جملات قصار دکتر شریعتی
جملات قصار دکتر شریعتی :
خدایا به من توفیق تلاش در شکست
صبر در نومیدی
عظمت بی نام دین بی دنیا
عشق بی هوس عطا کن
–
روزی که بود ندیدم….روزی که خواند نشنیدم
روزی دیدم که نبود….روزی شنیدم که نخواند
–
به من بگو نگو ، نمیگویم ،
اما نگو نفهم ، که من نمیتوانم نفهمم ، من میفهمم .
–
… نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
… نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
… ولی بسیار مشتاقم
… که از خاک گلویم سوتکی سازد
… گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
… تا که پی در پی دم گرم خویش را بر گلویم سخت بفشارد
…. و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
… تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را
–
پروردگارا به من تو فیق عشق بی هوس،
تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند عنایت فرما
–
خدایا من در کلبه حقیرانه خود کسی را دارم که تو در ارش کبریایی خود نداری
منچون تویی را دارم
وتو چون خود نداری
–
خدایا به من زیستنی عطا کن
که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است
حسرت نخورم
و مردنی عطا کن
که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم
–
خداوندا
از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست میدارم
میگویند:
فراموشش کن
–
آنگاه که تقدیر نیست و از تدبیر نیز کاری ساخته نیست
خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندامها و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت است تجلی کند
اگر هم هستیمان را یک خواستن کنیم یک خواستن مطلق شویم و
اگر با هجوم و حملههای صادقانه و سرشار
از امید و یقین و ایمان بخواهیم پاسخ خویش را خواهیم گرفت.
–
دنیا را بد ساخته اند …
کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمیدارد …
کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمیداری …
اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد …
به رسم و آئین هرگز به هم نمیرسند …
و این رنج است