معنی ضرب المثل سحرخیز باش تا کامروا شوی

0

دریافت خودرا از مثل سحرخیز باش تا کامروا شوی در یک بند بنویسید ضرب المثل سحر خیز باش تا کامروا شوی

معنی ضرب المثل سحرخیز باش تا کامروا شوی

ضرب المثل سحر خیز باش تا کامروا باشی برای تشویق افراد به زود برخاستن از خواب صبحگاهی ست که باعث می شود فرد به تمام کار های روزانه اش رسیدگی کند و شاداب تر نیز باشد.

افرادی که قدر لحظات ارزشمند زندگی را می دانند بیش تر از نیاز روزانه وقت خود را صرف خوابیدن نمی کنند و از هر لحظه برای پیشرفت و تعالی بهره می برند مانند بسیاری از علما و دانشمندانی که حتی شب بیداری های زیادی را متحمل می شدند تا بلکه چیز بیش تری بیاموزند.

اگر چه بدن انسان برای بازسازی خود نیاز به خواب دارد اما خواب بیش از اندازه می تواند آدمی را از انجام دادن بسیاری از کار های مفید باز دارد و همچنین انسان را افسرده و بی انگیزه کند.

افراد موفق کسانی هستند که بین خواب و بیداری تعادل ایجاد می کنند.

ایجاد تعادل بین خواب و بیداری علاوه بر این که فرصت بهتری برای رسیدگی به کار ها در اختیار ما می گذارد از نظر پزشکی نیز باعث می شود روح و جسم سالم تری  داشته و از افسردگی به دور باشیم.

از نظر دینی نیز سفارش زیادی به سحر خیز بودن شده است برای مثال حضرت علی (ع) در حدیثی می فرماید:

«صبح زود در پی روزی رفتن، روزی را افزون می‌کند؛ کسی که خواستار جاودانگی است باید سحرخیز باشد.»

همچنین در حدیث دیگری می فرمایند: «خوابیدن قبل از طلوع آفتاب و قبل از نماز پریشانی و فقر می ‏‌آورد.»

داستان ضرب المثل سحر خیز باش تا کامروا باشی

بزرگمهر که وزیر چند تن از پادشاهان ساسانی بود، در زمان خسرو پرویز صبحی به خدمت پادشاه رفت و زمانی که پادشاه را خواب آلود دید گفت: سحر خیز باش تا کامروا باشی.

خسرو پرویز که به خاطر مهمانی و بزم شب گذشته تا دیر وقت شب زنده داری کرده  و خواب آلود  به نظر می رسید با شنیدن این جمله بزرگمهر کمی ناراحت شد و آن را به حساب سرزنش گذاشت.

او به خاطر همین دلخوری در یکی از روز ها به خدمتکارانش دستور داد تا در سپیده دم صبح روز بعد که هوا هنوز تاریک و روشن است و بزرگمهر قصد آمدن به خدمتش را دارد ناشناس به بزرگمهر حمله کرده و بدون رساندن آسیبی لباسش را بدزدند.

خدمتکاران سپیده دم روز بعد دستور خسرو پرویز را اجرا کردند و در آن روز بزرگمهر مجبور شد به خانه برگردد و لباس دیگری بپوشد و به همین علت کمی دیر تر از همیشه خدمت خسرو پرویز رسید.

بزرگمهر زمانی که به قصر و به خدمت خسرو پرویز آمد پادشاه علت دیر آمدن او را پرسید.

بزرگمهر پاسخ داد: به خدمت شما می آمدم که دزدها به من حمله کردند و لباس هایم را دزدیدند مجبور شدم به خانه برگردم و لباس دیگری بپوشم و کمی دیر شد.

خسرو پرویز گفت: مگر نصیحت هر روز تو این نبود که «سحر خیز باش تا کامروا باشی» دیدی که این آفت از سحر خیزی به تو رسید؟!

بزرگمهر بدون لحظه ای تامل پاسخ داد: سحر خیزان دزدها بودند که قبل از من بیدار شدند و کامروا شدند. خسرو پرویز با شنیدن پاسخ به حق بزرگمهر خجالت زده شد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ