آزار و اذیت و تجاوز جنسی گروهی به دختر ۱۷ ساله در خانه مجردی
این یک داستان واقعیاز آسیب یکدختر جوان از دوستی های اینترنتی و عضویت کورکورانه و بدون شناخت در شبکه های اجتماعی است ، داستانی که هم جوانان و هم والدین باید آن را بخوانند و از آن درس بگیرند.
دختر ۱۷ ساله که در اتاق مشاوره پلیس فتا اشک می ریخت، در حالی که سرش را میان دو دستش گرفته بود و به آینده تاریک خود می اندیشید در میان هق هق گریه به بیان ماجرای تلخ لانه وحشت پرداخت و گفت: وقتی سال اول دبیرستان را با نمرات خوب قبول شدم به پدرم اصرار کردم تا یک گوشی هوشمند تلفن همراه برایم بخرد.
پدرم که از قبولی من در امتحانات خرداد خیلی خوشحال بود گوشی تلفن زیبایی را به عنوان هدیه قبولی برایم خرید. از آن روز به بعد فقط وارد شبکه های اجتماعی می شدم و با دوستانم چت می کردم. روزهای تابستان را با دوست یابی های شبکه ای سپری می کردم و هر روز دوستان جدیدی به گروه ما اضافه می شد تا این که در این میان جملات عاشقانه و احساسی پسر جوانی توجهم را به خود جلب کرد.
آن قدر از جملات ادبی و زیبای «آرمان» لذت می بردم که ناخواسته با او تماس گرفتم و خواستم مطالب بیشتری برایم بفرستد. این گونه بود که رابطه تلفنی من و آرمان شروع شد، اما مدت زیادی نگذشت که به او علاقه مند شدم. روزهای آغازین مهر هم گوشی تلفنم را پنهانی به مدرسه می بردم تا بتوانم پاسخ پیامک های آرمان را بدهم.
در همین روزها آرمان برای این که بتواند در مورد زیبایی من جملاتی بنویسد، از من خواست تا عکس بدون حجاب و با پوشش دختران غربی برایش بفرستم. من هم بدون آن که به کسی چیزی در این رابطه بگویم با گوشی تلفن عکسی از خودم گرفتم و برایش فرستادم. از آن روز به بعد آرمان تهدیدم کرد که اگر برای حذف عکس از گوشی نزد او نروم عکسم را برای پدرم ارسال می کند. خیلی ترسیده بودم اگر پدرم تصویر مرا آن گونه می دید چه پیش می آمد؟
نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم، حتی نتوانستم موضوع را برای مادرم که رازدار اصلی زندگی ام بود بازگو کنم. آن روز به خانه مجردی آرمان رفتم و او نه تنها عکسم را حذف نکرد بلکه مرا مورد آزار قرار داد و از صحنه های شیطانی خود فیلم گرفت که همین فیلم زمینه های سوء استفاده های بیشتر او را فراهم کرد تا این که یک روز دیگر مرا به همان خانه مجردی کشاند و به همراه ۸ تن دیگر از دوستانش که در خانه پنهان شده بودند مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. دیگر همه هستی ام را از دست داده بودم و چاره ای نداشتم جز آن که ماجرا را برای مادرم بازگو کنم. حالا هم اگر چه با کشف فیلم ها، آرمان روانه زندان شد اما زندگی من در بیراهه ای تاریک قرار گرفته است.(خراسان)
واقعا متاسفام . قضات اگه حکمی به جزء اعدام داده باشن باید در اجرای عدالت در ایران شک کرد
باید هر هشت پسر را بهشان دینامیت بست و منفجرشان کرد
حرفتو قبول دارم
سلام تمام حرف هایتان قبول دوستان اما قابل توجه اولین اشتباه از سوی آن دختر بود
گوه بخور
سلام یعنی چی اشتباه از دختر بودش حالادختریه دوستی هم پیدا کرد معنی نداره هشت نفره بریزن بهش دست بزنن مقصر پسرهستش که به دوستهاش اجازه داده واونها رو دعوت کرد
خسته نباشی با این نظرت
اینا شیر خر رو خوردن،وگرنه این حرومزادگی از شیر پاک خورده بر نمیاد
سلام.الان شیر خر گیر میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه نمیبینی چشم بادومی اند؟ خوردن دی
حالا از کجا بفهمم که این داستان بر اساس واقعیت هست؟
حاجی چرت نگو من فیلم کاملشو گیر اوردم یک ربیعه، یارو مهندس ساختمون بوده کارگرا کردنش ، بعد هم سرشو بریدن که بعد پلیس ریخت ، فیلم کاملشو خاستی بیا تلگرام ولی حالت دو هفته خراب میشه
سلام تلت رو بده
چقدر اینا بی ناموس بودن وای خدا، دلم میخواد تیه تیکشون کنم، چه جوری دلشون اومد اینکارو کنن چه جوری؟!!
چه پسر بی غیرتی که اجازه داده دوستانش به دختری تجاوز کنند خیلی بیشرفن این مورد از مردانگی فقط جنسیت نر بودن رو دارن فقط میشه گفت خیلى بی غیرت و پست هستن این جور افراد بی وجدان