بازیگران سریال غنچه های زخمی +خلاصه داستان
اسامی بازیگران سریال غنچه های زخمی ، بازیگران زن و مرد سریال غنچه های زخمی ، خلاصه سریال غنچه های زخمی ، بانو در غنچه های زخمی Kırgın Çiçekler ، اسم واقعی جمره در غنچه های زخمی ، اسم واقعی ساغر در غنچه های زخمی ، اسم واقعی مارال در سریال غنچه های زخمی ، اسم واقعی ایلول در سریال غنچه های زخمی ، خواهر جمره در سریال غنچه های زخمی ، جمره در غنچه های زخمی با کی ازدواج میکنه ، غزل در غنچه های زخمی
داستان سریال غنچه های زخمی از اول تا اخر
فهرست مطالب
غنچههای زخمی که در ۳ فصل و ۱۱۳ قسمت تولید شده به این صورت است که دختر نوجوانی به نام ایلول که از سوءاستفاده و آزار و اذیت جسمی و عاطفی ناپدری جوانش به نام کمال خسته شده است مسئله را به مادر خود اطلاع میدهد. اما مادرش به جای ترک کمال تصمیم میگیرد که ایلول را از خانه بیرون کند و به یتیمخانه بسپرد.
ایلول در آن یتیمخانه که به تازگی در یک محله مجلل افتتاح شده است با دوستانی متفاوت و جدید آشنا میشود. این دختران که از قشر ضعیف جامعه هستند توسط افراد ثروتمند منطقه مخصوصاً پسران مورد تحقیر و افترا قرار میگیرند. وقتی هیچ یک از مدارس دولتی به خاطر این افتراها حاضر به قبول آنها نمیشوند مدیر خوابگاهشان تصمیم میگیرد که آنها را در کالج خصوصی و لوکس محله ثبت نام کند. اما برای ایلول و سه دوست دیگرش زندگی در میان بچههای ثروتمند و لوس مدرسه جدید دشوارتر است. جمره و دفنه که همیشه به ایلول و دوستانش زورگویی میکنند دختر دو تا از ثروتمندترین خانوادههای آن منطقه هستند که در چند قدمی یتیمخانه زندگی میکنند.
سینان، پدر جمره به خاطر بدهیهایی که دارد اقدام به خودکشی میکند و در عین حال بهصورت تصادفی نیز همسرش را که قصد دارد جلوی این کار را بگیرد به قتل میرساند. در این بین خویشاوندان جمره نه بدهیهای پدرش را بر گردن میگیرند و نه سرپرستی او را قبول میکنند به همین دلیل جمره مجبور میشود که به پرورشگاه برود. در ادامه و پس از اتفاقهای پیش آمده دفنه و دوستانش به جمره پشت میکنند در حالیکه ایلول و دوستان پرورشگاهیاش دست او را میگیرند و او را در جمع خود میپذیرند.
ایلول و چند دوست دیگرش از یک سو سعی میکنند مقابل دانشآموزان لوس مدرسه که بهدنبال فرصتی برای اخراج کردن آنها از مدرسه هستند بایستند و از طرف دیگر تلاش میکنند خانوادههای خود را پیدا و مشکلات زندگیشان را برطرف کنند. آنها از این مشکلات درسهای بزرگی میآموزند و یاد میگیرند که عاشق شوند، اشتباه کنند و با کمک و همکاری یکدیگر مشکلاتشان را برطرف کنند. درواقع خلاصه سریال غنچه های زخمی داستان جنگیدن دختران نوجوان برای زندگی در دنیای بزرگ اطرافشان است.
سریال غنچه های زخمی قسمت اول
قسمت اول از فصل یک سریال غنچه های زخمی که در تاریخ ۲۹ ژوئن ۲۰۱۵ منتشر شد توانست با شخصیتهای جذاب خود در بین بینندگان بیش از ۲۱۹ کانال تلویزیونی امتیاز ۸٫۹ از ۱۰ را به خود اختصاص دهد.
سریال غنچه های زخمی قسمت اول بهاینصورت آغاز میشود که ایلول دختر ۱۶ ساله خانواده در آشپزخانه در حال درست کردن صبحانه است که ناپدری او کمال وارد آنجا میشود و تلاش میکند که مانند همیشه خود را به او نزدیک کند. در همین لحظه مادر ایلول وارد آشپزخانه میشود اما متوجه اتفاقی که در آنجا افتاده نمیشود. آن روز ایلول در مدرسه جریان را با یکی از دوستانش در میان میگذارد و دوستش به او پیشنهاد میکند که این مسئله را از مادرش پنهان نکند و بهتر است که از او کمک بخواهد. زیرا مادرش مطمئناً به حرفهای او گوش میدهد و ناپدریاش را از خانه بیرون میکند. ایلول حرف دوستش را میپذیرد و تصمیم میگیرد با مادرش در اینباره صحبت کند.
آن شب وقتی کمال برای استراحت به اتاق میرود ایلول قضیه را برای مادرش بازگو میکند. مادر ایلول به او میگوید که نگران نباشد و تا فردا قضیه را حل میکند. فردای آن روز وقتی ایلول از خواب بیدار میشود مادرش به او میگوید که نیازی نیست امروز به مدرسه برود و باید با هم جایی بروند. ایلول که فکر میکرد قرار است مادرش او را به اداره پلیس ببرد تا از ناپدریاش شکایت کنند در کمال ناباوری خود را جلوی یتیمخانه مییابد.
مادر خواهش و تمنای ایلول برای برگرداندنش به خانه را نادیده میگیرد و خواهرش بشری و فرزندی را که از کمال باردار است برای ماندن کنار او بهانه میکند. به دنبال آن اولین شب ایلول در پرورشگاه برابر است با آشنایی با سونگل و ساغر که در آینده به بهترین دوستهای او تبدیل میشوند.
خلاصه قسمت آخر سریال غنچه های زخمی
صدری که یک پیرمرد پولدار است در آخرین روزهای عمرش به دنبال نوه گمشده خود میگرده و داخل روزنامه برای این کار آگهی میزنه .
مرال (مارال) بعد از دیدن آگهی به امید اینکه اون نوه صدری باشه پیش صدری میره و خودش رو نوه اون معرفی میکنی ، در صورتی که نوه واقعی صدری ، کادر (ساغر) هست…
بانو ، مادر کادر (ساغر) که عقل خودش رو از دست داده ، از تیمارستان فرار میکنه و قصد داره از دخترش (کادر) انتقام بگیره. همان موقع در روزنامه خبر پیدا شدن نوه صدری می بینه و موقعی که متوجه میشه مرال (مارال) خودش را نوه صدری معرفی کرده شوک میشه.
بانو ثروت صدری را حق خودش میدونه و بخاطر این موضوع از دست مرال خشمگین میشه.
دخترها که امتحان (کنکور) دانشگاه دارند بخاطر این موضوع هیجان زده هستند.
سریال غنچه های زخمی
گونی بعد از امتحان ، باخبر میشه که سونگول (سوگول) برای کنکور درخواست نداده است. (سونگول بخاطر اینکه نامادریش پول کنکور اون را بدون اجازه اون خرج کرده بود نتونست در کنکور شرکت کنه)
صدری تصمیم میگیره یک مهمانی در بین آشنا ها و نزدیکان خودش برای مرال ترتیب بده.
بانو برای اینکه به مرال فشار بیاره , یک نقشه بسیار خطرناک میکشه و با این نقشه شوم جان بقیه دخترها را به خطر میاندازه…
در قسمت آخر سریال غنچه های زخمی در فصل دوم خواهیم دید که بانو که از تیمارستان فرار کرده و تونسته بیاد تو خوابگاه دخترها خودش رو قایم کنه، نصف شب به سراغ دخترها میاد و بعد از کلی جر و بحث به صورت ناخواسته دخترش ساغر را با چاقو میکشه و از طرف دیگر پرده اتاق دخترها آتش میگیره.
در ابتدای قسمت اول فصل سوم سریال که به تازگی شروع شده مراسم تشییع جنازه ساغر ، ایلول و جمره را می بینیم که بیننده ها همه فکر میکنند بعد از اون اتفاقاتی که اون شب افتاده و اتاق آتش گرفته بود بخاطر همین موضوع ساغر و ایلول و جمره کشته شده اند.
قسمت آخر سریال غنچه های زخمی
البته طولی نمیکشه همه بیننده گان شوکه میشوند چون همه این اتفاقات فقط در خواب مارال افتاده بود 😀 و مشخصه که نویسنده و کارگردان سریال فقط برای اینکه هیجان سریال را برای فصل جدید آن بالا ببرند این سکانس رو به سریال اضافه کرده اند.
در ادامه قسمت اول فصل سوم سریال خواهیم دید که دخترها و سرکان و گونی و چند تا از پسرهای دیگه در دانشگاه قبول شده اند و به دانشگاه می روند فقط سوگول که بخاطر پول ثبت نام کنکور ، نتوانسته بود در کنکور شرکت کنه مجبور میشه سرکار بره. و اتفاقات دیگه ای هم افتاده که تا موقع پخشش صبر کنید…
آنچه در بالا میخوانید خلاصه ای از قسمت آخر این فصل سریال غنچه های زخمی می باشد که در کانال atv ترکیه با نام kirgin cicekler پخش شد. همچنین فصل جدید این سریال از شهریور ماه ۹۶ از همین کانال پخش خواهد شد.
شخصیت های اصلی سریال غنچه های زخمی
ایپک کاراپینار | فریده گونگور | ۱۱۳ – ۱ | وقتی نامزدش به او خیانت کرد از او جدا شد. فریده یک معلم با تجربه و با اعتماد به نفس است که مددکار پرورشگاه دولتی دخترانه (یتیم خانه) است.وی دریک خانه دو طبقه (که طبقه بالای آن توپراک زندگی میکنه)به طبقه پایین نقل مکان کرد. او در آنجا با توپراک آشنا شد و سپس با او ازدواج کرد. |
اوزگور چویک | توپراک ارن | ۱۱۳ – ۱ | او یک فرد عادل و صادق است که حرفه و کارش را دوست دارد. و یک معلم با تجربه و با اعتماد به نفس است.او همسر فریده است. |
بیران داملا ییلماز | ایلول اجار | ۱۱۳ – ۱ | ایلول یک دختر ۱۶ ساله که وقتی ۱۱ سالشه بود پدرش را از دست داد.در یک خانه کوچک با مادرش مسعوده،خواهرش بوشرا و پدر ناتنی اش (کمال ییلماز) زندگی کرد.ایلول از آزار و اذیت کمال رنج میبرد و در این مورد به مادر خود گفت اما مادرش ایلول را به یتیم خانه میبرد و بعد از آن زندگی ایلول در یتیم خانه آغاز میشود.در قسمت ۷۷ مادرش مسعوده را از دست میدهد. دوست پسر او علی است (او در قسمت آخر پایان فصل با علی ازدواج میکند). |
گوکچه آکیلدیز | سونگول جلن | ۱۱۳ – ۱ | او ۱۶ ساله که وقتی ۴ سالشه بود زندگی اش را از دست داد (مادرش مرد ،پدرش زندان افتاد). بستگانش او را نگه نداشتند و به یتیم خانه تحویل دادند.او ظاهر سخت و غمگین و رفتار پسرانه دارد اما باطنش عاطفی و صادقانه است. سونگول و “گونی” عاشق هم میشوند. بعدها آن دو مخفیانه ازدواج میکنند چون خانواده اش با باهم بودنشان مخالف بود و میخواست آن دو را از هم جدا کند. او در نهایت (قسمت آخر پایان فصل) میمیرد و دختر کوچکش به دست گونی و دوستانش بزرگ میشود. |
هازار موتان | جمره درین اوغلو | ۱۱۳ – ۱ | او زندگی پولداری داشت اما پدر و مادرش را در ۱۶ سالگی از دست داد ، بستگانش از او حمایت نکردند و به یتیم خانه افتاد.او بعدها میفهمد که پدرش با زنی رابطه داشته و خواهر دارد. دوست پسر او سرکان است. |
چاقلا ایرماک | ساغر کوتای/ ساغر لوکومجوزاده | ۱۱۳ – ۱ | ۱۶ ساله، مادرش بعد از متولد شدنش او را روی کیسه آرد گذاشت. مادرش به مدیر یتیم خانه نریمان میگوید که دخترش را نمیخواهد (و ساغر از نوزادی در یتیم خانه بزرگ میشود). بعدها ساغر مادرش بانو را پیدا میکند… بعدها بانو (مادرش) از پدر گونی حامله میشود و بعد از به دنیا آمدن بچه اش ، بچه خود را به قتل میرساند به همین علت به بیمارستان روانی منتقل میشود. سرنوشت به ساغر رحم نکردهاست. |
آلینا سولاکر | مرال کندیر | ۱۱۳ – ۱ | او ۱۶ ساله که در فصلهای بعدی مادرش را میبیند اما مادر او توسط داداش عباس کشته میشود بعد از آن مرال در همین حالت غمگینی میماند تا اینکه عشقش “مرت” وارد زندگی او میشود. |
سایر بازیگران سریال غنچه های زخمی
عارف دیرن | گونی ارتورک | ۱۱۳ – ۱ | او( فرد یک خانواده ثروتمند) دوست پسر سونگول است.آنها بعدها باهم ازدواج میکنند. |
مهمت (محمد) آیکاچ | سرکان اوزگون | ۱۱۳ – ۱ | او فرد یک خانواده ثروتمند است. سرکان برادر دفنه و دوست هم کلاسی ایلول است.بعدا دوست پسر جمره میشود. |
ودا یورت سور | نازان اوزگون | ۱۱۳ – ۱ | مادر دفنه و سرکان است.او گوکهان را کشت (اما زودی از زندان آزاد شد). بعدا مشخص میشود که او دفنه و سرکان را به فرزندی قبول کردهاست.(در بخشهای پایانی فصل ۳ با دختران یتیم خانه مهربان میشود) |
نیل کسر | دفنه اوزگون | ۱-۱۱۳ | دختر نازان و خواهر سرکان است او مانند مادرش دختران یتیم خانه را دوست ندارد. |
زینب ایرگات | هدیه | ۱۱۳ – ۱ | خدمتکار یتیم خانه |
بورجو آلممان | سلین | ۱۱۳ – ۳۵ | مادر گونی |
جانسو فیرینجی | کمال ییلماز | ۸۴ – ۱ | ناپدری ایلول است که به ایلول چشم دارد بهطور اتفاقی مسعوده، مادر ایلول را می کشد او به دلیل جرمهایی که مرتکب شده مدتی مجرم فراری شناخته میشود و در نهایت به دلیل جراحت شدید در قسمت ۸۴ میمیرد. |
دریا آرتمیل | مسعوده ییلماز | ۷۷ – ۱ | مادر ایلول و همسر کمال است. او تجاوز کمال به ایلول را باور نکرده و ایلول را به یتیم خانه می سپارد اما بعدا در اثر سقوط از پلهها فلج میشود کمال جلوی چشم او قصد تجاوز به ایلول را دارد اما موفق نمیشود و در نهایت مسعوده به دست کمال کشته میشود. |
یاغمور اون | زینو درین اوغلو | ۴۱ – ۲۴ | خواهر جمره |
بیرژن انژین | بانو ساواش | (۲۰ – ۹)-(۶۳ – ۳۲)-(۸۸ – ۸۷) | مامان ساغر است که مدتی با پدر گونی رابطه داشته و از او بچه دار شد اما بعدا بچه خود را کشت به همین علت به سریال قرص ماه تیمارستان فرستاده میشود و در نهایت در قسمت ۸۸ بر اثر آتش سوزی یتیم خانه می میرد. |
اسما ییلماز | بوشرا آجار | ۱۱۳ – ۱ | بوشرا خواهر ایلول و دختر مسعوده است. |
ساجده تاشانر | نریمان سونمز | ۱۱۳ – ۱ | او مدیر خوابگاه یتیم خانه است اما بعدها به علت اشتباه در کارش اخراج میشود. |
اسرا درمانچیاوغلو | زهرا | ۱۱۳ – ۶۳ | نامادری سوگل و همسر سعدالله. |
کاآن کاساپ اوغلو | مرت | ۱۱۳ – ۳۲ | او اول با ساغر دوست شد و سپس عاشق سونگول شد و در نهایت او دوست پسر مارال شد. |
دنیز اوغور | ماجده | ۱۰۷ – ۸۵ | او همسر صدری است. |
ایلول سو ساپان | هاریکا | ۹۴ – ۸۵ | دختر ماجده . (در قسمت ۹۴ براثر تصادف میمیرد) |
اردوغان سیجاک | صدری لوکومجوزاده | ۹۱ – ۸۴ | پدربزرگ ساغر کوتای |
بوراک توزکوپاران | کمیسر علی گوکتورک | ۱۱۳ – ۸۹ (فصل۳) | رئیس پلیس شعبه کودکان و دوست پسر ایلول است. (آنها در قسمت اخر فصل پایانی ازدواج میکنند.) |
هازال بنلی | کمیسر فادیک | ۱۱۳ – ۸۹ (فصل۳) | کمیسر پلیس شعبه کودکان است و با علی کار میکند. |
تایانچ آیایدین | اژدر لوکومجوزاده | ۹۰-۱۱۳ | برادر زاده صدری |
اوزور باشول | تونا | ۱۱۳ – ۱۰۱ | نازان به او برای اینکه در آژانس مد کار کند میخواهد که جمره و سرکان را از هم جدا کند. |
بولنت دوزگون اوغلو | یاووز | ۱۰۹ – ۱۰۶ | بابای دفنه سرکان است.او در قسمت ۱۰۹ میمیرد. |
ساتین