ضرب المثل خورد گاو نادان ز پهلوی خویش یعنی چه

0

ضرب المثل خورد گاو نادان ز پهلوی خویش ، خورد گاو نادان ز پهلوی خویش گسترش ، نباشی بس ایمن به بازوی خویش خورد گاو نادان ز پهلوی خویش دهم معنی ، ضرب المثل خورد گاو نادان ز پهلوی خویش یعنی چه ، ضرب المثل خورد گاو نادان ز پهلوی خویش کدام خصلت را سرزنش می کند ، معنی ضرب المثل خورد گاو نادان ز پهلوی خویش

مفهوم ضرب المثل خورد گاو نادان ز پهلوی خویش چیست

معنا و مفهوم جمله خورد گاو نادان ز پهلوی خویش برای فارسی پایه دهم

گاهی اوقات انسا‌ن‌ها در زندگی خود درست از همان جایی که بیش از اندازه اطمینان دارند ضربه می‌خورند؛ بنابراین این جمله اشاره به غفلت آدمیزاد از جمله نقاط ضعف خودش است که ظاهرا آن نقطه ضعف را نقطه قوت خود می‌دانسته است.

در این ضرب المثل از پهلوی خود خوردن، اشاره به این است که از سمت خود انسان آسیب را به خود زدن است و یا با پای خود در چاهی بیفتد که خودش  آن را کنده است.

۱- مصراع اول به اعتماد نکردن بیش از حد به داشته های خود اشاره می کند. این داشته ها و امکانات ممکن است برای کسی نیروی جسمانی باشد، برای دیگری پول و مقام، برای دیگری هوش و ذکاوت و … باشد.

اما در مصراع دوم واژه ” پهلو” را به دو معنای لفظی و مجازی تعبیر کرده اند که هرکدام را جداگانه معنی می کنیم:

معنای لفظی: پهلو و شکم گاو

معنای مجازی: به معنای از جانب (مانند کلمه از قِبَل)

۲- طبق معنای اول: به زور و قدرت خودت مطمئن نباش؛ مانند گاوی که بیش از حد می چرد و می خورد تا اینکه چاق و فربه می شود و زیر دست قصاب می رود!

۳-  طبق معنای دوم: بیش از حد به زور و قدرتی که داری مغرور نشو؛ در اینصورت همچون گاو نادانی خواهی شد که از جانب خود مورد آسیب واقع می شود.

از پهلوی خود خوردن کنایه از: از جانب خود انسان ضرری را متحمل شدن / یا: با دست خویش خود را در مهلکه انداختن

مفهوم: گاهی انسان در زندگی اش از همان جایی که بیش از حد مطمئن است ضربه می خورد. این بیت کنایه از غفلت آدمی از نقاط ضعف خویش است که به ظاهر آن را نقاط قوت خود می دانسته است.

داستان یا تاریخچه خورد گاو نادان ز پهلوی خویش

یکی از بزرگان قدیم به نام سید فتح الله مجتبایی در مورد اصل این مثَل می‌گوید: یکی از داستان‌های معروف است که گویا از هند به یونان رفته و از یونان به ایران رسیده است.

افسانه‌ی گاو نادانی است که بی‌خبر از نیت شومی که در پرستاری و پرورش دادن او در کار است، در چراگاه پرسه می‌زند و برای روز مهمانی و پذیرایی تنومند می‌شود. این حکایت از اولین سده‌های اسلامی در ایران مشهور بوده است؛ گر چه صورت دقیق آن در کلکسیون‌های معروفی مانند کلیله و دمنه، مرزبان نامه، سندباد نامه و نظیر آن‌ها نیامده است و در آثار پارسی اشاره‌ها و کنایه‌ها عارضی به محتوا آن بسیاری دیده می‌شود.

فردوسی هم در یک بیت از اشعارش می‌گوید:

نباشی بس ایمن به بازویِ خویش
خورد گاوِ نادان ز پهلویِ خویش

گسترش و باز آفرینی ضرب المثل خورد گاو نادان ز پهلوی خویش

به طور مثال فردی که از نظر ظاهری بزرگ اندام یا بلند قد است و توان بسیاری در خیلی چیزها دارد نباید به زور و قدرت خودش مطمئن باشد؛ مثل گاوی که بیش از اندازه می‌چرد و می‌خورد تا اینکه چاق و تنومند می‌شود، نتیجه‌اش این است که زیر دست قصاب می‌رود و خود را قربانی می‌کند.

فارسی دهم ضرب المثل ایرانی با معنی

انشا با موضوع خورد گاو نادان ز پهلوی خویش

مقدمه: این عبارت می‌خواهد این را برساند که اگر ما در زندگی از هر نظر قدرت بیشتری داشتیم آن قدرت یا برتری را بت خودمان نکنیم چرا که هر چیزی در این دنیا  ثابت و ماندگاری جاودانه ندارد و روزی از بین می‌رود و یا فرسوده خواهد شد.

بدنه: به این ترتیب بهتر این است که الگو بگیریم و یادمان باشد هیچ تنومندی ثابت و پا برجا نمی‌ماند. مثال واضح‌تر: گاوی را می‌کشند و از گوشتش توشه می‌سازند که تناور و چرب پهلو باشد، (بزرگ و چاق) پس گاوی که خودش را پرورش می‌دهد و پهلوی خود (همان شکم) را با غذا و علوفه بسیار بزرگ و تنومند می‌کند، به راستی که زمینه‌ی مرگ خودش را فراهم خواهد کرد.

نتیجه: می‌شود به این نتیجه رسید که بالاتری و برتری هیچ شخصی از شخص دیگری در این دنیا وجود ندارد و نباید خود را در هیچ مرحله‌ای از زندگی بلند مرتبه تر بدانیم و اگر به ضرب المثل نگاه بیندازیم متوجه می‌شویم که روشن می‌گوید خود را برای روز مبادای کسی آماده نکنیم تا با دست خودمان هلاک نشویم.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ