شرکت کیونت Qnet چیست؟ + نحوه کار و لیدرها
کیونت (به انگلیسی: QNET)، پیشتر شناخته شده با عنوان گلدکوئست، یکی از زیر مجموعههای شرکتی، به نام کیو آی (Qi)است. این شرکت در سال ۱۹۹۸ در هنگ کنگ تأسیس شد. بنیانگذار آن نابغه کلاهرداری مالزیایی، ویجی اسواران، و مدیران آن عمدتاً از اهالی کشورهای جنوب شرقی آسیا هستند. شرکت کیونت دارای بازاریابی چند سطحی بوده و در فروش محصولات متعدد فعال است. این شرکت در برخی از کشورها مانند اندونزی، تاجیکستان، امارات متحده عربی، مالزی، فیلیپین، رواندا، سنگاپور، ویتنام، هند، الجزایر، بورکینوفاسو، ساحل عاج، گرجستان، اردن، قزاقستان، مراکش، میانمار و تونس نمایندگیها یا دفاتری دارد.
ویجی اسواراندر ۷ اکتبر ۱۹۶۵ به دنیا آمد، این مالزیایی هندیتبار چند تابعیتی! در مالزی، هنگ کنگ، سیدنی و لندن زندگی میکند و برای مدتی هم در صومعهای در Umbria ی ایتالیا حضور یافته و به مدت ۳۳ روز، روزه سکوت میگیرد. ویجی در سال ۱۹۸۴ بعد از چندین بار شکست شغلی و اقتصادی در زمینههای بنایی در بلژیک، فروش انگور در فرانسه و رانندگی تاکسی در لندن، تحت دورههای آموزشی مؤسسهای با موضوع روانشناسی و آنتولوژی قرار گرفت. ویجی از طریق این آموزشها با سیستمهای هرمی تحت عنوان بازاریابی شبکهای آشنا میشود. این آموزشها از طریق CIMA در انگلستان انجام میشود. حضور اسواران در انگلستان تا سال ۱۹۸۶ ادامه مییابد. اما در مورد بخشی از زندگی وی در این دوران در انگلستان به هیچ اطلاعی در دست نیست، که این مسئله قابل تأمل و توجه است. ویجی اسواران از انگلستان به آمریکا سفر میکند و پس از آن برای اولین بار یک سیستم هرمی را در کشور فیلیپین راهاندازی میکند. این سیستم منجر به تشکیل شرکتی شد که امروز در ایران به عنوان QI شناخته میشود. شرکتی کهه عامل خروج ۸ میلیارد دلار سرمایه از کشور است. این نابغه کلاهبرداری پس از جهش مالی قابل توجهی که به خاطر دریافت ۸ میلیارد دلار از ایرانیان به دست آورده، سعی در ارائه چهرهای علمی، خیّر و بشردوستانه در مجمع جهانی دارد. ویجی اسواران با استفاده از ثروت هنگفت و به تاراج رفته ایرانیان در مجمع خیریه بینالمللی حضور یافته و با بذل و بخشش پول بادآورده حاصل دست رنج ایرانیان برای خود اعتبار کسب میکند، ویجی در مالزی به عنوان فردی خیّر و دوستدار بشر شهرت دارد.
این مرد مرموز (QI) در حال معرفی خود به عنوان یک چهره مدافع حقوق بشر است و در نشستهای مختلف حضور یافته و خود را حامی مردم جا میزند. ویجی بعدها همسرش را به ریاست بنیاد خیریه بزرگی به نام پدرش منصوب کرد که این بنیاد به عنوان یک بنیاد بینالمللی حقوق بشر فعال است. اسواران در سال ۲۰۰۷ برای مدتی هم تحت تعقیب اینترپل قرار میگیرد. اما بعدها مشخص میشود که بازداشت وی در مانیل کاملاً صوری و در حقیقت یک مانور حقوقی بوده است.ویجی بعد از بازداشت قاضی مانیلی را با ارتشاء مجاب به اعلام برائت درباره وی میکند. سپس حکم تبرئه آن دادگاه را توسط وکلای قدرتمند کوئست به تمامی نمایندگیهای اینترپل ارسال میکند. مستندات آن شکایت و اتهاماتی در مورد پولشویی و کلاهبرداری در مورد دو شریک و همدست وی موجود است.
دادگاههای دیگری نیز در جاکارتا و هند در مورد اتهامات ویجی اسواران برگزار شد که هر بار به دلایل مشخصی از اعمال فشار و تهدید به سرانجام نرسید. ویجی اسواران در مانیل ۳هفته در زندان به سر برد و به مدت ۲ ماه در وضعیت زندان در منزل قرار داشت، وی پس از آزادی از زندان در مصاحبهای ادعا میکند که تحت یک جریان هدایت یافته امنیتی و اطلاعاتی دستگیر شده، بازداشت و ارتباطی با فعالیتهای QI نداشته است. * گستاخی ویجی به خلیج فارس و سکوت ایرانیان هرمی «امروز در کنار ساحل زیبای خلیجالعربی در دبی، منطقه جمیرا گرد هم آمدیم…» این سخنان کلاهبردار بزرگ هرمیهاست در جمعی که سران ایرانی کوئست حضور داشتند.
فعالیتهای این شرکت هم اکنون توسط دولت برخی از کشورها از جمله ایران به عنوان ترفند هرمی و غیر قانونی شناخته شدهاست. به نظر مراجع تقلید فعالیت در اینگونه شرکتها جایز نیست و حرام است.
نحوه کار
عضویّت در این شرکت با خریدن یک جنس شروع میشود و هرکس که بتواند دو نفر دیگر را وارد این تجارت (یا به اصطلاح: گلدکویست) کند مبلغی از طرف شرکت به عنوان پورسانت دریافت خواهد کرد.
هر فرد با خرید یک محصول ۳ تا ۶ امتیازی به قیمت ۶ میلیون تومان وارد کار می شود
که در حقیقت محصولی در کار نیست بلکه این پول به عنوان پورسانت به بالاسری ها تعلق می گیرد
پول به ریال از فرد گرفته می شود سپس به حساب شرکت در دبی واریز می شود و سپس خرید فرد با ایکارد (Ecard) به دلار انجام می شود تا پول به هیچ عنوان قابل استرداد نباشد
لازم به ذکر است که فقط در شرکت های هرمی حق عضویت دریافت می شود در شرکت های بازاریابی شبکه ای حق عضویت دریافت نمی شود در صورتی که در شرکت های هرمی تنها با پرداخت مبلغ (خرید ) وارد چرخه می شوند
پلن کمپانی Qi بر اساس باینری است و هر فرد باید دو نفر دیگر را وارد کار کند و این چارت با افراد ساخته می شود نه محصول
این سیستم بر پایه انسانی است و هرکدام از این دایره ها را یک انسان پر میکند.
تعاریف لول های کاری:
۰-۰ صفرو صفر: فردی که خرید انجام داده و هنوز فروشی نداشته است.
۰-۱ صفر و یک: کسی که فرد اول خود را معرفی کرده
۱-۱ استیج: اولین تعادل کسی که دو نفر خود را به سیستم معرفی کرده است.
۲-۲ دودو: کسی که هر دو دایرکتش ۰-۱ هستند.
۳-۳ شرایط آفیسری: کسی که هر دو دایرکتش استیج زده اند
۴-۴ آفیسری:کسی که تعداد افراد مجموعه اش به ۸ نفر رسیده است و در دوطرف چارت خود ۴ نفر زیر مجموعه دارد.
پرزنتور: کسی که یکی از دایرکت هایش آفیسر باشد.
ساپورتر: کسی که هردو دایرکتش آفیسر باشند.
لیدر : کسی که دو دایرکتش ساپورتر باشند.
سقف اول: شخصی که سه هفته پیاپی سقف اول خرید کمپانی را بشکند هفته ای ۵ هزار دلار پورسانت خواهد گرفت.
سقف دوم: شخصی که سه هفته پیاپی سقف دوم خرید کمپانی را بشکند که هفته ای ۱۰هزار دلار پورسانت خواهد گرفت
سقف سوم: شخصی که سه هفته پیاپی سقف سوم خرید کمپانی را بشکند که هفته ای ۱۵هزار دلار پورسانت خواهد گرفت
شرکت دسیسه هرمی کوئست حدود ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر عضو دارد، که یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر این تعداد عضو را ایرانیان تشکیل میدهند. شرکت کوئست طی سالهای گذشته بیش از ۷ هزار میلیارد تومان ارز از کشور خارج کرده است.
اسامی ۲۶ نفر از لیدرهای اصلی کوئست که توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر و هماکنون در زندان اوین هستند در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته است، در مقابل نام هر یک از این افراد مبلغ کلاهبرداریشان درج شده است. قابل توجه اینکه در آمریکا اگر کسی ۱۰۰ دلار در شرکت هرمی سرمایه گذاری کند ۵ سال حبس در انتظار اوست.
این ۲۶ نفر بیش از ۴٫۱۰۶٫۰۴۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان کلاهبرداری انجام دادهاند که اسامی آنان به شرح ذیل است:
۱- ع. بوشهری ۱٫۲۱۶٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۲- ا. شکیبا ۴۶٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۳- م. عوضخانی ۶٫۳۲۷٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۴- ت. کرباسچی ۴۲٫۵۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۵- خانم ر.احمدی ۳٫۲۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۶- ف. حسنی ۳۱۱٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۷- ح. غفوریان ۶۷۹٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۸- ک. محمدیجهانی ۱۵۱٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۹- م. محمدی جهانی ۱۴۲٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۱۰- م. شاکری ۱۰۰٫۰۰۱٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۱۱- ر. غفرانی ۴۷۸٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۱۲- ج. شاملو ۲۶۸٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۱۳- م. ت. رستمیان ۸۴٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۱۴- ف. برجعلیلو ۶٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۱۵- س. نقدیفرد ۱۱٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۱۶- خانم ک. ابراهیمی ۲۰٫۶۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۱۷- م. حسینفرد ۶٫۹۷۱٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۱۸- م. صفرپور ۳٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۱۹- ن. سبزی گلگین ۵٫۶۹۱٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۲۰- م. زینعلی ۱۷۰٫۷۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۲۱- ش. امیری ۳۹٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۲۲- م. عنقایی ۳۳٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۲۳- ش. امیری ۱۹۹٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۲۴- د. صداقت ۲۵٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۲۵- ع. خوشرونسب ۱۹٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
۲۶- پ. علیار ۴۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰ تومان
برخی کشورهای اروپایی و آمریکایی برای ضربه زدن به ایران از این شرکتهای هرمی حمایت میکنند. شرکتهای هرمی قادر نیستند در کشورهای اروپایی حتی یک عضو پذیرش کنند اما در کشورهای جهان سوم به عضوگیری گسترده روی آوردهاند، سرور برخی از این شرکتها از آمریکا پشتیبانی میشود و این نشان میدهد که آمریکاییها برای فروپاشی اقتصاد کشورهای جهان سوم، مشارکت دارند.
طی ۴ سال اخیر ۷۹ درصد منابع درآمدی شرکتهای هرمی دنیا با پول ایرانیها بوده که از طریق صرافیهای غیرمجاز و رابطان ایرانی از کشور خارج شده است.
به عنوان مثال، حسین غفوریان تاپ لیدر کوئست بیش از ۷۰۰ میلیارد تومان ارز نیز به خارج از کشور منتقل کرده و ۵ میلیارد تومان نیز در این رابطه پورسانت دریافت کرده بود. غفوریان ۳۰۰ هزار نفر از جوانان شهرستانی را فریب داده و خسارات اقتصادی و فرهنگی جدی را به کشور تحمیل کرده است.
روایتی از زندگی مرد اول کوئستی ها حاج حسین غفوریان
همشهری ماه در ویژه نامه نوروزی خود به شرح زندگی حسین غفوریان، یک بچه روستایی که مرد اول کوئستیهای ایران شد و حالا حکم اعدام انتظارش را میکشد پرداخته است.
حاج حسین لقبی است که بچههای کوئست به او دادهاند، او را بزرگترین لیدر کوئست در کشور و حتی خاورمیانه میدانند اسم حسین غفوریان آشناترین اسمی است که هر فردی که وارد کوئست میشود به گوشش میرسد و تمام اعضای کوئست عالیترین مقام را جایگاه حسین غفوریان میدانند.
حسین که برای خیلیها یک اسطوره است ۳۱ ساله و متولد روستای پیرژن در اطراف مشهد است. از سال ۸۲ دانشجوی دانشگاه آزاد شد و به تهران آمد، جاه طلب بود و بلند پرواز، خیلی زود هم پیشرفت کرد و توانست جایگاه خود را در کوئست ارتقا دهد.
تز «پول و پتو» متعلق به او است؛ یعنی با یک پتو به تهران بیایید و پولدار شویدو بر همین اساس غفوریان از یک زندگی دانشجویی در خوابگاه دانشگاه آزاد با چرب زبانی و پشتکاری که داشت خیلی زود افزاد زیادی را به خود و شرکت جذب میکند.
غفوریان پس از آنکه توانست عده زیادی از افراد و به خصوص شهرستانیها را به این شرکت جذب کند به عنوان یکی از مهرههای اثر گذار کوئست در شهر تهران شناخته میشود. او به علت مشغلهای که برایش در شرکت کوئست به وجود آمده بود در ادامه تحصیل دچار مشکل میشود و تقریبا قید آن را میزند.
حسین برای جلب اعتماد افراد، شغل خود را طلا فروش عنوان میکند تا افرادی که جذب میشوند بر این باور باشند که درآمد کوئست به مراتب از یک طلافروشی در بازار تهران بهتر و بیشتر است وآنقدر در کار خود پیشرفت میکند که به عنوان یکی از مدیران ارشد کوئست در ایران شناخته میشود.
غفوریان چنان در این سیستم پیشرفت میکند که تعداد افرادی که توسط او جذب شدهاند از شمارش خارج میشود و به همین علت شرکت کوئست اورا بازنشسته اعلام میکند و در هفته حقوق چند ۱۰ میلیونی برایش در نظر میگیرند.
این همه ماجرا بود، چراکه شرکت کوئست از طریق حسین غفوریان و چند نفر دیگر توانسته بود ۷ هزار میلیارد تومان از ایران درآمد بدست آورد و این مبلغ را به صورت ارز از کشور خارج کند.
طبیعی بود که برای کوئستیهای تازه وارد و به خصوص شهرستانیها حسین غفوریان به یک الگو تدبل شود و روشهای جذبی که از زبان حسین گفته میشد در تمامی جلسات مختلف کوئست از طریق فیلم نمایش داده میشد.
در این فیلم حسین غفوریان را از یک خانواده اصیل و حتی سطح بالا از نظر مالی معرفی میکنند که بدون تکیه به داراییهای پیشینش توانسته به موفقیتهای بزرگ مالی در شرکت کوئست برسد.
به قول خودشان حساب همه چیز را کرده بودند، خطهای موبایل بدون اسم، دفاتر متعدد و حتی نامهای مستعار، شاید خود حسین غفوریان و خیلی از کوئستیها هم متوجه شده بودند که حلقه محاصره در حال تنگ شدن است ولی افکار وهم آلود و شاید هم شیرینی پولها و سرمایههای انباشته شده مانع از آن میشد که از راه رفته بازگردند.
حاج حسین یا همان بت هرمیها در اوج فروریخت و شکست. غفوریان سال گذشته توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد، خیلیها از او شکایت کردهاند و خیلیها هم هنوز باور نکردهاند و با خود مرور میکنند همه ارتباطات خیالی با مقامات مختلف و القاب و وعدهها را غافل از آنکه همهاش حبابی بیش نبوده است.
شاید حسین غفوریان در روزهای زندگیاش در شهرستان و خوابگاه دانشجویی ثروت میلیاردی را آرزو میدانست ولی از وقتی وارد کوئست شد آنقدر مغرور بود که خط پایانی را برای خود متصور نشود و به مسیر خود ادامه داد تا به نقطه آخر رسید؛ دادسرای جرایم رایانهای و کوهی از پروندههای شکایت.
دادسرای ویژه جرائم رایانهای خانه آخر تمام کوئستیها است، هزاران شاکی و برگههای سفید شکایت که قرار است سیاه شوند، فرقی هم نمیکند شاکی یک کارگر باشد یا دانشجوی شهرستانی، خانوادهای که همه دار وندارشان را از دست دادهاند و کارمندی که حتی شغلش را هم برای کوئست فدا کرده است.
در این دادسرا اکثر مراجعه کنندگان تنها نامی که با آن آشنا هستند حسین غفوریان است. خیلیها فقط نامش را شنیدهاند و تصویرش را دیدهاند، بعضیها هم از نزدیک با اور در ارتباط بودهاند ولی اصل موضوع این است که همه شاکیاند و حاج حسین را کلاهبردار میدانند.
حاج حسین حالا تنها است، بت کوئستیها شکسته و از آن همه رویا فقط خاطرهای مانده و خیالی! جرمش سنگین است.
۱۹ سال زندان و ۵۰ میلیارد جریمه برای سلطان کوئست ایران حاج حسین غفوریان
حسین غفوریان تاپ لیدر کوئست معروف به حاج حسین، روزگاری سلطان کوئست ایران بود و برای خود برو بیایی داشت. حاج حسین برای تازه واردهای کوئست یک ویژن بود.
حسین غفوریان نه تنها لیدر شرکت هرمی کوئست بود که در مقام یک نظریه پرداز روند فعالیت و اساس کار کوئست در ایران را متحول کرد و با ابتکار عجیب خود برای شهروندان تهرانی و بسیاری از ایرانیان مشکلاتی را فراهم آورد.حسین غفوریان، اهل روستای پیرژن در اطراف مشهد است. از سال ۸۲ دانشجوی دانشگاه آزاد شد و به تهران آمد، با ورود به شرکت هرمی کوئست خیلی زود پیشرفت کرد و توانست جایگاه خود را در کوئست ارتقا دهد. حاج حسین کوئست با ابتکار خود مرد اول کوئستیهای ایران شد و بسیاری از سرشاخههای اصلی کوئست در ایران که قبل از غفوریان فعالیت می کردند، ابتکار پول و پتوی او را اقدامی کثیف می خوانند. حاج حسین بزرگترین لیدر کوئست در ایران و حتی خاورمیانه بود و نامش برای کوئستی های مرد رویا و اعتبار بود.وجود شرکتهای هرمی در برخی کشورها نظیر کلمبیا پیامدهای امنیتی در پی داشت به طوری که در سال ۷۸ ۱۹ در این کشور سه میلیون نفر مغبون شدند و یک میلیارد دلار صدمه مستقیم به این کشور وارد شد و در نهایت آشوبهای خیابانی پدید آمد و طی آن بانکها و مراکز دولتی به آتش کشیده شدهاند.
در آلبانی دو هزار نفر در پی آشوبهای مردمی ناشی از اغتشاش فعالیت شرکت های هرمی کشته شدند و دولت و مجلس آن سقوط کرد. اتفاقاتی که در بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ میلادی در کشور آلبانی رخ داد ، رویدادی است که تجربه تلخ گسترش و رشد بیرویه و قارچگونه طرحهای بازاریابی هرمی را به نمایش میکشد.
بر اثر این اتفاق شورشهایی در نقاط مختلف آلبانی به وجود آمد و حدود دو هزار نفر در جریان درگیری و ناامنیهای ناشی از فروپاشی طرحهای هرمی کشته شدند. مجلس این کشور منحل و رییسجمهور آلبانی ناچار به استعفا شد.
حسین که برای خیلیها یک اسطوره است ۳۱ ساله سن دارد و حالا باید ۱۹ سال از عمر خود را پشت میلههای زندان بگذارند.
ابتکار «پول و پتو» حسین غفوریان؛ به این شرح است که با یک پتو به تهران بیایید و پولدار شوید و بر همین اساس غفوریان از خوابگاه دانشگاه آزاد شروع به کار کرد و با چرب زبانی و پشتکاری که داشت خیلی زود افزاد زیادی را به خود و شرکت جذب میکند.
کوئست و درآمد هنگفتش که ناشی از کلاهبرداری از دانشجویان، جوانان بیکار و حتی افراد مسن بود باعث شد تا غفوریان قید تحصیل را بزند و با جذب تعداد بیشتری از افراد و به خصوص شهرستانیها به عنوان یکی از مهرههای معروف و مطرح کوئست در تهران شناخته شود.
حسین غفوریان آن قدر در کار خود پیشرفت کرد که تاپ لیدر کوئست معرفی شد و برای خود چنان جایگاهی را ساخته بود که تازه واردهای کوئست، ویژن خود را جایگاه حسین غفوریان عنوان می کردند. فعالیت او به حدی گسترش می یابد که تعداد زیرشاخههایش از شمارش خارج شده و توسط شرکت کوئست بازنشست می شود و هفته ای چندین میلیون تومان حقوق بازنشستگی دریافت می کرد.
حسین غفوریان با ابتکار پول و پتوی خود و با همکاری دیگر سرشاخههای شرکت کوئست ۷ هزار میلیارد تومان از ایران درآمد بدست آورد و این مبلغ را به صورت ارز از کشور خارج کند. فیلمهای پرزنت حسین غفوریان در تمام آفیسهای کوئست پخش می شد و نسخه موبایل آن نیز دست به دست می چرخید.
جمله معروف “هر کی موند و خواست رفت” متعلق به حسین غفوریان است. این جمله در تمام آفیسهای کوئست نوشته شده و نقل می شد.
طبیعی بود که برای کوئستیهای تازه وارد و به خصوص شهرستانیها حسین غفوریان به یک الگو تدبل شود و روشهای جذبی که از زبان حسین گفته میشد در تمامی جلسات مختلف کوئست از طریق فیلم نمایش داده میشد.
حسین غفوریان پیش از این در گفتوگویی با خبرنگار ما گفته بود: نمیدانم به چه جرمی دستگیر شدهام. سال ۸۳ به مدت ۱۰ ماه عضو شرکت کوئست بودم و بعد بنا به دلایلی کار را کنار گذاشتم. کوئست، کارش کلاهبرداری بود. به همین دلیل حدود دو سه ماهی طول کشید تا عضو شوم، سال ۸۳ دوستانم مرا به دفتری در خیابان میرداماد بردند و یکسری کاتالوگ به من نشان دادند و از من خواستند تا عضو شوم، اما دو سه ماهی طول کشید تا قبول کنم اما خریدی نکردم و فقط عضو شدم.
وقتی خبر دستگیری حاج حسین منتشر شد کوئستیها باورشان نمی شد که بت بزرگ کوئست در ایران فرو ریخته و آن همه نمایش ساختگی و پورسانتهای چندین میلیونی سرابی بیش نبود.
خط پایان کلاهبرداری کوئست در ایران با اعلام حکم تاپ لیدر و مبتکرش بر همه اعیان شد، ثروت بادآورده و نامشروع کوئست که یک شبه به دست امده بود، جوانی حاج حسین غفوریان را به باد داد و او بهترین سالهای زندگیش را باید پشت میلههای زندان بگذراند.
دادسرای ویژه جرائم رایانهای نقطه پایان تمام کوئستیها است، در راهروهای این دادسرا مالباختگان کوئست پیگیری شکایت شان هستند، همه شاکیاند و حاج حسین را کلاهبردار میدانند.
حسین غفوریان مبتکر «پول و پتو» و ایجاد آفیس در شرکت هرمی کوئست است، در این ابتکار جوانان بیکار شهرستانی به بهانه استخدام به تهران دعوت میشدند و بهازای این دعوت به کار فرد باید چند میلیون تومان پول و پتو برای خوابیدن تهیه میکردند و منتظر می شدند تا انرژی کیهان و فعالیت کلاهبردارانه سایر اعضا به نتیجه برسد.
غفوریان نه تنها لیدر شرکت هرمی کوئست بود که در مقام یک نظریهپرداز روند فعالیت و اساس کار کوئست در ایران را متحول کرد و با ابتکار عجیب خود برای شهروندان تهرانی و بسیاری از ایرانیان مشکلاتی را فراهم آورد.
با اجرای تز پول و پتو قیمت اجاره بها در مناطق غربی تهران بالا رفت و سرآفیسهای کوئست برای درآمد بیشتر و جذب تعداد بیشتری از جوانان اقدام به اجاره واحدهای تجاری و مسکونی با چندین برابر قیمت واقعی شدند.
حاج حسین جرمش سنگین بود و برخی کارشناسان قضایی با توجه به حجم اقدامات و سنگینی پرونده معتقد بودند جرمی حاج حسین به عنوان اخلال در نظام اقتصادی کشور است و مجازات آن هم اعدام است. اما هفته گذشته حکم تاپ لیدر کوئست اعلام شد.
علی تقوی مدیرکل مبارزه با شرکتهای هرمی وزارت اطلاعات اعلام کرده است: حسین غفوریان از سرشاخههای اصلی شرکت کوئست در کشور دستگیر و در دستگاه قضایی به ۱۹ سال حبس و استرداد ۳میلیون و ۷۴۵ هزار دلار که از طریق نامشروع تحصیل کرده بود، محکوم شد.
پایان تلخ قصه کوئست برای حاج حسین می تواند عبرتی برای سایرین باشد.
من یه دوستی داشتم که خیلی بهش اطمینان داشتم. چن باری بهم زنگ زد و نهایتا یه کاری بهم پیشنهاد داد. منم چون بهش اعتماد داشتم گفتم باشه میام. در ضمن باید بگم خیلی سرم منت گذاشت بی شرف. می گف مهندسو به زور قانع کردم که بیای ( یکی از حربه های کیونت برای جذب عضو منت گذاشتن هستش) خلاصه اولش به خاطر دوستم گفتم باشه اون موقع بهم گفتن هر کسیو به این سیستم راه نمیدیم و فلان. همچنین باید خودتو نشون بدی. از طرف دیگه گفتم بذار یواشکی با داداشم مشورت کنم. چون نمی ذارن با کسی مشورت کنی. چون میترسن بپری. داداشم فهمید گف صد در صد هرمیه به بهانه ای بزن بیرون. منم گفتم مشکلی نیستش که اینا هر کسیو قبول نمی کنن و با خیال راحت میرم. ولی واقعیت این نبود به محض اینکه گفتم می خوام برم هر کاری کردن تا نگهم بدارن. این می رفت اون میومد . حتی تهدیدم کردن اگه بری مشکلی واسه دوست ایجاد کنی بد می بینی. این بود کیونتی که دلها رو به هم نزدیک می کنه در واقع. خلاصه بعد ۴ ماه فهمیدم همون دوست بی شرف بر گشته به همون کارگری سابق و داره تو معدن سونگون کار می کنه. لاقل بهم زنگم نزد تا معذرت بخواد. در ضمن الاغ زن حاملشو گذاشته بودش اونجا اومده بود داشت جونای مردمو تیغ می زد.
خلاصه اینکه حواستون جمع باشه خیلیا دورو بر شما هستن که به این شرکتها رفتن و ضرر کردن و نهایتا اومدن بیرون ولی صداشونو به خاطر. آبروشون در نیاوردن. حتی افرادی هستن که اعضای خانوادشون سابقه کار تو این شرکت ها را داشته ولی احساس کردن که این شرکت با گلدکوئست سابق فرق دارد. درحالی که عزیزان این همان شرکت گلدکوئست هستش ولی به خاطر بدنامی گلدکوئست اسمشو به کیونت عوض کرده.
بخدامنم اینطوریم دوروز پیش دررفتم
سلام اقا من تو دام کیونت افتادم و۱۱۰میلیون پولم رفته وخداروشکر عضوی ندارم و دررفتم.چی کنم بنظرتون؟؟میتونید کمکم کنید؟؟
کجا بودی؟؟کدوم تیم؟؟
سلام اره .. بهم زنگ بزن
آخه تو قیافت به ۱۱۰میلیون میخوره بخاطر ۵میلیون رفتی تهران
کوئست یا کیونت غیرت میخاد
ورنه این کمپانی بهترین و درست ترین هست فقط تو ایران دولت میترسه مردم پولدار شه زورش به مردم نرسه عنوان بدی به کوئست داد همه پول های رفته مردم مقصر دولته نه کوئست مردم تو رو خدا خقیقت رو بدونید این کمپانی داره چندصد کشور داره بصورت قانونی فعالیت میکنه هم محصول داره هم پورسانت
بخدا منم دقیقا همینجوری شد من تازه دوروزه میشه ازدست شون فرار کردم
من این پیام را در تاریخ ۲۹تیر ۱۴۰۲ مینویسم
خدا کنه دولت جلوشونو بگیره
چون اونجا افغانی های بد بخت رو آورده بودن وچون اون ها معلومات کافی راجب این کار نداشتن. سر شو شیره میمالیدن
دوستان سلام یه راهنمایی میخواستم
من به تازگی وارد شرکت کیونت شدم و با امتیاز هفت حدودا چهار هزار دلار فعالیتم رو شروع کردم همون اول به خاطر یک تعادل ۳ و ۳ توی tc دویست دلار اومد دوتا تور مسافرتی خریدم الان من به کمپانی وصلم سایت هم که معتبره HN خودمم دارم یک نماینده مستقلم الان مشکلش کجاست کسی اطلاعات بیشتری داره لطفا راهنمایی کنه اگه پولم رفته عمرمو چند سال پای این کار نزارم اطلاعات بیشتری هم خواستین در خدمتم
محمد شاکری سر و مر و گنده الان بیرونه که هیچ تو شرکت هرمی تلفیق هنر کار میکنه
سلام .۸ ماه پیش منم گول زدن با کلی وعده و درامد بالا و نگرش انسانی ….
توروخدا باور نکنین.درسته کسایی ک دارن کارمیکنن چیزی برا از دست دادن ندارن
چون با ورود همه چیزشونو از دست میدن.با ورودت باید باعث شی دو یا چند نفر دیگه رو هم بکشی تو کار اوناهم پلای پشت سرشون رو خراب کنن و نتونن برگردن.درسته ظاهرا پلن برنده برنده س ولی باطن باخت باخته.باس دروغ بگی و رفیقاتو فریب بدی تا به پورسانت برسی.بالاسری ها دم از فرهنگ نتورگ میزنن ولی مثل سگ پارس میکنن.تحقیرت میکنن غرورتو میشکنن.برای ورودم شرط گذاشتم ک بعد ثبت نام برم خونه وسیله هامو بیارم و به نامزدم سر بزنم،از گوشیم روزانه یکی دوساعت استفاده کنم .قبول کردن ولی عمل نکردن .خرشون ک از پل گذشت دیگ مهربونیا رفت.شدن سگ پاچه گیر با شکم سیری جوابتو میدادن.حالا که پول گذاشتی مجبور هرچی بالاسری میگه قبول کنی حتی اگه گفت بمیر.میخواستم با روش حودم با حقیقت کار کنم
همه ی حقایق کار رو به دعوتیا بگم ولی بالاسری ها نزاشتن .منم اهل فریبکاری نبودم و زدم بیرون.زندگیمو خراب کردن خدا ازشون نگذره.همه اونایی ک به ازادی مالی رسیدن با فریب اشخاص بوده واسه همین اه و ناله ی خانواده ها پشتشونه.
یکی بود افیسرمون بود دلش خیلی پاک بود نیتش کمک به همه بود
پدر مادر پیرش رو ول کرده بود ۵ تا خواهرشو ول کرده بود و اومده بود تا کار کنه.خودش میدونست کجاس و چیکار میکنه ولی راه برگشت نذاشته بودن براش
دلم براش میسوزه.همچین پسری باس تو راه درست خدمت کنه نه اونجایی ک جوونا مردم بدبخت میکنن.ترم اخر کارشناسی بودم کبه باد رفت نتونستم مدرک بگیرم
از اینور خدمت هم وبال گردنمه و با کلی بدهی .طلاهای مادرم رفت کلی هم به دیگرون بده کارم.شما دیگ گیر همچین ادمایی نیافتین.کسایی ک ذوق دارین برین اگه روحیه ی کلاهبرداری داری برو اگه نون حلال برات مهم نیس برو موفق میشی.بالاسری های من ک همش لات و لوت بودن هرکدوم از یه جهنم دره اومده بودن.ریدم به سر محسن و ایوب و جمشید و حسین کرمانی ونژادو محمد کاکره ک عامل این بدبختیا هستن
هر کسی با هر فریبی ب مردم خیانت کند و فقط ب فکر خود باشد خدا ازش نگذره چه دولت باشد چه رائیت باشد چه مردم باشد و هرکسی…..، خدا ازش نگذره،فکر کردین خدا از این بی شرفی خواهد گذشت، خدایا تو دنیا دیگه اعتمادی نمانده ما را از این دنیای کثیف نجات بده نخواستیم مال دنیا را حداقل بگذارید مردم بدونه دغدغه زندگی کنن
با سلام خدمت دوستان گلم منم گرفتار شدم و خداروشکر که پول ندادم . داستان منم
از روزی شروع شد که دوست قدیمیم بعد مدت زیاد بهم زنگ زد و احوال پرسی و… بهم گفت داخل گمرک کار میکنه و توست آشنایی که داشته توانسته داخل گمرک کار کنه بهم گفت که ماهی هشت ملیون حقوق بهش میدن و منم وسوسه کرد بهش گفتم میتونه کاری کنه منم بیام گفت به اشنامون میگم بهت خبرش میدم یک ساعت بعد بهم زنگ زد و گفت باید فرم پرکنم خلاصه تلفنی گفتم و اونم فرم پر کرد . روز بعدش بهم گفت که باید برای مصاحبه به تهران برم منم بلیط گرفتم و به تهران رفتم ساعت سه شب رسیدم تا صبح منتظر موندم تا از خواب بیدار بشن و بیام دنبالم چون تهران بلد نبودم همون داخل ترمینال موندم ساعت ۹صبح اومدن دنبالم و توی مسیر در مورد مهندس که باهاش مصاحبه داشتم حرف میزدیم که از کسی که سرحال باشه و خوش خنده خوشش میاد موقع حرف زدن باید داخل چشمش نگاه کنم و لبه مبل باید بشینیم رفتیم و رسیدم سر ی چهاراه نشستیم تا بهمون اطلاع بدن کدوم خوابگاه بریم . گفتن و ما به خوابگاه رسیدیم ی خونه سه طبقه بود داخل که شدیم همه جایی که تماس با بیرون داشته بود رو پوشونده بودن که هیچ نوری داخل خونه یا داخل حیات نبود . رفتیم داخل خونه و مهندس اومد مصاحبه کردم بعد یک نفر دیگه اومد برای آموزش بهم گفتن پنج روز آموزش داری که دو روزش همین جا هست و سه روزش بیرون منم از خدا بی خبر چون هیچ در مورد شرکت های هرمی و کیو نت و… نمیدونستم هیچ حتی اسمشون هم اولین بار بود می شنیدم . آموزش روز اول گذشت همون دوستم مثل چسب بهم چسبیده بود و همه جا باهم بود یک لحظه تنهام نمیزاشت و همش میگفت که ما اینجا پولدار میشیم و میتونیم به آرزو هامون برسیم . بعد بدون اجازه هم حق آب خوردن هم نداشتیم روز دوم آموزش بهم کیو نت و بازار یابی شبکه ای رو گفتن و سرمایه گذار های اون و جشن های کیو نت که سالیانه گرفته میشه ماهم نگاه میکردیم مثل دیونه ها دست میزدیم روز سوم با همه آشنا شدم و همشون رو می شناختم به من می گفتن اینجا برای کسی فرش قرمز پهن نکردیم اگه آدم جمع کنی بود سر چهارراه آدم بیکار زیاد هست فقط کسانی که لیاقت داشته باشن اینجا جاشون هست . روز سوم میومدن میگفتن به این سی دی ها خوب توجه کنید و یاد بگیرین این سی دی ها مثل ناموس ماهست سی دی هم یک ساعت بود و موقع تماشای سی دی باید لبه مبل مینشستیم و نگاه میکردیم بعد شخص داخل فیلم حرفی میزد و بقیه تشویقش میکردم ماهم باید دست میزدیم . سی دی فارسی بود ما کاملا میفهمیدیم چی میگه و موقع که فیلم تموم میشد ی نفر میومد می پرسید چی میگفت من همه حرف های فیلم می گفتم دو نفر کنار من هم می گفتن و اونی که اومده بود اونم از اول فیلم تا آخر فیلم بهمون میگفت روز چهارم بهم گفتن که خرج کیو نت از کجا میاد و چه جوری باید خرید کنیم و مبلغ ۱۲۰ملیون باید خرید داشته باشیم من رفتم داخل فکر اینکه این پول از کجا بیارم بهم می گفتن نگران نباش پول خودش جور میشه و ماهم این پول نداشتیم ولی جور شد فقط فقط حواست به آموزش هات باشه . بهم می گفتن وقتی ساپورتر شدیم ماشین اول باید بالای ۴۰۰ملیون یا ۶۰۰ملیون باشه بهمون میگفتن ماشین خودتون رو از الان توی ذهنتون تصور کنید و همش از ی نفر به نام اقا جمشید که بالا سری بودن حرف میزدن می گفتن اون توانسته توی این کار پول دار بشه ما نمی تونیم خلاصه روز پنجم ی شخص دیدم که روز اول دیدمش دیگه ندیدمش تا روز پنجم دیدم اومد گفت که رفته بودم به خانواده سر بزنم پول نداشتم ی شیرینی برای خونه بخرم و طرف ساپورتر بود اونجا که بودم خیلی بهم سخت گذشت بد ترین روز های زندگیم اونجا گذشت و هنوز که هنوز هست اثراتش روم هست و خیلی عصبی شدم طاقت خیلی حرف ها رو ندارم یک حرف دوبار برام تکرار کنم قاطی میکنم . عصبی میشم . الانم به این فکر هستم برگردم و بدمشون تحویل یا زنگشون بزنم هزارتا فهش بهشون بدم
سمت کی بودی میشناختیشون؟؟
واسه منم دقیقا همینطوری بود یه بوفه ای بود گوشی هامونو میزاشتیم توش اصلا اجازه نمیدادن دست به گوشی بزنیم یه لحظه میخواستیم گوشیو چک کنیم زود صداشون درمیومد یکی عین چسب چسبیده بود بهم هی میگفت به گوشیت دست نزن غذا هاشونم بخور نمیر بود اصلا سیر نمیکرد یدونه لواش و یه تیکه کوچیک هندونه یا یه لواش و گوجه خیار بهترین غذاش سیبزمینی تخم مرغ اونم اندازه یه نعلبکی واسه آب خوردن اجازه سیگار اجازه دستشویی اجازه فیلماش یه ساعت نیم کمتر نبود تو مخ بود ولی مجبور بودیم نگاه کنم تهش هم یه یارو که الکی بهش مهندس میگفتن میومد میگفت تحلیل کن از فیلم چی فهمیدی بعد تحلیل میکردم بعد اون چسبه تحلیل میکرد بعد مهندسه ۵ دقیقه استراحت دوباره شستشو مغزی ۷ نیم صبح بیدارت میکنن لباس بیرون رفتنی بپوشی تاااا ساعت ۱۱ نیم شب یه کله منو اوم چسبه رو میفرستادن تو اتاق یا فیلم نگاه کنیم یا مهندسه بیاد رو کاغذ یه چیزایی توضیح بده بیشتر مغز مارو شستشو بده از زندان بقرآن بدتر بود فقط میخواستم فرار کنم آخرش گفتن ۴ هزار دلار باید پول بدی (نگران نباش جور میشه یخ سری راهکار ها هست بهت میگیم جور میشه واس ما جور شد واس توام جور میشه) این حرفارو بهم میزدن یه شب گفتن زنگ بزن پدر مادرت بگو یه کاره خوب و دولتی پیداکردم دعا کنید امتحان قبول بشم خیلی خوبه و ازین حرفا فرداشم دوباره زنگ بزنیم بگیم نیم ساعت دیگه میخوام امتحان بدم از هر ۱۰۰۰ نفر فقط ۳۰۰ نفر قبول میشن دعا کنید قبول بشم بعد ضهر هم دوباره زنگ بزنیم بگیم قبول شدم حالا پول بده . ۱۲۰ ملیون پول بهم بده میخوام لب تاپ بخرم شروع بکار کنم لیدره هم کنارم بود هی دکمه قطع صدا رو میزد میگفت این حرفارو بزن منم میزدم بعد کلا گوشیو ازم گرفت خودش شروع کرد پیام دادن کلللللی پیام به خونوادم داد بزور ۱۲۰ ملیون ازشون پول بگیره انگار منو گروگان گرفته بودن منم میخواستم برم نمیذاشتن همه ریختن سرم تاااا فردا مخمو خوردن نرو آیندت بفنا میره بیرون از اینجا یه بدبخت بیچاره ای و این حرفا آخرم دید نمیتونن ازم پولی بکنن بردنم پایانه اتوبوسرانی آزادی خودشون که کاری داشتن همونجا آخر ولم کردن از شرشون خلاص شدم حاج محسن لیدر بود حاج مصطفی فکر کنم ساپورتر بود یه مهندس علی هم بود تورک بود آفیسر بود یه چسب هم ۲۴ ساعته کنارم بود که مثلا زیر مجوعه اون میشدم اون رضا بود داداشه همون مهندس علی مکانشون سمت امام حسین بود قشنگ یادمه دلم میخواد به پلیس لوشون بدم تا دیگه پول مردم نخورن مردم بدبخت نکنن
دقیقا همین کارو با منم کردن حدودا ی ماه پیش ک بزور تونستم فرار کنم زنگ زدم خونه امار دادم که جام خوبه اره بابا چرا ب اگاهی رفتین اخه کار من دولتیه فلان ترس تو جونشون افتاده بود که فرداش منو بردن ترمینال و گفتن برو و ی مشت حرفای چرت منم میخوام برم اونجا تحویلشون بدم ولی میگم شاید فردا بیان ب خانواده ضربه بزنن
دقیقا برا منم همین اتفاق افتاد حتی اجازه فرار کردنم نمیدادن انگارن گروگان گرفتنو مااسیر بودیم
منم چن وقت پیش گیر افتاده بودم تو افیس بالا سریا ک میگفتن دقیقا همینا بودن
متاسفانه یک عده آدم نا آشنا گول یه عده آدم شیادو می خورن و عقل و هوششونو در اختیار این آدما قرار میدن تا یه عده دیگه رو بدبخت کنن. حربه این افراد خوب نشون دادن شرکت خودشون و بد جلوه دادن سایر مشاغل هستش. یه جوری نشون میدن که فقط و فقط میشه با این کار به هدفت برسی و نه کارای دیگه. اگه یه حساب دو دو تا بکنی و به منطقت مراجعه کنی می بینی که اکثر افراد موجود در سیستم هزینه و زمان خودشونو به باد میدن. چون اکثرا پول خود را روی تورها هزینه می کنن که عملا ارزشش خیلی کم هستش و تازه اون تورم اکثرا نمیرن. افراد زیادی دور و بر شما هستن که فریب این شرکت ها رو خوردن ولی از ترس آبروشون هیچ چیزی نمی گن. این شرکت خیلی از خونواده ها رو پاشونده و در بعضی موارد هم باعث شده پدر بیچاره واسه ندانم کاری بچش زمیناشو بفروشه و خسارت بده. پدر مادرتون گناه دارن فکر نکن این کارارو به خاطر پدر و مادرت انجام میدی. چون خیلیا بعدن پشیمون شدن از این کار و دیدن جز بدبختی هیچ عایدی نداره. کثافت کاری تو این کار زیاده فقط مواظب باشین چون هرکسی امکان داره تودام این افراد بیفته
کاملا کارش درسته من درامد داشتم کارشم عااالیه
هیچ مسله قانونی پیش نیومده
کل دنیا داره کار میکنه یه مشت ادم کج فهم نظرشون منفیه اینا همونایی هستند که از روستا پاشده بیلگیتس رو میبره زیر سوال
پول نداره پراید سوارشه در مورد صنعت نتورک داره نظر میده فرداش با گونی جا برنج میره کارگری
سگ همین کج فهما و جا برنجیا می ارزه به صد آدم مثل شما حروم زاده ها. شما مگه کی هستین که غلط اضافی می کنین. شما جز دزد و کلاهبردار چیز دیگه ای نیستین. یه چیزیو مثل طوطی حفظ کردین فکر می کنین عقل کلین
به نظرمن کارخوبییه،مگه میشه کاری بااین پتانسیل بدباشه،این ک شماهتشکست خوردید،خایه ی موفقییت رونداشتیدنباید اون شغل روخراب کنید،براشماهانشده ،براخیلیلای دیگه شده
منظورت کشورهای جهان سوم هستش دیگه. کیونت آره فقط چسبیده به کشورهای بدبخت که پولشونو غارت کنه وگرنه تو کشورهای توسعه یافته خودتونم میدونه حداقل درامد از کیونتم بیشتره. بعدشم این حرفای آشغالو ۲۰ ساله دارین میگین که کل تجارت بر مبنای بازار یابی شبکه ای خواهد چرخید پس کو این تسخیر
میشه شمارتونو بدین باهمدیگه یه صحبتی داشته باشیم ممنون
خفه شو اولا که تا لیدر نشی یه قرون بهت نمیدن ثانیا تا لیدر بشی ده سال طول میکشه چون هی دستگیر میشی هی ریزش میکنی ثالثا با ورود به کار شرافتت اعتبارت غیرتت و همه چیزتو میبازی بخاطر دروغ هایی که به خانواده میگی و دوستانی که گول میزنی رابعا محصولی که میخری توری هستش که وجود خارجی نداره چون نمیتونی ازش استفاده بکنی چرا که فقط یه تخفیف از هتل های کشورهای مختلفه پول رفت و امد و بقیه مخارج به عهده خودته و نمیزان هیچ محصول دیکه ای بخری که اگر به فرض محال خریدی در ایران هیچ ارزشی نداره.
لطفا مطالعه کنید تا گرفتار نشید تامام.
آفیسر یا ساپورتر مثل شما فقط کارش دروغه. اون کمپانی مزخرف سر تاپاش فساده.
آخه میلیاردر آدم دفتر کارش خونه تیمیهجلسات کاریش تو پارکه
یک مجوز ساده ندارین. شما از داعش بدترین آدمو از خانواده، گوشی، دانشگاه و سربازی دور میکنین
حداقل به رفیقات رحم کن
اولش که دروغ باش تا آخر دروغه
ساپورتر کلک باز اینقد عقل ندارین یکم شیوها تونو عوض کنین
همه رو با یه جور دروغ میارین خودتون میدونین باخت باخت رو تون نمیشه بگین چون راه برگشت نیست
گیر پلیس بیفتی توهم میشی یه کارگر که البته شرف نداره
گوه نخور حرومی منو بد بخت کردن توهم یکی از اونایی کثافت حروم لقمه
احسنت برادر اگه میگید کلاهبرداری هستش مگه دلار رفته،۵۰۰۰۰هزار مگه اون کلاهبرداری نیست، اجاره میدی ماهی۱۰میلیون اون کلاهبرداری نیست، پراید میخرید۳۰۰میلیون … ها کلاهبرداری نیست پس بمونید و با کارگری لذت ببرید خخخخ بیچاره های بدبخت گدا گشنه مردم زنده به گور و مرده پرست
… مادرت
الان پرند هستم توی یک آپارتمان هر چی میگم و هر کاری میکنم اجازه نمیدن بیام بیرون یانی به یه بهانه ای یا حرف و حدیثی قانع میکنن چکار کنم بیام بیرون لطفا راهنمایی کنین مغزمو دارن شستشو میدن اینا هی آموزش هی آموزش مخم ترکید محاه رو نمیشناسم وگرنه ادرس میدادم بچه شهرستانم بلد نیستم .
قبول نکن بگوپول ندارم خودتوبزن به اون راه حتی اگه درگیرم شدی پول نده داش که بدبخت میشی خودشون ولت میکنن
حتما با زور شده بیا بیرون نمومن منم فرار کردم به قرآن فرار کردم
به بهانه بابام رفته زندان بیا بیرون وسسلام … تو حسین غفوریان ببین چیکار کردن با مملکت
حسین غفوریان الان تو لندن انگلیس سوار لامبورکینی اوین تادوره کجایی داداش زمان خرسواری تمام شد
برو گمشو همه ی کارتون با دروغه منو نابود کردید شما بچه …
به منم. کمک کنید بدونم
دوستان من رو با هزار دوز و کلک از شهرستان با چرب زبونی کشوندن به تهران که اقا یه کارخونه تو شهرتون میخوایم بزنیم و به خاطر کرونا باید یه هفته در خوابگاه باشی وآموزش ببینی منم قبول کردم تا روز سوم که آموزش ها باز شد متوجه حالت هرمی بودنش شدم وخدا رو شکر گفتم من زیر مجموعه ندارم ونمیتونم بگیرم ولی اونا گفتن ما کمکت میکنیم یه هفته باش بعد نتونستی ازادی که بری با هزار بهونه تونستم متقاعدشون کنم و خدا رو شکر گذاشتن برم البته با یه ساعت چرب زبونی خام نشدم اجازه استفاده از تلفن همراه نداشتم زنگ میزدم به خانواده بالای سرم بودن که من چیزی نتونم بهشون بگم حتی تو سرویس بهداشتی هم در امان نبودی الان که خلاص شدم خدا رو شکر میکنم ولی دلم برای بقیه کسانی که تازه اونجا اومده بودن میسوخت مغزشون رو شسته شو داده بودن اگه بمونن تاپ لیدر که بشن به حقوق مادام العمر میرسن من شب خارج کردن طوری که نتونستم جاشون رو متوجه بشم واقعا جای تأسف داره مال مردم خوردن از گلوشون میره پایین
تا تلاش و کوشش نکنی وسختی نکشی پولدار نمیشی اونا همش حرفه برای گول زدن من وشما پس مواظب باشید و به شهرهای دیگه هم که نمیشناسید سفر نکنید خدایی نکرده گرفتار نشویدچه بسا اگه بتونید از دستشون در برید
دلار ۳۰هزارتومان انقد کار به ریال ادامه بدید تا تو صف مرغ مایسید
شما اگه به ریال درامد داشتبن یکم خرج شکمتون میکردین من۴روز اونجا بودم غیر سیب زمینی اب پز هیچی نخوردم انقد غذاشون کم بود و سیر نمیشدم ک معدم میسوخت
والا نمیدونم این چ درآمد ک فقط نون غذا تخمی حالم بهم میخورد الان اومدم خونه هروز غذای خوب مادر میخورم
پس پدرت که گوشت میداد بهت چرا از پیشش رفتی
مگه شما همون مرغی که واسش صف می کشنو تو اون طویلتون می خورین؟ شما همونی نیستین که غذای لاکچریشون بربریو و تخم مرغه؟ شما همونی نیستین که فضولات خودتونو می خورین؟ شما همونی نیستین که دعوتی بدبختو وادار می کنین واستون یه شام درس حسابی بابت همون کار هرمی شیرینی بده تا بعد مدتا یه چیز درس حسابی بخورین؟ شما همونی نیستین که دعویتیو وادار می کنین واسه مهندس ابو گلابیتون سوغاتی بیاره بعدشم مثل آوارگان اتیوپی میافتین رو سوغاتیا؟ شما همونی نیستین که کرایتونو اون دعوتی بدبخت حساب می کنه؟ شما همونی نیستین که هر روز ماکارونی می خورینو شکمتونم از فرط گرسنگی داره قار و قور می کنه؟ شما همونایی هستین که بعد یه مدتی بر میگردین و همیجا در مورد کیونت بد و بیرا میگین الان فکر میکنی که به پول میرسی بعدن ولی کور خوندی
خخخخ دقیقا خودشونن غذاهای ک اونجا میخوردنجلو سگ میزاشتی پس میزد بقران تو عمرم اونجورغذاهاندیده بودم منه بدبخت نون خالی میخوردمباماستی کخودم براسوغاتی مثلا مهندس لاشی برده بودم الان قدر غذاهای خونه خودمونو میدونم واقعا
خفه شو بیشرف تاپ لیدر تو من دیدیم تخم مرغ اب پز میخوره
مادرت مگه نمیخوره
آفیسر یا ساپورتر مثل شما فقط کارش دروغه. اون کمپانی مزخرف سر تاپاش فساده.
آخه میلیاردر آدم دفتر کارش خونه تیمیهجلسات کاریش تو پارکه
یک مجوز ساده ندارین. شما از داعش بدترین آدمو از خانواده، گوشی، دانشگاه و سربازی دور میکنین
حداقل به رفیقات رحم کن
اولش که دروغ باش تا آخر دروغه
ساپورتر کلک باز اینقد عقل ندارین یکم شیوها تونو عوض کنین
همه رو با یه جور دروغ میارین خودتون میدونین باخت باخت رو تون نمیشه بگین چون راه برگشت نیست
راستی جلسه کاری چرا تو پارک میزارین خخخخخخخ
دوستان من هم پاه پیش رفتم ولی زود در رفتم ولی کارت ملیم موند اونجا ب نظرتون چیکار کنم
اورضع نداشتید میندازید گردنه سیستم من دارم هفتهای ۶۰میلون پورسانت میکشم
افرین
میشه در تل و یا وات و یا اینستا عکسی از زندگی خودتون بدید که ۶۰م ت درآمد دارید که منم میام تا اخرش
بیخود کردی اگه واقعا میکشی چرا اومدی اینجا نظر میدی دیوث بی همه چیز
دیوس حروم لقمه گوه نخور مثل روز روشنه چه غلطی میکنی
هم گوه خوردی ماهی ۶۰میکشی لاشی من ساپورترو لیدرتونم دیدم چه لباسای چرکیو کثیفو پاره پوره ای تنشونه ماهی ۶۰میکشی سیبزمینی ابپزمیخورین رشته رو میزیزن تو اب میپرین میخورین یه قالب پنیرو یکماه استفاده میکنین برا ۱۵نفر
من یه زندگی خوب داشتم پدرم درآمدش عالی بود خودم هم مغازه ماشین خونه پسنداز همه چی عالی زمین خریده بودم تازه می خواستم یه تولیدی رابندازم که سره لجبازی ول کردم برم تهران گفتم تا خونواده یکم نگرانم بشن قدر بودنم رو بدونن برای همین یه آگهی استخدام شرکت دیدم زنگ زدم گفت بیا همه چی حله کلی تعریف کرد من پشت فرمون بودم قطع کردم زنگ زد دوباره شروع کرد من هم باور کردم گفتم جا خوایم جور شد ۲،۳ما کار میکنم بر میگردم رفتم هرچی آدرس خواستم ندادن گفتن بیا کنار ایستگاه مترو فدک رفتم زنگ زدم اومدن دنبالم یه خونه تیمی یه سری آموزش مثل شرکت بادران فهمیدم شرکت هرمی هستش گفتم نمی خواهم ولم نمی کردن رو کار کردم خر شد آخرش مجبور شدم که ماشینم رو که دستم بفروشم ثبت نام بزنم من شدم تی سی دار که بعد چند ما فهمیدم من اگه سر کار خودم بودم بااین پول کلی پول درآورده بودم زدم بیرون حلا چند وقت هستش که به صورت اتفاقی با یکی از اون های که با من خوب بود ناشناس زنگ زدم اون استیج بود گفتم نتونستم جلو تر برم زن بچم تو هوار تنها بودن مجبور شدم برگردم زنم طلاق گرفت بچم هم نمی بینم زندگی خراب خراب شده اون موقع گفته بود که برای جور کردن پول ماشینم رو فروختم چون ماشینم یه پراید صبا بود قیمت مناسب نداشت مجبور شدم پول قرض کنم که اون بد بخت ترم کرد زندگیش نابود شده بود.
لطفاً وارد این کار نشوید
یارو بلد نیس عرضه را چه جوری می نویسن میاد از ۶۰ ملیون حرف میزنه. بد بخت کردن جوونای مردم عرضه نمی خواد. آدم باید وجدان داشته باشه. شما مثل سگای دست آموز هستین که زنجیرش دست یه عده آدم به ظاهر خیر هستش. اگه دولت داره خون مردمو میمکه دلیلش نمیشه که شمام این کارو بکنین.
سلام فرشاد هستم ۲۴سالمه اوایل مهر۹۹ ینی امسال منو ب بهانه ک سازمان بنادر دریانوردی کشوندن یکی از دوستام بود خلاصه همون جور ک دوستان گفان رفتیم خوابگاه جاشون لو رفته بود مارو بردن ارزون ترین سوییت ها و میگفتن میخوایم نمیدونم خاکی بودنتو بسنجیم نگو ک امارشون در رفته بود بعد دوروز برگشتیم و معمولا نون پنیر اونجام ماکارونی کالباس و غذای بدبختی سرو میکردن خلاصه بعد از کلی رو ذهنت کار کردن ومثبت ان یشی و نمیدونم برای ناموست بجنگ و مسیر چهارساله طی کن بعد پز بده خلاصه تا گفتن کیونت فهمیدم گلدگوئست سابق دعوام شد گفتن ذهنیتت منفی نسبت ب فلان دورم جم شدن گفتم باشه نمیخوام گفتن خب پول خوابگاه هزینه رو بده گفتم باشه ب رفیقم ک دشمنم بود گفتم بریم بهت بدم عابر بانک خلاصه رفتیم و کیفم دستم بود اچنا دونفر ی نگاه خشنی بهش کردم گفتم بیشرف تر تو اخه ادم هس حرومزاده یکی خوابوندم تو صورتش با زانو زدم تو سر اون یکی رفیقش من دان دو کاراته دارم انقد زدمشون بعدم گوشی سادشون کافتاده بود با پا له کردم رفتم شهرستانخلاصه گول حرفای قشنگشون و ویژناشونو اینارو نخورید همچی منطقی بنظر میاد ولی بازی با ذهن ادم بیشتر
سلام.شرکت و بالاسری و همه چیز هست.همه چیز اوکیه.فقط تو ایران با استراتژی که هست نمیشه ساخت.از هر چند ده نفر یکی میاد بالا.اونی ک قوی تره و حاضره هر کاری بکنه.اما مشکل همینه ک میگن هر کسی بدون استعدادخاصی بیاد میتونه.و میگن تو مسیرساخته میشه.ساخته نشه چی؟؟ زن و بچش گشنه بمونن چی؟ بریزن آفیس رو ببرن چی؟ شرکت هرمی گفتن غلطه.بازاریابیع.ولی تو ایران به این شکل کار کردن جواب نمیدع.هزار تا کار واسه درامد بالاداشتن هست.یکیش کیونته.ولی سختش هم کیونته.کدوم شاسی بلند سواری کیونت کار کرده؟اما از هر ۱۰۰۰تا کیونتی شاید یکیش ماشین خرید.فقط میتونم بگم وارد نشید.Tc دار نشید.ک اگر شدی بای
داداش کسی که رفته tc دار شده ولی بعدش فرار کرده چی؟بغیر از پولی که ازش رفته مشکل دیگه ای براش پیش میاد؟
اگه زیرمجموعه نگرفتی احتمالا مشکلی پیش نمیاد ولی باز هم از یه وکیل بپرس
سلام دوستان من امروز تونستم از دست یه گروه به اسم کیونت که ۲۰ روز توش عضویت داشتم فرار کنم تجربه خاصی ندارم بگم فقط اینکه من فهمیدیم شرکت هرمی هست و کلاهبرداری هست ولی هرکاری کردم نتونستم فرار کنم بلاخره یه شب با گوشی خودم تونستم لوکشین مخفیگاه رو برای بابام بفرستم و بابام با کمک پلیس پیدام کرد
حالا نمیدونم جای مخفیگاه رو به پلیس ها بگم یا نه چون بجز من ۹ نفر جوان هم تو اون خونه بودن و سه بجز من ۴ نفر بودن که هنوز TC دار نشده بودن وبقیه Tc دار شده بودن
اونا آدرس خونه منو میدونن کسی که منو معرفی کرد دوست خودم بود میترسم اگه به پلیس جای مخفیگاه رو بگم بیان سراقم
میشه کمک کنید بهم که چیکار باید بکنم
از ادرس دیگر استفاده کو
داداش برو بگو برا چی بترسی مگه کین والا
وای منم دوهفته اونجا بودم هرچه کردم پول جور نشد خدا رحم کرد به من که پول جور نشد
تا زمانی که دولت کاری بهشون نداشته باشه این غده سرطانی وجود داره. باید سر دستشونو اعدام کنن تا درس عبرت بشه. تلویزیون مردمو از روش های کلاهبرداری این افراد آگاه بکنن. با این وضع دلار و مملکت فک کنم باید ۶۰ ۷۰ تومن. از جونای بدبخت می کنن. آخرشم اکثرا ضرر میبینن
دولتی ک ریگی رو از آسمون به زمین آورد تو ی کشور دیگه اونور دنیا یه جاسوس رو دستگیر میکنه مگه میشه نتونه چندتا بچه شهرستانی و دهاتی رو بگیره نظام ما سوراخ داره رفقا خودشون اینو میخوان جوونا خودشون باید هواسشون باشه دولت هیچ وقت دل نمی سوزونه
سلام منم میخام داستان خودم توی تاریخ ۸/۹/۹۹ اتفاق افتاد رو براتون بگم ….
من واسه کار اومده بودم تهران ناگفته نماند خودم اهل کرمانشاه هستم ….توی همون ترمینال ازادی یه نفرو یه دفعه کنارم دیدم من بلیط برگشت کرمانشاه رو داشتم باهاش حرف زدم متاسفانه بلوچ بود برای این میگم متاسفانه چون من واقعا عاشق بلوچ ها بودم چون فکر میکردم بلوچ ها هم مسه کوردها حقشون توی ایران خورده شده …همینجوری سر بیوگرافی رو باهاش باز کردم گفت کارمند گمرکه توی تهران …قیافه مظلومی داشت بهش نمیخورد شیاد باشه …همینجوری روی صندلی های پایانه غرب شماره ب همدیگه دادیم و از هم خداحافظی کردیم …بعد یه هفته بهم زنگ زد گفت چکار میکنی گفتم دنیا برام سر سوزنی شده ماهی دو ملیون قسط میدم و بیکارم …گفت با رییس گمرگ حرف میزنم و اگه اوکی شد بیا منم خیلی ازش تشکر کردم و کل مشخصات و ادرس رو براش فرستادم و بعد دوروز گفت بیا باید مصاحبه حضوری بدی تازه گفت لباس رسمی بپوش اقا منم از رفیقم قرض کردم یه کت شلوار خریدم و با کلی نان برنجی و نان خرمایی و کاک که همشون با روغن معروف کرمانشاهی درست شده بودن تقریبا سیصد هزار سوغات خریدم …بلیط گرفتم رفتم تهران…شب ک شد رسیدم تهران …شب رفتم یه مسافر خونه تا ساعت شش صبح خواب بودم شش بیدار شدم تا ساعت نه صبح یه سر بهش زنگ زدم جواب نداد تا بالاخره پیام داد گفت بیا مترو صادقیه …از اونجا هم گفت بیا پرند …منم رفتم و دیدمش دور میدان استقلال پرند …از اونجا پیاده رفتیم توی یه پارک به اسم فدک …در مورد حق و حقوق کوردستان و بلوچستان با هم حرف زدیم و بعد بیس دقیقه مهندس اصلی اومد یه کراواتم بسته بود دیدمش خواستم خنده بگیره پیش خودم گفتم پسر نکن زشته الان میری سر کار داعمی ناگفته نماند لیسانس مکانیک سیالات دارم ….مهندس یه ریش پروفسوری داشت با بیس کیلو وزن و شصت سانت قد ….اونقدر قدش کوتاه بود سرش بوی پا میداد …
گفت از تجارت بین الملل چیزی حالیته گفتم تا حدودی ….گفت شغل قبلیت چی بوده گفتم سوپر مارکت گفت این شغل ها ک بدرد نمیخوره همش گوشت رو میبرن …کار ما ماهی ۱۵ ملیون میده پیش خودم گفتم تمومه هم ب عشقم رسیدم هم سر خونوادمو توی شهر و فک فامیل بلند کردم هم بدبختیام تموم شد ….اقا ما پیاده رفتیم یه جوری برد ک نفهمم ادرسششون رو خلاصه رفتیم داخل دفتر (به قول خودشون البته ) دوتا پسر نشسته بودن خودشون رو معرفی کردن یکیشون اسمش ممد بود یکی حسین …برای خودم شرمندم که حسین همشهریم بود ولی بهم نگفت حقیقت رو ….اون محمد بچه خرم اباد بود از اون کونی های روزگار سر بحث و باز کردو گفت باید هفت روز اموزش ببینی گفتم باشه گفت فقط توی این هفت روز حق بیرون رفتن نداری …اون بلوچه هم باهام بود …خلاصه از سی دی های اموزشی گرفته تا کلاس با تخته وایت برد رو رد کردم مغزمم زود فهمید سرکاریه همش ب بلوچه میگفتم فلانی من رسیدم ته خط یه ملیون قرض کردم واسه پول کرایه ام چرا نمیگی کارتون چیه گفت بناموسم زندگیتو عوض میکنه میگفت مگه احمقم درامد متطقه ازاد چابهار رو ول کنم بیام اینجا …حتما سود داره برام …منم قانع شدم تا سر شر شد توی کلاس همون محمده گفت کار ما شرکت qbet هستش و اسپانسر منچسترسیتی هستش و سایت کیونت غیرقابل هک و هزاران مزایای شرکت کیونت ….وقتی داشت حرف میزد گدشیمو دراوردم توی اینترنت زدم کیونت در حد یک ثانیه باز شد ویکی پدیا نوشته شده بود نام جدید شرکت گلدکوسته …همه چی و گرفتم ….منمیکی دوروز همش مسخرشون میکردم ….ساعت نه شب بود واسه غذا خوردن یا ابوالفضل چه شامی درست کرده بودن گوجه خالی خخخخخخخ….گفتم این چجور غذاییه گفت تازمانی ک پولدار شدی قدر این وضعیتت رو بدونی خخخخخخخ…..همش ب اون بلوچه گیر میدادم خاستم همون جا بهش تجاوز کنم گفتم وایسا ببین اخرش چی میشه بعد دوشب بهش گفتم میخام برم بیرون سیگاری بکشم عشق کردم دیدم ممده گفت حق بیرون رفتن تا اتمام اموزش نداری یقشو گرفتم گفتم تو کی هستی بگی من برم بیرون یا نرم گفتم حتما من براتون سودی دارم ک اینجوری دورم میچرخین و میرم دسشویی دو نفر رسمال بدست در دسشویی وایمیسین ک من دسشویی تموم شد دستمو با دسمال شما خشک کنم ….گفت من دارم حقوقم رو با دلار میگیرم چ تو باشی چ تو نباشی با همون بلوچه اومدم بیرون گفت منم باهات تا ترمینال میام وسط راه بهش گفتم چرا بهم نگفتی گلد کوسته گفت فلانی اشتباه میکنی من ماهی بیس ملیون در میارم گفتم پس سر وضعت چرا اینجوریه چرا پول دوتا نان داغ برا خودت نداری یه کم نصیحتش کردم و برگشتم شهر خودمون یا علی رفقا
خدا رو شکر که گیر چنین شیادایی نیفتادین. چون این افراد دروغگوهای محضن و همه چیو درست حسابی بهت نمیگن و بعد یه مدتی میفهمی که چه کلاه گشادی سرت رفته. متاسفانه این افراد همه جا دنبال عضون ترمینالها دست فروشا و غیره. این افراد میگفتن کارمون انسانیه و می خواهیم زندگی بسیاری از افرادو تغییر بدیم. حتی کار خودشونو به حدیث های امامان ربط میدادن. کسانی که وارد این کار میشن اجازه فکر کردن بهشون داده نمیشه و افکار شیطانی خودشونو به طرف قالب میکنن و نهایتا باعث میشن به پدر و مادر خود دروغ بگن و پولو از چنگش در بیارن.اگه به افراد اجازه فکر کردن داده بشه مطمین باشین خیلی از افراد عضوش نمیشن. من خودم به چن دلیل از این شرکت بیرون زدم دلیل اولش اینکه میگفتن ما هر کسو وارد سیستم نمیکنیم ولی بعدش دیدم به هر دری میزنن تا طرفو نگه دارن یعنی هر طور شده. یکی میره یکی میاد تا طرفو هر جور شده نگهش دارن نره. دوم دروغ ها و نیرنگهایی که دیدم که بچه های آفیس نسبت به خانواده و خویشان میکنن تا هر طور شده پولو از چنگشون دربیارن. سوم اینکه بعضی مواقع یه مشکلی پیش میومد تا خونه تخلیه شه همه مثل آواره ها تو میریختن و حس دزد و فاچاقچی بهت دست میدادو و آواره کوچه و خیابان و مسافر خونه بودی. یک مورد دیگه که بهت نمیگن اینکه این شرکت همان گلدکویست سابقه. خوب یه شرکت کارش درس باشه چرا هی داره اسم عوض می کنه.
انشالله که گذر هیچ آدمی به این شرکت نیفته
داشی منم کرمانشاهی هستم خداوکیلی منم عین داستان تو بود منم بعد ده روز اومدم پس خدا رحم کرد
سلام
منم امروز از دستشون فرار کردم بعد از سه روز آموزش
ولی بیچاره پسر دایی بی فکرم که ۱۲۰ میلیون پول داده برا خرید اول(که بقول خودشون همین یه خرید رو میکنی)و بدتر اینکه هنوز هم مونده و من هرچی اصرارش کردم نیومد و میگه ما قسم ناموس خوردیم که خانوادمون رو خوشبخت کنیم و به راهمون ایمان داریم.
گفتم بمون تا جونت دربیاد بی عرضه،
دوستان، فرقی نمیکنه که گلدکوئست باشه یا کیونت،شما عقل خودتون به کار بندازید،نگاه کنید همه افرادی که میبرن به این سمت،شهرستانی های بیچاره و زود باور هستن
پس لطفا تو رو خدا گول نخورید
سلام دوستان محمد هستم ۲۲ ساله از ایلام ،یه اگهی دیدم توی شیپور برای استخدام ، که نوشته بود به افرادی برای نگهبانی ، مسول انبار و… نیازمندیم.منم بهشون زنگ زدم و گفتن خبرتون میکنیم، روز شنبه (تاریخ ۲ اسفند ۹۹) زنگ زدن و گفتن (یکشنبه تاریخ ۳ اسفند ۹۹ ) قبل از ساعت ۷ باید تهران باشی برای کار مدیر فروشی. منم رفتم تهران و گفتن باید گوشی رو کنار بزاری و توی ۷ روز نباید گوشی دستت بگیری بجز ساعت ۸ شب به بعد که اموزش ها تموم میشه.جوریم روانشناسانه با ادم حرف میزنن که پیش خودت میگی بهترین کاره، خداروشکر روز سوم که میشه روز( سه شنبه تاریخ ۵ اسفند ۹۹) کار رو ول کردم و برگشتم ایلام. لطفا گول همچین ادمایی رو نخورید
از خدا بی خبرا ببین از چه راه های کثیفی دارن عضو میگیرن. تازه بی شرفا کمم نمیارن بدهکارتم میکنن که بهت یه کار پر درآمدو معرفی کردن. ۳ ۴روز الافت بکنن آخرشم بفهمی گلد کوئسته.
سلام بچهها
منم ماجرای جالبی در همین زمینه برام پیش اومد که براتون تعریف میکنم.
من ۲۵سالمه مدرک مهندسی مواد دارم و رفته بودم سربازی که تازه برج ۱۱ سال ۹۹ خدمتم تموم شد.
اوایل امسال بود که رفیق هم خدمتیم بهم زنگ زد که کجایی چ میکنی و این حرفها.
خلاصه منم از اونجایی که خیلی رفاقتی با این دوستمون نداشتم و فقط ۲ ماه آموزشی تهران باهم بودیم و از طرفی من بچه کرمانشاه بودم و اون بندعباس… یخورده برام عجیب بود که چطور شده این یهو زنگ میزنه و گرم میگیره خدا داند. من به رسم مرام بچه های کرمانشاه کلی تحویلش گرفتم و باهاش حال کردم.
خلاصه گذشت تا مثل بقیه داستان ها مساله کارو پیش کشید.ازم پرسید به چه مشغولی و کارت چیه.
منم مثل همه تو این وضع گند اقتصادی براش از بدبختی و بیکاری گفتم.
اونم سر نخ رو گرفت و شروع کرد رو مخم کار کردن و بهم کار پیشنهاد کرد و گفت اونجا تو شرکت تولید لامپ یکبار مصرف مدیر تولید میخوان و وسوسهم کرد و …
خلاصه مثل همه دوستان منم صبح روز ۷ فروردین راه افتادم.
شب رسیدم و بعد از دیدار با دوستم و همراهش که میگفت آشنای مهندسه رفتیم رستوران شام مفصلی براشون خریدم و اونام کوفت کردن.
تو مسیر همش از علایقم میپرسیدن و یه سوال مهمتر که من اون لحظه خوب متوجه شدم و
بهشون رکب زدم
پرسیدن که : تهرانو بلدم و تا حالا اومدم؟ که جواب دادم نخیر نیومدم و نمیشناسم. در صورتی که کاملا برعکس بود و من قبلا چند سال تهران زندگی کرده بود.
یارو که به خیال خودش یه شهرستانی ساده ناآشنا به تهران گیر آورده دیگه خیلی مسیرو نپیچوند و منو سریع برد سمت خوابگاهشون
بعد یه مصاحبه صوری باهام کردن و باقیش موند تا فردا صبحش. صبح بیدار شدیم و شروع کلاسا.
من همون اول شستم خبردار شد که یه کاسهای زیر نیم کاسهس و به محض اینکه اسم کلاس و آموزش تو همون محل رو آوردن شک کردم که بازاریابی هرمیه.
خلاصه که همون روز اول گفتم نمیمونم و هرکاری کردن نتونستن قانعم کنن که بمونم… این وسط کار به تهدید و اینا رسید. چون فکر میکردن میخوام برم و لوشون بدم. ناگفته نماند که همچین قصدیم داشتم.
همون روز تا عصر رو مخم کار میکردن که بمونم ولی اخر سر راضی شدن که برگردم خونه.
منم بیرون اومدم و برگشتم. ولی هم آدرس اونجا رو قشنگ میدونستم و هم برای اطمینان لوکیشن گرفته بودم.
آقا این تهدیدا و روداری تو آفیسشون تو دلم موند و گفتم باید جبران کنم. یا حداقل یجوری بترسونمشون که دیگه برای کسی دام نذارن.برای همین نشستم ماجرا رو برای ۳تا رفیقام مطرح کردم.
حدود یه ماه از ماجرا گذشته بود که با ماشین رفیقم ۴ نفری راه افتادیم سمت تهران.
یه راست رفتیم دم آفیس. یه چند ساعت سر کوچه آمارشونو گرفتیم تا یکیشون به اسم شایان و مسئول خریدشون بود بیاد بیرون. یارو اومد رفت سر خیابون خریدشو کرد.(که شامل چند بسته سویا و ماکارونی و چند پاکت سیگار بود)
وقتی میخواست برگرده پریدیم با رفیقم یقشو گرفتیم و آوردیم تو ماشین. این شایان از اونجایی که یخورده بچه سن بود و از طرفی هم چون کارشون غیرقانونی بود خیلی خیلی ترسید. رنگش عین گچ سفید شده بود و هیچ حرفی نمیزد. اولش فکر میکرد پلیسی باشیم. ولی بعدش که منو شناخت حتی بیشتر از قبلم وحشت کرد.
آقا ما یخورده تهدیدش کردیم و گفتیم جاتونو به پلیس لو دادیم. من گفتم که به دادگاه شکایت کردم و الاناس که پلیس بریزه همه رو بگیره. خلاصه که بدبخت نزدیک بود سکته کنه از ترس.
یجوری مغزشو پر کردیم که مطمئن بودیم ولش کنیم فوررری میره آفیسو جوری میگه که همشون از ترس خودشونو خیس کنن.
شایان رو رها کردیم و خودمونم بعدش جامونو عوض کردیم. رفتیم یه جا دیگه واستادیم. بعد از رفتن شایان کوچلولو که فکر کنم نهایت ۱۹ سالش بود
به ربع ساعت نکشید که دیدیم هرکدومشون دمشو گذاشته رو کولش و عین جنگ زده ها با یه بقچه زیر بغلش داره به یه سمتی فرار میکنه. آقا اصلا یه منظره ای شده بود فراموش نشدنی. با رفیقام انقدر خندیدیم که دیگه نمیتونستیم نفس بکشیم. فقط تنها حسرتی که میخورم اینه که چرا از صحنه فرارشون فیلم نگرفتیم که البته از بس داشتیم میخندیدیم که یادمون نبود فیلم بگیریم. ولی آخ که خوش گذشت اون ماجرا.
چند روزی بعداز اون ماجرا گفتم یه زنگی به این رفیقمون برنم جویای حالش بشم و یخورده بخندم که هرچی زنگ زدم همه خطاش خاموش بود.
خدا نصیب گرگ بیابان نکند.
داداش اونا در واقع تو این شرایط آفیساشونو جا به جا می کنن. شایانه رفته فقط به بالاسری گفته و اونم بچه ها رو به بهانه ترکیدن لوله و یا هر چیزی بیرون فرستاده تا دو سه روز تو بیرون و مسافر خونه ها الاف بشن تا آفیس جدید پیدا کنن. یکی از بدترین چیزیای که سر آدم تو اون طویله واسه آدم رخ میده همین پرسه زدن تو خیابونا و مسافر خونه هاست.
سلام من خواهر یکی از این ها هستم که گرفتار کیونت شده و فقط من میدونم که تو میونت هست چون یکسال رفت تهران نیومد بعداز یکسال اومد اونم ۳روز بیشتر نبود اینقدر التماسش کردم که بهم گفت کجا کار میکنه ولی آدرسی بهم نگفت من موندم که چکار کنم به خانواده بگم به پلیس بگم داداشم خیلی بدهکاری رو دست بابام گذاشت پدرم با کارگری نصفش رو داده ولی هنوز مونده ما داداش دیگه ام رو از دست دادیم ۲ساله که فوت شده و تنها امید مامان بابام این داداشم هست تورو خدا هرکی هرچی میدونه و میتونه کمکم کنه که من باید چکار کنم خودش میگفت کار خوبه درآمد دلاری میدن و این یکسال ۴۰۰دلار میگفت گرفتم ولی از اونجا زنگ میزنه که ۵۰۰ یا ۱تومن بریزین کارتم میخوام وسایل بگیرم لب تابم خراب شده از اینجور چیزا تورو خدا کمکم کنید که من چکار کنم
کدوم شهر کار رفته من توی این سیستمم تا برات پیداش کنم
میشه آمار نامزد منم دربیارید؟!
سلام شما هیچ کاری نمیتونی بکنی فقط اینکه با ی طرحی به خونه بیاری و برای مدتی تزاری بره بیرون چون مغزش رو شستشو دادن تمام دارن دیوانه میکنن اون بد بخت رو
کار خطرناکی نیست نهایتا جیب خالی میاد ولی صحیح و سالم
توروخدااااا اگ میشه شمارتونو یا ایمیلتونو ب من بدید من خودمم این مشکلو دارم بردارم چن ساله ک همین مشکلی ک شما میگید و داره و دقیقا این چیزایی ک شما میگیدو ب ما میگ لطفا اگ امکانش هس شمارتون یا ایمیلتون رو برای من بزارید شاید ی کاری توتستیم بکنین یا شاید فهمیدیم چی ب چیه
تماس بگیرید من قبلا کار میکردم
سلام تملس بگیرید راهنمایی کنم من۱سال بودم
تو که شماره ای نذاشتی با چی تماس بکیره؟ بعد یه سوال من سه روز رفتم بعد گفتن باید پول بذاری ۳۰۰ میلیون تومان گفتم من ۳۰۰ میلیون تومان داشتم چرا این کارو می کردم حالا کاری ندارم در کل سوال اینه که بدون پول گذاشتن می شه tc دار شد و اینکه مگه بعد از ۱ سال مثلا هفته ای ۶۸۰۰ دلار به دست نمیاری؟ و اینکه آدرس سایت هاش رو می خواستم
پیام بده منم تو سیستم بودم قبلا
اگه میتونی باهام تناس بگیر بوم چیکار کنی
۰۹۳۰۲۲۹۵۸۱۵
با سلام خدمت دوستان من هم چند ماه پیش یکی از دوستان قدیمی زنگ زد و من رو به هوای کار گمرگ دعوت کرد و گفت من با مهندس هماهنگ کردم من چندین و چند بار پیچوندم تا یک روز با ی خط غریبه زنگ زد و گفت گمرگ داره نیرو میگیره کسی رو داری منم گفتم برادرم هست و فرستادم چون خیلی اعتماد داشتم به دوستم بعد یک هفته برادرم زنگ زد و گفت ۱۲۰میلیون وجه ضمانت میخواد گمرک و ما هم باور کردیم و مادر بدبخت من تمام طلا و جواهرات خودش رو فروخت و مبلغ ۱۲۰میلیون رو داد بعد یک هفته من رو هم دعوت کردن و من چون برادرم رفته بود گفتم کا گمرک هست و رفتم و وقتی وارد اتاق شدم تمام دنیا سر من خراب شد و فهمیدم برادر من چه غلطی کرده و دوست بی شرف من چه گوهی خورده خودش تو لجن گیر کرده و برادرمن و من رو کشونده اونجا الان برادر من اونجا هست ولی من فرار کردم حقیقت واقعا فرار کردم تو رو خدا ندارید جونها برن اونجا چون واقعا کثیف هستن این آدم ها وی جی حسین وی جی محسن وی جی خر وی جی جاکش میان حرف میزنند و اینها همه حرومزاده هستن مکان اینها سرآسیاب کرج هستش سر سراه مارلیک تو ی کوچه پس کوچه دور افتاده تو خدا ندارید برن عزیزان
سلام منم تازه از دستشون در رفتم دوستانی که اومدن ایا راهی هست که پولم برگرده چون همشو از اینو اون گرفتم هنوز صفر صفرم ازهمه بدتر به من میگفتن خونواده زنتو زندگی اونجاتو فراموش کن اونا حاشین خدا لعنتت کنه رفیق آشغالی که من اورد اونجا
پولی که دادی چیزی خریدی؟
شرکت بازاریابی شبکه ای درست ضمانت بازگشت وجه می ده مگه این بر نمی گردونه پولو؟
منپیشنهاد اینکار شود و رفتم حتی از کار قبلیمم بیکار شدم اونجا یک ماه بودم یک مبلغ هم ازم گرفتن این گار کلاه برداری و ادم فروشیه
ای سگ برینه تو شرفشون دقیق این بلا سرمنم اوردن الان که دارم اینو مینویسم تو ترمینالم دارم برمیگردم خونه خدارو هزار مرتبه شاکرم که نتونستن مغزمو شستشو بدن اخه بگو بیناموس اخه بگو بیشرف بی همه چیز تو اگه خوب بود به جایی رسیده بودی یه سگ دونی نمیگرفتی کل کسایی که مثل سگ زندگی کردن رو جمع کنی هر کسیو تو اون خوابگاه دیدم روز اول با خودم فکر کردم اومدم کمپ واسه ترک اعتیاد اخه تو هر کسی یه ایرادی پیدا کردم شبا موقه خواب گوشی دستم میگرفتم که میگفتن بخواب منم نمیخوابیدم با خودم فکر کردم این یه نفر که هر جا میرم کنارمه سگمه آیا؟؟؟
بعدشم میرفتی دستشویی باید سگم میرفت ببینه بالاسریش اجازه میده ؟
با خودم میگفتم خدایا من کجا اومدم کسی از اینا رو نمیشناسم یه شب نخوابم بلایی سرم بیارن یا چیزی نریزن تو غذایی که سگ هم نمیخورد بیهوشم کن کلا پچ پچ های پنهونیشون رفتاراشون کلا مشکوک بود یه ریگی به کفششونه اون بالاسریشون میگفت من خدام
یه چیز دیگه بگم خدمتتون که بهتر جا بیفته براتون تا حالا به این دقت کردین که کل کلیپایی که میذارن برات پخش میشه مال عصر قاجاره اصلا فکر کردی مال چه سالیه اون کلیپ حتی امریکایی ها هم مثل مردم زمان پهلوی زندگی میکردن لباساشون گشاد بود بهش گفتم این کلیپ راحت مال چهل سال پیشه دیگه کپ کرد من خودم لیسانس دارم یه دیپلم ردی کنارم گذاشته بودن میگفت میفهمی جی میگه گفتم نه والا تو نیدونی خلاصه
اینا رو گفتم که نرید گول نخورید اونا با تو خرید نیزنن خودشون رشد کنن چون هر نفر مثل تو بیارن ۲۰۰ دلار تا ۴۰۰ دلار میگیرن به حرف خودشون تو اون شب دوم لیدرشون که میگفت من خدام حساب کاربریشو باز کرد دیدم۱۸۰ دلار کلا داراییشه اخه بگو بیناموس اینجوری میخوای من لندکروز بخرم تو که چند ساله تو این کاری
آره واقعا اگه تو این کار پول بود یه همچین خرابشده ای اجاره نمیکردن و آشغال به خورد ما نمیدادن و هر هفته بابت همون غذای آشغال ۱۵۰ تومن نفری ازمون پول نمیخواستن یکی گل میکشید یکی ماشروم همه از دم موتاد و فراری همه هم میگن باید حقتو از خونوادت بگیری
چرت و پرت نگو، نه اونجا کسی گل میکشه نه چیزی فقط سیگار مجازه، تو عرضه داشتی واسه خودت یکاری میکردی
جالبه! همه مفت خورایی که اینجا کامنت گذاشتن کاملا تصادفی دو روز پیش از اونجا فرار کردن! و یه خری مثل تو همین الان ترمیناله! بابا خر خودتونید و هفت جد آبادتون! حالا چون توی بیناموس عرضه نداشتی، یعنی اون بده؟! هر کی تخمشو نداره بیعرضه اس میاد میگه بده!
….. خودت الان چه پوخی خوردی دست از پا درازتر بر میگردی خونتون. مگه اینکه دیگه واست وجدان و عقل و این چیزا دیگه نمونده
سلام کسی میدونه چطوری باید ایکارد کشید؟؟منو هم داداش رفیقه بیناموسم برد ثبت نام زدم طلا و ماشینمو فروختم تو اکانتم ی مقداری پول هست ک رمزامو عوض کردم نتونستن بردارن حالا میخام برش دارم چطوری برداشت کنم؟؟
تو اینترنت سرچ کن من سر رشته ندارم
خدا رو هزار بار شکر میکشم که رها پیدا کردم دقیق دو روز میشه بر گشتم یک هفته قبل که رفیقم برم تماس گرفت که میخواهی کار درست پیدا کنی تا پول خوبی در امد داشته باشی منم گفتم باشه چون سرش اعتماد داشتم گفتم کاری چیه گفت گارسونی عه توی شرکت منم بعد از مشورت دوستا رفتم وقتی داخل خانه شدم دیدم نه شرکت نه هوتل پس چیه وقتی از دوستم پرسیدم این چی کاریه گفت از همه چیز منوجه میشی تا یک هفته منتظر موندم که تایدیدم اعلان شد از همه کار ها با خبر شدم و من خوش هم شدم اما کمی شدکی بودم و بعدش گفت باید ۹۰ میلیون تومان برای خرید محصول بپردازی منم تماس گرفتم خانواده تا پول ره درست کنه خیلی هم گپ میدادن اما خانوادهم گپ نمیخورد برم میگفت باید از اونجا بزرون شوی منم فرداش گفتم نمیخواهم ادامه بتم زدم همو روز به عجله حرکت کردم اما یا مقدار پول واسه خورد و خوراک گرفتن و شب هم ترمینال رفتم بر گشتم تو شهرم و هزار بار شکر میکشم که از او ن بی نوماس ها نجات پیدا کردم و من صدقه همون خانوادهم شوم تا کمکم کردن و اون رفیقم که وارد اون کلاهبرداری شده خیلی هم دلم میسوزه برش اون خیلی زود گرفتار اشغال گرا شدن متاصفم برش
اجباری در کار نیس
یکی میتونه یکی نمیتونه
نمیتونی کاریت ندارن برو
زندان نیستی که
اختیار دست خودته
اتفاقا زندانی هستیم و همه مون از دستشون فرار کردیم راحت بشیم
نگران نباشید اونم یه روز متوجه میشه چه کلاه بزرگی سرش رفته بر میگرده. خیلی از این افراد انصراف میدن اونایی میمونن که وجدان ندارن
والا حقیقتا من الانم tc دارم و خیلی ساده میتونستم درآمد داشته باشم همه زندگیمو گذاشتم برای خرید محصول که تور خریدم ولی دیدم آه و نفرین پشتش هست ولی موفقیت داره.این آه و نفرینشو نتونستم حضم کنم قید پولمو زدم و کشیدم کنار
این چه زبونیه تاتاش؟
دوستان من دیروز اومدم خونه واسه اون محصول ۳۸۰۰ دلاری که ساعت یا چیپندنته که الماس توشه پول جور کنم که حدود ۱۱۰ میلیون میشه.. ولی خو با من اوکی بودن میگن قضه وین وینه میخوایم همه موفق شن و خرید این محصول بهانست بعد روزه اخر با هد لیدر هم تصویری صحبت کردیم که تاییدمون کنه به اصتلاح با چنتا افیس جلسه داشت که ما هم یه افیسش بودیم… حالا بنظرتون برم تو کار ؟! چون رفیق۱۴ سالمم اونجاست و به قول خودش میگه کار اینده داره و میگه من اسکل نیستم بیام اینجا لوبیا بخورم
سلام داداش الان کجایی منم الان میخوام برم نظر تو چیه؟
اقا منم تو دادم یونت افتادم ۱۱۰میلیون پولم رفته و عضوی ندارم کسی میتونه بهم کمک کنه…؟؟ ۰۹۹۰۵۱۸۴۶۷۵
ن راهی هست پولتو بگیری ن وقتی کگزاشتی دنبالش نرو بیشتر تو منجلاب فرو نری برادر
سلام رفقا خسته نباشید وقت بخیر رفقا ببخشید یسوال داشتم تقریبا ۱ ماه پیش بهم گفتن تو پخش و انبارداری کار هست میای تهرون حقوقشم ۹میلیون خلاصه قولم زدن بردن منو منم رفتم اونجا ۵ روز اموزش دیدم درباره شرکت بعدش منم از اولش باورم نمیشد ولی همشونم هم زبان بودن ترک بودن بعد من ک میومدم اونجا یدونه افیسر بود بهم گفت نرو سینا گفتم نمیخوام گفت با یه ساپورتر حرف زدم بیاد ببینتت برو ببینش رفتم دیدم همشهریمونه بعد کلی خودشو بالا کشونده بود بهم گفت سینا بمون نرو ضرر میکنی ولی من برگشتم خواستم ببینم اونم هرمی بنظرتون یانه @sina._.lovy19هر کی خواست انستا بیاد بحرفیم باهم
من هم در افغانستان به همچو چیزی سر خوردم ولی پیش از این که tc بیگیرم فهمیدم الان کارت ملیتم را انجا جا گذاشتم نمیفهمم به چی بهانه یی بیگیرمش ازشون رهنماییم کنید لطفا
[email protected]. ۰۰۹۳۷۶۵۲۶۳۰۱۸ whatsup
سلام من در سال ۱۳۸۸ توسط یکی از نزدیکترین دوستانم وارد این شرکت شدم وپس از مدتی برادر و یکی از دوستانم رو وارد این شرکت شدند و ما تور مسافرتی خریدم ولی به علت مامور بازی دفتر پلمپ و ما هم به شهرستان برگشتیم
منم بزور از دستشون در رفتم
اول که آگهی دادند یک شرکت بین المللی به چند نیرو با بیمه و خوراک و جای خواب توی تهران استخدام میکنه
منم هم خبر نداشتیم و از خوشحالی رفتم
گفتند خوابگاه تو افتاده توی اندیشه تهران (نزدیک شهریار هستش)
رفتم و بزور منو چهار روز نگه داشتند و یک مشت حرفای بیخودی میزدند و و البته کلی هم دروغ میگفتند
۹ نفر جوون که اونا هم از شهرشون اومده بودند و جالب بود که همشونم از خونه فراری بودند و چندین سال بود که پدر و مادرشون را ندیده بودند و چند تاشونم سابقه خودکشی داشتند
ولی لیدرشون طوری مغز اینا را شسته بود که حتی طوری بهش احترام میزاشتند که فکر نکنم به پدرشون اینطوری احترام گذاشته بوده باشند
همیشه هم در حال رویا پردازی بودند و گویا کیونت اومده بود تا زندگی اینا را نجات بده و باهاش برند خارج زندگی کنند و غیره
میشه آدرس جایی که بودید رو بگید؟!
من یه آدرس تو مشهد دارم زنگ زدم به ۱۱۰ که آدرسشونو بدم ولی اصلا به چپشم نگرفت قانون نداره که مملکت که همچین چیزایی راحت اتفاق می افته
اول گفتن بیا شرکت معتبر لوازم خانگیه حقوق ماهی ۸ تومن بیمه مزایا ثنوات حق مسکن حق اولاد پاداش وعده غذایی جاخواب بعد زنگ زدم صحبت کردیم گفتن بلید فرم پر کنی یه سری سوالات نام نام خانوادگی و محل سکونت و وضعیت تاهل و این چیزا ازم پرسیدن منم جواب دادم فکر کردم واقعا دارن برام فرم پر میکنن بعد گفتن فردا ۹ صبح بیا ایستگاه مترو توحید فکر کنم گفتن میایم دنبالت میبرمت شرکت صبح اومدم زنگ زدن کجایی گفتم دم ایسگاهم دیدم پشت سرمن دونفر خوشتیپ اومدن یکیشون رضا بود یکیشونم علی یاکوزا اینا پیاده منو از کوچه پس کوچه بردن بعد گفتن دیر شد مهندس حتما ناراحت شد منو بردن شیرینی فروشی گفتن برو دو کیلو شیرینی خامه ای بگیر بریم گفتم من پول ندارم شیرینی بخرم راه افتادیم یه ساختمون قدیمی بود طبقه اول آرایشگاه زنونه بود زنگ ۲ رو زد بعد رفتیم راحل راه پله اون پله که میخواست به طبقه بالا بخوره یه در گزاشته بودن قشنگ فویل پیچی کرده بودن هیچکی راحت نتونه بره بیاد منتظر موندیم یکی درو باز کرد فکر کردم آبدار چیه رفتیم داخل خونه بزرگ بود فرش و مبل های قدیمی یه مبل دونفره بود جلوش یه میز و یه مبل تک نفره رفتیم روی مبل دونفره نشستیم یهو یه آقایی خنده رو اومد سلام احوال پرسی کرد اون رضاعه گفته بود داریم میریم با مهندس مصاحبه کنیم اون یارو هم دیدم فکر کردم مهندسه باهاش دو سه ساعت صحبت کردیم بعد منو رضا فرستادن اتاق بعده ۱ ساعت کلاس توضیحات گفتن بفرمایید ناهار از اتاق اومدم بیرون دیدم یا ابرفضل ارتش هیتلر اینجاس ۱۲ نفر دیدم سره سفره اند گفتم شاید شرکت سرکار بودن تایم ناهاریشونه اومدن ناهار بعد واسه ناهار هم سیبزمینی تخم مرغ بود یه پیش دستی یه ذره غذا که ۱ نفر رو سیر نمیکنه نشستیم دونفره خوردیم بعدش دوباره کلاس آموزشی شستشوی مغز در هم که قفل گوشیامونم ۲۴ ساعته توی بوفه حق استفاده ازش نداشتیم اینجوری منو به بهونه کار شرکتی آوردن اونجا یه هفته تمام زندانی و گشنگی و سردرد و تومنی آخرم شدم گروگانشون گفتن باید ۴۰۰۰ دلار پول بدی خرید بزنی ثبت نامت انجام بشه بزور میخواستن از خونوادم ۱۲۰ ملیون پول بگیرن اونی که باهاش مصاحبه کردم حاج محسن بهش میگفتن لیدر بود یه گردنبند خاص گردنش بود کت شلوار کرمی با پیرهن گل گلی تیپ هر روزش اگه اتفاقی شمارو وارد کیو نت کردن همچین کسیو دیدین فرار کنید نمونید
زنده باد داتو ویجی
زنده باد انرژی تیم افغانستان
زنده باد کیونت
اگر دیدی احمق ها پشت سرتان حرف میزنن بدون مسیر درستی داری میری
آره تو راست میگی سگ دست آموز
مادر تک تکتون …. با این شغل مسخرتون اسمشو گذاشتم رسیدن به رویا ها ولی باید بگم رسیدم به رسوای و رسیدن به زندان سردرد و هزار کوفت مرض دیگر
متاسفانه کلاهبرداران کیونت کسانی هستند ک مغزتان راشسشتومی دهند و لی بدانید هیچ کس شمارو بالا نمیکشه
شعار های مزخرف و گنده اونها باعث شده مردم گمراه بشن
و البته هر چ سطح سواد پایین تر باشه بهتره چون راحت تر گول میخورید
من پلیس fta هستم و گروه های زیادی رو دستگیر کردم
و تضمین این ک آنها کلاهبردارن را میکنم
آقای پلیس فتا ، من آدرس یه دفتر رو دارم و اینجا انجمن کسایی باشه که از اونجا بیرون اومدن ولی متاسفانه پلیس ۱۱۰ ت همکاری نکرد والا تو مشهد بودم و جمعشون می کردم ولی یه چیزی شاید فقط یه شرکت بازاریابی شبکه ایه فقط قیمت محصولی که می فروشن زیاده؟ ۵۰۰ هزار تومن ۱ میلیون نیست ۳۰۰ میلیونه و اینطوری پورسانت بالادستیا هم زیاد می شه دیگه راحت تر پولدار می شن فقط مشکل اینه که ممکنه چیزایی که راجع به پورسانت های بالا می گن دروغ باشه و عملی نکنن ولی کلی عکس و فیلم راجع به تیم های ورزشی که دارن یا تبلیغاتی که مثلا دور میدان بود و شرکت qnet رو تبلیغ می کرد نشون دادن چون تو ایرانه مسلما دروغه چون همه ایرانیا بلا استثنا دروغ گوان ولی انگار شرکت معتبری بود چون می گفتن یه طبقه از ساختمان تجارت جهانی مال اون شرکته ( بدون اثبات راست یا دروغ بودنش ) می گفتن چون به ایران مالیات نداده مجوز نگرفته ( یعنی ۳ درصد بوده ایران گفته باید ۲۷ درصد مالیات بدی ) نمی دونم بهر حال چرا کسی پیدا نمی شه که بگه من یه سال کار کردم به سقف در آمد ۶۸۰۰ دلار در هفته رسیدم یا اینکه مورد قانونیش فقط بخاطر خروج ارز از کشوره؟ یا اینکه چرا اینهمه سوال؟؟؟ بهر حال منکه ۳۰۰ میلیون ندارم بدم به اینا داشته باشمم نمی دم ولی کسی که به زور جور می کنه این پولو می ده باید به وعده هایی که بهش داده شده برسه واقعا کسی هست که زیر مجموعه زیاد داشته باشه و پول گرفته باشه؟ اصلا واقع بینانه در عرض یکسال به اصل پولش رسیده؟ این سوال آخرم خیلی مهمه شماره می ذارم ولی لطفا الکی زنگ نزنین فقط اگه سوال خیلی مهمی دارین زنگ بزنین ادمین محترم لطفا بعد از ۲ ماه شمارمو از این پیام حذف کن بقیه پیامم بمونه ممنون ۰۹۱۴۵۶۰۲۴۱۲
درود به شرفت پشت انسان های بزرگ هر احمقی حرف میزنند آدم ها پشت سر خداهم حرف میزنند این وضع ایران اگه خوبه چرا اختشاش کردید گدا گشنه ها پس چرا یدونه کیونت کار اختشاش نکرد باافتخار من لیدر هستم و هفته ای ۳۰۰۰دلار دارمد دارم کی تخمشو داره دربیاره
یه چیزی که واسم جالب بود اینکه یکی که تازه لیدر شده بود و داشت از عیش و نوش و خوش گذارانی و عکس های غذای رنگا رنگ و غیره حرف میزد موقع اومدن تو آفیس یه شیرینی خشک و خالیم نداد حتی میومد خوراکی بقیه بچه ها رو میخورد
لیدر بدهکار شکم تو نیست، در ضمن اون آفیس کل هزینش بجز خورد و خوراک بعهده آفیسره! و کل بچه ها ۳۰ دلار ماهانه میزارن برا خورد و خوراک! قانونش اینه، پس مهمل نباف!
آقای بی ناموس آدمی که یه شیرینی به خاطر لیدر شدنش نده همون بهتر که بمیره. بعدش من نگفتم بیاد بهم چیزی بده. اون لیدر بی شرف خودش گدا گشنه بود میومد خوراکی بچه ها رو میخورد. والا ما که دیدیم اینجوری بود شاید شما با کلاس هستین. بعدشم به قول خودتون آدمی که خودشو به خواب زده نمیشه بیدار کرد شما اونقدر مغزتونو پر کردن که جز خودتون کسیو قبول ندارین. یه توریو که ارزش ندارد خدا تومن به همه قالب می کنید تازه خودتم باید بلیط بگیری بری به خاطر هفت روز. من هفت روز رفتم یونان تازه با دو تا پرواز جمع هزینم شد ۳۰ تومن تو این وضع گرونی. خودتونم میدونید کلاه برداریم. چون تمام پلهای پشت سرتونو خراب کردین دیگه چاره ای نداریم چون عرضه هیچ کار دیگه ای نداریم نمیتونین خونه برگردین. خودتون زدید به خریت میگید من میتونم
خخخخ اتفاقا همشون اوسکلن نرو که بدبخت میشی
اسکل تویی که عرضه نداری پول دربیاری
من دوسال کیونت کار کردم مزخرفترین چیزی بود که توزندگیم تجربه کردم. اون ارزش و اعتباری که تو خانواده میان دوستان آشنایان و فامیل بود به کل از دست دادم تبدیل شدم به یه ادم بی ارزش. کیونت کاری باهات میکنه هم سرمایت نابود میشه هم خودت لیدرها و هدلیدرا طوری برنامهریزی میکنند که دیگه هیچ راه برگشتی برات نمونه الان کسانی میشنلسم که پنج تا ده سال تو کیونتن و دیگه راهی برای برگشتن ندارن. هرچقدر بیشتر تو کیونت میمونی زات خراب این کمپانی و آدمایی که تو کمپانی فعالیت میکنند برات روشنتر میشه. طی اون سالی که من اومدم نزدیک به سی نفر کیونت رو ترک کردند دهها استیجی دودوی چندتا آفیسر حدتا یه ساپورتر کیونت رو ترک کرد. ولی اونها بازم نفر جذب میکردن بگو چطوری؟ من که کیونت رو ترک میکردم اون نفری که من آورده بودم جایگزین من میشد حالا اونو تشویق میکردن نفر بیاره تا دونفر اجباری بود بیشتر از دونفر اختیاری. بعد همین چرخه دوباره تکرار میشد حالا اونم اگه میخواست بره یکی دونفر جایگزین داشت. حالا چرا کیونت بده؟ ؟ یک: این شرکت کارش بازاریابیه؛ بازاریابی دراصل چیز بدی نیست ولی در کیونت بازاریابی جنس بی ارزش و حتی هیچ جنسی درکار نیست. برای شروع کار در کیونت خودت باید یه محصول بخری نود درصد ایرانی ها جنسی که لیدرها براشون میخرن پولی درحدود صدمیلیون بابتش میپردازند تورمسافرتیه. راحت میتونم بگم که هیچ کسی تا حالا از این تورها استفاده نکرده این میشه معامله دوسر برد برا کمپانی. ۲: جو منفی بسیار شدید در ایران حتی تمام جهان نسبت به بازاریابی. بنظرم دیگه دوران بازاریابی به سر رسیده .دیدگاه همه نسبت بهش منفیه حتی تو کشور آمریکا چون واقعا یه چیز وقت تلف کنی بیش نیست ۳:محدودیت زیادی که این کمپانی تو ایران داره درواقعه غیر قانونیه و فعالیت توش جرمه. ۴محدویت خیلی زیاد برای کسانی که تو این کمپانی داخل ایران فعالیت دارند. سالی یکی دوبار میتونی بری شهر خودت پیش خانوده همچنین من شده بود دوماه سه ماه از داخل دفتر یا همون منزل اجاره ای بیرون نرفته بودم یعنی اجازه نداشتی بری بیرون فقط مواقعی که دعوتی داشتی میتونستی بری دنبال دعوتیت؛ دیگه جوری بود حسرت یه پارک رفتن حسرت یه خیابون رفتن حسرت یه آفتاب خوردن تو دلت بود. اینترنت بکلی گدقن بود. غذاهایی آشغالی که بخوردمون نمیدادن، خدایی من بیست کیلو وزن کم کرده بودم غذها درحد سیر کردن یه گنجیشک هم نبود اونم چه غذهایی. حمام هفته یبار. از صبح تا غروب فقط آموزشهای بدرد نخور میبینی مثل چجوری ینفر بیاری سرش کلاه بزاری مثلا یه سوالی کرد چجور جوابشو بدی. نداشتن خواب کافی. داشتن استرس شدید درهنگام دروغ گفتن به خانواده و هنگامی که ینفر رو میبردی اونجا. ۵ وخیلی چیزهای دیگه. .. راس های هرم کردها هستند اسمشون محسن صمیمی راد ،ایوب صمیمی راد، محمد کاکری، جمشبد احمدی اینا همشون تو ترکیه و اقلیم کردستان عراقن
کم دروغ بگو، بیناموس
تو یه احمقی که پول گرفتی این دروغارو بگی! خودت عرضه نداشتی پیشرفت کنی تقصیر کیونت نیست، طرف عرضه داشته تو شیش ماه به درآمد رسیده، پس تو بیعرضه ای که نتونستی توی دو سال هیچ غلطی بکنی! اولا اون اطلاعات ناقص از مغز گندیده ات رو پخش نکن! بازاریابی بهترین شغل دنیاست، مخصوصا تو آمریکا، در ضمن کسیکه از تور استفاده نکرده، مثل تو عرضه شو نداشته، جو ایران منفیه چون ایرانی ها غالبا احمق هایی مثل توان وگرنه اصلا در دنیا منفی نیست، کیونت داره تو ۱۹۶ کشور کار میکنه، پس دروغ زیادی نباف! و وقتی توی ایران غیرقانونیه چون اینجا نمیخوان گوسفندایی مثل تو آگاه بشن و پول دربیارن! غذاشونم اصلا بد نیست، شما واقعن احمقی، حالا غذاشونم درجه یک بود میگفتی میخوان ما رو جوگیر کنن! خلاصه شما لیاقت نداری
من دیروز از شرکت کیونت بیرون اومدم نظرات رو خوندم ولی یه کمی فرق داشت اونیکی منو دعوت کرد تو تلگرام واسه فروشندگی آگهی داده بود منم چون کارم تو زمستان دو ماه تعطیل میشد رفتم اونجا ۱۸ ساله بود وخیلی دروغگو بطوری که تو دو هفته حتی طاقت دیدنش رو نداشتم یه هفته آموزش دیدم تا لیدر اومد تا جلسه نهایی فالومالی رو بذاره من توحسابم پول داشتم ولی گفتم ندارم وباید ماشینم رو بفروشم من۴۳ سالمه وبه قدر کافی دوز وکلک دیدم وقتی دیدن راضی نمیشم منو بردن دفتر لیدری چون اطمینان کاملشون رو کسب کرده بودم ولی چون دوز وکلک ودروغگویی میدیدم موندم اونجاتابیشتربفهمم و ۲۱روز موندم اونجا کلی بهم وعده دادن وآموزش ولی من گوشیم همراهم بود آفیسر ما بچه بجنورد بود آدم دل پاکی بود حتی برادرش رو استیج کرده بود ولی ما غذای خوب داشتیم ویخچال هم در اختیارمون بود چون من سابقه آشپزی داشتم اکثرا غذاها رو میپختم مدام قسم ناموسی واسه موفقیت میخوردن ولی چون من نمیتونستم اطمینان کنم منو میفرستادن پارک واسه دیدن لیدرها وتمام اونها هم مثل خودم ترک بودن ولی من ته دلم ناراضی بودم گوشیم پیش خودم بود وراحت بودم شایدم چون سنم بالا بود خجالت میکشیدن چون بجز من بقیه گوشیهاشون ساده بود خلاصه چیزای مثبتی هم داشت یکی از بچه ها معتاد بود بچه خراسان بود کمکش کردن تا ترک کنه به منم کمک کردن تا سیگارم رو ترک کنم چیزی که ۲۰سال بود نمیتونستم هر وقت میخاستی میتونستی حمام بری وجو اونجا کاملا مثبت بود تازه پذیرش زن نداشتن وهمش زیر ۳۵سال بود واکثرا بچه ۱۸تا ۲۵ساله ازهمه جای ایران کسی هم میخاست میتونست بره مرخصی یا بیرون من لوکیشن زدم وآدرس اونا رو دارم آخه من دیروز برگشتم گفتم میرم شهرمون گفتن برو ولی تهدید نکردن شایدم ازم میترسیدن برادر ساپورتر کمکم کرد تا سر مترو اومد وبرگشت چون زود بود منم رفتم گشتم حتی تا در آفیس رفتم همون اولش گفتن حکومت با ما مخالفه منم حوصله دادگاه رو نداشتم هم بخاطر بچه هام نباید ریسک میکردم وبرگشتم خونمون الانم موقع نوشتن بهم زنگ زدن که بر نداشتم وجواب پیامشون رو هم نمیدم ولی دلم به حالشون میسوزه مخصوصا سعید۱۸ساله که کل طلاهای مادرشو وحتی لب تابشو فروخته تا tcبزنه والان مجبوره دوستان گولشون رو نخورید میگن تاپ لیدر میشی و۹۹سال حداقل هفته ای۶۸۰۰دلار میگیری ولی به چه بهایی؟ باید دونفر رو بدبخت کنی!چون بهم اطمینان کردن حتی میتونستم تو سایتاشون برم ولی چه تضمینی داشت من تا۲۰روز پیش تو شرکت معتبر کار میکردم هنوز حقوق۶ماهم رو ندادن حالا چجوری به شرکتی که وجود خارجی نداره اطمینان کنم من کلی توش نفوذ کردم حتی با اینکه tcنگرفتم ازمن تو جلسات پرزنت استفاده میکردن چون هم سنم بالا بود هم واقعا مهندسی دارم ولی من راستشو به ورودیها میگفتم وآخر کلام اینکه اعتماد نکنید چون بعد خرید مجبوری دونفر رو عضو کنی بعدش هم باید آفیسر شی واونا دونفر دعوت کنن ومرحله سوم ساپورتر بشی واز آفیسر هات حمایت کنی مرحله چهارم میری دفتر لیدری وتازه شروع ماجراست وبعدش مجبوری از ساپورترها کار بکشی تا دو تا لیدر داشته باشی ونهایت هدلیدر بشی ودفتر تو منطقه یک تهران بگیری واونموقع تازه میتونی پول خریدتو پس بگیری وکلی آدم رو بدبخت کنی بعد میگن تاپ لیدر میشی وبازنشت ومیگن ایوب سمیراد که لقب قلب تپنده ایران رو بهش دادن وجمشید وبهنام که خارج ایران هستن وتضمینی نیست که پول بهت بدن وتازه بعد بازنشتگی باید بری کشور دیگری وادامه بدی وبشی وی کانسل و…. تا آخرت عمرت ادامه بدی محصولی هم تو کار نیست اکثرا به خاطر هزینه اش بهت تور مسافرتی میدن اوایل نمیگفتن ولی بعدا که آموزشم تموم شد وکنجکاویم گل کرد ازهمه ۱۳ نفر اونجا تک تک پرسیدم همشون تور خریده بودن ولی عملا توری در کار نبود و۱۵۰ میلیون پولی که از خانواده با هزار دروغ گرفته بودن به باد میرفت لیدر ما به خانوادش گفته بود میخام دوربین نقشه برداری بخرم وپول عروسی برادرش رو غرض گرفته بود تا یکسال والان مجبور بود هر طوری شده اون رو پس بده و ورودی جذب کنه خواهش میکنم دنبالش نرید چون آدمای اونجا واقعا پاک دل وساده بودن وآدم دلش میسوزه ولی بعد خرید سر زندگیشون شرط میبندن ومجبورن ادامه بدن وآخرش گیر دادگاه میفتن حنتی یه بار لیدرمون که اومده بود اونجا خودش اعتراف کرد اگه در رو الان مامورا بزنن من اولین نفرم که خیس میکنم طمع زیاد آدم رو به فنا میده درسته الان فکر میکنن من برمیگردم ولی من فرار کردم ولی محترمانانه !
کار هر بزی نیست حرص نخور
بخدا شما بخاطر همین دروغ هاتونه که بدبخت موندید! اولا لیدر دفتر نداره که بری، دوما اصلا تو پارک با کسی قرار نمیذارن، سوما محصول فیزیکی مثل ساعت هم داره اما چون وارد میشه و یکم گرونتره، محصول هتل مقرون بصرفه تره وگرنه تو همه چی میتونی بگیری، لیاقت شما همون بی پولیه
چه دروغی؟ اینکه با هزار دوز کلک از پدر و مادر بدبختت پول میگیری اونا دروغ حساب نیستش. اینکه وقتی یکی از اعضا به هر نحوی پشیمون میشه میخواد بره خونه رو خالی میکنید میگید لوله ها ترکیدن اینا دروغ نیستش آیا؟ اینکه یکیو با کلکاتون از کار بیکارش میکنین بدبخت از کارش استعفا میده میاد با هزار امید اینا دروغ نیستش؟ همه کارهای شما از پایه با دروغ بسته شده حالا دم از صداقت میزنید؟
دوستان عزیزم،و کسی که این پیام رو میخونی، خوب توجه کن، این ساختار، با هر اسم و عنوانی و در هر زمان و شرایطی، فاسد، مضر، ویرانگر و تماما کثافته…
من از سر ناآگاهی و بی خبری، یک هفته تمام، در یک خانه، با شرایط بسیار سخت و دیوانه کننده ای، زندانی بود.
وقتی به اون لحظه ها فکر میکنم، تمام قد، استرس و دلهره رو میبینم.
فکر میکنم نیازی به توضیح زیاد نباشه، و تا الان، خودتون خیلی از چیزهارو متوجه شدید، فقط یک نکته رو باید بگم،
این که، هر جا، حرفی، پیشنهادی و تبلیغی از کار با حقوق بالا، با مرخصی، پاداش، آموزش و نمیدونم چی چی، از یک سایت اینترنتی یا از یک دوست و آشنا دیدید و شنیدید، اصلا و ابدا باور نکنید!!!
و اگه امکانش بود، یه مشت هم زیر چونه اش بخوابونید، تا خفه شه
خودش خیلی خوب میدونه چرا
و حرف آخر.
هیچ وقت اون چهره ها رو یادم نمیره و نمیبخشمشون…
من اومدم بیرون ولی کاش خوب کتک کاری می کردم بعد حیف کردم خوب در نظر بگیری همه اونا گول سادگیشونو خوردن یعنی کلا ففط چهارصد دلار می گیری حتی تا آخر عمرت کار کنی ۲۰۰ دلار به خاطر زدن تعادل و ۱۰۰ دلار بابت هر کدوم از دو نفری که آووردی از تور مسافرتی ۱۵ هفته اییم که خریدی خبری نیست چون نه معلومه از کجا خریدی و نه معلومه کی باید برات کارای سفرت رو انجام بده یه سوال نمی شه رد پولایی که می دیو بگیری؟ ۱۲۰ میلیون یا هر چی و به کجا واریز می کنی یا نقد می دی بهشون؟ ولی ۲۸ سالمه یه گرون پس انداز ندارم کاری ام ندارم خسته شدم از زندگی کردن تو این مملکت به کجا پناه ببرم کشور خارجیم پول حداقل ۱۰۰۰۰ دلار می خواد که وقتی نمی تونم اینجا پول در بیارم چطوری برم؟ واقعا چیکار کنم خسته شدم خسته ۰۹۱۴۵۶۰۲۴۱۲ ادمین محترم لطفا بعد از دو ماه شمارم برداشته شه
مزخرفات نگو احمق! فکر کردی همه جا چاله میدونه با قلدری بزنی در بری؟ لیاقت بیشرفایی مثل تو و امثال تو همونه که بخاطر پول تا آخر عمر له له بزنن، بهترین فرصت شغلی و بهترین کسب کار همین میونته! وقتی تو عرضه شو نداشتی دلیل نمیشه اون بد باشه! مغزای گچی تو و امثال تو باید مثل سگ خیابونی بمیرن، نه مثل آدم!
حاضرم مثل سگ ولگرد باشم تا مثل شما قلادم دست یه عده افراد منفعت طلب باشه و تو اون سگدونی زندون شم. از هیچ جا خبر نداشته باشم. نتونم با پدر و مادرم درست حسابی حرف بزنم
عه! آخه احمق وقتی میخوای دروغ بگی یطوری بگو که قابل باور باشه، اصلا اونطوری که تو میگی نیست! لیاقت تو اینه که بعد مرگت شهرداری جمعت کنه! چون لیاقت نداری به حد کافی پول داشته باشی و مثل آدم زندگی کنی
فقط میتونم بگم خدایا شکرت که کمکم کردی از چنگ اون شیاد ها فرار کنم
بخدا منم دقیقا همینجوری شد من تازه دوروزه میشه ازدست شون فرار کردم
من این پیام را در تاریخ ۲۹تیر ۱۴۰۲ مینویسم
خدا کنه دولت جلوشونو بگیره
چون اونجا افغانی های بد بخت رو آورده بودن وچون اون ها معلومات کافی راجب این کار نداشتن. سر شو شیره میمالیدن
خب اولا بگم اون کسی که داره دلار در میاره و به قول یکی از دوستان تو کامنت ها گفت هفته ای ۵هزار دلار در میارم بنظرت وقت اینو داره بیاد اینجا و کارشو توجیه کنه؟بنظرت اگه تهمت باشه میاد بشینه برات توضیحبده؟من باشم میگم به یه طرفم که باور ندارید من که درآمد خودمو دارم!!!کار اگر مشکل ندارد چرا به اسم شغل دیگه ای جذب میشی؟چرا بعد از جذب شدن و رفتن به خوابگاه ۳_۴روز طول میکشه اسم کیونت رو بیارن؟چرا اجازه تماس با بیرون یا آدرس دادن رو نداری؟چرا وقتی میخوای بری خوابگاه میپیچوننت که ادرسو یاد نگیری؟چرا باید هزینه خوابگاه و غذا بدی اگه میلیاردرن؟چرا غذایی که اونجا میخوری از غذای سگ بد تره اگه میلیاردرن؟چرا پول خودکار خوابگاه روقبل از رفتن به خوابگاه من پرداخت کنم و بخریم و بریم؟چرا اگر کار اینقدر خوبه وقتی میگی نه و میخوای بری این همه اصرار که نه بمون و خوبه و فلان؟چرا بعد از اینکه قبول نکردی بمونی رفتار مهربانانشون عوض میشه؟چرا هیچکدوم از اعضای خوابگاه به خونه های خودشون نمیرن؟چرا پشت تلفن دائم در حال درگیری و دعوا با خانوادشون هستن و میگن تا من موفق نشم خونه برنمیگردم؟چرا چرا چرا؟بیخیال بابا دلایلتون فقط برای کودکان ۲تا۴سال مناسبه…همه این چراهایی که عرض کردم تجربیات ۳روزه خودم با یکی از این گروه های کلاه برداری کیونت بود که با اصرار من گذاشتن از خونه بیام بیرون و با یه همراه تا سرخیابون بیام!!!فقط ۳۰۰هزار تومن سوخت که فدای یه تار موهام اونم صدقه برای گدا گشنه های کیونت
رفقا وایعا شما از پشت کوه اومدید که وارد قمار میشید . باور کنید به یه چوپون بگی سریع میگه اینا دزدند . بخدا زشته واسه شماها .
رفیق من بعضی مواقع آدم به کسایی اعتماد میکنه که واسش عزیزن رفیقشون برادر و غیره که حرفشون سنده. ولی بعدن میفهمن که چه کلاه گشادی رفته تو سرشون. منم باورم نمیشد که روزی وارد این کار شم ولی اونقدر بهش اعتماد داشتم که گولشو خوردم. خدایی مواظب باشید. اول تحقیق کنید نترسید اینا از خداشونه شما باشید.