اسم دوست دختر جاوید در یاغی چیست +عکس
اسم دوست دختر جاوید در یاغی ، اسم نامزد جاوید در یاغی چیست ، دوست دختر جاوید در سریال یاغی کیست
اسم دوست دختر جاوید در سریال یاغی
الیکا ناصری بازیگر نقش اَبرا در سریال یاغی است که از شبکه نمایش خانگی مهمان خانه های مردم شد.
جاوید بعد از فراق ابرا تلاش به این باور رسیده است تنها چیزی که میتواند او را به زندگی امیدوار کند رهایی از سرنوشتی است که گذشته او برایش رقم زده است. او در این مسیر با تمام درک خودش از زندگی تلاش میکند مغلوب تلخیها نشود. امید بذر هویتی است که جاوید را برای رسیدن به سعادت در مسیرهای مهمی قرار میدهد. هر چند سخت. هر چند تلخ. اما پسرک یاغی قصه ما به خوبی میداند عشق بهایی است که او را به سمت آزادی فرا میخواند.
در قسمت دوم داستان فرار جاوید و ابرا شکل میگیرد و در قسمت سوم تلاش جاوید برای رسیدن از راه درست به ابرا را شاهدیم.
در تمام طول قسمت دوم، در کنار رابطه عاشقانهای که میان جاوید و ابرا بود بیشک باید نگاهی به بازی آبان عسکری داشت. بازیگری که گویا با صبوری و همراهی با محمد کارت در «شنای پروانه» و «بچه خور»، توانسته امروز در قامت بازیگری قرار گیرد که ذهن ما را در طول سریال، به خود مشغول کند. این جمله که: «این بازیگر عاطی چه خوب بازی کرده» احتمالا در ذهن خیلیهای دیگر نقش بسته است. بازیگری که در نقش یک خواهر ناتنی، هم نگاه خواهرانهای دارد و هم نگرانیهایش قابل لمس است. آبان عسکری گویا بدون توجه به نامهایی که در این فیلم نقشآفرینی کردهاند، سعی کرده خود عاطی باشد و خواهرانهای را به تصویر بکشد که در مقابل بازی خوب علی شادمان به خوبی قابل فهم است. عاطی هیچ حرکت اضافهای (به نظر من) ندارد و فقط همان کاری را میکند که یک کارگردان از بازیگرش میخواهد به بهترین شکل انجام دهد.
اما سکانس پایانی قسمت دوم و مواجهه با عشق عمیقی که میان ابرا و جاوید است به همراه موسیقی به یادماندنی و بی نظیر «مرا ببوس»، شاید تا اینجا، جزو بهترین و ماندگارترین سکانسهای «یاغی» بود. تلاقی مبارزه برای از دست ندادن عشق، دویدن برای گریختن یا دویدن برای نرسیدن، به گل نشستن امیدها و آرزوها، به خون رنگ شدن نگاهی که ناباورانه از دست رفتن معشوقه را به تماشا نشسته و در نهایت مراببوس، دست به دست هم دادند تا یکی از بهترین سکانسهای این سریال را رقم بزنند.
قسمت پانزدهم سریال یاغی در حالی پنجشنبه ۲۷ مرداد پخش شد که روند داستانی سریال مرزهای جدیدی از روایت را باز کرده و گرههای درام کورتر از قبل شده است.
روایان این سریال تلاش کردند چالشهای مختلف در تار و پود شخصیتهای سریال به طوری چیده شود که با پایان یک اتفاق، رخداد دیگری رقم بخورد. چیدمان سینوسی اتفاقها از تلخی به شادی و از شادی به تلخی به نحوی است که میتوان هر لحظه منتظر یک رویداد جدید در روند کلی داستان بود. جاوید که تا قسمتهای قبل تا نزدیکیهای تباهی قدم برداشته بود در یک ضیافت ناهار که به دعوت بهمن انجام شد فهمید به تیم ملی کشتی آزاد ایران معرفی شده است. اتفاقی که نه تنها ماجرای ربوده شدن عاطی بلکه تمام سختیهای گذشته جاوید را در یک چشم به هم زدن به دست فراموشی میسپارد. شیرینی زندگی گاه میتواند تلخی هر اتفاق ناگواری را در کسری از ثانیه از بین ببرد. جاوید یک قدم به ابرا نزدیک میشد و شاید هم یک قدم به سمت خوشبختی گام بر میداشت. اما باز هم یک هراس و یک شک در دلش داشت که تا لحظه آخر همراهش است. شک و اضطراب این نکته که شاید تمام این خوشیها آنقدر زودگذر باشد که نتواند کامل آن را هضم کند.