بیوگرافی سوگل مشایخی ،مهمان برنامه خندوانه +عکس

2

برنامه خندوانه با اجرای رامبد جوان شب گذشته ۲۷ شهریورماه ۹۶ ساعت ۲۳ روی آنتن شبکه نسیم رفت . رامبد جوان در این برنامه میزبان دکتر سوگل مشایخی محقق و مشاور در حوزه امور فرهنگی و خانواده و مدرس دوره های مولانا و حافظ شناسی بود و شبی متفاوت در خندوانه با شعرخوانی دکتر مشایخی رقم خورد.

رامبد جوان در ابتدای برنامه اعلام کرد که به مناسبت روز بزرگداشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی از دکتر سوگل مشایخی که متخصص در زمینه شعر و ادب فارسی ، جامعه شناسی و رفتار شناسی هستند ، دعوت کرده ایم که مهمان ما باشند و با ما درباره اهمیت شعر در زندگی صحبت کنند.

همسر هنرمندان مهمانان خندوانه خندوانه دیشب بیوگرافی سوگل مشایخی بیوگرافی استاد جواد بختیاری

اهمیت شعر در زندگی از نگاه دکتر سوگل مشایخی

سوگل مشایخی محقق شعر فارسی در ابتدای ورود به استودیوی خندوانه و بعد از سلام و احوال پرسی گفت :من دکترای جامعه شناسی فرهنگی دارم اما ادبیات جزء جداناشدنی زندگی من است و ۱۰ سال است که دوره های حافظ شناسی و مولاناشناسی دارم . از دیدگاه برخی از افراد در زندگی نیازی به شعر نیست اما به نظر من شعر یک جعبه پر از جواهرات است که در زندگی کمک زیادی به ما میکند و مفاهیمی که در مثنوی وجود دارد در هیچ جا نمیتوانیم پیدا کنیم.

رامبد جوان درباره شعر تاثیرگذاری از حافظ و مولانا پرسید که خانم مشایخی گفت :من یک مصرع از شعر مولانا را همیشه سرلوحه کارهایم قرار میدهم و به نظرم همه جا کاربرد دارد و این مصرع این است :گر تو با بد بد نی پس فرق چیست….

و شعری که همیشه از حافظ نظرم را جلب کرده است :تکیه برجای بزرگان نتواند زد به گزاف ******* مگر اسباب بزرگی همه آماده کنیم

دکتر سوگل مشایخی در خندوانه

مهمان جامعه شناس برنامه ادامه داد :در جامعه حاضر همه به دنبال یافتن مقام هستند اما حافظ بزرگی را در مکان و مقام نمیبیند بلکه بزرگی را در ادب و احترام و رفتار درست در جامعه می بیند ، ادبیات ما اقیانوسی از این جواهرات است.

در حال حاضر بحثی در جامعه وجود دارد درباره اینکه مولانا برای کدام کشور است ؟ به نظر من مولا برای کشوری است که بیشترین بهره را از اندیشه هایش ببرند.

درباره زندگی خصوصی سوگل مشایخی بیشتر بدانید

دکتر سوگل مشایخی درباره زندگی خانوادگی اش گفت :ما سه خواهر و یک برادر هستیم که من فرزند اول هستم و پدرم به رحمت خدا رفته اند. پدرم نویسنده بود و ۲۲ جلد کتاب تالیف کرد ، دو خواهرم دانشجوی تکنولوژی آموزشی هستند و برادرم دکترای فیزیک دارد. ما در زندگی هرچه داریم مدیون پدرم و تربیت درست او هستیم .پدر من بیش از هرچیز به آموزش قرآن در ما تاکید داشت و میگفت قبل از آموزش چیزهای دیگر باید قرآن را بیاموزید و برای یافتن استعداد ما را به کلاس های مختلف می فرستاد و هرکس در هر زمینه ای که استعداد داشت آن هنر را پیگیری میکرد . متاسفانه والدین در حال حاضر فرزندانشان را به ربات هایی تبدیل کرده اند که بدون هیچ حسی فقط به کلاس میروند.

مهمان برنامه ادامه داد :من یک پسر ۱۵ ساله به نام امیرعلی دارم که از اول به او یاد داده ام که هیچ حرفی را بدون دلیل از هیچ کس نپذیرد و به او اجازه دادم که درباره مسائل نظر بدهد و جمله ای خطاب به پسرش گفت و از زحمات مادرش تشکر کرد و ادامه داد :در یک روز عادی زندگی ،من هر روز صبح ساعت ۶ بیدار میشوم و امیرعلی را راهی مدرسه میکنم و به امورات خانه رسیدگی میکنم و به نظرم قبل از هرچیز باید یک زن ، زن باشد و من بیشتر مواقع خودم آشپزی میکنم و هرگز اجازه عوض شدن نقش ها در زندگی را نمیدهم و به نظرم معضل جامعه امروز ما جابه جا شدن نقش ها است.

در ادامه این گفتگو دکتر سوگل مشایخی شعری را که سروده خودش بود در برنامه خواند و قول برگزاری یک کارگاه حافظ شناسی در ۵ جلسه در یک سالن بزرگ را داد .

همسر هنرمندان مهمانان خندوانه خندوانه دیشب بیوگرافی سوگل مشایخی بیوگرافی استاد جواد بختیاری

عکس استاد جواد بختیاری و دکتر سوگل مشایخی

جواد بختیاری (متولد ۱۳۳۵ در بروجرد) از هنرمندان حوزه خوشنویسی و خط نستعلیق معاصر ایران است. او فارغ‌التحصیل رشته الکترونیک از دانشگاه شیراز و نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دکترای تاریخ فلسفه هنر از کالیفرنیا است .

همسر هنرمندان مهمانان خندوانه خندوانه دیشب بیوگرافی سوگل مشایخی بیوگرافی استاد جواد بختیاری

برخی از اشعار دکتر سوگل مشایخی :

قصه ام با تو همین است ز خود بی خبرم ، نه شبم هست و نه روز و نه قرار دگرم

رفتی و فاصله ها با من حیران گفتند ، قصه ای را که ندانستم و آمد به سرم

مثل یک تکۀ سرگشتۀ افتاده به موج ، من در اندیشۀ بی ساحل تو غوطه ورم

رسم این است که من ناز کنم تا تو نیاز ، من ِ لیلا ز تو مجنون تر و دیوانه ترم

اندکی گفتم و این قصه دراز است هنوز ، که شب عشق تو را نیست هوای سَحَرم

******************************
شعر عاشقانه ی دکتر سوگل مشایخی
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است
شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است

آنچنان می فشرد فاصله راه نفسم
که اگر زود اگر زود بیایی دیر است

رفتنت نقطه ی پایان خوشی هایم بود
دلم از هرچه و هرکس که بگویی سیر است

خواب دیدم که برایم غزلی می خواندی
دوستم داری و این خوب ترین تعبیر است

سایه ای مانده ز من بی تو که در آینه هم
طرح خاکستریش گنگ ترین تصویر است

کاش می بودی و با چشم خودت می دیدی
که چگونه نفسم با غم تو درگیر است

تارهای نفسم را به زمان می بافم
که تو شاید برسی، حیف که بی تاثیر است

*****************************

رویش عشق سر آغاز کتاب من و توست
گوش کن
این صدای دل یک بلبل مست
در تمنای گلی است
که به او می گوید
تا ابد
لحظه به لحظه دل من
با همه مستی و شیدایی و عشق
همه تقدیم تو باد

********************************

می سرایم با صدایی سوخته ، همنوای ناله های سوخته

از غم ویرانی آیینه ها ، از زبان خیمه های سوخته

از لب خشکیده طفلی که ماند ، جای چنگش بر عبای سوخته

گوش عالم پر شد از فریاد غم ، از صدای لای لای سوخته

می فشاند دختری با هر چه عشق ، روی بابا بوسه های سوخته

گیسوان خواهری پر می شود ، روی رد جای پای سوخته

بر زمین افتاده مشکی تشنه کام ، آنطرف از شانه های سوخته

صورت خورشید هم گل می کند ، ناگهان بر نیزه های سوخته

می شود آغاز صدها فصل عشق ، باز از این کربلای سوخته

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

نظرات شما ( 2 )
  1. شاعر می گوید

    بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَ‌اهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ‌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَهٍ کَمَا أُرْ‌سِلَ الْأَوَّلُونَ ﴿۵﴾ «انبیاء» بلکه گفتند: «خوابهاى شوریده است، [نه‌] بلکه آن را بربافته، بلکه او شاعرى است. پس همان گونه که براى پیشینیان هم عرضه شد، باید براى ما نشانه‌اى بیاورد.» (۵)
    وَالشُّعَرَ‌اءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿٢٢۴﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُ‌وا اللَّـهَ کَثِیرً‌ا وَانتَصَرُ‌وا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا ۗ وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ﴿٢٢٧﴾«شعراء» و شاعران را گمراهان پیروى مى‌کنند. (۲۲۴)مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده و پس از آنکه مورد ستم قرار گرفته‌اند به دفاع و نصرت خواهی برخاستند. و کسانى که ستم کرده‌اند به زودى خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت. (۲۲۷)
    وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ‌ وَمَا یَنبَغِی لَهُ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ‌ وَقُرْ‌آنٌ مُّبِینٌ ﴿۶٩﴾ «یس»و [ما] به او شعر نیاموختیم و در خور وى نیست، این [سخن‌] جز اندرز و قرآنى روشن نیست. (۶۹)
    وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِ‌کُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ‌ مَّجْنُونٍ ﴿٣۶﴾ «صافات» و مى‌گفتند: «آیا ما براى شاعرى دیوانه دست از خدایانمان برداریم؟!» (۳۶)
    أَمْ یَقُولُونَ شَاعِرٌ‌ نَّتَرَ‌بَّصُ بِهِ رَ‌یْبَ الْمَنُونِ ﴿٣٠﴾ «طور»یا مى‌گویند: «شاعرى است که انتظار مرگش را مى‌بریم [و چشم به راه بد زمانه بر اوییم‌].» (۳۰)
    وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ‌ ۚ قَلِیلًا مَّا تُؤْمِنُونَ ﴿۴١﴾ «حاقه» و آن گفتار یک شاعر نیست [که‌] کمتر [به آن‌] ایمان می آورید. (۴۱)

  2. قرآن می گوید

    …فَاقْرَ‌ءُوا مَا تَیَسَّرَ‌ مِنَ الْقُرْ‌آنِ ۚ ……فَاقْرَ‌ءُوا مَا تَیَسَّرَ‌ مِنْهُ ۚ … ﴿٢٠﴾ «مزمل» …[اینک‌] هر چه از قرآن میسر مى‌شود بخوانید… پس هر چه از [قرآن‌] میسر شد تلاوت کنید…(۲۰)
    …وَرَ‌تِّلِ الْقُرْ‌آنَ تَرْ‌تِیلًا ﴿۴﴾ «مزمل» …و قرآن را شمرده شمرده و با تأمل بخوان. (۴)