپیشه ی زن فیلم، متفاوت از آب درآمده. یا مثلاً ستارخان مرحوم حاتمی که دوبله ای متفاوت داشت.

-وقتی سال ۱۳۷۲ به ایران بازگشتید و سریال سرزمین نقابداران را برای تلویزیون ترجمه کردید به شدت سرزنده و قبراق به نظر می رسیدید. با وجود اینکه سالها از دوبله دور بودید اما نشانی از زنگ زدگی و خمودگی در کار یا صدای شما نبود.

-من سال ۱۳۵۴ بود که خانواده ام را فرستادم استرالیا. خودم بین ایران و استرالیا در رفت و آمد بودم. فعالیتم در سالهای دهه ی ۱۳۵۰ گسترده تر شد. من با هوشنگ کاوه و مرتضی عسکراوغلی در استودیو «راما» شریک شدم. همچنین در استودیو «پاسارگاد» با حسین رحیمی شراکت داشتم. در ضمن سال ۱۳۵۱ سینما «چرخ و فلک» را به اتفاق ایرج گل افشان خریدم. سینمایی بود که آتش گرفته بود و ما آن را ساختیم و اسم «چرخِ فلک» را روی آن گذاشتم. البته بعد از انقلاب سینما را از ما گرفتند… بگذریم… پس از انقلاب هم ایران بودم. در فیلم شعله حرف زدم، سه پدرخوانده جان فورد را ترجمه کردم. و چندین فیلم انقلابی را برای بچه های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دوبله کردم. فیلمهایی که می خواستند گفتار انگلیسی روی آن بگذارند. پس از مدتی به استرالیا برگشتم و اقامت طولانی تری در آنجا داشتم. تا شهریور سال ۱۳۷۲ که کاملاً به ایران برگشتم.

همسر دکتر امید بهبهانی همسر ابوالحسن تهامی نژاد مهمانان خندوانه مدیر دوبلاژ گوینده آنونس فیلمهای سینمایی فرزندان ابوالحسن تهامی نژاد ساعت پخش خندوانه داماد سیمین بهبهانی بیوگرافی سیمین بهبهانی بیوگرافی ابوالحسن تهامی نژاد اسامی گویندگان رادیو اسامی دوبلورهای ایران

عکس ابوالحسن تهامی نژاد و همسر دومش دکتر امید بهبهانی

-آیا در زمانی که استرالیا بودید دلتان برای کار دوبله تنگ می شد؟ اینطوری بود که فیلمی را ببینید و زیر لب جملات اش را به فارسی دوبله کنید؟

-خیلی! بسیار زیاد! چون این حرفه ای بود که من از ۱۹-۱۸ سالگی وارد آن شده بودم. وقتی خارج از ایران باشید ناگزیرید به هر کارِ سختی تن بدهید. در هر لحظه ی خواب یا بیداری آرزو دارید به ایران برگردید. البته من در آن فاصله حدود دو سال هم سفری به آمریکا رفتم و آنجا در استودیوی صدابرداری کار می کردم. در استودیو میکروفون بود که این موهبت بزرگی برای یک دوبلور محسوب می شود. در ۵-۶ فیلم هم کار «پُست پروداکشن» صدا را انجام دادم. با این حال برخی تمایلاتم هرگز تشفی پیدا نکرد.

-…خدا بیامرزد ژاله کاظمی را. من و او در یک سال وارد دوبله شدیم. یا او شاید یک سال دیرتر. من با برادرِ ژاله، هوشنگ کاظمی روی صحنه بودم و بعد با ژاله آشنا شدم. زمانی که در کارِ تئاتر بودم و اوائل کارم در دوبله، در رادیو هم همکاری داشتم. در آن زمان برنامه ای به نام «برنامه ی ارتش» پخش می شد. این برنامه بخش نمایشنامه هم داشت. من ۲۰-۱۰ نمایشنامه به دبیری برنامه ارائه دادم. و پس از پذیرفته شدن آن ها را کارگردانی می کردم. در آن دوران برای بعضی نقش ها از ژاله دعوت می کردم به رادیو بیاید. او می آمد و نقش می گفت. در سینما هم همکاری های پر سابقه و خیلی خوبی با هم داشتیم. چه در فیلم هایی که هر دو گوینده بودیم (مثل آوای موسیقی)، چه فیلمهایی که من مدیر دوبلاژ آن بودم (نظیر چه کسی از ویرجینیاولف می ترسد؟ یا ظرف عسل).

همسر دکتر امید بهبهانی همسر ابوالحسن تهامی نژاد مهمانان خندوانه مدیر دوبلاژ گوینده آنونس فیلمهای سینمایی فرزندان ابوالحسن تهامی نژاد ساعت پخش خندوانه داماد سیمین بهبهانی بیوگرافی سیمین بهبهانی بیوگرافی ابوالحسن تهامی نژاد اسامی گویندگان رادیو اسامی دوبلورهای ایران

۱- نصرت اله وحدت ، ۲- غلامحسین بهمنیار ، ۳- ایرج صفدری ، ۴- ابوالحسن تهامی نژاد

گوینده
کری گرانت (معما، بابا غاز، دستگیر کردن دزد)
رکس هریسون (بانوی زیبای من، ظرف عسل)
آلک گینس (دکتر ژیواگو)
سانجیو کومار (شعله)
پیتر اوتول (شب ژنرال‌ها)
آنتونی هاپکینز (شیر در زمستان)
جوزف کاتن (آخرین غروب)
ویتوریو دسیکا (وداع با اسلحه)
جک پالانس (حرفه‌ای‌ها)
امیلیو فرناندز (این گروه خشن)
استروتر مارتین (این گروه خشن، حماسه گیبل هوک)
دیوید وارنر (حماسه کیبل هوک)
کریستوفر پلامر (آوای موسیقی)
مایکل جی. پولارد (بانی و کلاید)
ترنس هیل (پرواز به میامی و دوپلیس زبل _دوبله دوم).
بورگس مریدیت (راکی)
لی ماروین (روز بد در بلک راک)
درک جاکوبی و بیلی کریستال (هملت)
دیوید نیون (کازینو رویال)
اکبر زنجانپور (فیلم روز دیدنی ساخته فرزین مهدی‌پور – ۱۳۷۳)
چنگیز وثوقی (فیلم دام ساخته جلال مهربان – ۱۳۷۴ + مدیریت دوبلاژ)

مدیر دوبلاژ
السید (آنتونی مان)
راکی (جان آویلدسن)
این گروه خشن (سام پکینپا)
چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد (مایک نیکولز)
تعقیب (آرتور پن)
بانی و کلاید (آرتور پن)
رومئو و ژولیت (فرانکو زفیرلی)
توپ‌های ناوارون (جی لی تامپسن)
کفش‌های ماهیگیر (مایکل اندرسن)
شب ایگوانا (جان هیوستن)
هملت (کنت برانا)
حرفه‌ای‌ها (ریچارد بروکس)
لاندو بوزانکا (مجموعه آثارکمدین ایتالیایی بهمراه گویندگی در نقش اول)

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ