ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

نظرات شما ( 2 )
  1. زهرا می گوید

    خدارحمت کنه همه مرده هارو+پدرشقایق دهقان

  2. ما اعراب جاهلی و غرب زده نیستیم . می گوید

    عرب در دوران جاهلیت وعده ها و وعید (تهدید) هاى خداوندى را مورد اهمیت قرار نمى دادند و آنها را تکذیب مى نمودند. «یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه؛ آنان گمان ناحق درباره خدا (و وعده ها و وعیدهاى او) که همان گمان جاهلیت است دارند.» (آل عمران/ ۱۵۴)
    ۲- در دوران جاهلیت حکم بر مبناى هوى رائج بوده است. «و ان احکم بینهم بمآ انزل الله و لا تتبع اهوآئهم و احذرهم ان یفتنوک عن بعض مآ انزل الله الیک، فان تولوا فاعلم انما یرید الله ان یصیبهم ببعض ذنوبهم و ان کثیرا من الناس لفاسقون* افحکم الجاهلیه یبغون و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون؛ و اینکه میان آنان مطابق آنچه که خدا نازل نموده است،حکم کن و از هوى هاى آنان پیروى منما و بر حذر باش از اینکه تو را از بعضى حقایق فرستاده شده از طرف خداوندى به سوى تو منحرف نمایند. اگر آنان از تو روى گرداندند، بدان که خداوند می خواهد آنان را به مجازات بعضى از گناهانشان گرفتار بسازد و قطعا عده کثیرى از مردم فاسقند. آیا آنان حکم جاهلیت را می خواهند و کیست بهتر از خداوند در حکم فرمودن براى کسانى که یقین آورده اند.» (مائده/ ۴۹- ۵۰)
    ۳-بى پروائى زنان در ظهور در میان مردم از مختصات جاهلیت بوده است. «و قرن فى بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولى؛ اى زنان پیغمبر در خانه هاى خود مستقر باشید و مانند ظهور در دوران جاهلیت اولى در میان مردم ظاهر نشوید.» (احزاب/ ۳۳) مقصود از جاهلیت اولى، دوران تاریک جاهلیت پیش از بعثت پیامبر اکرم (ص) می باشد. در حقیقت مقصود از «اولى» گذشته و قدیم است. البته اقوال دیگر نیز در تفسیر «اولى» وجود دارد که به قول مرحوم علامه طباطبائى مستند به دلیل نمى باشند.
    ۴- حمیت و تعصب و پافشارى درباره معلومات ناچیز و خواسته هاى بى اساس، از بارزترین خواص زندگى در جاهلیت بوده است. این خاصیت تباه کننده ترین پدیده اى بود که زندگى مردم آن دوران را در خود فرو برده بود. «اذ جعل الذین کفروا فى قلوبهم الحمیه حمیه الجاهلیه فانزل الله سکینته على رسوله و على المؤمنین و الزمهم کلمه التقوى و کانوا احق بها و اهلها و کان الله بکل شىء علیما؛ چون آنان که کفر ورزیدند حمیت و تعصب در دلهاى خود قرار دادند حمیت و تعصب جاهلیت پس خداوند آرامش خود را بر رسولش و بر مؤمنین فرستاد و آنان را به اعتقاد و حرکت تقوائى الزام (موفق) فرمود، رسول خدا و مؤمنان شایسته تقوى و آرامش و داراى هلیت براى آن بودند و خداوند به همه چیز دانا است.» (فتح/ ۲۶)
    این پدیده بنیان کن مردم آن دوران را به روزگار سیاه نشانده بود. پرستشهاى جاهلانه که خود کشف از ضعف نفس و محدودیت اطلاعات و کوته بینى می نماید، مانند نژادپرستى که در قبائل عرب بیداد می کرد، همه سطوح روانى مردم جاهلیت را فرا گرفته بود. می توان گفت: اصلا پدیده اى به نام حیات و جان که در همه افراد نوع بشر وجود داشت براى یک فرد جاهلى مطرح نبود تا درباره احترام و ارزش آن دو بیندیشد امیر المؤمنین (ع) در توصیف و بیان خواص جاهلیت مطالبى می فرماید که باید مورد توجه قرار بگیرند. از آن جمله در توصیف بنى امیه می فرماید:
    ۱- و می فرماید: «ترد علیکم فتنتهم شوهآء مخشیه و قطعا جاهلیه لیس فیها منار هدى و لا علم یرى؛ (فتنه آشوب فساد و تباه کننده) بنى امیه با چهره اى بس زشت و رعب انگیز و گروه به گروه که متصف به جاهلیتند بر شما وارد می شود نه دلیل هدایتى در آنها وجود دارد و نه نشانى که براى هدایت دیده شود و ما صفات رذل آل امیه را می دانیم که آنان چگونه بار دیگر نژادپرستى و مقام پرستى و ثروت پرستى و حیله بازیها در راه وصول به مقاصد خودرا در جوامع مسلمین به راه انداختند.» (نهج البلاغه/ خطبه ۹۳ ص ۱۳۸)
    ۲- و می فرماید: «صدقه به ابنآء الحمیه و اخوان العصبیه و فرسان الکبر و الجاهلیه؛ شیطان را در تهدید به اغواى فرزندان آدم (ع) فرزندان مقاومت در مقابل حق و برادران تعصب (لجوج ها و متعصب ها) و سواران مرکب تکبر و جاهلیت تصدیق نمودند.» (خطبه ۱۹۲ ص ۲۸۷ و ۲۸۸) یعنى آنان با حرکات و اندیشه هاى خود تهدید شیطان را که اغوا کردن بود تصدیق نمودند و اغوا شدند.
    ۳- و می فرماید: «و استخفتهم الجاهلیه الجهلاء؛ خداوند پیامبر اکرم (ص) را در زمانى مبعوث فرمود که مردم در ضلالت و حیرت بودند و مردم آن دوران را جاهلیتى بسیار سخت سبک و بى مغز نموده بود.» (خطبه ۹۵ ص ۱۴۰) و در خطبه ۸۹ می فرماید: «ارسله على حین فتره من الرسل،و طول هجعه من الامم،و اعتزام من الفتن،و انتشار من الامور و تلظ من الحروب و دثارها السیف؛ خداوند متعال پیامبر اکرم (ص) را در دوران فترت (دوران انقطاع رسالت و وحى) فرستاد، در دورانى که خواب امت ها طولانى شده، و فتنه ها قصد جدى (براى به راه انداختن هرج و مرج و فساد) داشتند. در دورانى که امورپراکنده و از هم گسیخته و آتش جنگها شعله ور بود. نور دنیا گرفته شده و تاریکى همه جا را احاطه نموده و دنیا چهره فریباى خود را آشکار ساخته بود. برگهاى (درخت حیات در دنیا) زرد، و نومیدى از بارور شدن آن بر دلها مسلط، و آب رحمت دنیا در آن فروکش نموده بود. علم ها و مشعلهاى روشنگر هدایت از کار افتاده و علامات هلاک بروز کرده بود. دنیاى آن روز چهره خشن و موذى به اهلش نشان می داد و به روى جوینده اش عبوس (متنفر) مى نگریست. میوه دنیاى آن روز فتنه و طعامش لاشه و پوشاکش ترس و هراس و آنچه که روى لباس بر خود مى بستند شمشیر بود.»
    ۴- و می فرماید: «فالله الله فى کبر الحمیه و فخر الجاهلیه؛ از خدا بترسید، از خدا بترسید (یا خدا را در نظر بگیرید،خدا را درنظر بگیرید) درباره تکبر ناشى از مقاومت لجوجانه در برابر حق و افتخارى که در جاهلیت می ورزیدید.» (خطبه ۱۹۲ ص ۲۸۹)
    ۵- و می فرماید: «فاطفئوا ما کمن فى قلوبکم من نیران العصبیه و احقاد الجاهلیه؛ پس خاموش کنید آن آتشهاى تعصب و کینه هاى جاهلیت را که دردلهایتان مخفى شده است.» (همین خطبه ۲۸۸)
    ۶- و می فرماید: «فانهم قواعد اساس العصبیه و دعآئم ارکان الفتنه و سیوف اعتزآءالجاهلیه؛ زیرا آنان (آن پیشتازان که تکبر مى ورزند…) پایه هاى اساس تعصب و تکیه گاههاى ارکان فتنه و شمشیرهاى افتخار جاهلى به انتساب به نسب و نژاد باشند.