گفتگو با عالیه روحانی همسر شهید مطهری و مادرخانم علی لاریجانی
اعظم (عالیه )روحانی، همسر شهید مطهری است. عصر یک روز سرد زمستانی است و او آمده تا نود و هشتمین سالگرد تولدِ «یارش» را جشن بگیرد. با دختران و پسرانش؛ علی، مجتبی، فریده، وحیده و سعیده. حمیده ساکن مشهد است و «آقا محمد» هم که معمّم است، نتوانسته از قم خودش را به خانه قدیمی شان در خیابان دولت برساند. همان خانه ای که روزگاری مهمترین حلقه انقلابیون را به خود دیده بود. روزگاری سخت و عجیب؛ «درِ خانه مان به روی همه باز بود. چهره های زیادی به اینجا رفت و آمد داشتند و با آقای مطهری جلسه می گذاشتند.» این ها را عالیه خانم می گوید. او به همراه ۷ فرزندش سال های پرحادثه ۴۶ تا ۵۵ را در این خانه دو طبقه ای زندگی کرده است؛ هزار خاطره دارد از اینجا. هزار بالا و پایینی که در اینجا دیده است. خانه ای در قلب خیابان دولت که حالا شده خانه موزه استاد شهید مرتضی مطهری.
ایشان یک لحظه بیوضو نبود
مهمان ها یکی یکی از راه می رسند؛ می آیند تا یاد «استاد»شان را زنده کنند. اما همسر شهید مطهری به همراه فرزندانش از اولین ها هستند که پا به خانه قدیمی شان می گذارند؛ نه به عنوان مهمان که در جایگاه میزبان. عالیه روحانی با رویِ گشاده، در خواست گفتوگو را قبول می کند؛ «چرا که نه؛ من چند وقتی هست که مصاحبه نکرده ام اما از شما خوشم آمد.»
شروع می کند؛ «مطهری عجیب و غریب بود» این جمله ای است که برای توصیف همسرش چندین بار تکرار می کند. به آیت الله مطهری، «او» نمی گوید؛ شهید مطهری هنوز هم برای عالیه خانم «ایشان» است.
نگاهش را برمی گرداند و با نگاهی به طبقه بالا، همانجا که روزی محل نگارش مهمترین کتاب های شهید مطهری بوده، می گوید: «حالات مطهری، حالاتی به خصوص بود. افراد خیلی کمی از مجتهدین مثل ایشان بودند. ایشان از موقعی که ۱۱ سالش بود تا موقعی که شهید شد یک لحظه بی وضو نبود. من ۲۶ سال با ایشان زندگی کردم. یک بار ندیدم که ایشان جرعه ای آب را بدون داشتنِ وضو بنوشد. اگر چنانچه زمانی که شب کار می کرد و بعد خوابش می برد، اگر از تشنگی بیدار می شد، اول وضویش را می گرفت و بعد آب می خورد. مطهری این جوری بود.»
مطهری عشقِ نوشتن بود
همسر شهید مطهری خاطره ها دارد از این خانه قدیمی. طولانی ترین زمان زندگی اش را در تهران به همراه مرتضی مطهری در این خانه گذرانده و خاطرات رفت و آمدهای سیاسی به این خانه را خوب به خاطر دارد؛ «زنان علما زیاد کاری به کار جلسات همسرانشان نداشتند اما من در زمانی که در همین خانه زندگی می کردیم، بارها و بارها کسانی مانند شهید باهنر، شهید بهشتی، شهید مفتح، مرحوم هاشمی و آقای خامنه ای را دیده بودم که برای برگزاری جلسات درس و همچنین جلسات انقلابی به اینجا می آمدند. همچنین تمام علمایی که قبل از انقلاب زندانی بودند بعد از آزادی به خانه ما می آمدند تا با شهید مطهری صحبت کنند یا از کتابخانه ایشان استفاده کنند. علاوه بر علما حتی سرباز فراری ها از اهواز و آبادان گرفته تا شهرهای شمالی کشور هم به خانه ما می آمدند و می خواستند در راه انقلاب کمک کنند. آقای مطهری برایشان لباس تهیه می دید تا با لباس سربازی از خانه ما خارج نشوند تا مبادا دستگیر شوند.»
عالیه خانم اما بیشتر از هرچیز دیگری بر روزگار نویسندگی همسرش تاکید دارد؛ «موقعی که در این خانه سکونت داشتیم آقای مطهری مدام مشغول نوشتن بود. او مهمترین کتاب هایش را در همین خانه نوشت. مردم زیاد به این خانه رفت و آمد داشتند اما شهید مطهری عشقِ نوشتن بود. او یا در حال عبادت بود، یا در حال نوشتن یا در حال مردم داری. شاگردان زیادی داشتند که عصر به عصر به خانه ما می آمدند و با مطهری صحبت می کردند.»
شهید مطهری در سال ۱۳۳۱ با عالیه روحانی، دختر یکی از روحانیون مشهد ازدواج کرد. حاصل این پیوند چهار دختر و سه پسر است. (علی، محمد، مجتبی، فریده، وحیده، حمیده، سعیده) فرزندان او هستند.
عباسهادیزاده مهندس نساجی، احمد یزدی داروساز، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و مجید عباسپور دکتری محیط زیست و استاد دانشگاه صنعتی شریف دامادهای او هستند.