بیوگرافی کیمیا گیلانی (مجری) + عکس
با او در دفتر هفته نامه قرار گذاشتیم و سروقت آمد. یک روز گرم تابستانی که نزدیک به روز تولدش بود. همین جا تولدش را هم تبریک می گوییم و برایش آرزوی سلامتی و موفقیت داریم. برایمان گفت که از خردسالی وارد تلویزیون شده است و سالهای زیادی کار کرده و تجربه دارد تا الان به برنامه پرمخاطب و پرسابقه رنگین کمان دعوت شده و برای بچه ها کار می کند. برایمان جالب بود که او فارغ التحصیل رشته مدیریت صنعتی است و به خوبی هم از پس بازیگری و اجرا و نویسندگی بر می آید. او یکی از مجریان خوب و خوش آتیه است که با وجود سن کمش اما تجارب زیادی دارد و پله های ترقی را به خوبی طی کرده است. حاصل گفتگوی این هفته اقتصاد ملی را با کیمیا گیلانی می خوانید:
*بیوگرافی از خودتان بفرمایید.
کیمیا گیلانی، متولد ۱۲ مرداد، مجری بازیگر و نویسنده برنامه رنگین کمان. اولین بار که وارد تلویزیون شدم ۹ ساله بودم و از زمانی که به طور روتین آنتن داشتم سال ۸۵ بود که وارد برنامه نوجوان شدم (نردبان) و حدود ۵ سال مجری این برنامه بودم. بعد از آن به درخواست شبکه که به دنبال تغییر و تحول در رنگین کمان بود به من پیشنهاد بازی دادند. از آنجا که می توانستم با کودکان به خوبی ارتباط برقرار کنم به نظرم تجربه جالبی امد و اکنون حدود دو سال و نیم است که در رنگین کمان کار اجرا و بازیگری و نویسندگی انجام می دهم البته نویسنده برنامه فیتیله هم هستم.
*در برنامه نوجوان مثبت من هم بودید؟
بله، در نوجوان، مثبت من و مثل تو که سه برنامه روتین نوجوان و پشت سر هم بود. در ابتدا نردبان که با شیوه قدیمی اجرا می شد و من و خانم زهرا عاملی بودیم. بعد از آن مثل تو و بعد مثبت من که از آن به بعد هم به رنگین کمان آمد.
*وقتی پیشنهاد همکاری در رنگین کمان به شما شد احساستان از اینکه در کنار خاله نرگس که سالهای زیادی عهده دار اجرای این برنامه بود، چگونه بود؟
در ابتدا هم که راجع به این قضیه صحبت کرده بودم، خیالم راحت بود چون قرار نبود که جای خاله نرگس بیایم. حتی در برنامه ایشان عمه من هستند و من به ایشان عمه نرگس می گویم. ایشان به عنوان مجری و دانای کل بودند که نقش خودشان را دارند و من هم نقش یک بچه. بنابراین خیالم راحت بود که قرار نیست رقابتی باشد. از اول هم که می خواستم وارد شوم از ایشان اجازه گرفتم و راهنمایی خواستم و عنوان کردم که نیاز به کمک از طرف او را دارم. خاله نرگس ۱۳ سال است که تجربه اجرای رنگین کمان را دارد و می توانست در این راه بهترین راهنمای من باشد. سعی کردم از عوامل برنامه کمک بگیرم چراکه سن کمی داشتم.
*ظاهرا به تازگی پخش برنامه با تغییراتی مواجه شده است و هر روز همگی در برنامه حضور دارید.
بله، به این صورت که خانم آل یعقوب مجری و راوی هستند و داستان را تعریف می کنند و یک کتاب قصه باز می کنند و ما نیز در آن قصه، نمایش بازی می کنیم. یعنی کلا کارآکترها عوض شد. شاید کمی شبیه فتیله که بازیگرها و مجریها از هم جدا شدند ولی به یک قالب بهم پیوسته به نحوی که مجری قصه تعریف می کند و ما قصه را به صورت زنده برای بچه ها بازی می کنیم و آنها در پایان از داستان نتیجه گیری می کنند.
*البته رنگین کمان به خاطر شخصیت پنگول خیلی مورد توجه بزرگترها هم هست!
پنگول کلا عروسک محبوب، جالب و بامزه ای است که کودکان و بزرگترها به خوبی با او ارتباط برقرار می کنند. من خودم هم پنگول را خیلی دوست دارم و مدت کوتاهی که نبود دلتنگش شده بودم.
*کار با بچه ها به نظرتان چگونه است؟ فکر می کنید غیر از اینکه با بچه ها کار کنید می توانید مجری برنامه غیرکودکانه هم باشید؟
به نظرم موفقیت می تواند در هر برنامه ای باشد به شرطی که آن برنامه مناسب شما باشد. من قبل از آن نوجوان بودم و مخاطب نوجوان داشتم و الان کودک هستم و مخاطبم کودک است. ممکن است در آینده مخاطبم بزرگسال باشد. اما باید دید که آیا برنامه ای که عهده دار اجرایش هستی، مناسبت هست یا نه. شاید واقعا برنامه ای به من پیشنهاد شود که موضوع آن برنامه را دوست داشته باشم. تلاش می کنم و متناسب با آن مخاطب خودم را تطبیق می دهم. از آنجا که مخاطبم کودک است و خودم هم قرار است که در داستان کودک باشم، رفتار بچه ها را می بینم و چیزهایی که بچه ها دوست دارند را سعی می کنم باب میلشان باشم. بچه ها انرژی خوبی دارند و مثبت هستند و حال آدم را خوب می کنند. خیلی روراست هستند و تظاهر نمی کنند. اکثرا زمانی که رنگین کمان به صورت زنده پخش می شد من از دانشگاه به سر برنامه می رفتم و بعضا خسته بودم اما با حرف زدن با بچه ها خواه ناخواه حالم خوب می شد.
*پس به نظرتان کار با بچه ها هم سخت است؟
البته درست است که کار با بچه ها هم سختی های خاص خودش را دارد، نگهداری شان و اینکه ممکن است در برنامه چه عکس العمل هایی از خود نشان دهند و اینکه بتوانید در طول اجرای برنامه آنها را جذب نگه دارید، کار سختی است اما به همان اندازه هم خودشان به قدری کارهای جالب انجام می دهند که ناخودآگاه از آنها انرژی مثبت دریافت می کنیم.
*شما فارغ التحصیل مدیریت صنعتی با گرایش تولید هستید. رشته تحصیلی تان کمتر شباهتی به حرفه و کار اجرایتان ندارد!
همه همین را می گویند. مسئله این است که زمانی وارد دانشگاه شدم که در این کار بودم. یعنی کارم را می کردم و بعد کنکور دادم و انتخاب رشته کردم. من همیشه مهندسی صنایع را خیلی دوست داشتم و دانشگاه شهید بهشتی را هم همینطور. بهترین گزینه ای که پیدا کردم همین رشته بود. البته خیلی هم بی ربط نیستند هرچند شاید صنعتی بی ربط باشد. اما این رشته به من کمک کرد چراکه در دانشگاه درسهای فن بیان نداریم و خیلی از بچه ها در دانشگاه فقط درس می خوانند. کار من به رشته ام کمک زیادی کرده است. راحت تر ارتباط برقرار می کنم و می توانم افراد را برای خودم نگه دارم. در درسهایی که باید کنفرانس دهم، پیشقدم می شوم درحالی که دیگر دانشجویان از آن دوری می کنند. از آن طرف درسهای مدیریت که می خوانم، مدیریت زمان را هم دارد. اینکه اگر امکاناتی دارم چگونه از آن استفاده کنم و همان برایم مفید است که با درنظر گرفتن زمان اولویت بندی کنم و کارهایم را انجام دهم. اینکه چگونه متن بنویسم که با صحنه همخوانی داشته باشد. درس مدیریت رفتار انسانی را در رشته تحصیلی ام داشتم که از طرفی در صداوسیما هم کلاسی با درس مدیریت رفتار گذراندم که با همدیگر همپوشانی داشتند. از این طرف فن بیانم قوی می شود و از آن طرف مدیریتم. به نظرم می توانم از هر دوی اینها به نحو احسن استفاده کنم.
*در این میان چگونه وارد کار نویسندگی شدید؟
اولین بار که نویسندگی را شروع کردم اصلا نوشتن دوست نداشتم و پایین ترین نمره ام را همیشه در درس انشاء می گرفتم! قبل از اینکه کار نویسندگی را اجرا کنم سر صحنه پیشنهاداتی می دادم که مثلا فلان کار را انجام دهیم. نویسنده اصلی آقای حمید صالحی به من گفتند که متنی بنویس تا ببینیم چگونه است! جالب است که اولین متنم را اصلاح کردند و فردای آن روز برای اجرا رفتیم. همیشه در بچگی در ذهنم این بود که نویسندگی کار سختی است و زنگ های انشاء از فکر اینکه چه بنویسم دلهره داشتم. قدم به قدم شروع به نوشتن کردم و متن هایم اصلاح و مقایسه می شد و کم کم راه افتادم و کارهای بیشتر بهم پیشنهاد شد و الان هم برای فتیله می نویسم و هم برای رنگین کمان
*شما بازیگری هم تجربه کرده اید؟
بله، خیلی قدیم تر چند کار انجام دادم که در آنها نقش کودک و نوجوان داشتم. کار (هیچکس) تله فیلمی که برای شبکه دو بازی کردم. (فردا در دستان توست) سریال مناسبتی (روزهای بزرگ) را در کارنامه کاری ام دارم. بازیگری را دوست دارم چون شیرین است.
*میان کارهای نویسندگی، بازیگری و اجرا کدام یک را بیشتر دوست دارید؟
به نظرم نوع کار مهم است. اگر اجراست، اجرا در چه برنامه ای است؟ اگر بازی است، کدام بازی است و اگر نویسندگی است، نویسنده کجایید؟ ممکن است یک متن بنویسم برای جایی که اصلا ارزش ندارد بنابراین آن را انتخاب نخواهم کرد. مثلا اگر اجرا در برنامه ای باشد که مخاطب نداشته باشد، مطلوب نیست. اما ممکن است یک بازیگر درجه ۲ به من پیشنهاد شود که آن را دوست دارم و موضوع آن را می پسندم، چراکه نه؟ تلاش می کنم و متناسب با مخاطب خودم را درست می کنم.
*گفتید که از ۹ سالگی وارد کار شدید اما الان شاهدیم که برخی یک شبه بازیگر می شوند. توصیه تان به این دسته افراد چیست؟
کسی که یک شبه وارد شود، یک شبه هم خواهد رفت. خیلی طول کشید تا به اینجا رسیدم. شاید خیلی هم اذیت شده باشم. شاید در برنامه هایی بازی کرده باشم که مخاطب نداشتم اما برایم تجربه شده است. اینکه در کنار کسانی بودم که از آنها یاد گرفتم. اینطور نبوده که یکباره به من پیشنهاد شود که در برنامه ای مثل رنگین کمان که ۱۴ سال سابقه دارد وارد شوم. به نظرم باید دید حرفه ای داشته باشیم مثلا اگر بخواهیم یک شرکت را در نظر بگیریم هیچوقت یک کارمند جزء را برای مدیرکلی در نظر نمی گیرند. همه چیز سلسله مراتب دارد. اینکه درس بخوانید، تجربه داشته باشید و کار را یاد گرفته باشید مهم است. اما متاسفانه برخی این قابلیت ها را ندارند و هم به برنامه ضربه می زنند و هم یک شبه از یاد می روند. در صورتی که اگر پله پله برویم، یاد می گیریم و حتی اگر روزی کار را از دست بدهیم حداقل یک تجربه خوب داریم که بعدا دوباره شروع کنیم. کسی که سالها طول کشیده تا به جایی رسیده و مجبور بوده که زحمت بکشد، نمی تواند یکباره وارد صحنه شدن برخی را قبول کند. من خودم زیاد قبول ندارم.
*فکر می کنید رنگین کمان چگونه توانسته بعد از این همه سال اینقدر پرمخاطب و پربیننده باشد؟
رنگین کمان الان برند شده است و خیلی معروف است و همه می شناسند. موفقیت اولیه رنگین کمان مربوط به زمانی است که شروع شد. رنگین کمان وقتی آمد که مشابهش در تلویزیون نبود. برنامه ای که یک مجری داشته باشد، عروسک داشته باشد، بچه ها واقعا در محیط باشند و با آنها ارتباط برقرار شود. وقتی رنگین کمان آمد، چنین برنامه هایی نبود. به همین دلیل همان موقع مخاطب خوبی جذب کرد. خودم هم که بچه بودم می دیدم که با جذب مخاطب این برنامه معروف می شد. رنگین کمان تاکنون خیلی مجری و عروسک عوض کرده است در حالی که اگر می خواست همانطور باقی بماند نمی توانست جوابگوی توقع بچه های امروز باشد. رنگین کمان سعی می کند که خودش را تغییر دهد و عروسکهای جدید بیاورد. یا اگر عروسک قدیمی است آن را تقویت کند. یکسری آدم اضافه کند و دکور زیباتر استفاده کند. دستمان در موضوعات و نمایش ها یا لباس هایی که بیشتر بچه ها را ترغیب کند، باز شود. باید به نحوی مخاطب را نگه داشت. اگر به همان منوال قدیم پیش می رفتیم، بیننده ای نداشتیم! دائما به دغدغه های بچه های امروزی فکر می کنیم که متناسب با آن برایشان برنامه بسازیم. به همین سعی می کنیم که این مخاطب را اینگونه نگه داریم؛ با ایجاد تنوع در متن، دکور، بازی. تقریبا هر دو سال یکبار دکور را کلا تغییر می دهیم. بچه های نسل جدید باهوش تر هستند و اصلا گول نمی خورند. ما باید خودمان را متناسب کنیم. اگر مخاطبمان کودک است، ما باید کودک را نگه داریم. نباید کودک را مجبور کنیم که بیننده برنامه ما باشد بلکه کودک باید خودش به سمت برنامه کشیده شود. در سریالها هم همینطور است باید خواست مردم را در نظر بگیریم و متناسب با آنها شروع کنیم.
*آیا پیش آمده که در حین بازی مجبور شوید که فی البداهه صحبت کنید و صحنه را به نحوی مدیریت کنید؟
الان که تولیدی است نه، چون همه چیز از پیش تعریف شده است. البته طی سه سال گذشته قضیه همینطور بوده است. مثلا فکر کنید ۲۰ دقیقه قبل از آنتن متن را می گیریم و دورخوانی می کنیم، وقتی عوامل یک ربع قبل تمرین می کنند، مشخصا همه چیز در ذهنشان نمی ماند. قرار نیست که همه چیز مثل متن باشد. در برنامه زنده خیلی اوقات پلاتوها اشتباه خوانده می شد که ما باید جمع می کردیم. البته این اشتباه ممکن است از طرف هر کدام ما صورت بگیرد و به هر دلیلی حافظه یاری نکند که بقیه کمک می کنند. روزهایی که خودم بازی داشتم، اکثرا متن را هم خودم می نوشتم. مثلا اگر بازیگر کناری ام متن را از یاد می برد، می توانستم کمکش کنم.
*برنامه زنده مشکلات خاص خودش را هم دارد. با رفتار ناگهانی بچه ها چطور برخورد می کردید؟
خیلی وقتها پیش می آمد که بچه ها راه می رفتند یا همدیگر را می زدند! گریه می کردند و جیغ می کشیدند! مثلا پشت پنگول می رفتند که عروسک گردان را ببینند یا عروسک را بگیرند. به همین دلیل بعضا تمرکز از بین می رفت و تصمیم گرفتیم که قسمت بازیگرها را از بچه ها جدا کنیم تا تمرکز روی بازی بیشتر باشد. باید همزمان حواسمان می بود که هم دیالوگ بگوییم و هم بچه ها را مدیریت کنیم. بچه ها کنجکاو هستند. گاهی اوقات ممکن است که طرف مقابلم متنی را اشتباه بخواند باید حواسم باشد تا بتوانم متناسب با آن جواب دهم و باید به پشت دوربین هم توجه داشته باشم که بچه ها آرام باشند. اما این مسائل مربوط به ماه های اول است و بعد کم کم عادت می کنیم که چکار کنیم. چند نفر هستیم و سعی می کنیم به هم کمک کنیم تا هرکس یک کاری را عهده دار باشد و نمی گذاریم که مخاطب داخل خانه متوجه شود البته مخاطبین حاضر در استودیو متوجه خواهند شد.
*حالا که همزمان نویسنده رنگین کمان و فتیله هستید به نظرتان کدام یک از این برنامه ها پرمخاطب تر است؟
بستگی دارد به خاطر اینکه تاحالا در یک شبکه استانی بودیم. یعنی مخاطبان شبکه تهران شاید کمتر از هم تلویزیون ببینند چراکه سرگرمی های دیگری هم دارند. اما نمی توانم قیاس کنم. خودم از بچگی فتیله را دوست داشتم همانطور که از بچگی ام «کلاه قرمزی» را هم دوست داشتم. معتقدم که تم این برنامه ها را با هم فرق می کند. فتیله فضای دیگری دارد و رنگین کمان طور دیگری در یک استودیوی معین تعریف شده است. فتیله کلا اکت است. به نظرم هر کدام جای خودشان را دارند. عمو فتیلیه ای ها را هم دوست دارم و نگاه می کنم و خوشحالم که برایشان متن می نویسم و آنها هم مخاطب زیادی دارند. برنامه ای که خوب است، خوب است.
*خوبه که می توانید همزمان برای دو برنامه بنویسید.
این دو برنامه دو تم مختلف است. متنها این دو برنامه به درد همدیگر نمی خورند چون کلا خیلی با هم فرق دارند. من منعطف هستم و سعی می کنم خودم را با شرایط و سلایق مختلف وفق دهم.
*در آینده هم دوست دارید در کودک باقی بمانید؟
راستش را بخواهید هنوز تصمیم نگرفتم ولی مشخصا تا آینده درکودک نمی مانم. از نظر من کار کودک سن خاصی دارد. حتما کارهای جدیدتر را تجربه خواهم کرد و حتما سر برنامه های جدیدتر خواهم رفت. شاید جای دیگری موفق تر باشم ولی با شناختی که از خودم دارم آدمی نیستم که در برنامه ای بتوانم مدت زیادی بمانم.
*آیا قصد دارید که در زمینه رشته تحصیلی تان هم فعالیت داشته باشید؟
البته دوست دارم که در کارم از رشته تحصیلی ام هم استفاده کنم ولی هنوز راهش را پیدا نکردم. ولی این همه درس خوانده ام و همیشه در دانشگاه معدل الف بوده ام و برای ارشد کنکور ندادم و با شرط معدل وارد شدم. با اینکه سخت کار می کردم ولی به خوبی درس می خواندم چون خودم انتخاب رشته کردم و به همین دلیل حتما از رشته ام استفاده خواهم کرد.
*اگر بخواهید بچه ها را تعریف کنید چه می گویید؟
دنیایشان خیلی ساده و شاد است. البته نمی خواهم که دوباره بچه شوم چون زمان بچگی ام واقعا بچگی کرده ام و شر و شیطان و بازیگوش بودم و در کوچه بازی می کردم.
*مشکلاتی که در کارتان دارید را بفرمایید؟
البته مشکلات وجود دارد. برنامه زنده مشکلات خاص خودش را دارد و استرس زیادی دارد و همان لحظه آماده شدن و جمع کردن برنامه مشکل بود. الان هم که تولیدی شده وقت زیادی تلف می شود و خستگی به دنبال دارد. ضبط کردن چند کار در طول روز انرژی زیادی می طلبد. قبلا برای یک ساعت انرژی می گذاشتیم و الان برای ۱۲ ساعت کاری انرژی می گذاریم که خیلی طاقت فرساست.
*پیشنهادی برای بهبود کار دارید؟
الان تقریبا همزمان هستیم. از آنجا که لوکیشن آماده نداشتیم که بخواهیم زودتر جلو بیفتیم حق می دهم که فعلا تا یکی دو ماه آینده همین روند را داشته باشیم. البته فکر می کنم بعد از آن بتوانیم برنامه ریزی بهتری داشته باشیم و زمان را کوتاه تر کنیم و نیاز نباشد که اینقدر فشرده کار کنیم. از مهرماه به بعد خیلی از همکاران دانشگاه دارند. باید یکسری برنامه جمع کنیم که بعد با انرژی بهتری سر کار برویم و خیالمان راحت باشد که متن کم نداریم و هنوز کار تدوین نشده است. برنامه ای که ۱۳ سال زنده بوده است برایمان عادت نشده است. البته من در نوجوان همیشه تولیدی کار کردم اما حالا بعد از سه سال و اندی دوباره تولیدی شده است که طبیعی است در برابر تغییر مقاومت کردن. اما اگر خروجی اش خوب باشد، مردم راضی باشند، حال ما هم بهتر خواهد شد. منتظر هستیم تا کیفیت برنامه تولیدی را ببینیم.
*خواننده مورد علاقه تان؟
من همیشه زنده یاد مرتضی پاشایی را دوست داشتم و کنسرت هایش را می رفتم ولی محسن یگانه را هم دوست دارم.
*بازیگر مورد علاقه تان؟
بازیگر خوب خیلی داریم و من شهاب حسینی را دوست دارم و شخصیت خوبی دارند و کارهای ماندگاری بازی کرده اند.
*دوست دارید با کدام کارگردان کار کنید؟
هنوز به جایی نرسیده ام که بخواهم به این فکر کنم. در کار طنز خیلی دوست دارم با مهران مدیری کار کنم. کار سهیلی زاده و سیروس مقدم خیلی خوب است و باید خوش شانس باشید که با اینها کار کنید.
*صحبت و توصیه احتمالی به جوانهایی که این کار را دوست دارند.
من همه چیز را در تجربه یاد گرفتم البته بد نیست که علاقه مندان تحصیلات آکادمیک هم داشته باشند چراکه با خیلی موارد آشنا می شوند و جلو می افتند هرچند آن هم کافی نیست. البته آنچه طی کار یاد می گیرید هیچوقت در دانشگاه ها یاد نمی گیرید! برخی فکر می کنند اگر وارد این کار شوند در بدو ورود بهترین برنامه را خواهند داشت و مخاطبان هم دوستشان دارند و به شهرت و محبوبیت هم می رسند درحالی که اینطور نیست. خیلی ها را دیده ام که کاری انجام داده اند و کنار گذاشته اند چون به این نتیجه رسیده اند که کاری نبوده که فکر می کرده اند و به زندگی خودشان بر می گردند. کسی که وارد این کار می شود باید خیلی صبور باشد ضمن اینکه حمایت خانواده را هم می طلبد.
*حرف آخر.
تشکر از پدر و مادرم. وقتی بچه بودم خیلی برایم زحمت کشیدند درحالی که من هیچ بازدهی نداشتم. فقط زحمت بودم اینکه مرا ببرند و بنشینند تا کارم تمام شود. پدر و مادرم با اینکه رشته شان مرتبط با این قضا نیست اما خیلی کار مرا دوست دارند و از من حمایت می کنند ضمن اینکه بهترین منتقد من مادرم است و گاهی اوقات از کارم ایراد هم می گیرد و انتقاداتشان را بیان می کند. البته تشویق می کنند اما انتقاد هم در کنارش است.
گفتگو: محمد بروغنی- نازنیین فرازی
تاکنون هیچ عکس و خبری از اینکه ازدواج کرده و همسری دارد منتشر نشده است.