فرزندان جیران چگونه کشته شدند (نام و تعداد)
فرزندان جیران همسر ناصرالدین شاه قاجار ، نام فرزندان جیران همسر ناصرالدین شاه ، فرزندان جیران چه کسانی بودند ، فرزندان جیران چگونه مردند ، فرزندان جیران چه نام داشتند ، چرا فرزندان جیران مردند ، دلیل مرگ فرزندان جیران ، تعداد فرزندان جیران ، علت فوت فرزندان جیران ، فرزندان جیران چگونه کشته شدند ، فرزندان جیران چه میشوند ، فرزند جیران در تاریخ ، چرا فرزندان جیران شاه نشدند
فرزندان جیران چه کسانی بودند
فهرست مطالب
بدون شک نقطه عطف درام عاشقانه و جنایی قسمت بیست و هفتم سریال جیران در ماجرای قتل مرموز محمدمیرزا رقم خورد. سکانس برگزیده این قسمت سریال به لحظهای تعلق میگیرد که شاه قاجار به همراه جیران به کاخ بر میگردند و با پیکر بیجان نوزادی که ثمره عشق آتشین آن دو بود روبرو میشوند. وداعی تلخ و ناباورانه برای شاه که امید بسیاری به فرزند پسرش بسته بود و نقشههای بسیاری برای شاه شدن او کشیده بود. جیران نیز با ناباوری نمیتوانست قبول کند که فرزندش مرده است و تا چندین ساعت جنازه پسرش را در آغوش گرفته بود و گریه میکرد.
فرزندان جیران چگونه مردند
خواجه روشن با تحریک خواجههای دربار باعث شد که خواهر و خواجه مخصوص جیران فرزند شاه را تنها بگذارند و نقره با مسموم کردن نوزاد موجبات مرگ او را فراهم کرد. مهدعلیا که از این اتفاق خوشحال به نظر میرسید از دکتر دربار خواست تا علت مرگ محمدمیرزا را تب نوبه اعلام کند. اما ناصرالدینشاه از علیخان حاجب خواست نسبت به این موضوع تحقیقات گستردهای انجام دهد چرا که این مرگ را یک توطئه علیه دربار میداند.
تقی دانشور (اعلمالسلطان) در خاطرات خود، آشنایی آن دو را مربوط به یکی از سفرهای شکاری شاه به روستاهای اطراف شمیران و تجریش دانستهاست. او نخستین ملاقات آنها را چنین شرح میدهد:
شاه روزی در اطراف شمیران و تجریش سواره به شکار بلدرچین و قرقاول رفته بود. غفلتاً چند بلدرچین روی یک درخت توت پریدند و شاه برای شکار و تیراندازی به آنان زیر درخت توت رفت. دختری بالای درخت رفته و مشغول بازی و خوردن توت بود. دخترک اعتنایی به شاه نکرد. ولی شاه فریفته جمال دختر شد و بر سبیل مزاح خطاب به وی گفت: دختر، زن من میشی؟ دخترک شانههایش را بالا انداخت و بدون آنکه بداند طرف صحبتش شاه مملکت است، گفت: تو که داخل آدم نیستی، من زن شاه میشم!
مونسالدوله (ندیمه و کنیز انیسالدوله) در کتاب خاطراتش، مانند دانشور، آشنایی شاه و جیران را مربوط به یکی از سفرهای شاه به سبب شکار میداند و به نقل داستان مشابهی میپردازد. به گفته او شاه که در حین تفرج، زیر درخت توتی به جمعی از دختران که جیران نیز میان آنها بود برخورده بود، فریفته چشمان درشت و سیاه او شد و خواجههایش را فرستاد تا از نام و نشانش سؤال کنند و پدرش را بیابند. او سپس ادامه میدهد:
ناصرالدینشاه آنقدر آنجا منتظر ایستاد تا خواجهها و پیشخدمتها آمدند و خبر آوردند که اسم او خدیجه است و اسم پدرش هم «میرزا محمدعلی». دیگر کار تمام بود و به حکم قبله عالم ناصرالدینشاه قاجار، جیران را از درخت پائین آوردند و پیش خانمهای اندرون بردند. رختش را عوض کردند، حمامش بردند و ملاباشی او را ۹۹ سال برای ناصرالدینشاه صیغه کرد.
فرزندان جیران چه میشوند
جیران احتمالاً در سال در ۱۲۳۰ شمسی (۱۲۶۷ قمری) با ناصرالدینشاه ازدواج کرد. او در سال ۱۲۳۲ ه.ش (۱۲۶۸ قمری) دومین پسرش، محمدقاسم میرزا را به دنیا آورد و بیش از پیش مورد توجه ناصرالدینشاه قرار گرفت. زمانی که محمدقاسم میرزا پنج سال داشت، شاه به او لقب امیرنظام داد و به فرماندهی کل قشون ایران منصوبش ساخت.
چرا فرزندان جیران شاه نشدند
پس از آنکه در مهر ۱۲۳۵ ه.خ (صفر ۱۲۷۳ قمری) دومین ولیعهد ناصرالدینشاه، سلطان معینالدین که از خجستهخانم تاجالدوله دختر شاهزاده سیفالله میرزا بود، درگذشت، ناصرالدینشاه تمایل یافت محمدقاسم میرزا را به ولیعهدی برگزیند. اما نسب غیرقاجار جیران و اینکه او همسر عقدی شاه نبود مانع عملی شدن این تصمیم بود. جیران که از موقعیت خود آگاه بود، سعی کرد میرزا آقاخان نوری صدراعظم ناصرالدینشاه را تحت فشار قرار دهد. او به زودی با برخی از رجال مخالف میرزا آقاخان نوری، از جمله مستوفیالممالک و عزیزخان مکری همدست شد. آنان در خرداد ۱۲۳۶ (شوال ۱۲۷۳) فهرستی از جرایم صدراعظم میرزا آقاخان نوری را تهیه کردند و جیران مأموریت یافت که این فهرست جرایم را به نزد شاه رساند. اما او تنها بخشی از موارد را نزد شاه افشا کرد و باقی را تا رسیدن به توافق نهایی با صدراعظم در خصوص ولیعهدی پسرش آشکار نکرد. پس از این واقعه، میرزا آقاخان نوری جیران را به باغ خود، نظامیه دعوت کرد و به او قول داد تمام تلاشش را برای ولیعهدی امیرنظام بکند. با حمایت صدراعظم از جیران، مهدعلیا که از مخالفین جدی جیران و ولیعهدی امیرنظام بود، از او روگرداند.
به زودی میرزا آقاخان برای جلب نظر دولتهای روسیه و بریتانیا در خصوص ولیعهدی امیرنظام، با نمایندگان آن دولتها وارد مذاکره شد. او همچنین از یاکوب پولاک، پزشک دربار، خواست تا تأیید کند مظفرالدین میرزا که به دلیل داشتن نسب قاجار از جانب مادر گزینه قانونی برای ولیعهدی محسوب میشد، از نظر جسمی و عقلی ضعیف است و شایستگی رسیدن به سلطنت را ندارد. تهیه تباری جعلی که نسب جیران را به ایلخانان مغول و شاهان ساسانی متصل میکرد، قدمی دیگر در راه مشروعیت بخشیدن به ولیعهدی امیرنظام بود. سرانجام نیز ناصرالدینشاه با طلاق دادن ستارهخانم تبریزی، یکی از چهار همسر عقدی خود و عقد کردن جیران، آخرین قدم را در این راه برداشت. در مراسمی که به مناسبت این ازدواج ترتیب داده شد، برخلاف رسم معمول که میبایست دعوت از طرف مهدعلیا، مادر شاه و رئیس اندرونی صورت گیرد، عزتالدوله خواهر شاه از مهمانان دعوت کرده بود که این خود به نشانه مخالفت عمیق مهدعلیا با رویدادهای جاری بود.
سرانجام در شهریور ۱۲۳۶ (محرم ۱۲۷۴)، ولیعهدی امیرنظام رسماً اعلام شد. چندی بعد امیرنظام بیمار شد و مخالفان چنین شهرت دادند که صدراعظم ولیعهد را مسموم کردهاست و جیران و شاه را بار دیگر به صدراعظم بدگمان ساختند. جیران نگران از توطئههای مخالفان خود از پذیرش اطبا بر بالین پسرش سر باز زد و امیرنظام تنها یک هفته پس از ولیعهدی جان سپرد. ناصرالدینشاه و جیران به شدت از این پیشامد متأثر شدند، تا جایی که به گزارش پولاک «شاه از شدت اندوه از خود بیخود شده سر به دیوار میکوفت و چند روز لب به غذا نزد».
شایعات پیرامون دست داشتن میرزا آقاخان نوری در مرگ ولیعهد چنان شدت گرفت که شاه به ناچار اعلام کرد هرکه به تکرار به این سخنان بپردازد، دستگیر و مجازات میشود. با مرگ ولیعهد، مخالفت جیران با صدراعظم پایان نگرفت و حتی زمانی که او در ۱۲۳۷ ه.ش از صدارت عزل شد، به خواست جیران بود که تمام بستگان اعم از بچهها، برادرها و عموهای میرزا آقاخان نوری از دربار رانده شدند.
نام فرزندان جیران همسر ناصرالدین شاه
ردیف | نام | تولد (هـ. خ/هـ.ق.) | مرگ (هـ. خ/هـ. ق) | یادداشتها |
---|---|---|---|---|
۱ |
سلطان محمد میرزا |
؟ | ؟ | در هشت روزگی درگذشت. |
۲ |
محمدقاسم میرزا |
۱۲۳۱/۱۲۶۹ | ۸ تیر ۱۲۳۷/۱۷ ذیالقعده ۱۲۷۴ | در ۱۲۷۳ هجری قمری با لقب «امیرنظام» فرمانده کل ارتش ایران شد. در ۱۳ مرداد ۱۲۳۶ (۱۳ ذیالحجه ۱۲۷۳) به ولیعهدی رسید. در پنج سالگی درگذشت. |
۳ |
سلطان رکنالدین میرزا |
؟ | ؟ | در سه سالگی درگذشت. |
۴ |
خورشیدکلاه |
؟ | ؟ | در دو سالگی درگذشت. |
جیران پس از آنکه هر چهار فرزند خود را که در سنین کودکی بودند، یکی پس از دیگری از دست داد، خود مبتلا به بیماری سل شد. در این حال، ناصرالدینشاه روزی چندبار و هربار چند ساعت بر بستر او حاضر میشد و داروها را به دست خود به او میخوراند، اما حال او رفته رفته وخیم تر میشد و معالجات اطبا سودی نمیبخشید. او در یکی از روزهای دی ماه ۱۲۳۸ شمسی (جمادیالثانی سال ۱۲۷۶) در حالی که ناصرالدین شاه در کنار بسترش نشسته بود، از دنیا رفت. مرگ او، که به فاصله اندکی از درگذشت امیرقاسم روی داد، اندوه عمیقی در دل ناصرالدینشاه پدیدآورد.
چنین شایع بود که او دو طلسم برای مهر و محبت همیشه به همراه داشت که پس از درگذشتش به دست دو تن از خدمه، انیسالدوله و آمینه اقدس به سرقت رفت تا مهر و محبت شاه متوجه آنان شود.
ساتین