عکس بهلول قاتل شیما +اعترافات

0

شیما ۱۵ساله، ۲۶ مرداد ماه پارسال وقتی برای خرید از خانه‌شان بیرون رفت، ناپدید شد. وقتی پلیس در جریان گم‌شدن او قرار گرفت، تحقیقات برای پیداکردن وی را آغاز کرد تا اینکه مشخص شد او آخرین‌بار حوالی ترمینال بیهقی سوار بر یک خودروی پژو پارس شده است. مالک خودرو مردی به نام بهلول بود که دستگیر شد، اما ادعا کرد که از سرنوشت شیما بی‌خبر است.

وی چندی بعد آزاد شد و این در حالی بود که پدر شیما عقیده داشت که بهلول راز گم‌شدن دخترش را می‌داند. او مدتی قبل فیلمی از خودش در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد و از رئیس قوه قضاییه برای پیداکردن دخترش کمک خواست؛ درخواستی که مورد قبول قرار گرفت و رسیدگی به این پرونده از سر گرفته شد. به این ترتیب، بهلول که تنها مظنون پرونده بود، بار دیگر بازداشت شد و در هفته‌های گذشته ۳روایت درباره سرنوشت شیما مطرح کرد.

شیما گمشده شیما صباگردی کیست دختر گمشده حوادث تهران بهلول قاتل شیما بهلول ابوالحسن زاده کیست اسامی افراد گمشده در ایران اخبار قتل اخبار جنایی

گفتگو با بهلول قاتل شیما صباگردی

بهلول ۷۰ ساله با چهره‌ای خونسرد صبح روز شنبه ۱۷ آبان ماه از پلیس آگاهی تهران به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و پیش روی بازپرس رستمی اعتراف کرد.

*شنیدیم که وقتی دستگیر شدی یک دختر فراری در خانه ات زندانی شده بود؟

من دستگیر نشدم و هر ۲ بار خودم به اداره پلیس و دادسرا آمدم و هیچ دختر دیگری در کار نبوده است. بار اول تهران بودم که به اداره پلیس رفتم و بار دوم نیز در شهر خودمان با برادرم بودم که پلیس مرا احضار کرد و به تهران آمدم و به اداره پلیس رفتم.

*شنیدم چند کفش دخترانه داخل خانه ات بوده؟

من یک وانت لباس دست دوم که در بین آن چند کفش نیز بود خریدم و آن‌ها را به صورت دستفروشی فروختم و تنها همین چند کفش داخل خانه ام مانده است.

*جسد شیما را چطور به شهر خود بردی؟

جسد را داخل یک پتو پیچیده و روی صندلی عقب گذاشتم و آن‌ها را به شهر خودمان در مرز ایران، آذربایجان بردم و در کنار رودخانه ارس خاک کردم.

*چرا جسد را به آنجا بردی؟

خوب شهر خودمان بود و به آنجا مشرف بودم و بلد بودم به همین خاطر جسد را به آنجا بردم.

*ساعت چند جسد را به رودخانه ارس منتقل کردی؟

صبح وقتی فهمیدم شیما صباگردی مقدم فوت کرده ترسیدم او را در روشنایی از خانه بیرون ببرم به همین خاطر منتظر ماندم هوا تاریک شود، به همین خاطر ساعت ۱۲ شب جسد را داخل خودرو گذاشته و از مسیر‌های غیر اصلی که بلد بودم جسد را منتقل کردم. چون نمی‌خواستم دستگیر شوم از مسیر‌های بی راهه به محل دفن جسد رفتم.

*بعد از دفن جسد به محل خاک کردن جسد شیما رفتی؟

بله، در این مدت ۲ بار به آنجا رفتم که ببینم کسی به محل دفن جسد رفته است و راز مرگ شیما صباگردی فاش شده یا نه.

*کسی از این ماجرا خبر داشت؟

نه، هیچ کسی اطلاع نداشت.

*دختر دیگری در خانه ات بود یا نه؟

نه، دختر دیگری نبود.

*شیما صباگردی مقدم چه مدت در خانه ات بود؟

۲ هفته، شیما اعتیاد داشت و با هم مواد می‌کشیدیم، و روزها، چون نمی‌خواستم همسایه‌ها متوجه حضور شیما شوند وقتی از خانه خارج می‌شدم در خانه را قفل می‌کردم که شیما از خانه خارج نشود و شیما در خانه بود تا اینکه من بعد از انجام کارهایم به خانه بازگردم.

*شغل؟

راننده تاکسی سیار بودم.

*متوجه نشدی پدر شیما نگران دخترش است؟

نه، گوشی هوشمند ندارم و، چون هیچ مدرکی نبود که راز مرگ شیما فاش شود پیگیر ماجرا نبودم.

بنابراین گزارش، تحقیقات برای پیدا کردن جسد ادامه دارد و احتمال می‌رود بهلول دختران دیگری را به این شیوه به کام مرگ کشانده است و سریالی بودن این جنایت وجود دارد که تحقیقات تکمیلی برای شناسایی دیگر جرائم احتمالی بهلول در اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.

روایت حقیقت

کارآگاهان به‌صورت ویژه بازجویی از بهلول را ادامه دادند تا اینکه دیروز صبح سومین اعترافش را به زبان آورد. او در ابتدا مدعی شد که حال شیما بد شده و جسدش را در حیاط خانه‌ای حوالی خیابان نامجو دفن کرده اما بعد اعتراف کرد که او را به قتل رسانده ‌و جسد وی را در حیاط خانه مورد نظر دفن کرده است. این اعتراف بهلول با واقعیت فاصله‌ای نداشت و به گفته سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی تهران، پس از اعتراف جدید بهلول تیمی از کارآگاهان جنایی راهی آنجا شده و موفق شدند بقایای جسد دختر گمشده را از دل باغچه بیرون بکشند.

شنبه؛ ۱۵ آذر ۹۹

خانه‌ای که در باغچه حیاط آن جسد شیما کشف شده، خانه‌ای دوطبقه در خیابان نامجوست. حیاط در قسمت پشت خانه قرار دارد و باغچه آن پر از درخت است. از صبح دیروز که بهلول به قتل شیما اقرار کرد، بازپرس جنایی پایتخت همراه با تیم‌هایی از آتش‌نشانی، کارآگاهان پلیس آگاهی تهران و تشخیص هویت راهی آنجا شدند. آنها به همراه بهلول وارد خانه شدند و به محض ورود، بهلول مدعی شد که جسد را در محوطه باغچه دفن کرده است.

شیما گمشده شیما صباگردی کیست دختر گمشده حوادث تهران بهلول قاتل شیما بهلول ابوالحسن زاده کیست اسامی افراد گمشده در ایران اخبار قتل اخبار جنایی

او سپس بیلی به‌دست گرفت و شروع کرد به کندن جایی که مدعی بود جسد شیما را در آنجا دفن کرده است. همه منتظر بودند تا اینکه پس از ساعتی بخشی از استخوان‌های مقتول به همراه مانتوی او کشف شد. این یعنی آخرین اعتراف مظنون پرونده، حقیقت ماجرا بوده است.

پس از کشف جسد و انتقال آن به پزشکی قانونی، بهلول راز قتل شیما را فاش کرد و گفت: روزی که شیما سوار ماشینم شد، فریبش دادم و او را به خانه‌ام بردم. ۲هفته‌ای در خانه من بود و هر وقت بیرون می‌رفتم، در را به رویش قفل می‌کردم تا همسایه‌ها او را نبینند. شب حادثه یعنی ۲هفته پس از آنکه شیما را به خانه‌ام بردم، او شروع کرد به فحاشی. عصبانی شدم و با شال‌گردن او را خفه کردم. وقتی به‌خود آمدم که او نفس نمی‌کشید و وحشت‌زده به فکر پنهان‌کردن جسد افتادم. تصمیم گرفتم او را به جای دیگری ببرم.

وی ادامه داد: این خانه (اشاره به محل دفن جسد) متعلق به پیرزنی است که در طبقه اول زندگی می‌کند. او علاوه بر این خانه، خانه دیگری دارد که من آن را از او اجاره کرده و ۴سال است که مستأجرش هستم. همان خانه‌ای که شیما ۲هفته در آنجا با من زندگی کرد.

شیما گمشده شیما صباگردی کیست دختر گمشده حوادث تهران بهلول قاتل شیما بهلول ابوالحسن زاده کیست اسامی افراد گمشده در ایران اخبار قتل اخبار جنایی

وی گفت: شب حادثه تصمیم گرفتم جسد شیما را به حیاط خانه زن صاحبخانه ببرم، چون می‌دانستم آخر هفته‌ها خانه نیست. زن صاحبخانه به من خیلی اعتماد داشت به‌طوری‌که کلید خانه‌اش را برای انجام کارهایش به من داده بود. به همین دلیل شبانه به آنجا رفتم. جسد را لای پتو پیچیده و در صندلی عقب ماشینم گذاشتم و به آنجا بردم. پس از آن وارد خانه شدم و در قسمت حیاط زیر درخت انگور گودالی کندم و جسد شیما را دفن کردم و به خانه برگشتم. حیاط این خانه خیلی دنج است و درختان بلندی دارد و موقعیت آن طوری است که مستأجر طبقه بالا نمی‌تواند به‌خوبی حیاط را ببیند. به همین دلیل با خیال راحت جسد را در آنجا دفن کردم و به خانه‌ام برگشتم. بعد از آن یک‌بار هم به بهانه چیدن انگور به قسمت حیاط رفتم تا ببینم اوضاع چطور است. می‌خواستم ببینم چیزی مشخص است یا نه. وقتی دیدم خطری تهدیدم نمی‌کند، برگشتم تا اینکه دستگیر شدم. اوایل از ترسم و برای اینکه روند تحقیقات طولانی‌تر شود به دروغ‌بافی پرداختم اما دیگر نتوانستم سکوت کنم و به‌خاطر عذاب وجدانی که داشتم، تصمیم گرفتم حقایق را بازگو کنم.

اما پیرزن صاحبخانه که جسد در خانه‌اش کشف شده، می‌گوید از اینکه شنیده بهلول قاتل است، شوکه شده و هنوز باورش نمی‌شود که در همه این مدت جسدی در باغچه خانه‌اش وجود داشته است. وی می‌گوید: بهلول را سال‌ها قبل خواهرم به من معرفی کرد. او کارهای مربوط به نقاشی ساختمان و کارهای فنی ساختمان را برای خواهرم انجام می‌داد و از من خواست خانه‌ام را به او اجاره بدهم. من هم با تعریفی که از خواهرم شنیده بودم، قبول کردم و خانه‌ام را به او اجاره دادم.

وی ادامه داد: ۴سالی می‌شود که بهلول مستأجرم است و من خیلی به او اعتماد داشتم. حتی بعد از فوت خواهرم، کلید خانه‌ای را که در آن زندگی می‌کنم، به او دادم تا هرازگاهی برای انجام کارهای خانه‌ام سری به آنجا بزند. معمولا کارهای فنی، خرید، آب‌دادن به باغچه را انجام می‌داد و هرازگاهی هم اگر می‌خواستم جایی بروم، مرا با ماشینش می‌رساند. تا اینکه امروز شنیدم او به قتل اعتراف کرده وگفته جسد را در باغچه خانه من دفن کرده است. شبی که او به خانه‌ام آمده و جسد آن دختر را دفن کرده، من مهمان خانه خواهرزاده‌ام بودم و اصلا از ماجرا خبر نداشتم.

با کشف جسد شیما، اسرار این پرونده فاش شد و تحقیقات تکمیلی از قاتل ادامه دارد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ