معنی آیا چیزی در مخیله آدمی می گنجد
معنی آیا چیزی در مخیله آدمی می گنجد
آیا چیزی در مخیلۀ آدمی میگنجد که قلم بتواند آن را بنگارد، / اما جان صادق من آن را برای تو ترسیم نکرده باشد؟
معنی (بازگردانی): هیچ چیزی نیست که در ذهن انسان بگنجد و قلم بتواند آن را بنویسد ولی جان و روح صادق من، آن را برای تو ننوشته باشد و به تصویر نکشیده باشد. (من عاشقم و همه توانم را به کار میگیرم تا بتوانم با قلم خود تخیّلات خود را برای تو بیان کنم و آنچه را لازم است برایت بنویسم.)
قلمرو زبانی: مخیّله: خیال، ذهن، قوه تخیل
مرجع «تو»: دلبر و معشوقه سراینده
پرسش انکاری
صادق: راستگو، روراست
قوه تخیل: متمم (هم خانواده با خیال و تخیل)/ مخیلۀ آدمی: ترکیب اضافی
میگنجد: مضارع اخباری
قلم: نهاد
آن: ضمیر (نقش مفعول)
مرجع ضمیر: چیز
بتواند، بنگارد: مضارع التزامی
سطر اوّل: جملۀ مرکب (که: پیوند وابسته ساز)
امّا: پیوند همپایه ساز
جان: نهاد
مخیلۀ آدمی: ترکیب اضافی
جان صادق: ترکیب وصفی
جان من: ترکیب اضافی
آن: ضمیر (نقش مفعولی)
مرجع ضمیر: چیز
تو : متمم
قلمرو ادبی: قلم … بنگارد: مجاز یا جانبخشی
جان صادق … ترسیم نکرده باشد: تشخیص
تناسب: قلم، نگاشتن، ترسیم
پیام: نهایت کوشش برای جلب رضایت معشوق