ازدواج آزاده نامداری با همسر دومش، ۷ سال پیش خواستگاری کرد +عکس

29

ازدواج پرماجرای آزاده نامداری حواشی متعددی داشته و هر روز روایت های جدیدی از آن به گوش می رسد.شاید خیلی ها ندانند که سجاد عبادی از هفت سال پیش و مدتها قبل از آن که نامداری با فرزاد حسنی ازدواج کند خواستگارش بوده!

همسر سجاد عبادی همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری همسر آزاده نامداری طلاق آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی بیوگرافی آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری azade namdari

جنجال ازدواج دوم آزاده نامداری مجری شناخته شده تلویزیون تمامی ندارد و هر روز اطلاعات عجیب و جدیدی از آن توسط خودشان افشا می شود.

در جدیدترین اظهارات وی در مجله ایده آل عنوان کرده است که پس از ۷ سال به هم رسیده اند.

همسر سجاد عبادی همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری همسر آزاده نامداری طلاق آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی بیوگرافی آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری azade namdariinstagram azade namdari

اگر به ما اجازه دهید از اینجا شروع کنیم که شما از کجا با هم آشنا شدید؟

آزاده نامداری: سال ۸۷ به واسطه دوستان مشترک‌مان که در آن زمان در تلویزیون مشغول به کار بودند که یکی از آنها از مدیران ارشد تلویزیون بود به هم معرفی شدیم و چند بار همدیگر را دیدیم چون در یک دوره زمانی بود که من به‌شدت مشغول انجام فعالیت‌های گوناگون تلویزیونی و. . . بودم و اصلا به ازدواج و تشکیل خانواده فکر نمی‌کردم خیلی پیش نرفتیم و بعد از گذشت مدتی ارتباط‌مان قطع شد.

    همان آشنایی اولیه برای ازدواج بود؟

آزاده نامداری: بله ایشان از همان ابتدا با پیشنهاد ازدواج جلو آمدند اما همان‌طور که گفتم من در آن سال‌ها اصلا شرایطش را نداشتم.

   پس درواقع شما یک‌بار به طور جدی حدود ۷ سال قبل پروسه خواستگاری و اینها رو پشت سر گذاشته بودید؟

آزاده نامداری: بله اما متاسفانه اتفاق نیفتاد چون من در آن سال‌ها ابدا دوست نداشتم ازدواج کنم و به ایشان هم گفتم من الان به درد ازدواج نمی‌خورم وگرنه بهترین فردی هستید که بخواهم یک روز با او ازدواج کنم.

   واقعا چنین حرفی را به آقای عبادی گفتید؟

آزاده نامداری: بله حتی خاطرم هست موقعی که داشتم چنین جملاتی را تلفنی به ایشان می‌گفتم در پارکینگ جام‌جم بودم چون من به این اعتقاد دارم آدم‌هایی که در یک رابطه قرار می‌گیرند باید هم هدف باشند؛ مثلا نمی‌شود که خانم هدفش ازدواج و آقا هدفش سه ماه دوستی باشد. من  احساس می‌کردم دارم از اطلاعات ایشان و نقطه‌نظرات ایشان استفاده می‌کنم ولی ته‌ذهن من این نیست که بخواهم ازدواج کنم البته سن و سالم خیلی کم بود و تجربه حالا را نداشتم.

   چقدر بعد از آشنایی به شما پیشنهاد ازدواج دادند‌؟

آزاده نامداری: اصلا ایشان با هدف ازدواج کردن به همان دوستان و واسطه‌ها گفته بودند که زمینه آشنایی را فراهم کنند و در همان جلسه‌های اول پیشنهادشان را مطرح کردند.

   یعنی قبل از اینکه آشنا شوید شما هدف‌گیری کرده بودید که می‌خواهید با خانم نامداری ازدواج کنید ؟

سجاد عبادی: بله. همان‌طوری که ایشان گفتند بنده از همان ابتدا با نیت ازدواج جلو رفته بودم.

   چطور ممکن است؟ شما که از ایشان شناختی نداشتید؟

سجاد عبادی: به هر حال ما دوستان مشترک زیادی داشتیم و در فضاهای مشترک زیادی چه در تلویزیون و چه در پروژه‌های دیگر خانم نامداری را دیده بودم و شناخت اولیه و حتی می‌توانم بگویم تا حدودی کامل وجود داشت.

همسر سجاد عبادی همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری همسر آزاده نامداری طلاق آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی بیوگرافی آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری azade namdari

وقتی خانم نامداری پیشنهاد شما را رد کردند چه احساسی داشتید؟

آزاده نامداری: این کلمه رد کردن را بهتر است به کار نبریم چون من ایشان را رد نکردم. من به کل دوست نداشتم ازدواج کنم چه ایشان، چه هر کس دیگر. ممکن است بگوییم من این پیشنهاد را رد کردم چون چند اولویت برای زندگی‌ام داشتم که گذاشتم کنار هم و متوجه شدم این پیشنهاد برای من مناسب نیست اما در حقیقت در مورد ما چنین چیزی وجود نداشت.

 

آن سال‌ها چه مشغله‌ای داشتید که کلا دوست نداشتید ازدواج کنید ؟

آزاده نامداری:  فکر می‌کنم اواخر حضورم در شبکه یک بود و من انواع و اقسام پروژه‌ها را داشتم.

همسر سجاد عبادی همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری همسر آزاده نامداری طلاق آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی بیوگرافی آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری azade namdari

   آقای عبادی! حس شما بعد از شنیدن جواب منفی از طرف خانم نامداری چه بود؟

سجاد عبادی: فکر می‌کنم پاسخی که ایشان دادند درست‌ترین چیزی است که می‌شود گفت. چون من همان سال‌ها وقتی از طریق دوستان پیگیر بودم به نظرم آمد این موضوعی که می‌گویند واقعی بود و ازدواج دغدغه ایشان نبود و اولویت‌های کاری برای‌شان ارجح‌تر بود.

   می‌خواهیم دقیقا بدانیم حس شما چه بود؟

سجاد عبادی: واقعا و عمیقا خیلی سخت بود برایم و دوستانی که آن زمان در جریان بودند به خوبی می‌دانند که که من مدت‌ها چه حال و هوا و حس ناامیدی داشتم.

   خانم نامداری شما چطور؟

آزاده نامداری: راستش من اصلا نفهمیدم که ایشان چه احساسی داشتند و فکر می‌کردم خیلی راحت برخورد کردند و با مساله کنار آمده‌اند اما خب الان واقعا حس آن موقع ایشان را به خوبی درک کردم.

   برگردیم به عقب چون ممکن است خوانندگان ما و اصولا مردم عادی آقای عبادی را نشناسند. کمی از خودتان بگویید تا همه بیشتر با شما آشنا شوند؟

سجاد عبادی: من سجاد عبادی هستم. چهارم اسفند ۱۳۶۰ در تهران و در یک خانواده فرهنگی و مذهبی به دنیا آمدم. یک خواهر و برادر هستیم و در حال حاضر در سال سوم دکترای سیاستگذاری دانشگاه آزاد تهران مشغول به تحصیل هستم. کارشناسی ارشد و کارشناسی را هم در رشته روابط بین‌الملل و علوم سیاسی در همین دانشگاه خوانده‌ام.

دوره‌ای برای ادامه تحصیل به فرانسه رفتم که در دانشگاه روبرت شومن استراسبورگ در مقطع فوق لیسانس ادامه تحصیل بدهم ولی خب به دلیل اینکه بازه زمانی آن طولانی می‌شد و من می‌خواستم تحصیلات تکمیلی‌ام را سریع‌تر تمام کنم و چون با زبان فرانسه به خوبی آشنا نبودم فقط موفق شدم یک دوره زبان بخوانم و پس از حدود یک سال و نیم به ایران بازگشتم و مجددا تحصیلاتم را پیگیری کردم.

   الان مشغول به کار هستید؟

سجاد عبادی: من به صورت ثابت در حقیقت دو جا مشغول هستم؛ شغل اولم در یک دانشگاه غیرانتفاعی است که ۱۰ سال از زمان تاسسیس آن می‌گذرد. من مدیر دانشجویی و سرپرست روابط عمومی هستم.

    همین دانشگاهی که پدر شما مالک آن هستند؟

سجاد عبادی: خیر پدرم در حقیقت یکی از اعضای هیات موسس این مجموعه هستند و این دانشگاه همان‌طور که از اسمش پیداست غیرانتفاعی است و فرد یا افراد خاصی انتفاعی از آن نمی‌برند بلکه به طور کل تمامی درآمد آن صرف هزینه‌های خود دانشگاه می‌شود.

   و  شغل دوم‌تان؟

سجاد عبادی: علاوه بر آن من در مجموعه‌ای حدود ۱۲،۱۰ سال است که فعالیت می‌کنم با عنوان نمایندگی  فدراسیون جهانی  مخترعان و مبتکران که مقر اصلی آن در ژنو است. این مجموعه بیش از نیم قرن است که توسط تعدادی از مهم‌ترین کشورهای پیشرفته تاسیس شده و الان حدود دو سال است  که یکی از دوستانم که خودشان از جوانان نخبه برگزیده المپیادهای جهانی بوده  و ریاست  نمایندگی ایران را برعهده داشتند به عنوان رئیس فدراسیون جهانی انتخاب شده‌اند و بنده هم افتخار همکاری با این مجموعه را به عنوان دبیر فدراسیون جهانی بر عهده دارم. این فدراسیون در  بیش از۱۰۰ کشور جهان نمایندگی دارد و به نظرم افتخاری بزرگ برای ایران است که یک جوان شایسته ایرانی به عنوان رئیس فدراسیون، آن  را اداره می‌کند اما رسانه‌ها و البته دولت ما در ایران از این فرصت و موقعیت چندان استفاده‌ای نکردند.

    مقر اصلی در ژنو است و شما در ایران حضور دارید، مشکلی پیش نمی‌آید‌؟

سجاد عبادی: در حقیقت در تردد هستیم و طی سال  علاوه بر جلساتی که در مقرمان برگزار می‌شود در ۴۰  رویداد مهم علمی که در سراسر جهان برگزار می‌شود، شرکت می‌کنیم  و از ایران هم تیم‌هایی از دانشگاه‌ها و صنایع اعزام می‌کنیم.

   پس شما در حال حاضر در دو حوزه اصلی فعالیت می‌کنید؛ یکی بخش دانشگاهی و مجازی و دوم بخش بین‌المللی. می‌خواهیم کمی از دیدگاه‌های‌تان و وضعیت این دو بخش برای خوانندگان‌مان بگویید. به طور کلی فضای مجازی را به‌خصوص درکشورمان چطور می‌بینید؟

سجاد عبادی: من تقریبا از سال ۱۳۸۵ تا الان به طور مستقیم بیشتر وقت و کارم در دانشگاه معطوف به حوزه الکترونیکی است و خوب بدون شک بر این باورم که ظهور اینترنت به عنوان مهم‌ترین پدیده قرن اخیر برای همه انسان‌هاست و با شکل‌گیری آن بسیاری از روابط، برنامه‌ها و اهداف حکومت‌ها و ملت‌ها تغییر کرده و به‌ویژه این شبکه قدرتمند جهانی بر زندگی مردم و روابط عادی آنها نیز اثر گذاشته که می‌توان ساعت‌ها درباره این تغییرات صحبت کرد اما اگر به طور کلی و تک‌جمله‌ای بخواهم فقط در مورد این موضوع در کشور خودمان صحبت کنم به نظرم مانند بسیاری پدیده‌های دیگر ما ابزارهای مربوط به آن را دست و پا شکسته وارد کشور کردیم در برخی حوزه ها مثل آموزش  استفاده های  خوبی شده اما فرهنگ آن را نه تعیین کردیم و نه برای‌مان اولویتی داشته و نتیجه این شده که نه فقط در شبکه‌های اجتماعی بلکه بسیاری حوزه‌ها باعث بسیاری آسیب‌های اجتماعی و چالش‌های مختلف فرهنگی شده‌ایم چون فکر می‌کنیم این ابزارها آمده‌اند برای هر نوع استفاده بی‌حد و مرز، بدون توجه به مفهوم و کاربری واقعی آنها.

 

  آن زمان که خانم نامداری به شما جواب منفی دادند، شما فکر نکردید که باید اصرار کنم؟

سجاد عبادی:  اصرارم را هر جور که از دستم برمی‌آمد از طریق کانال‌های مختلفی پیگیری کردم. حالا شاید نه حضوری و مستقیم  اما از طریق دوستان یا واسطه تلاشم را کردم که ایشان را به ازدواج ترغیب کنم.

    دقیقا چه کار کردید؟ پیغام دادید و . . . .

آزاده نامداری: اگر خودتان مستقیم گفته بودید شاید بیشتر فکر می‌کردم.

سجاد عبادی: همان دوستانی که زمینه‌ساز آشنایی ما شده بودند درواقع قرار بود که دوباره با خانم نامداری این موضوع را در میان بگذارند.

آزاده نامداری: اساسا یک تفاوت کاراکتری که من با ایشان دارم ـ البته اوضاع در سری جدید خیلی بهتر شده و ما به هم نزدیک‌تر شده‌ایم  ـ این است که من به شدت آدم برون‌گرایی هستم و ایشان درون‌گرا؛ مثلا ما در نوشتن و برنامه‌هایی که مکتوب می‌کنیم خیلی زود به نتیجه می‌رسیم.

همسر سجاد عبادی همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری همسر آزاده نامداری طلاق آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی بیوگرافی آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری azade namdari

   یعنی ایشان آدم مکتوبی هستند و شما شفاهی؟

آزاده نامداری: من خودم را هم آدم مکتوبی می‌دانم و هم شفاهی اما مثلا وقتی ایشان سفر هستند تمام مدت چت می‌کنیم و وقتی به ایران برمی‌گردند، می‌گویم: من اصلا حتی یک اس ام اس را هم جواب نمی‌دهم چون واقعا خسته می‌شوم. در حقیقت من خودم را آدمی می‌دانم که بیشتر چیزهایی که در دلم دارم را بیان می‌کنم و حتی بعضی مواقع به شوخی به ایشان می‌گویم اگر آن موقع خودت عنوان می‌کردی یا بیشتر به صورت جدی اصرار می‌کردی به جای واسطه‌ها زندگی‌مان شکل دیگری می‌شد. متاسفانه یا خوشبختانه واسطه‌ها همیشه آن چیزی که ما در قلب‌مان هست را انتقال نمی‌دهند و بیشتر آن چیزی که دوست دارند یا فکر می‌کنند را به طرف مقابل می‌گویند. شاید اگر خودشان رگ خواب مرا بلد بودند، بهتر بود.

   البته همیشه خانم‌های ایرانی اولین جواب‌شان منفی است.

آزاده نامداری: نه، من این‌طور نبودم و می‌توانم بگویم انصافا این‌طوری نیستم. دلم بخواهد می‌گویم بله و اگر نخواهم خیلی راحت می‌گویم نه.  در حقیقت مشکل من این بود که خیلی سرم شلوغ بود و فکر می‌کردم با این کار در حق یک آدم و زندگی‌اش ظلم می‌کنم چون وقتی زن یک خانه شوید  دو روز دیگر  هم بچه‌دار می‌شوید و نسبت به همسرتان و خانواده‌اش یک تعهدی دارید و من در آن زمان اصلا چنین آمادگی نداشتم چون واقعا سنی هم نداشتم و در اوایل جوانی بودم و پدیده ازدواج برایم اصلا قابل لمس نبود.

   بعد از آن اتفاق مسیر هر دوی‌تان تغییر کرد ؟

آزاده نامداری: بله. کاملا مسیرمان از هم جدا و ارتباط‌مان قطع شد و چندین سال از هم خبری نداشتیم تا اینکه سال ۹۱ من مکه بودم و از طریق یک دوست مشترک اس ام اسی به دستم رسید؛ البته نه از این اس ام اس‌های شخصی از پیام‌های گروهی که متن کاملا رسمی دارد و برای خیلی‌ها ارسال می‌شود. مطلع شدم که مادر دوست گرامی‌مان آقای عبادی به رحمت خدا رفته‌اند و من بعد از بازگشتم به ایران با ایشان تماس گرفتم و تسلیت گفتم.

 

در حقیقت آن پیام دوباره شما را یاد آقای عبادی انداخت؟

آزاده نامداری: البته ایشان می‌گویند که تماس نگرفتی اما من مطمئنم که یا زنگ زدم یا اس ام اس دادم و باز هم ارتباط ما قطع شد.

    و این ارتباط قطع شد تا کی؟

آزاده نامداری: اواخر شهریور سال ۹۴ که خیلی اتفاقی همدیگر را دیدیدم. خیلی جالب است برای‌تان بگویم چون همه زندگی‌ام در ملا عام بود و همه حتی کسانی که مرا نمی‌شناختند به واسطه مصاحبه‌ای که با شما داشتم از ریز ماجرا خبر داشتند، ایشان همه چیزهایی که می‌خواستم بگویم را می‌دانستند ولی من هیچ اطلاعی از زندگی‌شان و این سال‌هایی که ندیده بودم‌شان نداشتم.

    اصلا نمی‌دانستید آقای عبادی در این سال‌ها کجا بوده‌اند و چه کار کرده‌اند؟

آزاده نامداری: اصلا هیچ اطلاعی حتی کوچک از ایشان نداشتم. جالب بود که در نخستین برخورد، آقای عبادی هیچ صحبتی از گذشته نکردند و من برعکس شروع کردم به حرف زدن، مثل آتشفشان شروع به فوران کردم و اینکه نمی‌دانی چه بلایی سرم آمد و…

همسر سجاد عبادی همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری همسر آزاده نامداری طلاق آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی بیوگرافی آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری azade namdari

    عین دو دوست قدیمی که بعد مدت‌ها دوباره یکدیگر را دیده‌اند؟

آزاده نامداری: بله و ما به سرعت و خیلی زود تصمیم گرفتیم اشتباهی را که چند سال قبل کرده بودیم جبران کنیم و این دفعه با هم ازدواج کنیم.

    اما خیلی به سرعت تصمیم گرفتید ازدواج کنید؟آزاده نامداری: بله و اواسط مهرماه ازدواج کردیم  و دوماهی هم هست که زیریک سقف زندگی مشترکمان را آغاز کردیم.

    چرا این قدر سریع؟

آزاده نامداری: ببینید وقتی من سجاد را دیدم اصلا احساس نمی‌کردم ما تازه به هم رسیده‌ایم و قرار است همدیگر را بشناسیم چون احساس آشنایی خیلی زیادی به هم می‌کردیم؛ به هر حال این اتفاق برایم آن قدر دلنشین بود که من برای خودم و زندگی‌ام با او صحبت کردم و هر دو طرف دلیلی برای مکث ندیدیم.

     به خودتان نگفتید اجازه بدهیم مدت بیشتری با هم وقت بگذرانیم؛ شاید اصلا ما آدم‌های سابق نباشیم و طی این سال‌ها دغدغه هر دوی ما تغییر کرده باشد؟

آزاده نامداری: متاسفانه این چیزی که شما می‌گویید در کاراکتر من نیست و مطمئن بودم که هردوی ما داریم به هم راست می‌گوییم و هیچ دروغی به هم نگفته بودیم.

     به هر حال ۷ سال گذشته بود و شما بزرگتر شده بودید و کلی اتفاق در زندگی هر دوی شما افتاده بود؟

آزاده نامداری: ما دفعه قبل هم به خاطر اینکه از کاراکتر هم خوشمان نیامده بود، تصمیم نگرفته بودیم ازدواج نکنیم بلکه ما به خاطر شرایط چنین تصمیمی گرفته بودیم.

همسر سجاد عبادی همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری همسر آزاده نامداری طلاق آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی بیوگرافی آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری azade namdari

    این ازدواج از نظر شما یک ازدواج عاشقانه است ؟

آزاده نامداری: من فکر می‌کنم عاشقانه است و در آن شکی ندارم و باید بگویم این آقای عبادی با شخصیت ۷ سال پیش‌شان یک تفاوت بزرگ دارند و با کلام خیلی خوب توضیح دادند که ما اشتباه کردیم و من خیلی راحت پذیرفتم.

    نظر شما در این‌باره چیست آقای عبادی؟

سجاد عبادی: به نظر من هم این ازدواج عاشقانه و البته عاقلانه و منطقی است.

    مگر ممکن است؟

سجاد عبادی: بله، چون من علاوه بر عشق و علاقه پیش آمده در مورد شخصیت و شناختم نسبت به ایشان با تحلیل و استدلال تصمیم گرفتم.

    شما اصلا فرصت محاسبه داشتید که ببینید این ازدواج چقدر عاقلانه است؟

سجاد عبادی: من کلا چه این ‌بار چه ۷ سال پیش کاملا محاسبه کرده بودم و شناخت ما بر مبنای بار اولی که آشنا شده بودیم پروسه کوتاهی نبود.

    فکر نمی‌کردید تجربه‌ها ممکن است آدم‌ها را عوض کند؟

آزاده نامداری: ما وقتی دوباره همدیگر را دیدیدم شرح حالی از امروز و گذشته‌مان به هم دادیم و متوجه شدیم همان آدم‌های سابق هستیم؛ البته معتقدم این جزو معجزات خداوند است که برخی از آدم‌ها فرصت جبران اشتباهاتشان را پیدا می‌کنند و این فرصت برای همه پیش نمی‌آید که دوباره به هم برسند و خداوند را شاکرم دوباره چنین فرصتی به ما داد

    خانواده‌هایتان چطور؟ آنها درباره این ازدواج سریع چه نظری داشتند؟

خدا را شکر هر دو خانواده همراهی‌مان کردند و سنگی جلوی پایمان نینداختند.

    یعنی هیچ دغدغه‌ای نداشتند؟

طبیعتا همه پدر و مادر‌ها دغدغه دارند اما چون ایشان را از سال‌ها قبل می‌شناختند و در جریان خواستگاری‌شان بودند، موافقت کردند.

    همان سال‌ها شما را ملامت نکردند که چرا پیشنهاد آقای عبادی را قبول نکردید؟

من شاید در برخی مواقع آدم زیادی مستقلی هستم و خب، بشخصه پیشنهاد ایشان را رد کردم و کلا پدر و مادر من خیلی به نظر من احترام می‌گذارند؛ بنابراین با توضیحات من خیلی زود قانع شدند.

    خانواده شما چطور آقای عبادی؟ در باره این ازدواج دغدغه مهمی نداشتند؟

خانواده من در دوره گذشته به ‌طور کامل اتفاقا مشوق و علاقه‌مند به این ازدواج بودند و خب، این ‌بار هم خیلی کمک و من را همراهی کردند.

 

آقای عبادی از ابتدای مصاحبه می‌خواستیم از شما بپرسیم که شما آدم پولداری هستید؟

سجاد عبادی: نه؛ به هیچ عنوان و ما هم مثل قشر عظیم طبقه متوسط جامعه زندگی می‌کنیم.

آزاده نامداری: متوجه می‌شوم که می‌خواهید به کجا برسید چون با این سوال چند باری مواجه شده‌ام که تو با یک آقازاده ازدواج کرده‌ای و من توضیح دادم که اصلا لفظ آقازاده از کجا و برای چه کسانی ساخته شده است با آن تعاریف، سجاد به هیچ عنوان آقازاده محسوب نمی‌شود. به سجاد از پدرش یک نام نیک رسیده است و ابدا تا به حال نه یک شغل دولتی داشته است نه پول و نه هیچ رانت و امثال این چیزها و اگر سجاد در جایگاه فعلی است فقط با تلاش خودش، تحصیلاتش و حضور در فضای دانشگاه و کاملا شخصی و براساس زحمات خودش بوده است. من خودم بارها پیش آمده که از مجری بودنم مثلا در برابر جریمه شدن استفاده کرده‌ام اما ایشان هیچ وقت نخواسته که از نام پدرش سوء استفاده کند و اگر می‌خواست، می‌توانست الان یک شغل راحت دولتی داشته باشد و به علائقش در حوزه بین‌الملل بپردازد.

همسر سجاد عبادی همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری همسر آزاده نامداری طلاق آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی بیوگرافی آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری azade namdari

    مراسم عروسی‌تان چه شکلی بود؟آزاده نامداری: از آنجا که سجاد خیلی سنتی است و من هم یک خانواده کاملا سنتی دارم ما تمام مراحل را به صورت کاملا سنتی طی کردیم؛ از خواستگاری، بله‌برون، عقد، عروسی و همه مراسم سنتی این چنینی را کاملا برگزار کردیم.

    واکنش مردم در این مدت که ازدواج کرده‌اید به چه صورت بوده است؟

سجاد عبادی: واکنش‌های مردم خدا را شکر خیلی خوب و مثبت بوده و همه به ما لطف دارند.

آزاده نامداری: در مجامع عمومی مثل همین جشنواره فیلم که چند روز قبل برگزار شد یا کنسرت، تئاتر یا جا‌های این‌چنینی که رفته‌ایم بسیار خوب و با احترام بوده است و به طرز عجیبی مردم وقتی من را در کنار سجاد می‌بینند می‌گویند چقدر دوست‌داشتنی هستید و چقدر به هم می‌آیید و این، احساس خوب را در من چندبرابر می‌کنند.

    واکنش منفی هم داشته‌اید؟

آزاده نامداری: واقعا نداشته‌ایم.

    در فضای مجازی چطور؟

آزاده نامداری: البته در فضای مجازی و خصوصا اینستاگرام نظرها مختلف است و هیچ وقت همه طرفدار تو نیستند.

     آقای عبادی این واکنش‌ها شما را اذیت نمی‌کند؟

سجاد عبادی: در فضای مجازی شما به هیچ‌وجه نمی‌توانید اصل و فرع را از هم تشخیص بدهید و متاسفانه این همان معضلی است که در ابتدا هم خدمت‌تان گفتم. نقابی بر صورت زده شده که سره و ناسره را نمی‌توان تشخیص داد.

    آقای عبادی هیچ وقت شده که به خانم نامداری بگویید فلان پست را از اینستاگرام پاک کن یا در مورد این مورد بخصوص اظهار نظر کن؟

سجاد عبادی: واقعیتش این است که من همیشه نظر می‌دهم و همیشه چه در مورد اینستاگرام یا مصاحبه‌ها و موارد شبیه به این با تفاهم و گفت‌وگوی مشترک مساله را حل می‌کنیم و هیچ وقت روابط ما بر اساس دستور یا توصیه مستقیم نبوده است.

آزاده نامداری: در حقیقت این صفحه اینستاگرام برای هردوی‌مان است.

    آقای عبادی آخرین باری که از دست خانم نامداری عصبانی شدید کی بود؟ دوست داریم خیلی صادقانه جواب بدهید.

آزاده نامداری: یک بار که سجاد خواب بود من نیمه‌شب یک پست در اینستاگرام گذاشتم و وقتی فردا صبح از خواب بلند شد ناراحت شد. (خنده جمعی)

سجاد عبادی: یک دوره‌ای بود که من در دانشگاه به اینترنت دسترسی نداشتم. آن روز بعد که به خانه ‌آمدم ‌دیدم خانم نامداری یک پست گذاشته و تعداد لایک‌ها به سه، چهار هزار تا رسیده و متوجه ‌شدم که ساعت دو نیمه‌شب آن پست گذاشته شده است. (خنده)

آزاده نامداری: خیلی وقت‌ها که سجاد می‌خواهد صبح‌ها سر کار برود یا شب‌ها قبل خواب می‌گوید تو رو خدا من فردا صبح بلند نشوم ببینم یک پست گذاشتی! (خنده)

    اختلاف‌نظر جدی با هم دارید؟

سجاد عبادی: نه؛ اتفاقا خیلی کم که البته واقعا وجودش را برای رشد یک زندگی خیلی مفید می‌دانم.

آزاده نامداری: سجاد در خیلی از موارد زندگی چه کوچک چه بزرگ نگاه سنتی‌تری نسبت به من دارد؛ البته من هم سنتی بودن را دوست دارم ولی متاسفانه یا خوشبختانه سنتی زندگی نکرده‌ام؛ هر چند احترام به سنت‌ها همیشه اولویت زندگی‌ام بوده اما ما به توافق رسیده‌ایم که با هم کنار بیاییم و مشکلی نداریم. خدا را شکر توانستیم که علایق‌مان را به هم نزدیک کنیم.

    در موارد دیگر زندگی چطور؟ مثلا به توافق رسیده‌اید که در آینده چند بچه داشته باشید؟

آزاده نامداری: خوشبختانه در این مورد با هم خیلی هم‌عقیده هستیم و بچه داشتن بخش مهم زندگی‌ام خواهد بود چون هم من و هم سجاد عاشقانه دوست داریم بچه داشته باشیم؛ البته وقتی جدی به موضوع نگاه می‌کنم می‌بینم چقدر مسوولیت سختی است و شاید آماده نباشم. همین چند روز قبل به سجاد می‌گفتم که من الان به تو تعهد دارم و باید بعد از بچه‌دار شدن به یک فرد جدید هم تعهد داشته باشم اما زمانی که حوصله ندارم   این حرف‌ها بی‌معنی می‌شود.

   به دنبال چه آینده‌ای هستید؟

سجاد عبادی: یک زوج موفق در زندگی، تحصیلات و تشکیل خانواده که بتوانند در حوزه‌هایی که علاقه و توانمندی دارند به بهترین شکل فعالیت کنند؛ همسرم در حوزه روانشناسی و خودم در حوزه بین‌المللی.

    خانم نامداری فکر می‌کنید شما پنج سال بعد کجا هستید و چه می‌کنید؟

آزاده نامداری: من قطعا یک رمان نوشته‌ام و یک روانشناس هستم و ممکن است در آینده یک برنامه ثابت تلویزیونی در حوزه روانشناسی داشته باشم.

    دوست دارید دختر داشته باشید؟

آزاده نامداری: بله.

همسر سجاد عبادی همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری همسر آزاده نامداری طلاق آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی بیوگرافی آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری azade namdari

    اسمش را هم انتخاب کرده‌اید؟بله اما نمی‌خواهیم الان بگوییم.

    مادرتان در دوره اول با ازدواج‌تان موافق بودند ؟

سجاد عبادی: بله، خیلی خوشحال، مشوق و کاملا موافق بودند.

    خانم نامداری شما هیچ وقت مادر آقا سجاد را دیده بودید؟

بله؛ خدمت‌شان رسیده بودم و ارادت قلبی زیادی نسبت به ایشان داشتم. الان هم اگر به خانه ما تشریف بیاورید بیشترین تصاویر و دست‌نوشته‌ها را از ایشان می‌بینید.

    یادتان هست مادر آقای عبادی را سال‌های پیش کجا دیدید؟

آزاده نامداری: بله؛ در مراسم جشنی در یکی از دانشگاه‌ها که مادر و خواهر ایشان هم حضور داشتند.

    شما در آن مراسم مجری بودید؟

آزاده نامداری: نه من هم دعوت شده بودم و مهمان همایش بودم.

    چه چیزی در شخصیت خانم نامداری دیدید که دوست داشتید با ایشان ازدواج کنید؟

سجاد عبادی: آدم‌ها وقتی در محیط‌هایی بزرگ می‌شوند که شبیه هم است و اشتراکات زیاد به ویژه فرهنگی با هم دارند، به هم تمایل پیدا می‌کنند و این شباهت‌ها در زمان‌های مختلف باعث می‌شود که بخواهند در کنار هم باشند.

     خانم نامداری شما خودتان مشاور خانواده هستید و اگر کسی با مورد مشابه خودتان سراغتان بیاید و بگوید کسی که سال‌ها قبل به من پیشنهاد ازدواج داده بود دوباره چنین پیشنهادی داده است اما من به تازگی از یک زندگی ناموفق بیرون آمده‌ام حال چه کار کنم، چه مشاوره‌ای به او می‌دادید؟

آزاده نامداری: من به تازگی از زندگی قبلی بیرون نیامده بودم و دو سال از ازدواج سابقم گذشته بود و اگر مورد مشابهی با همین ویژگی‌ها از من مشورت می‌خواست حتما می‌گفتم بررسی کن و اگر همه چیز به نظرت درست و منطقی می‌آید ازدواج کن. در حقیقت من با غریبه‌ای که نمی‌شناختم قرار نبود ازدواج کنم و به خوبی ایشان را می‌شناختم و علاوه بر آن حس و انگیزه واقعی را دو طرفه می‌دیدم.

آزاده نامداری (متولد ۹ آذر ۱۳۶۳ کرمانشاه) مجری تلویزیون صدا و سیمای ایران است. او دارای مدرک کارشناسی مدیریت صنعتی از دانشگاه شهید بهشتی تهران است و با اجرا در برنامه تازه‌ها در سیمای خانواده به شهرت رسید.

در اردیبهشت ۱۳۹۲، فرزاد حسنی و آزاده نامداری با حضورشان در کنسرت فرزاد فرزین ازدواج خود را رسانه‌ای و در ۶ تیر ۱۳۹۲ به عقد هم در آمدند و سید حسن خمینی عاقد آن‌ها بود. اما بعد از حدود یک سال در خرداد ۱۳۹۳ این دو از هم جدا شدند و در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۳۹۳ خبر طلاق رسماً توسط آزاده نامداری رسانه‌ای گشت.

طلاق سجاد عبادی و همسرش مهسا آبومگر هم در ۱۲ شهریور ۹۴ ثبت شده است.

منبع: مجله زندگی ایده آل

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

نظرات شما ( 29 )
  1. ن. ت می گوید

    خانم نامداری اصلا قصد توهین ندارم و براتون آرزوی خوشبختی می کنم اما اگر شما عاشق آن فرد بودین اون موقع ایشان متاهل نبودن؟ من خودم هم عاشق فردی متاهل هستم اما درست نمیدانم که زندگی اش را خراب کنم. حالا که هیچ حداقل بروید و از همسر سابق همسرخودتان دلجویی کنید و ازش حلالیت بطلبید تو رو خدا به حرفام فکر کنید ممنون میشم معذرت میخواهم

    1. E_m می گوید

      تو چقدر احمق و بی مغزی

      1. سعید می گوید

        واقعا درست گفتی.

      2. نیلوفر می گوید

        شما حق توهین ندارید آقا یا خانوم خیلی معذرت میخواهم

    2. نیلوفر می گوید

      من احمق و بی مغزم واقعا دست شما درد نکند آقا یا خانم e-m

    3. نیلوفر می گوید

      ببخشید آقا سعید من باشما نبودم با آقا یا خانم e-m ;i که به من گفته احمق و بی مغز بودم نمی دونم چرا سایت ساتین اشکال فنی داره ببخشید

    4. شروین می گوید

      دوست عزیز فرد متاهل مانند برادر و خواهر آدمه . درست نیست بگی عاشقشم !!!

      اگرم می بینی افسار افکار و احساسات در دستان خودت نیست ازش برای همیشه فاصله بگیر .

  2. شروین می گوید

    اصلا از رو نمیره……..

  3. سعید می گوید

    ازدواج دوم وسوم قدیما عیب بود مثل اینکه بی حیایی مد شده .

    1. نیلوفر می گوید

      آقا سعید ببخشید با شما نبودم این سایت ساتین اشکال فنی داره انگار

  4. نیلوفر می گوید

    ولی شما هم زیاد سخت نگیرید محترمانه انتقاد کنید

  5. pari می گوید

    نامداری رفت ابروشو درست کنه زد چشمشم کور کرد
    شمایی که بهم علاقه داشتین ازدواج اولتون چی بود پس؟؟

    اون از جنجال ازدواجتون
    اینم از جریان جدید….
    خانم نامداری دوست داره تحت هر شرایطی اسمشون سر زبونا بچرخه حتی به قیمت ریختن آبروی خودشون….

    دعا میکنم که خانم آبومگر زندگی سراسر خوشی رو بعد از طلاق تجربه کنن

  6. سروین می گوید

    چقد شماها اسکولین ک باهم دعوا میکنید خخخخ

  7. معین می گوید

    نامداری خودش مشکل دار بودهکه اون زندکیش هم خراب کرد بعد رفت زندگی این خانم را خراب کرد حالم از نامداری واین عبادی که راحت بخاطر این زنشو طلاق داده بهم میخوره هیچ کس این نامداری را دیگه نمیگرفت ……

  8. للل می گوید

    بابا شما چرا جوش میارین بد بختا ب شما چه

  9. مسعود می گوید

    بابا پیاز داغشو زیاد میکنه جهت سوزانیدن فرزاد حسنی

  10. تارا می گوید

    شمایی که به مردم توهین میکنی ومیگی احمق وبی مغز،شماواقعااز ….

  11. بهداد می گوید

    خانم عزیز بالا بری پایین بیای کارت زشت بوده از یک مرد متاهل دست گل هدیه می گرفتی !!

  12. زن شریف می گوید

    اینازنامداری اونم از مهناز افشار.همه شهر پر شده از زندگی هایی که دخترهای بیوه یا مجرد میان توزندگی مردهای متاهل.آخه طرز فکر اشتباه که مجبورا بخاطر یه سری نیازها که قانون اجازه نمیده ازدواج کنن و بیان زندگی بقیه رو خراب کنن.این دخترها چندین بار شوهر منم دزدین شما دختر خانم مطمئن باش با هر دستی بدی از همون میگیری

    1. ستاره می گوید

      چندین بار شوهر شما رو دزدیدن؟هیچی به شوهرت نگی ها.شوهر شما که مشکلی نداره فقط دزدیده میشه!!!!خانم برو شوهرتو درست کن که هر کسی ندزدتش.شوهر شما هم از هر دست بده از همون دست می گیره.چقدر ذوق کرده که شوهرررررر داره!!!!!!!!!!!!شاید هم شوهر شما مزاحم اون دخترا و خانمای بدبخت میشه و اونا از دستش فرار می کنن،بالاخره بعیاشونم ممکنه خودشون آدمای درستی نباشن و…. !

  13. زن شریف می گوید

    دختر یا زنی که زن باشه نه فقط ماده بمیره هم حاضر نیست نه بخاطر پول نههیچ چیز دیگه بامرد متاهل باشه.این کار به مراتباز هر .. فروشی کثیف تره

    1. علی می گوید

      زن باشه نه فقط ماده یعنی چی؟مرد متاهل شما هم از هر …. کثیف تره.دو طرف مقصرن.

  14. زهرا می گوید

    تبریک میگم خانوم نامداری

  15. عبدالناصر می گوید

    داستانش مثل سریال های ترکیه ای هست.به کجا چنین شتابان

  16. فاطی می گوید

    قبلا ازش خوشم میومد اما بعد قضیه فرزاد حسنی و اینکه دیگران رو وارد حریم شخصیش کرد و عکس کبود چشمش رو گذاشت و…… اصلا حالا ازش خوشم نمیاد . چون زندگی هرکسی به خودش مربوطه شورش رو درآورده بود. اگر هم بی تقصیر بود (الله اعلم )نباید اینگارها رو میکرد . اصلا چه معنی داره !!!!!

  17. آدمی نسبتا جوان از سرای تجربه دارهاو نماینده ی دختران شوهردوست می گوید

    در میان بزرگسالان کسی هست بالاتر از تمام ملائک اما پایین تر از خدا ،آن همسر است زنی که لحظه لحظه ی زندگی اش را و جوانی اش را به پای شوهرش می ریزد.
    آی ادمها اگر شما فقط شب ها از خواب بیدار می شوید خیال نکنید که روزی وجود ندارد. همسران وفادار و دلخواه خدا کم نیستند.
    ای بعضی مادرشوهرها و اقوام مادرشوهر به زندگی عروس و عشق خالص او به شوهرش حسادت نکن بلکه حضور شوهرخودت را غنیمت بدان و اگر شوهرت نیست مثل بعضی آدمهایی که ایدز دارند و دوست دارند با سرنگ آلوده دیگری هم بیمار شود،رفتار نکن.خدا می بیند.
    مادران واقعی اندک هستند.آن کس که ادای خوبها را در می آورد لزوما خوب نیست یا شاید قبلا نبوده. پشت پرده ها را خدا می داند.
    “مادر واقعی و زهراگونه” آن است که حتی اگر تنهاترین آدم روی زمین باشد بخواهد و واقعا دعا کند پسرش ۱۷ یا ۱۸ سالگی ازدواج کند و مخصوصا اینکه بعد از ازدواج به عروس زخم زبان نزند و عشق خالص و محترمانه و پاک عروس به شوهرجوانش را سرکوب نکرده و این موهبت خدادای را از حسادت به چشم تمسخر و بی ادبی ننگرد.
    و نیز دلش نخواهد پسرش بچه ننه و مانند یک دختر باشد.

    1. علی می گوید

      بیشتر شبیه نماینده عقده ای های شوهری هستی.اونموقع که مادر، این پسر رو بزرگ کرد که توی شوهر ندیده بی شوهر نمونی کجا بودی؟عروس زهراگونهذ اینطوری فکر و رفتار نمی کنه.می خوای پوست پسرش رو بکنی خب مادره طاقت نمیاره.ایشالا عروسی مثل خودت گیرت میاد و همین حرفا رو بهت میزنه اونموقع درک می کنی اما دیر شده.خدا همیشه هست.

  18. فاطمه می گوید

    حالم از ادمای ک زندگی و آرامش دیگران رو بهم میریزم بهم میخوره
    آزاده خانم قباحت داره

  19. فاطمه می گوید

    ساتین! واقعا که چی؟!؟!؟!؟!؟
    الان مثلا این خبر چه نفعی به مخاطبت می رسونه!!!
    مرزهای خاله زنک بازی رو فرسنگ ها جابهجا کردید شما!!!!