مصلوب عشق

0

بانوی من جانانم قسم به مسیح چشمانت مرا به چار میخ آغوشت مصلوب کن…… میخواهم به بند بکشانمت تو را با تمام زیباییت و در ارغوان پیرهنت زنبقهای بوسه را کبود اخمهایت کنم و تمام ایمانم را در میان نگاه مبهم چشمانت جا بگذارم… میخواهم تو راحبس کنم درون آغوشم تا جز صدای نفسهایمان حرفی نباشد… تو را، با تمام آغوشت را که هرچه نوش میکنم تشنه ترمیشوم. برمن بپیچان خودت را همچون نیلوفری برشاخسار بیدمجنون، بر من بپیچان خویش را و چون شعله ای سوزان مرا در حریر گرم تنَت

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ